شاهزاده قاجار
#همسر_رجبعلی_خیاط
مادرم با آنکه از شاهزادههای قاجار بود، با درآمد کمی که پدر داشت زندگی میکرد و هیچوقت اعتراضی نداشت و با هم اختلافی نداشتند.
پدرم بسیار شوخ طبع و خندهرو بود.
در خانه ما احترام به مادر واجب بود.
ما هشت خواهر و برادر بودیم و همه مادرمان را خانم صدا میزدیم. پدر همیشه با مادرم شوخی میکرد. شیخ در کلاسهای اخلاق به شاگردانش میگفت: شما نمیخواهد به هر کسی که از راه میرسد بگویید قربانت بروم. این قربانت بروم را در خانه به همسرتان بگویید. این رفتارهاست که باعث علاقه میان زن و شوهر میشود.
#سیره_ستاره_ها
✳️ @bahjat_alabd
✅ نوبت من است
⚜امام خمینی (ره)⚜
👈 دو خواهر، همین طور شوخی و جدی سرظرف شستن آن روز یکی به دو می کردند.
یکی شان گفت خسته ام. این دفعه تو ظرف ها را بشوی! 😡
آن یکی جواب داد اگر تو خسته ای من هم خسته ام. نوبت خودت است.😡
بگو مگو برنده نداشت و ظرف ها ماند.
نزدیک اذان که شد، ظاهرا امام برای وضو رفت توی آشپزخانه.
اما وضوی آقا این بار خیلی طول کشید. خواهران نگران شدند و رفتند به آشپزخانه که ببینند خدای نکرده اتفاقی برای امام نیفتاده باشد.
وارد آشپزخانه که شدند، خشک شان زد.
امام بود و آستین های بالا زده یک کپه ظرف شسته شده تر و تمیز. ☺️
امام که تعجب شان را دیدند، لبخندی زد و گفت حرف هایتان را که شنیدم، احساس کردم که این دفعه نوبت من است که ظرف ها را بشویم.
📚 «مهربان تر از نسیم»
#سیره_ستاره_ها
#سبک_زندگی خانواده
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
معتقد بود که خانم خانه نباید سختی بکشد. هیچ وقت اجازه نمی داد خرید خانه را انجام بدهم
به من می گفت: «فکر نکن من تو را در خانه اسیرکرده ام، اگر می خواهی بروی در شهر بگردی، برو؛ ولی حاضر نیستم تو حتی یک کیلو بار دستت بگیری و به خانه بیاوری.
وقتی می آمد خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم:
لباس بچّه را عوض می کرد.
شیر: براش درست می کرد. سفره را می انداخت و جمع می کرد. پا به پای من می نشست لباس ها را می شست، پهن می کرد، خشک می کرد و جمع می کرد.
#محمدابراهیمهمت::
#سیره_ستاره_ها
✳️ @bahjat_alabd