هدایت شده از حسین کرامتی╏پاسخ به شبهات╏
21.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توی انتخابات شرکت کنیم که دلار بشه 90هزار تومن ؟؟
📣دلار قبل انقلاب هفت تومن بوده الان شده پنجاه و پنج هزار تومن 😱
👈مردم رو بیچاره کردید
👈ببین قدرت خرید مردم رو چکار کردید؟
👈چرا دست از سر این ملت برنمیدارید؟
....
...
تا آخر ویدئو رو ببینید. با حقایق شگفت😍 انگیزی روبرو میشید
👇جایی برای اندیشیدن👇
💐 عضویت در کانال 💐
هدایت شده از شین حا الف...
✍ در جریان لوایح ششگانه که آیت الله بروجردی مخالفت کرده بود.
شاه، قائم مقام رشتی و صدر الاشراف را می فرستند قم، خدمت ایشان که بگویند: دخالت در این امور شأن شما نیست.
آیت الله بروجردی در پاسخ می فرمایند: به شاه بگویید، کاری نکنید که عصایم را بردارم و عمامه ام را سر بگذارم و تاج و تختش را ویران کنم.
صدر الاشرف گفته بود: این را که نمی شود به شاه گفت و بین دو شخصیت بزرگ به هم می خورد. از این رو به شاه می گویند: حضرت آیت الله بروجردی گفتند: اعلی حضرت شاه مملکت است!
شاه با عصبانیت گفته بود پس سید باید سر جایش بنشیند و در این امر دخالت نکند.
قائم مقام گفته بود: آقا، ایشان این جور نگفته است، ما نخواستیم بین شما و ایشان را به هم بزنیم بلکه حرف ایشان این بود که: شاه کاری نکند که عصایم… .
شاه ترسیده بود و گفته بود: من مقلد ایشان هستم.
📚 منبع: شهد شهود، دفتر دوم، ص ۴۳
پ.ن: ما هر کجا در مقابل دشمن ضعف نشان دادیم، دشمن حمله اش را بیشتر کرد و هر کجا ما ایستادگی کردیم، دشمن عقب نشینی کرد.
ما به مسئولینی نیاز داریم که در مقابل دشمن ذلت به خرج ندهند و همیشه با اقتدار در مقابل دشمن قرار گیرند.
#انتخابات #انتخاب_مردم #مشارکت_حداکثری
@sh_hosein
هدایت شده از پیشخوان محرمانه
32.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷💐🌷💐
بدون شک آمار مشارکت پایین در انتخابات، آرزوی دشمنان ماست و گروه های وهابی سلفی (و علفی😂) را بیش از گذشته به جان ایرانیان و نیز شیعیان در کشورهای دیگر می اندازد. همانها که چشم دیدن مکتب اهلبیت و پیروان امیرالمومنین را ندارند....
https://eitaa.com/mohemha
هدایت شده از مسلم مدیا
11.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠خلافت زنان! (در مصاحبه با همسر ابوبکر البغدادی)
🔹«اسماء محمد» همسر اول ابوبکر البغدادی (رهبر داعش) در مصاحبه با شبکه سعودی گفت: ابوبکر البغدادی شیفته زنان بود و به همین علت خلافت اسلامی را به خلافت زنان تبدیل کرد. او غیر از من، سه زن و ۱۰ کنیز داشت. یکی از زنهای او سوری و دیگری چچنی بود، ولی اساساً زن هیچ ارزشی برای داعش نداشت. البغدادی از چهار زن، ۱۱ فرزند داشت که برخی از آنها در زندانهای عراق هستند.
🔹همسر اول البغدادی هنگام توضیح درباره نحوه کشته شدن یکی از پسرانش در حالی که گریه میکرد، گفت: پسر من و البغدادی به نام «یمان» که در ادلب همراه پدرش بود، پنج سال پیش خود را با دو همسر دیگر البغدادی و هنگام حمله نیروهای آمریکایی منفجر کرد. او یک کودک بود که هیچ گناهی نداشت و کشته شدنش برای من بسیار دردناک بود. نمیدانم یک انسان چگونه میتواند با فرزندش چنین کاری کند.
◀️مسلم مدیا
@Muslim_Media
هدایت شده از پیشخوان محرمانه
رساله محض الاسلام و شرایع الدین یا رساله جوامع الشریعه منسوب به امام رضا علیه السلام.pdf
1.05M
سلام علیکم/ روش امام رضا در اوج سفاکی بنی عباس در دفاع از حق و حقیقت این چنین بوده که در کتاب می بینید!
ولی امروزه عده ای در اوج اقتدار مکتب اهلبیت، از بیان حقائق ابا می کنند و با مصلحت اندیشی های بی دلیل، حقایق را به مسلخ می برند
https://eitaa.com/mohemha
انقلاب چکار کرده؟
پدیده حلبی آبادها را که چیزی جز فقر و فلاکت نداشت، یادتان هست؟
این حلبی آباد تهران است، حلبی آبادهای دورافتاده که واویلا بودند😐😐
این بیغوله تهران را تبدیل کرده به محله ای آبرومند و موجه، تازه مرکز تجارت جهانی هم برایش احداث می کند.
#جهادی_تبلیغی_یاران
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۹۲۱
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#رزاقیت_خداوند
#قسمت_سوم
۹ ماه عقد بودیم و اساتید حوزه چون جفت مون طلبه بودیم، خیلی کمک کردند تا ما زودتر زندگی مشترکمون رو شروع کنیم.
یه خونه در مرکز شهرستان با اجاره خیلی ناچیز بهمون دادن اما خانواده مجید آقا قرار بر ۲ سال عقد گذاشته بودن، سال ۹۴ به مجید آقا گفتم شام درست میکنم، خانوادتون بیان خونه ما و قرار عروسی رو بذارین، پدرومادرم جهاز منو میتونن فراهم کنن.
خلاصه اومدن و تا بحث عروسی پیش اومد مخالفتها شروع شد که الان دستمون تنگ و زوده اما دو ماه بود خونه داشتیم و اجارشم میدادیم اما جدا از هم بودیم.
دیگه مجید آقا به پدرومادرشون گفت عروسی رو خودم میگیرم و شما مثل بقیه مهمان ها دعوتید به این جشن، دو تومان قرض کردند و رفتیم کلی فروشی...
مهمون هامون ۳۰۰ نفر بودن، ۴کیسه برنج روغن، مرغ، شیرینی سفارش دادیم و بگم عروسی ۱۷ ربیع بود. مامانم که تو دوهفته جهازم رو روبراه کردن و تا جایی که میشد منو همسرم بهشون میگفتیم مختصر و ساده خرید کنید که ما خونه بدوشیم همیشه و سخته وسایل کشی و خداخیرشون بده جهاز ساده و کم اما ضروری و باکیفیت برام خریدند که همه وقت چیدن لذت بردن.
من چون دوستام خیلی هوامو داشتن، گفتن یه خانم آرایشگری هست که خدا سه پسر بهش داده نذر کرده از دخترای مذهبی کسی دستش تنگ بود، رایگان عروسو آرایش کنه و از قضا همین خانم یه خواهرزاده خیاط داشت که ۲تا لباس عروس دوخته بود و رایگان حاضر بود بده
وای اینا به چه راحتی جور شد، مونده بود مولودی خوان عروسی خانمی که میامد یکم گرون تر بود هزینش و من روم نمیشد به مجید آقا بگم چون خبر داشتم چقد سختی رو داره متحمل میشه و خیلی دوسش داشتم، وقتی بخاطرش جنگیده بودم، فهمیدم ارزششو واقعا داره یه مرد جوان متدین و خداشناس بود واقعا و من در کنارش داشتم حضور خدا رو بیشتر حس میکردم که دست گذاشتن پشت سرمون و هوامونو داشتن الحمدالله
دو شب قبل از ۱۷ ربیع عروسی یکی از دوستامون در حسینیه بود که از کربلا اومده بودن، مولودی خوان داشت میخوند و دلم گرفته بود، این عروس خانم صدام زد و گفت چته دوشب دیگه عروسیته، نبینم اینقده ناراحت باشی، بهش گفتم با مولودی خوان صحبت کردم ۱۵۰ گفته، هزینش برام زیاده. دوستمم گفت مولودی خوان شما با من هدیه عروسی تو...
وای باورم نمیشد همه چیز محیا شد. اینم بگم امام جمعه که اگر اسم ببرم همه بزرگواران شاید بشناسند از علما مشهور و بنام شهرمون گفتن شما عروسیتونو در حوزه بگیرید و هزینه شام و پذیرایی با این عالم وارسته و خانواده محترمشون اما مخالفت هایی از سمت خانواده همسر شد و گفت در منزل خودشون باشه که من ناراحت شدم اما چی میشد کرد...
سرتونو بدرد نیارم چون مهمون های ما بیشتر راه دوری بودن اقوام خودم با تلفن دعوت کردیم و در حد سی چهل کارت گرفتیم برای افراد نزدیک در شهر خودمون...
روز موعود اون خانم آرایشگر بسیار قشنگ منو بیاراست با لباس رایگان و مولودی خوان رایگان، به به چه غذای خوشمزه ای چه پذیرایی خوبی ساده ولی بیاد موندنی همه لذت بردن هنوز بعد ده سال میگن عروسی تو یه چیز دیگه بود زهرا...
عروسی ما بخیری و خوشی تموم شد و ما زندگی مشترکمونو با کلی شوق و ذوق آغاز کردیم و در مرکز استان ساکن شدیم.
هر دوتا صبح حوزه میرفتیم و درس میخوندیم. از اولم تصمیم به بچه آوردن داشتیم. سه ماه از عروسی میگذشت و دوره ام عقب افتاده بود اما آزمایشها هم منفی بود. اون زمان موتور داشتیم و فاصله ۳۵کیلومتری تا شهر خودمونم رو با موتور میرفتیم.
یک روز از پهلو درد شدید به مجید آقا گفتم وایستا که درد امانمو بریده، دو سه بار تا رسیدیم وایستاد چند روز بعد رفتم دکتر برام سنو نوشت، موقع سنو دکتر ازم پرسید برای چه علتی اومدین و گفتم درد شدید پهلو گفت خانم شما ۹هفته باردار هستید وای نه باورم نمیشد چقد خوشحال شدم حالا باید به مجید آقا این خبر خوبو میدادم تو راه پرسید دکتر چی گفت؟ گفتم هیچی، فقط اینکه باید آماده باشی که از این به بعد بابا مجید شدی...
رفتیم خونه چشمتون روز بعد نبینه چرا همه جا بو می داد، چقد حالت تهوع داشتن و ویار وحشتناک که تا پایان ماه چهار بود.
فرزند اولمون پسر شد و مجید آقا نذر امام حسین گفت هر چی پسر داشته باشم حسین و هر چی دختر داشته باشم فاطمه، اسم پسر اولمون شد امیرحسین که با کلی سختی به دنیا اومد.
اربعین ۹۵در راه بود و مجید آقا سر از پا نمیشناخت برا کربلا رفتن و پیاده روی اربعین اما واقعا دستمون خالی بود. ۱۵۰تومن کادو امیرحسین فقط بود، گفت راه نداره من باید برم کربلا با کلی مخالفت از برادر و پدرومادر، منو امیر حسین ۴روزه رو گذاشت و راهی کربلا شد. منم اومدم با مادرم اون مدت خونه پدرم و مجید آقا با اومدن امیر حسین کربلایی شد.
ادامه👇
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از صابرین نیــوز
🔸سند جعلی ای که #عدالت_علی به عنوان یکی از اسناد افشا شده از قوه قضاییه درباره نیکا منتشر کرده، شهریور ماه امسال هم به همین شکل جعلی و دروغین منتشر شده بود!
🔹کرکس های مرده خوار شورش بی هویت زن زندگی اصرار عجیبی بر تجاوز و قتل یک دختر بی پناه به نام #نیکا_شاکرمی دارند. آنها از خون تغذیه می کنند و آبروی یک انسان برای آنها ابدا اهمیتی ندارد.
🔸 حقا که چیزی کثیف تر از این شورش امپریالیستی وجود ندارد.
ـــــــــــــــــــــــ
پایگاه خبری صابرین نیوز↙️
🆘@sabreenS1_official
هدایت شده از قنداب(واحد خانواده موُسسه مصاف)
💜اگر در زندگی مشترکتان زود عصبانی می شوید یکی از راه های بسیار موثر این است که خود را شبیه انسان های بردبار نشان دهید حتی اگر در درون این طور نیستید ولی در ظاهر سعی کنید بردباری خود را حفظ کنید.
🤍به مرور زمان می بینید که صفات انسان های بردبار در شما پیدا می شود.
✨امام علی (ع) :
اگر بردبار نیستی در ظاهر همانند بردباران عمل کن که کم کسی است که خود را مانند گروهی درآورد و به زودی از جمله آنان به حساب نیاید .
📚(نهج البلاغه قصار 208)
#پس_از_ازدواج
💝کانال واحد خانواده موسسه مصاف ( قنداب )
🔗 تلگرام | ایتا | سروش | اینستاگرام | توییتر
هدایت شده از علم الحدیث
➖چگونگی تولد مبارک مخفیانه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
قسمت دوم
🛑فَإِذَا أَنَا بِهِ نَظِيفٌ مُتَنَظِّفٌ فَصَاحَ بِي أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ هَلُمِّي إِلَيَّ اِبْنِي يَا عَمَّةِ فَجِئْتُ بِهِ إِلَيْهِ فَوَضَعَ يَدَيْهِ تَحْتَ أَلْيَتَيْهِ وَ ظَهْرِهِ وَ وَضَعَ قَدَمَيْهِ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ أَدْلَى لِسَانَهُ فِي فِيهِ وَ أَمَرَّ يَدَهُ عَلَى عَيْنَيْهِ وَ سَمْعِهِ وَ مَفَاصِلِهِ ثُمَّ قَالَ تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ فَقَالَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً ۱۴ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ صَلَّى عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ إِلَى أَنْ وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ ثُمَّ أَحْجَمَ ثُمَّ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَا عَمَّةِ اِذْهَبِي بِهِ إِلَى أُمِّهِ لِيُسَلِّمَ عَلَيْهَا وَ أْتِينِي بِهِ فَذَهَبْتُ بِهِ فَسَلَّمَ عَلَيْهَا وَ رَدَدْتُهُ فَوَضَعْتُهُ فِي اَلْمَجْلِسِ ثُمَّ قَالَ يَا عَمَّةِ إِذَا كَانَ يَوْمُ اَلسَّابِعِ فَأْتِينَا قَالَتْ حَكِيمَةُ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ جِئْتُ لِأُسَلِّمَ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ كَشَفْتُ اَلسِّتْرَ لِأَتَفَقَّدَ سَيِّدِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَلَمْ أَرَهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا فَعَلَ سَيِّدِي فَقَالَ يَا عَمَّةِ اِسْتَوْدَعْنَاهُ اَلَّذِي اِسْتَوْدَعَتْهُ أُمُّ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَتْ حَكِيمَةُ فَلَمَّا كَانَ فِي اَلْيَوْمِ اَلسَّابِعِ جِئْتُ فَسَلَّمْتُ وَ جَلَسْتُ فَقَالَ هَلُمِّي إِلَيَّ اِبْنِي فَجِئْتُ بِسَيِّدِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ فِي اَلْخِرْقَةِ فَفَعَلَ بِهِ كَفَعْلَتِهِ اَلْأُولَى ثُمَّ أَدْلَى لِسَانَهُ فِي فِيهِ كَأَنَّهُ يُغَذِّيهِ لَبَناً أَوْ عَسَلاً ثُمَّ قَالَ تَكَلَّمْ يَا بُنَيَّ فَقَالَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ ثَنَّى بِالصَّلاَةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ اَلطَّاهِرِينَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ حَتَّى وَقَفَ عَلَى أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ ثُمَّ
تَلاَ هَذِهِ اَلْآيَةَ بسم الله الرحمن الرحيم وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى اَلَّذِينَ اُسْتُضْعِفُوا فِي اَلْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ اَلْوٰارِثِينَ `وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي اَلْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هٰامٰانَ وَ جُنُودَهُمٰا مِنْهُمْ مٰا كٰانُوا يَحْذَرُونَ قَالَ مُوسَى فَسَأَلْتُ عُقْبَةَ اَلْخَادِمَ عَنْ هَذِهِ فَقَالَتْ صَدَقَتْ حَكِيمَةُ .
🔰 حکیمه خاتون گوید:
نوزاد را نزد امام حسن عسکری علیه السلام بردم و او دو كف دستش را گشود و فرزند را در ميان آن قرار داد و دو پاى او را بر سينۀ خود نهاد سپس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وى كشيد، سپس فرمود:اى فرزندم!سخن گوى،گفت: أشهد أن لا إله إلاّ اللّٰه وحده لا شريك له و أشهد أنّ محمّدا رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم. سپس درود بر امير المؤمنين و ائمّه فرستاد تا آنكه بر پدرش رسيد و زبان دركشيد.سپس ابو محمّد عليه السّلام فرمود:اى عمّه!او را به نزد مادرش ببر تا بر او سلام كند آنگاه به نزد من آور،پس او را بردم و بر مادر سلام كرد و او را بازگردانيده و در مجلس نهادم سپس فرمود:اى عمّه!چون روز هفتم فرا رسيد نزد ما بيا.حكيمه گويد:چون صبح شد آمدم تا بر او ابو محمّد سلام كنم و پرده را كنار زدم تا از سرورم تفقّدى كنم و او را نديدم،گفتم:فداى شما شوم،سرورم چه مىكند؟ فرمود:اى عمّه!او را به آن كسى سپردم كه مادر موسى موسى را به وى سپرد. حكيمه گويد:چون روز هفتم فرا رسيد آمدم و سلام كردم و نشستم فرمود: فرزندم را به نزد من آور!و من سرورم را آوردم و او در خرقهاى بود و با او همان كرد كه اوّل بار كرده بود،سپس زبانش را در دهان او گذاشت و گويا شير و عسل به وى مىداد،سپس فرمود:اى فرزندم!سخن گوى!و او گفت: أشهد أن لا إله إلاّ اللّٰه. و درود بر محمّد و امير المؤمنين و ائمّۀ طاهرين فرستاد و تا آنكه بر پدرش رسيد،سپس اين آيه را تلاوت فرمود:«
بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ »و ما اراده مىكنيم كه بر مستضعفان زمين منّت نهاده و آنان را ائمّه و وارثين قرار دهيم و آنان را متمكّن در زمين ساخته و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه كه از آن برحذر بودند بنمايانيم . موسى بن محمّد راوى اين روايت گويد از عقبۀ خادم از اين قضيّه پرسش كردم،گفت:حكيمه راست گفته است.
📚:کمال الدين و تمام النعمة ج ۲، ص ۴۲۴
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi
#تجربه_من ۹۲۱
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#سختیهای_زندگی
#رزاقیت_خداوند
#قسمت_چهارم
بعد از اومدن شون ماه ها سپری شد و شش ماه بعد برای ماه رمضان تصمیم گرفتیم بریم یک ماه روستایی به جهت امر تبلیغ، یه روستای خوش آب وهوا رو انتخاب کردیم چون امیر حسین به دندون بود و هوای تابستون اگه مریضش میکرد ما وسیله ای نداشتیم تا دکتر بریم.
یک ماه به خوبی با استقبال مردم سپری شد. بعد ماه رمضان کلا تصمیم گرفتیم ساکن همان روستا بشیم. خانه عالم داشت و میشد داخل همان روستا ساکن بشیم.
این رو هم بگم که مجید آقا ۳۰۰ شهریه میگرفت ولی ۶۰۰ قسط و بدهی مهریه داشتیم و باید این روزگار رو که خودم انتخاب کردم طی میکردیم.
ساکن روستا شدیم و سختی داشت. بعد از چند ماه چون یکم حقوقشون بیشتر شد با کمک پدرم یه ماشین خریدیم و الحمدالله روزگار سپری میشد تو همون روستا، امیر حسین دو ساله شد و از شیر گرفتمش و بلافاصله دومی رو میخواستیم اما نشد بخاطر دلایلی از اون روستا به روستای کویری هجرت کردیم اما شش ماه بعد به مرز افغانستان رفتیم روستایی مرزی با جمعیتی شیعه و دامدار و بسیار متدین و مهربان، ماه رمضان ۹۷ ساکن ماهیرود شدیم و حالا امیر حسین ۳ساله بود و ما بچه دار نمی شدیم.
یکسال دکتر رفتم و مشکل تیروییدم را حل کردم و در عید غدیر فرزند دوم رو متوجه شدم باردارم، دومی هم پسر بود و اسمشو گذاشتیم محمد حسین...
از سال ۹۶ تا ۹۹ در مرخصی بودم و پایه آخر درسیم مونده بود تا مدرکمو رو بگیرم و مجید آقا هم برای استخدامی یا کار دیگه ای باید کارت پایان خدمت میداشت، لذا به عنوان کارشناس زکات در کمیته امداد درخواست سربازی داد در شهر پدری و از مرز در ماه ۸ بارداری اسباب کشی کردیم و مجدد ساکن شهرمون شدیم.
یه خانه سازمانی بهمون داده بودن. سال ۹۹ محمد حسین به دنیا اومد و به خونه ما اومد. درسمو مصمم خوندم و مدرک سطح ۲ حوزه را گرفتم و محمد حسین بزرگ میشد، بخاطر کرونا روضه های کوچه ای رو بنا کردیم و داخل کوچه فرش مینداختیم و روضه میگرفتیم، منم به عنوان مشاور مذهبی و مبلغ امین در مدرسه دخترانه فعالیت میکردم.
تازه محمد رو از شیر گرفته بودم و روز تولد حضرت زینب به خانم گفتم یعنی میشه منم دختری داشته باشم.
در این سالها ایام اربعین با مجید آقا کربلا میرفتم و سال ۹۸ منم کربلایی شده بودم. اربعین اون سال منم کربلا رفتم با دو پسرمون بعد اومدن مجید آقا عید غدیری بعد جشن کوچه ای مون با کاروان رفتن کربلا به عنوان روحانی کاروان و من متوجه بارداریم شدم تا اسفند مدرسه رفتم و بعدش دیگه ماه رمضانم کامل روزه گرفتم و مشکلی نداشتم.
ماه پنج بارداری بودم فرزند سومم دختر بود در عین ناباوری، چقدر گریه کردم وقتی فهمیدم. چقدر دختر داشتن حس بهتری داشت و دخترمون قرار بود با کوله باری از برکت خدا راهی خونه مون کنه و ما خبر نداشتیم.
زایمانم در ۲۶ مرداد ۴۰۲۱ اتفاق افتاد و مجید آقا چند جا آزمون داده بود اما در مراحل آخر رد میشد و قسمت نبود سرکار برن و همیشه میگفتن من لباس خودم رو دوست ندارم کنار بگذارم و امر تبلیغ دین رو دوست دارم اما سه فرزند داشتیم هنوز خونه نداشتیم و این سخت بود البته که هیچ وقت غصه خونه رو نخوردیم و بهترین خونه ها رو خدا برامون جور میکرد.
برای تعیین اسم فاطمه محمد حسین یک روز صبح به باباش گفت بابایی میدونی اسم آبجیمون چیه ما تعجب زده گفتیم چیه گفت اسمش فاطمه زینبه و من بیاد قرارم با حضرت زینب افتادم. و اسم دخترمون فاطمه زینب شد و در سه ماهیش مجید آقا بعد از کلی آزمون که رد شدن یه روز از کمیته باهاشون تماس گرفتن و برای کارشناس زکات بهشون پیشنهاد کاری دادند.
در سه ماهگی دخترمون ما به شهر مادرم اسباب کشی کردیم و یک ماه بعد با فعالین مردمی جمعیت آشنا شدیم و دوره دیدیم و الان دخترمون شش ماهشه و خدا میدونه که منتظرم هر روز که بزرگ بشه و بتونم فرزند بعدی رو بیاریم.
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از مغز خاکستری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️چرا نام قائم را که می خوانیم..می ایستیم؟
🎙حجة الاسلام پناهیان
انتشار حداکثری با شما ✅
🇮🇷 اتحادیه عماریون
🔺همدلی
🔻انقلابی گری
@khakestary_amar