خدایا!
یاری ام کن…
رَبِّ انصُرْنِی
مومنون:39
@bonyadalborz1
18.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همهى موجودات، شعور دارند و نماز و تسبيح آنها، آگاهانه است. «كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَه
📿فتَبَارَکَ اللهُ الَّذِي يَسْجُدُ لَهُ (مَنْ فِى السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً)، وَ يُعَفِّرُلَهُ خَدّاً وَ وَجْهاً، وَ يُلْقِي إِلَيْهِ بِالطَّاعَةِ سِلْماً وَ ضَعْفاً، وَ يُعْطِي لَهُ الْقِيَادَ رَهْبَةً وَ خَوْفاً!
🌖بزرگ و جاويدان است خداوندى که همه کسانى که در آسمانها و زمين اند از روى اختيار يا اجبار در برابرش سجده مى کنند و صورت و جبين را براى او بر خاک مى سايند و طوق عبادت او را در سلامت و ضعف به گردن مى نهند و زمام اختيار خويش را از روى ترس و بيم به او مى سپارند
@bonyadalborz1
#خطبه
18.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید یدالله کلهر در سال ۱۳۳۳ در روستای «بابا سلمان» شهریار در خانواده ای مذهبی و متوسط به دنیا آمد. وی پس از گذراندن دوران کودکی و دبستان به دلیل نبود امکانات در روستا، مقطع دبیرستان را در شهریار گذراند. سال ۱۳۵۳ به خدمت سربازی رفت. شهید کلهر رفتاری بزرگ منشانه داشت و مردانگی و شجاعت با جانش آمیخته بود. در نخستین طلیعه حرکت های انقلابی، به صف انقلابیون پیوست و با گروهی از جوانان در تصرف پادگان «باغشاه» سابق (میدان حر کنونی) همت گمارد.
پس از پیروزی انقلاب در تشکیل پایگاه های دفاعی و کمیته ها در مساجد، نقش مؤثر داشت. در ۱۳۵۸ با تشکیل سپاه کرج به عضویت این نهاد در آمد و به خاطر شایستگی هایش، به عنوان جانشین عملیات سپاه کرج مشغول به خدمت شد. وی در نخستین گروه اعزامی از سپاه کرج به کردستان، سرپرستی گروه را بر عهده گرفت و در آزادسازی شهر سنندج با وجود آنکه نیروهای تحت فرماندهی او پس از پایان مأموریت به کرج باز گشتند، او در منطقه ماند و به فرماندهی عملیات شهر تکاب منصوب شد. با آغاز جنگ تحمیلی، به جنوب رفت و مدت ها به عنوان فرمانده محور جبهه فیاضیه مشغول خدمت شد. در عملیات طریق القدس با سمت فرمانده گردان وارد عمل شد که به دلیل نبوغ و رشادت ها و خلاقیت هایی که از خود نشان داد، جانشین تیپ المهدی شد. در عملیات فتح المبین، بیت المقدس و رمضان، به عنوان مسئول محور و در والفجر مقدماتی، جانشین تیپ نبی اکرم (ص) بود. شهید کلهر در عملیات کربلای ۵، قائم مقام لشکر ۱٠ سیدالشهدا بود که به درجه رفیع شهادت رسید.
@bonyadalborz1
#شهید_یدالله_کلهر
فعالیتهای طلاب بسیجی در اردوهای جهادی امیدآفرین است
«آشرلو» با اشاره اینکه فعالیتهای طلاب بسیجی در اردوهای جهادی امیدآفرین است، گفت: جهاد تبیین و اردوهای جهادی خدمت از مهمترین اولویتهای بسیج طلاب است.
لینک مشروح خبر: https://dnws.ir/634313
#حجت_اسلام_مسیب_آشرلو
مسئول روابط عمومی سپاه استان البرز در پیامی از رسانههای این استان تقدیر کرد
سرهنگ پاسدار «چوبداری» در پیامی از پوشش خبری مراسمهای هفته گرامیداشت بسیج، توسط رسانههای استان البرز تقدیر کرد.
لینک مشروح خبر: https://dnws.ir/634336
@bonyadalborz1
#سرهنگ_چوبداری
شهید محمد دانشی کهن
نام پدر: علی اکبر
تاریخ تولد: 20-11-1333 شمسی
محل تولد: زرند
تاریخ شهادت : 9-9-1360 شمسی
محل شهادت : بستان
عملیات:طریق القدس
گلزار شهدا: چهارصددستگاه
البرز - کرج
@bonyadalborz1
#شهید_محمد_دانشی_کهن
#زندگینامه شهید محمد دانشی کهن
تولد و دوران کودکی و نوجوانی
شهید محمد دانشی کهن درسال 1333 متولد شد و پس از سپری نمودن دوران کودکی و ورود به سن شش سالگی راهی دبستان شد و دوران دبستان را با موفقیت سپری نمود. وی در این دوران علی رغم سن کم و اشتغال به تحصیل در امورات کشاورزی و دامداری به والدین خود کمک بسیار می کرد و از هیچ کوششی دریغ نمی کرد.
شهید عزیز، در سال 1348و در حالی که 15 ساله بود بعلت نبود کار در روستا وهمچنین برای کمک به خانواده که از فقرمالی به شدت رنج می بردند تصمیم گرفت به شهر تهران مهاجرت نماید. پس از اینکه وارد تهران شد در کارخانه رنگسازی رنگین مشغول به کار گردید و همزمان به صورت شبانه ادامه تحصیل داد. پس از اینکه در سال 1350 والدینش به کرج آمدند، شهید محمد هم ازتهران به کرج عزیمت نمود و در کارخانجات صنعتی جهان چیت مشغول به کار گردید.
شهید بزرگوار در سال 1353 به خدمت مقدس سربازی اعزام و پس از دوسال خدمت مجددا به سرکارش مراجعت نمود و در این زمان هم در کلاسهای شبانه ثبت نام نمود تا ضمن کار به تحصیل نیز ادامه دهد.
وی برای بالا بردن اطلاعات مذهبی و سیاسی خود عضو کانون ولی عصر(عج) کرج شد و سعی می کرد در جلسات و تجمع های انقلابیون شرکت نموده و برای سرنگونی رژیم طاغوت از هیچ کوشش و فعالیتی دریغ نمی کرد به طوری که در زمان حکومت نظامی، شبها و روزها در تجمعات و تظاهرات در مناطق چهارصد دستگاه و گلشهر حضور فعال و تاثیرگذاری داشت.
از ویژگیهای اخلاقی وی برخـورد بسیارنیکوی وی با خانواده، دوستان وآشنایان بود و همیشه و در همه جا آنها را به تقوی وپرهیزگاری دعوت می نمود.
ازدواج
وی در سن 25 سالگی و در سال 1358 ازدواج نمود که ثمره این ازدواج یک فرزند پسر به نام مسلم می باشد که به یادگار مانده است.
جبهه و شهادت
پس از اینکه استکبار جهانی و با بهره گیری از صدام به کشور عزیزمان حمله کرد و مردم این سرزمین را درگیر جنگی ناخواسته و نابرابر نمود، وی تصمیم گرفت برای حفظ اسلام، ناموس و کشور خود به جبهه برود و به مقابله با کفار ازخدا بی خبر بپردازد. او در سال 1360 بعد از اتمام تحصیلات متوسطه و اخذ دیپلم به بسیج مستضعفین مراجعه و تقاضای اعزام به جبهه نمود و پس از پیگری های مکرر موفق شد درتاریخ ششم آبان ماه سال 1360 به اتفاق دیگر همرزمانش به جبهه های جنوب اعزام گردد. پس از یک ماه حضور در جبهه در عملیات طریق القدس که با رمز یا حسین (ع) آغاز شد شرکت نمود و پس از چند روز نبرد بی امان با متجاوزان سرانجام در روز نهم آذر ماه سال 1360 و در جریان ضد حمله دشمن، شهد گوارای شهادت را نوشید و به لقای الله پیوست و پیکر مطهرش در گلزار شهدای چهارصد دستگاه کرج به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
@bonyadalborz1
شهید عبدالله غیاثی راویزی
نام پدر: علی
تاریخ تولد: 20-4-1341 شمسی
محل تولد: تهران - شهریار
تاریخ شهادت : 9-9-1360 شمسی
محل شهادت : بستان
عملیات طریق القدس
نام گلزار:چهارصددستگاه
شهر:البرز - کرج
@bonyadalborz1
#شهید_عبدالله_غیاثی_راویزی
#زندگینامه شهید عبدالله غیاثی راویزی
شهید «عبدالله غیاثی راوندی» در بیستم تیرماه سال 1341، در خانواده روستایی در «شهر بابک» به دنیا آمد. هنوز یک سال نداشت که به اتفاق خانواده خود به علت عدم بضاعت مالی که علت کوچ روستائیان است به تهران رهسپار شدند. او از همان دوران طفولیت با سختیها آشنا شده بود و با خطراتی که او را با مرگ حتمی تعقیب می کرد. عبدالله هفت ساله بود که به دبستان رفت تا به سلاحی که لازمه مبارزه است مسلح شود.
عبدالله به کارمشغول می شد تا مخارج زندگی و تحصیل خود را تآمین کند. او با وجودسختی زندگی همیشه درکلاس شاگرد ممتاز بود و دوران راهنمائی از بودن کلاسهای مختلف رنج می برد و درنوشته های خود براین موضوع سخت تکیه داشت. او هیچگاه آرام نبود و همیشه در حال مبارزه با آثار شوم حکومت طاغوت بود تا اولین حرکتهای انقلاب اسلامی شکل گرفت عبدالله از کسانی بود که درمحل با اولین فریادهای آغازگرانه خود جمعیت را به خیابانها می ریخت و سیل خروشان است حاضر در صحنه رژیم منفور طاغوت رسوا می ساخت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی درکمیته عظیمیه در کنار حجت السلام جنتی رضوی روحانی مبارزوخستگی ناپذیر همکاری لازم رامی نمود. سرانجام پس ازپایان دوره راهنمائی وارد هنرستان صنعتی شد و با وجود تلاشهای پیگیر اجتماعی و انقلابی که داشت. همیشه شاگرد ممتاز بود و درکنار کتب درسی به مطالعه کتب مذهبی می پرداخت و در سال 1358، با گرفتن دیپلم نقشه برداری درسال 59، موفق به اخذ دیپلم راه و ساختمان گردید. او پس از فارغ التحصیل شدن از هنرستان به دنبال گمشده خویش می گشت و گمشده اش را در جبهه های حق علیه باطل می دید. تا اینکه در تاریخ دوم بهمن ماه 1359، به مدت پانزده روز به پادگان لاهوتی اعزام شد تا آموزشهای لازم را فرا گیرد و در تاریخ هفدهم بهمن 59 ، از طرف مرکز انجمنهای اسلامی تهران عازم اهواز شد.
از اهواز به شوشتر رفت تا برای پانزده روز دیگر آموزش سلاحهای سنگین را بییند و عازم جبهه سوسنگرد منطقه جنگهای نامنظم شهید چمران شده و برای دومین بار به جبهه سفر می کند تا همراه برادران رزمنده خود در منطقه سوسنگرد عازم شوند. در تاریخ بیست و پنجم 1359، به مرخصی اعزام می گردد و در این بین خود را برای خدمت مقدس سربازی آماده می سازد. عبدالله همراه جنگهای نامنظم شهید چمران عازم جبهه های جنوب می گردد و در عملیاتی که نام «طریق القدس» را داشت و با سربلندی به همراه دیگر همرزمانش آزادی بستان را جشن گرفتند ولی هنوز ذائقه طعم پیروزی را داشت که در ضد حمله صدامیان کافر در روز نهم اذر ماه سال 60، به آرزوی دیرینه خود که همان مرگ سرخ بود رسید.
@bonyadalborz1
#وصیتنامه شهید عبدالله غیاثی راویزی
به نام خداى درهم کوبنده ستمگران «انا لله و انا الیه راجعون » ماهمه از آن خداییم و به سوى او باز مى گردیم.
شهید رجایى؛ زمانى که آخرین فشنگ ما تمام مى شود جنگ واقعى ما تازه شروع مى شود.
پس از تقدیم عرض سلام، سلامتى وجود همگى شما را از درگاه ایزد منان و قادر خواهان و خواستارم و امیدوارم که در زندگى شادکام و پیروز و خوشبخت باشید و امید آن دارم که همگى ما از پویندگان مکتب سرخ حسین ( ع ) باشیم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشیم و مظهر فداکارى و شجاعت و مقاومت باشیم و چون شمع بسوزیم و نور بدهیم.
آرى! اى پدر و مادر عزیزم و برادران محبوبم اگر من نتوانستم زحمات و محبتهاى شما را جبران کنم. معذرت مى خواهم و امیدوارم که با تمام وجودتان من را حلال کنید.
و به شما بگویم که اگر این سعادت نصیب من شد و در راه خدا کشته شدم هرگز گریه نکنید و در زندگى شاد و خندان و شنگول باشید و بدانید که مرگ نیستى و فنا نیست، بلکه انتقال از دنیاى فانى به دنیاى باقى و پایدار است، مرگ منتقل شدن از جهان کشت و عمل به جهان نتیجه و محصول است و اى پدر و مادر خوبم من هدیه اى براى شما ندارم که تقدیم کنم جز اینکه یک چیز و آن شهادت در راه خدا و براى اسلام و افتخار بوجود آورد. براى شما و امید آن دارم که پدر و مادر و برادران و پسرخاله هایم و دوستان و اقوام و فامیلها باهم با مهر و محبت و عشق به الله و مکتب و فداکارى و گذشت و خوشى زندگى کنند و در جامعه نمونه و الگو براى دیگران باشید و از فرد پرستى و شخصیت پرستى بپرهیزید و استقلال فکرى و اراده قاطعى داشته باشید و چون اعضاى یک پیکر متحد باشید و از یاران باوفاى اسلام و امام عزیزمان این امید محرومان جهان، این قلب تپنده انقلاب باشید.
در پایان ضمن طلب حلالیت، بخشش امیدوارم که این سلام گرم مرا پدر و مادر عزیزم و برادران خوبم در گوشه اى از قلب پر عاطفه و مهر خویش قرار دهند و سلام مرا به خانواده خاله عزیز و مهربانم و مشهدى هاشم مهربان و پسرخالههاى گرامیم و دخترخاله هاى زینب گونه ام و خانواده برادر عزیزم عباس آقا و برادر خوبم ابراهیم آقا و دیگر اقوام و فامیل و دوستان عزیزم برسانید.
به امید پیروزى لشکر اسلام بر کفر و فرج هرچه زودتر امام مهدى ( عج )
در مسلخ عشق جز نکو نکشند* روبه صفتان زشت خو نکــشند
گر عاشق صادقى زمردن مهراس* مردار بود هر آنکه اورا نکـــشند
@bonyadalborz1