eitaa logo
امین اصفهان
9 دنبال‌کننده
3هزار عکس
355 ویدیو
15 فایل
تبیین جایگاه حقیقی زن در اسلام
مشاهده در ایتا
دانلود
👶🏻📚طرح| کودکان شما یاد بگیرند، عادت کنند که به نگاه کنند. ❣کانال تلگرام 👇🏻 https://telegram.me/joinchat/BRcQGTupWraP0rhMEknrrw
👶🏻 طرح| رهبر انقلاب: شما یاد بگیرند، عادت کنند که به نگاه کنند. 📚 @Khamenei_Book
📝 راوی: 🌸 مهندس ساختمان بود. و توی یک شرکت کار می‌کرد. به خیالم خیلی سرش گرم دنیاست، برعکس من فعالیت سیاسی داشتم. 🔻 روی همین حساب دلم به این ازدواج راضی نمی شد. باید نصیحتش می کردم، می‌خواستم بسازمش. ⚜ آمد خانه‌مان. سر صحبت را باز کردم «چرا من را انتخاب کردی؟ من زن کسی می‌شم که مهریه‌م رو با شهادت قرار بده.» گفتم تیر خلاص را زده‌‌ام. الان راهش را می گیرد و می رود دنبال کارش. ❇️ اما محکم جلویم ایستاد، و دوباره گفت «به جدم من شهید می‌شم.» داشت از تعجب خشکم زد. 🔸بعد عقد تازه فهمیدم فعالیت سیاسی دارد؛ آن هم چه فعالیتی. از فکر هایی که درباره اش کرده بودم، خنده‌ام گرفت. می‌خواستم بسازمش. 📚 قصه‌ای برای سجاد 🌀 با ما همراه باشید. 🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون" 🆔 @tarashiun_ir
📝 راوی: 🔶 شب عقد کلی سنت شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش. 🔹 مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسم‌مان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛ ♦️ البته نه برای ریخت و پاش، برای اینکه سادگی ازدواج‌مان را ببینند؛ این که می‌شود ساده ازدواج کرد، و خوشبخت بود. ⚜ عروسی‌مان هم از این ساده تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانه‌ی بخت. 📚 قرمز رنگ خون بابا 🌀 با ما همراه باشید. 🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون" 🆔 @tarashiun_ir
📝 راوی: 🔶 آن زمان هم رسم و رسوم ازدواج زیاد بود، ریخت و پاش بیداد می‌کرد؛ ولی ما از همان اول، ساده شروع کردیم. 🔹 خریدمان، یک بلوز و دامن برای من بود، و یک کت و شلوار برای مرتضی. ♦️ چیز دیگری را لازم نمی‌دانستیم. به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم. ⚜️ خودمان برای زندگی مان تصمیم می‌گرفتیم. همین‌ها بود، که زیبا ترش می کرد. 📚 مرتضی آیینه زندگی‌ام بود 🌀 با ما همراه باشید. 🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون" 🆔 @tarashiun_ir
📝 راوی: 🔶 اوایل انقلاب بود. برنج کم گیر می آمد. گفتم «داری برمیگردی، سر راهت دوتا گونی برنج بخر.» 🔹 وقتی آمد، فقط یکی دستش بود. گفتم «معلومه حواست کجاست؟ مگه نگفتم دوتا، چرا یکی خریدی؟» ♦️ گفت «اتفاقاً چون حواسم جمع بود یک گونی خریدم» ⚜️ یعنی‌چی؟ حواسم بود که اگه دو تا دو تا از هر چیزی بخریم و توی خونه انبار کنیم، ممکنه بقیه نتونن همون یه دونه رو هم بخرند. 📚 فرهنگ نامه شهدای استان سمنان 🌀 با ما همراه باشید. 🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون" 🆔 @tarashiun_ir
🔹 [حضرت زهرا(س)] در عمری کوتاه؛ هجده سال، بیست سال، بیست‌وپنج سال؛ نقلها متفاوت است. این همه فضایل، بیهوده به دست نمی‌آید؛ « امتحنک اللَّه الّذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابره». متعال، زهرای اطهر - این بنده‌ی برگزیده - را آزمود. دستگاه خدای متعال، دستگاه و است؛ آنچه می‌بخشد، با حساب و کتاب می‌بخشد. او، گذشت و و و فدا شدن این بنده‌ی خاص خود را در راه اهداف می‌داند؛ لذا او را مرکز فیوضات خود قرار می‌دهد.ما باید این راه را برویم. ما هم باید کنیم، ایثار کنیم، کنیم، کنیم. ۱۳۷۰/۱۰/۰۵
📝 راوی: 🔸 روی جهیزیه عروس یک دست مبلمان هم داده بودند. وقتی فهمید گفت «اگه مبل ها رو بیارید برمیگردونم.» 🔹 خانواده عروس از ما خواستند، تا راضی‌اش کنیم. هر کاری کردیم، قبول نکرد. همه مبل ها را برگرداند. ♦️ گفت «همون وسایل اولیه برای ما کافیه.» 📚 خاطرات سردار شهید حسن آقاسی زاده 🌀 با ما همراه باشید. 🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون" 🆔 @tarashiun_ir
باید جوری بشود که در سبد کالای مصرفی خانواده‌ها، یک سهم قابل قبولی پیدا کند و برای خواندن کتاب را بخرند، نه برای تزیین اتاق کتابخانه و نشان دادن به این و آن. ➡️ ۱۳۹۰/۰۴/۲۹ 🌱 @Khamenei_Reyhaneh
📗 را مثل نان و خوراکی به سبد اصلی خانوار وارد کنیم. 🔺 برگرفته از بیانات رهبرانقلاب در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب در تاریخ ۱۳۷۴/۰۲/۲۶ 🌱 @Khamenei_Reyhaneh
📝 راوی: 🔶 شب عقد کلی سنت شکنی کردیم. سفره نینداختیم، یک سجاده پهن کردیم رو به قبله، و یک جلد قرآن هم مقابلش. 🔹 مهریه را هم بر خلاف آن زمان سنگین نگرفتیم؛ اما مراسم‌مان شلوغ بود. همه را دعوت کرده بودیم؛ ♦️ البته نه برای ریخت و پاش، برای اینکه سادگی ازدواج‌مان را ببینند؛ این که می‌شود ساده ازدواج کرد، و خوشبخت بود. ⚜️ عروسی‌مان هم از این ساده تر بود. اصلا مراسمی نبود. شب نیمه شعبان، خانواده علی آمدند خانه ما، دورهم شام خوردیم، بعد هم من و علی رفتیم خانه‌ی بخت. 📚 قرمز رنگ خون بابا 🌀 با ما همراه باشید. 🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون" 🆔 @tarashiun_ir
🔰راه شهدا را ادامه بدهیم یعنی چه؟! 🔸اگر می‌گوییم راه شهدا را باید ادامه بدهیم، یعنی این احساس که اسلام و انقلاب اسلامی، به تلاش و مجاهدت و صبر ما نیازمند است. 🔹 این احساس، همان احساسی است که شهدای عزیز ما را از خانه و کاشانه و آسایش و درس و کار و تلاش‌های روزمره‌ی زندگی جدا کرد و به جبهه‌های نبرد کشانید. 🌷۲۲اسفندماه، روز بزرگداشت شهدا گرامی باد. 🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون" 🆔 @tarashiun_ir 🌐 www.tarashiun.ir
❗ فرزند صالح ۱ 📚کتاب تربیت از زیر صفر 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 لینک کانال خانواده دینی https://eitaa.com/joinchat/3632136450Cd43c49507d
❗ فرزند صالح 2 📚کتاب تربیت از زیر صفر 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 لینک کانال خانواده دینی https://eitaa.com/joinchat/3632136450Cd43c49507d