eitaa logo
امین اصفهان
8 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
434 ویدیو
15 فایل
تبیین جایگاه حقیقی زن در اسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
💠از باب حق گذاری ، باید کمی هم شده ، به نقشی که در زندگی من داشته، اشاره کنم. ایشان -قبل از هر چیز- از یک طمأنینه و و روحیه ی قوی برخوردار است؛ لذا با آن که خانه ما بارها مورد یورش دژخیمان واقع شد و با آن که من بارها در برابر او شدم و حتی در نیمه شب که برای من به خانه ما ریختند ، مورد واقع شدم ، علیرغم همه این ها هیچگاه ترسی یا ضعفی یا افسردگی و ملالتی در او مشاهده نکردم . با روحیه ای عالی و قوی در ملاقات من می‌آمد. در این ملاقات ها به من و می‌داد . هرگز نشد وقتی من در زندان بودم ، خبر ناراحت کننده ای به من بدهد. به یاد ندارم که مثلاً خبر بیماری یکی از فرزندان را به من داده باشد ، یا مطلبی را که برایم ناخوشایند باشد ، درباره خانواده و بستگان و والدین گفته باشد . 📚 - فصل دهم ( فرش پوسیده ) - ص 159 🆔 @sireh_agha
🗣"اهمیت گفتگو"🗣 👇🏻👇🏻👇🏻 نکاتی از (حضرت آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی ره)🌺🍃 به ‌نقل از جوانی 🧔🏻 که ایشان عقدشان💍 را خوانده‌اند؛ من و 👱🏻‍♀به اتفاق خانواده‌هایمان به حضور حاج آقا در دفترشان🏫 مشرف شدیم که ایشان خطبه 👸🏻 را بخوانند... بعد از اینکه را خواندند، فرمودند: ... هیچ وقت جلوی جمع از همدیگر نگیرید؛ ❌❌❌ ... ولی به هر حال چون هدف🍏 ،باید اشکالات رفتاری🚫 و اخلاقی یکدیگر را به هم به طور و 😍گوشزد کنید.همین خصوصی بودن هم باید با روی خوش😘 و صمیمیت همراه باشد، تا دلگیری 🥀به همراه نداشته باشد. پس سعی کنید در جمع همدیگر باشید و در نهان خطاها را به همدیگر تذکر دهید.🌸🌸🌸 📚« مجموعه پوستر های مشق عشق شماره بیست‌ونه» 🍑 💑 💞 @khanevadeh_beheshtii 💞
💞 💞 🌷"کمک در‌ کارهای منزل"🌷 🔹درسی‌ از ( گرانقدر مهدی شاه‌ آبادی‌ ره) از زبان همسر محترمشان؛✨ 🔹زمانی که برای خوردن غذا بچه‌ها👦🏻🧒🏻👧🏻 را صدا میکردم، زودتر می‌آمدند و به من در کشیدن غذا و چیدن وسایل و ... ،از همه بیشتر میکردند تا جایی که بچه ها از دیدن این همه ..♥️ پدرشان به ذوق و شوق می‌افتادند در کمک کردن به من.😊 🔹همسرم آن قدر به من کمک می‌ نمودند که 🤗زده میشدم از این که با این همه کاری،چرا وقتشان را برای کمک به من در منزل میگذارند.😌 🔹بعدها متوجه شدیم همه این بزرگواری هایشان درس‌هایی برای 🚊 زندگیمان بوده است.💞 📕«مجموعه پوسترهای مشق عشق ‌شماره بیست و دو» 🧔🏻 🍒 🌹 🍑 🍎 💞 @khanevadeh_beheshtii 💞
💞 💞 🙋🏻‍♂ (رحمة الله) 🦋 قدردانی و ارادت و محـ❣ــبتـــ فراوان‌‌(حضرت امام ره) نسبت به همســرشان به نقل از فرزنــد🧔🏻محترمـشان؛ 🌸 پــدرم اصرار فراوانی به عرض ارادت و محبت نسبت به مادرم، مخصوصاً جلوی ما ( ) داشتن... و دوست داشتن این محبت و قدردانی را علنی‌ کنند تا ما فرزندان نیز آن را یاد بگیریم. 🦋 در طول 0⃣6⃣ سال زندگی با 💕 مـادرم💕، هیچ گاه از ایشان حتی درخواستـــ نکردند... و به ایشــان دستــــوری ندادند. 🌸 🤒 و در روزهای آخر عمر شریفشان، هرگاه چشم باز می کردند، اگر قادر به صحبتـــ کردن بودند، 🦋می‌فرمودند: کجا هستند؟ و از حال جویا می‌شدند...؟ 🌸 در طول زندگیشان با مادرم حتی اگر روزی می‌شد که مثلاً: غذایــ🍲ــی که مادرم پختــه بودند بد می‌شد، 🦋 هیچ کس نداشت در حضور امام (ره)نسبت به این غــذا داشته باشد 🌸« و برعکــس امام از آن غذا می‌نمودند و با این کارشان به ما می‌فهماندند؛ » 👈 که باید زحمات مادر🧕🏻تان باشید. 🦋✨ و همیشه می‌فرمودند: هیچ کس مادر شما نمی‌شـــود ! ✨ 📜 «مجموعه پوسترهای مشق عشق شماره سی و شش» 🍒 🍑 💑 🧔🏻 💞 @khanevadeh_beheshtii 💞
🚨 فروش زیور آلات برای خرید زغال ✍ به یاد دارم از جمله مواردی که (همسرم) خود را فروخت، زمانی بود که سالی در مشهد، زمستان نزدیک شد و سرما شدت یافت و مردم برای گرم کردن خانه‌های خود، به خرید مواد سوختی که در آن زمان بود، روی آوردند. در چنین مواقعی تعدادی از مومنین به من مراجعه می‌کردند و پولی در اختیار من می‌گذاشتند تا با آن زغال بخرم و بین نیازمندان توزیع کنم. معمولاً زغال را از زغال فروشی می‌خریدم بعد به کسانی که نیاز داشتند حواله می‌دادم تا زغال را از زغال فروشی بگیرند. در آن سال پولدارها به من مراجعه نکردند بلکه فقرایی مراجعه کردند که معمولاً در چنین ایامی برای گرفتن زغال، درِ خانه علما را می‌زنند اما آن سال، این افراد از خانه من ناامید باز می‌گشتند و این امر مرا بسیار اندوهگین می‌ساخت. که این حال را دید به من پیشنهاد کرد، را که برادرش به مناسبت تولد یکی از فرزندان به او هدیه کرده بود، بفروشم. من مخالفت کردم، ولی او اصرار ورزید. را گرفتم و خواستم آن را به قیمت هر چه بیشتر بفروشم. اتفاقاً یکی از همسایگان و دوستان به خانه ما آمد. من جریان را برایش تعریف کردم تا تشویق شود که دستبند را به قیمت هر چه بیشتر بفروشد. او رفت و آن را به هزار و چند صد تومان فروخت و گفت من هم به اندازه همین پول، روی آن می‌گذارم. لذا مبلغ خوبی فراهم شد و با آن زغال خریدم و نگرانی همسرم هم برطرف گردید. 📚خون دلی که لعل شد، فصل10، ص160 ✅اخبار و تصاویر رهبر انقلاب 💠 @akhbar_rahbar