eitaa logo
بهلول عاقل | داستان کوتاه
38.5هزار دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
6.7هزار ویدیو
70 فایل
📚حڪایات شیرین بهلول عاقل و داستانهاے آموزنده 😊 . . .کپی بنرهای کانال شرعا حرام است . . تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹 همراهی شما باعث افتخار ماست ♥️😍
مشاهده در ایتا
دانلود
💕 💕 🌸پدر که باشی سردت می شود ولی کت بر شانه فرزند می اندازی.چهره ات خشن می شود و دلت دریایی آرام نمی گیری تا تکه نانی بیاوری. 🌺پدر که باشی می خواهی ولی نمی شود، نمی شود که نمی شود.در بلندایی از این شهرت مشت نشدن ها بر زمین می کوبی 🌸پدر که باشی عصا میخواهی ولی نمی‌گویی هر روز خم تر از دیروز، مقابل آینه تمرین محکم ایستادن می کنی 🌺پدر که باشی حساس می شوی به هرنگاه پرحسرت فرزند به دنیا،تمام وجود خودت را محکوم آرزوهایش می کنی! 🌸پدر که باشی در کتابی جایی نداری و هیچ جایی زیر پایت نیست ‌بی منت از این غریبه گی هایت می گذری تا پدر باشی .پشت خنده هایت فقط سکوت میکنی 🌺پدر که باشی به جرم پدر بودنت حکم همیشه دویدن را برایت بریده اند ،بی هیچ اعتراضی به حکم ، فقط می دوی و درتنهایی ات نفسی تازه میکنی. 🌸پدر که باشی پیر نمی شوی ولی یک روز بی خبر تمام می شوی و پشت ها را خالی می کنی ، با تمام شدنت ،حس آرامش را بعد از عمری تجربه کنی.. 🌺پدر که باشی در بهشتی که زیر پای تو نبود هم دلهره هایت را مرور می کنی... 💕تقدیم به همه پـدران دنیـا💕 🌸پیشاپیش روز پدر مبارک🌸 به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
قدر بدانید قدر داشته هایتان را بدانید قدر آدم های خوب زندگیتان را قدر سلامتی و آرامشتان را بدانید اتفاقا دنیا زود در مقابل عدم قدردانی واکنش نشان میدهد و آن را از شما میگیرد حالا میخواهد سلامتی باشد یا یک آدمی که شما او را خیلی دوست دارید یک چیز دیگر هم بگویم تو را به خدا قدر پدر و مادرتان را بدانید شاید بزرگ ترین و تکرار نشدنی ترین نعمتی که در اختیار هر آدمی قرار داده اند 🌸همین وجود و است🌸 به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚زائری که امام حسین (ع) با تبسم جواب سلامش را داد عالم زاهد و وارسته، مرحوم شيخ حسين بن شيخ مشکور قدس سره فرمود: در عالم رؤيا ديدم در مطهر حضرت عليه السلام مشرف هستم و آن حضرت نيز در آنجا تشريف دارند. در اين اثناء يک نفر معدي (دهاتي) وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام کرد و حضرت نيز با جوابش دادند. فرداي آن شب که شب جمعه بود، به حرم امام حسين عليه السلام مشرف شدم و در گوشه ي حرم توقف کردم. ناگهان آن جوان عرب معدي را که در خواب ديده بودم، وارد حرم شد و چون مقابل ضريح مقدس رسيد، با لبخند به آن حضرت سلام کرد! ولي حضرت سيدالشهداء عليه السلام را نديدم و مراقب آن جوان عرب بودم تا از خارج شد. به دنبال او رفتم و سبب لبخندش را در هنگام سلام دادن به امام عليه السلام پرسيدم. و تفصيل خواب خود را نيز برايش نقل کردم و سپس گفتم: چه کرده اي که امام عليه السلام با لبخند به تو جواب مي دهند؟ جوان گفت: من و پيري دارم و در چند فرسخي زندگي مي کنيم. شبهاي جمعه که براي زيارت مي آمدم، يک هفته پدرم را سوار بر الاغ مي کردم و مي آوردم و يک هفته هم مادرم را مي آوردم. تا اينکه شب جمعه اي نوبت پدرم بود، چون او را بر الاغ سوار کردم؛ مادرم گريه کرد و گفت: مرا هم بايد ببري! شايد تا هفته ي ديگر زنده نباشم! به مادرم گفتم: امشب باران مي بارد و هوا سرد است و بردن دو نفر مشکل است. اما نپذيرفت! ناچار پدرم را سوار کردم و مادرم را بر دوش کشيدم و با زحمت بسيار آنها را به حرم امام حسين عليه السلام رسانيدم. چون در آن حالت همراه با پدر و مادرم وارد حرم شدم، حضرت سيدالشهداء عليه السلام را ديدم و سلام کردم. آن بزرگوار نيز به من لبخند زدند و جوابم را دادند و از آن وقت تا به حال، هر شب جمعه که به کربلا مشرف مي شوم، حضرت امام حسين عليه السلام را مي بينم و ايشان با تبسم جوابم را مي دهند. 📚منبع : داستانهاي شگفت ص 255 - کرامات الحسينيه ج 1، ص 97. به کانال بهلول عاقل بپیوندید🔽 ❥↬ @bohlool_aghel ❥↬ @ostad_dehnavi ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
📚جایگاه پدر در بستر مهمان نوازی امام_عسکری علیه السلام فرمودند : روزی پدر و پسری خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدند . حضرت جلوی پای آن ها بلند شدند ، احترامشان كرد ، آنها را در صدر مجلس نشاندند و خود ، روبه رويشان نشستند . آن گاه دستور غذا داد ، غذا آوردند و از آن خوردند . سپس قنبر ، طشت ، آفتابه اى چوبى و حوله اى براى خشك كردن آورد و خواست كه بر روى دست مرد ، آب بريزد . اميرمؤمنان برخاست و آفتابه را گرفت تا خود ، آب روى دست مرد بريزد . آن مرد ، خود را به خاک انداخت و گفت : اى اميرمؤمنان ! خداوندْ مرا در حالى كه تو بر دستم آب مى ريزى ، بنگرد؟! حضرت فرمودند : بنشين و دستت را بشوى . خداوند عزوجل تو را مى بيند ، در حالى كه برادر تو ـ كه امتيازى بر تو ندارد و بر تو برترى ندارد ـ دارد به تو خدمت مى كند و با اين كار ، ده برابر خدمت اهل دنيا را در بهشت مى جويد و به همين نسبت ، در دارايى هايش در بهشت . مرد ، نشست . على عليه السلام به وى فرمود : تو را به حق بزرگ من _ كه تو آن را مى شناسى و حرمتش را حفظ می کنی _ و به تواضع تو براى خداوند كه خداوند به سبب آن ، جزایت داد ، بگذار من در خدمتى که ( اگر تو آن را انجام می دادی ) به تو شرافت مى دهد ، اقدام كنم . تو را به خدا قسم ، دستت را چنان مطمئن بشوى كه اگر قنبر آب بر دستت مى ريخت ، مى شستى . مرد ، چنين كرد . پس از آن كه حضرت از شستن دست [ مرد ميهمان ]فارغ شد ، آفتابه را به محمد_بن_حنفيه داد و فرمود : پسرم! اگر اين پسر ،بدون همراهى پدرش مى آمد ، من خودم آب بر دستش مى ريختم ؛ ولى خداوند عز و جل روا نمى دارد كه هرگاه و پسر در يك جا گِرد آمدند ، بينشان تساوى برقرار شود . پدر به دست پدر ، آب ريخت و پسر بايد به دست پسر ، آب بريزد . سپس محمّد بن حنفيه ، آب بر دست پسر ريخت . 📚منبع : احتجاج ، ج ۲ ، ص ۵۱۸ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🧔‍♂ میگفت: محبتت را به برگ ها سنجاق مزن که باد با خود می بَرد محبتت را به آب جویی بریزکه با ریشه ها عجین شود ریشه ها هرگز اسیر باد نیست 👩🏻‍🦳 میگفت: پروانه ی محبتت را به تار عنکبوتی بینداز که سیـر نباشد محبتت را به خانه ی دلی بنشان کـه خـیال بیرون شدن نـدارد و یـاد 👩‍🏫 بـخیر هر وقت به آخر خط میرسیدم میگفت: نقطه سـر خط مهربان تر از خـودت با دیگران باش ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
قدر بدانید قدر داشته هایتان را بدانید قدر آدم های خوب زندگیتان را قدر سلامتی و آرامشتان را بدانید اتفاقا دنیا زود در مقابل عدم قدردانی واکنش نشان میدهد و آن را از شما میگیرد حالا میخواهد سلامتی باشد یا یک آدمی که شما او را خیلی دوست دارید یک چیز دیگر هم بگویم تو را به خدا قدر پدر و مادرتان را بدانید شاید بزرگ ترین و تکرار نشدنی ترین نعمتی که در اختیار هر آدمی قرار داده اند 🌸همین وجود و است🌸 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel