فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یک داستانِ شنیده نشده
زندگی پرماجرای شهید بهمن حجت کاشانی و همسرش؛ قسمت اول
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🏴عزای عید
شصت و یکمین سالگرد یورش مزدوران رژیم ستمشاهی به مدرسه مبارکه فیضیه/1
🔹امام خمینی قدس سره الشریف با هماهنگی سایر علمای عظام فروردین سال 1342 را به علت جسارت به قرآن کریم، توطئه علیه اسلام و اهانت به دین و علمای اسلام عزای عمومی اعلام کرد. ایشان در روز چهارشنبه 29اسفند1341 که روز پایان درس امام در آن سال بود فرمود:
🔸امسال ما عيد نداريم و اين عيد را عزاى ملى اعلام مىكنيم، نه به خاطر اينكه مصادف است با شهادت حضرت صادق ـسلام اللّه عليه آن حضرت مقامش عالى و بلند است، ولادت و شهادتش موجب تحكيم و پيشرفت اسلام است...
🔹ما در اين عيد عزاداريم براى مصيبتها و لطمههايى كه در اين سال به اسلام وارد شد. اين سال، سال خوشى براى مسلمين نبود، سال خوبى براى روحانيت نبود. در اين سال به اسلام تجاوز شد، علماى دين و روحانيون مورد اهانت قرار گرفتند، هتک شدند. در اين سال استعمار توطئههايى را عليه اسلام تدارک ديد، عمال پليد استعمار به قرآن جسارت كردند، براى پايمال كردن احكام نورانى قرآن نقشهها كشيدند، برنامهها ريختند، طرحها دادند. اگر مسلمين بدانند كه چه توطئهها و نقشههايى عليه عزت اسلام، سعادت ملتهاى مسلمان و استقلال ممالک اسلامى در دست اقدام است، ديگر هيچوقت عيد نمىگيرند بلكه قيام مىكنند به وظايف دينى كه بر عهده دارند. (نهضت امام خمینی ج1 ص335)
🔸سال 1341 خورشيدى همراه با يک دنيا رنج و مصيبت براى ملت ستمديده و محروم ايران و هتک و اهانت نسبت به علما و روحانيان، تجاوز به اسلام، قانونشكنىها، بيدادگرىها و هزاران جنايت و خيانت از طرف رژيم شاه و ... پايان پذيرفت و بهار 42 همراه با نسيم روحبخش انقلاب اسلامى كه به دست تواناى امام خمينى پىريزى شده بود آغاز شد.
🔹مردم مسلمان ايران، برخلاف همهساله كه با شادى و شعف به استقبال عيد نوروز مىرفتند، با قلبى اندوهگين، دلى آزرده، چشمى گريان، روحى خشمگين و عصيانبار، سال نو را آغاز كردند. عيدى نداشتند تا از آن استقبال كنند. خودكامگىها، بيدادگرىها، قانونشكنىها و تجاوزات پى در پى رژيم شاه، شادى، شعف و آسايش را از مردم سلب كرده بود و با احساس خطر براى اسلام و استقلال وطن، ديگر دل شاد و خرمى نبود تا به استقبال عيد برود. مردم مسلمان، علما و روحانيان در برخورد و ملاقات، به جاى عرض تبريک و شادباش، به يكديگر تسليت مىگفتند و آيه شريفه انا للّه و انا اليه راجعون را مىخواندند. كارتهايى به چاپ رسيده بود كه برادران مسلمان را به علت ضايعاتى كه بر اسلام و جامعه اسلامى وارد آمده است تسليت مىداد.
🔸مردم از آن كارتها خريدارى كرده، براى يكديگر ـ به جاى كارت تبريک عيد ـ مىفرستادند. در بسيارى از مساجد، حسينيهها و منازل علما، مجالس عزا برپا بود و سخنگويان مذهبى در بالاى منابر، ضرباتى را كه از طرف هيأت حاكمه ايران بر اسلام، روحانيت و ملت ايران وارد آمده بود بازگو مىكردند و خطراتى را كه متوجه اسلام و استقلال ايران بود يادآور مىشدند. در شهر قم، بالاى درب بعضى از مدارس دينى پرچم سياهى ديده مىشد كه روى آن با خط درشت نوشته شده بود: «امسال مسلمين عيد ندارند». در مدرسه فيضيه نيز پلاكاردى كه عزادار بودن ملت ايران و تجاوزات رژيم شاه به اسلام، قانون اساسى و حقوق مردم را بيان مىكرد نصب شده بود. بسيارى از روحانيان و محصلين حوزه علميه قم نوار سياهرنگى كه سوگ و اندوه را نمايان مىكرد، بر سينه زده بودند.
🔹امام، گويندگان مذهبى شهر قم را به حضور طلبيد و از آنان خواست كه در آن هنگام كه بسيارى از مردم دهات و شهرها، از دوردستترين نقاط ايران براى زيارت به قم مىآيند، از فرصت استفاده كنند و در مجالسى كه به مناسبت شهادت حضرت امام صادق (ع) تشكيل مىشود، در راه بيدارى و آگاهى تودههاى روستانشين و باخبر ساختن آنان از اوضاع نابسامان كشور و خيانت شاه به ايران و كشاورزان و نابودى كشاورزى و زراعت كشور به اسم «اصلاحات ارضى»! و ... تمام نيروى خود را به كار اندازند و در انجام رسالت مقدسى كه برعهده دارند، كوتاهى نورزند.(نهضت امام خمینی ج1 ص364-363)
◀️ادامه دارد....
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔻روشهاى مبارزاتى در حوزه قم
شصت و یکمین سالگرد یورش مزدوران رژیم ستمشاهی به مدرسه مبارکه فیضیه/2
🔹هنگام تحويل سال نو، صحن مطهر حضرت معصومه (ع) از انبوه جمعيتى كه براى گذراندن ساعت اول سال در كنار آن آستانه مقدسه راهى قم شده بودند، موج مىزد. هزاران نفر در صحن مطهر، داخل حرم، مسجد بالاسر و مسجد اعظم كه مجاور حرم بود گرد آمده، در انتظار تحويل سال بودند.
🔸به محض آنكه چراغهاى حرم مطهر به علامت تحويل سال، براى لحظهاى خاموش شد، موج اعلاميهها و تراكتهايى كه بازگوكننده جنايات رژيم و عيد نداشتن ملت ايران بود، فضاى صحن و حرم را سفيد كرد و ميان مردم ريخته شد.
🔹اين رهروان راستين راه خمينى و محصلين حوزه قم بودند كه براى نخستين بار از تاريخ تأسيس آن حوزه، به چنين كار انقلابى دست مىزدند و طبق قرار قبلى دهها نفر با انبوهى اعلاميه و تراكت، پيش از تحويل سال، وارد صحن و حرم شده، در لا به لاى انبوه جمعيت، هريک در جاى معينى كه از پيش مشخص شده بود قرار گرفتند و هنگام تحويل سال نو يکباره اعلاميهها و تراكتها را به هوا ريختند و شور و هيجانى در ميان مردم ايجاد كردند.
🔸در ميان اعلاميهها، اعلاميه امام، با عنوان درشت «روحانيت امسال عيد ندارد» جلب نظر مىكرد.محصلين حوزه قم با آنكه براى اولين بار بود كه به اينگونه مبارزه دست مىزدند و مهارت و ورزيدگى كافى نداشتند و از طرفى قواى جهنمى «ساواک» با تمام نيرو بسيج شده بود و همه جا را تحت نظر و در كنترل خود داشت، توانستند با موفقيت كامل، بدون باقى گذاشتن كوچكترين اثر و ردپايى از خود، برنامه را به انجام برسانند و به سلامت از صحنه بيرون روند.
لشكر گارد شاهى در قم
🔹شاه از اين مبارزه گسترده و همه جانبه علما، بهكلى گيج و آشفته شده بود ازاين رو بر آن شد نقشههاى فاشيستى خود را كه مدتها بود در سر داشت به مرحله اجرا درآورد و به خيال خود، چنان «ضرب شستى» به روحانيان نشان دهد كه تا چند نسل ديگر به خود جرأت ندهند كه به يک پادشاه ايران زمين بگويند: «بالاى چشم شما ابروست»! و چنان ترس و وحشتى در دل مردم ايجاد كند كه هرگز دست از پا خطا نكنند. او روزهاى اول سال نو را كه شهر قم شلوغ و پر ازدحام است، براى پياده كردن نقشه غيرانسانى خود، مناسب مىديد.
🔸صبح روز دوم فروردين 1342 كه مصادف با 25 شوال 1382 سالگرد شهادت حضرت امام صادق(ع) بود، ماشينهاى شركت واحد، يكى پس از ديگرى وارد قم شد و سرنشينان خود را پياده كرد. كسى نمىدانست كه سرنشينان آن چه كسانى هستند و روى چه غرض و انگيزهاى راهى قم شدهاند؟! بسيارى گمان مىكردند اتوبوسها و سوارىهايى كه در خط تهران ـ قم كار مىكند ـ به علت ازدياد مسافر ـ نتوانسته جوابگوى مراجعين و مسافرين باشد و از ماشينهاى شركت واحد كمک گرفتهاند! غافل از آنكه سرنشينان آن، شهپرستان جلادى هستند كه به منظور ريختن خون پاک مبارزان روحانى راهى قم شدهاند.
◀️ادامه دارد....
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
لشکر گارد شاهی در قم
شصت و یکمین سالگرد یورش مزدوران رژیم ستمشاهی به مدرسه مبارکه فیضیه/3
🔹به دنبال آمدن ماشينهاى شركت واحد، ناگهان دهها كاميون نظامى كه مجهز به پايههاى مسلسل سنگين بود، مملو از سربازان زرهپوش و مسلح وارد قم شد و پس از مانور كوتاهى در شهر، به بيرون دروازه بازگشت و در آنجا متوقف شد.
🔸هنوز چيزى از روز نگذشته بود كه خانه امام خمينى (كه مراسم عزا برپا بود) از جمعيت انباشته شد، به طورى كه ديگر جايى براى نشستن يا سرِپا ايستادن نبود. توده مردم كه از دوردستترين نقاط كشور، از شهر و روستا، راهى قم شده بودند به منزل امام رو آورده، در انتظار ديدار او ـكه هنوز از اندرون بيرون نيامده بود دقيقهشمارى مىكردند. سخنگويى روحانى بالاى منبر رفت و ضمن يادكردن از برنامه روشنگرانه حضرت امام صادق(ع) و مبارزات اساسى آن حضرت با دستگاه اموى و عباسى، به مسائل روز و اوضاع آشفته ايران و خيانتهاى هيأت حاكمه به اسلام اشاره كرد كه ناگهان صداى صلوات نابجا و پى در پى، سخنان او را قطع كرد و موجب ناآرامىهايى در مجلس شد.
🔹به دنبال آمدن ماشينهاى شركت واحد، ناگهان دهها كاميون نظامى كه مجهز به پايههاى مسلسل سنگين بود، مملو از سربازان زرهپوش و مسلح وارد قم شد و پس از مانور كوتاهى در شهر، به بيرون دروازه بازگشت و در آنجا متوقف شد.
🔸هنوز چيزى از روز نگذشته بود كه خانه امام خمينى (كه مراسم عزا برپا بود) از جمعيت انباشته شد، بهطورى كه ديگر جايى براى نشستن يا سرِپا ايستادن نبود. توده مردم كه از دوردستترين نقاط كشور، از شهر و روستا، راهى قم شده بودند به منزل امام رو آورده، در انتظار ديدار او ـكه هنوز از اندرون بيرون نيامده بود دقيقهشمارى مىكردند. سخنگويى روحانى بالاى منبر رفت و ضمن يادكردن از برنامه روشنگرانه حضرت امام صادق(ع) و مبارزات اساسى آن حضرت با دستگاه اموى و عباسى، به مسائل روز و اوضاع آشفته ايران و خيانتهاى هيأت حاكمه به اسلام اشاره كرد كه ناگهان صداى صلوات نابجا و پى در پى، سخنان او را قطع كرد و موجب ناآرامىهايى در مجلس شد.
🔹مسئول امور بيرونى، فوراً به حضور امام خمينى شتافت و تشنج، ناآرامى و حركتهاى مرموزانه در مجلس را به آگاهى ايشان رسانيد. امام بىدرنگ به بيرونى آمد و با استقبال گرم و پرشور مردمى كه در آنجا ازدحام كرده بودند روبهرو شد و در كنار منبر ـدر جايى كه تقريباً همه شركتكنندگان در آن مجلس بتوانند ايشان را ببينند نشست. سخنگوى روحانى كه در بالاى منبر بود، سخنان خود را دنبال كرد و به بازگو كردن توطئهها و نقشههاى ضداسلامى و غيرملى دولت ايران پرداخت، ليكن بار ديگر صداى صلوات نابجا و مرموزانه، سخنان او را قطع كرد! امام، آقاى شيخ صادق خلخالى را كه در آنجا بود، به حضور طلبيد و به او به طور سرگوشى سخنهايى گفت. نامبرده فوراً پشت ميكروفن قرار گرفت و اعلام داشت:
«توجه بفرماييد. حضرت آيتاللّه مىفرمايند:
به افرادى كه مأموريت اخلالگرى و ايجاد هرج و مرج در اين مجلس را دارند، اتمام حجت مىكنم كه اگر يکبار ديگر، حركت سوء و ناشايستهاى كه موجب اخلال در نظم و آرامش مجلس باشد، از خود نشان دهند و خواسته باشند از رسيدن سخنان آقايان خطبا به گوش مردم جلوگيرى كنند، فوراً به طرف صحن مطهر حركت مىكنم و در كنار مرقد مطهر حضرت فاطمۀ معصومه(ع) سخنانى را كه لازم است به گوش مردم برسد، شخصاً ايراد خواهم كرد.»...
🔸به دنبال اين برخورد قاطع، ديگر صدايى برنخاست، اخلالى روى نداد، نَفَسها بريد! و سكون و آرامش، مجلس را فراگرفت و توطئهاى كه از طرف «ساواک» براى برهم زدن مجلس ترتيب داده شده بود، بدينگونه خنثى شد. گويندگان روحانى يكى پس از ديگرى منبر رفتند تا آنچه را كه لازم بود به گوش مردم برسانند و به بهترين نحو سخن گفتند و از روى جنايتها و خيانتهايى كه رژيم شاه به اسلام و ايران كرده و مىخواهد بكند پرده برداشتند.(نهضت امام خمینی ج1 ص367-364)
◀️ادامه دارد....
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔻جريان مدرسه فيضيه
شصت و یکمین سالگرد یورش مزدوران رژیم ستمشاهی به مدرسه مبارکه فیضیه/4
🔹بعدازظهر آن روز (دوم فروردين 1342 ـ 25 شوال 1382) مجلس سوگوارى در مدرسه فيضيه برقرار بود و از آنجا كه مدرسه مزبور، در كنار صحن مطهر و در ميدان آستانه قرار دارد ـ كه قهراً محل گذر و رفت و آمد زوار و مسافران مىباشد مجلس مزبور با ازدحام كمنظيرى تشكيل شده بود. تمام صحن حياط، بالكنهاى طبقه دوم و شبستانهاى مدرسه از جمعيت انباشته بود.
🔸در ميان شركتكنندگان همهگونه افراد: پير، جوان، شهرى، روستايى، روحانى، فرهنگى، دانشگاهى، نظامى، بازارى، كارگر، پيشهور، كشاورز و ... به چشم مىخورد؛ ليكن اكثريت شركتكنندگان را دهاتىها و روستانشينانى تشكيل مىدادند كه از امور سياسى و جريانات روز يا بهكلى بىاطلاع بودند و يا آنكه خيلى سردر نمىآوردند.
🔹قيافههاى مرموز، غيرعادى، اهريمنى كه از آنها شرارت و هرزگى مىباريد نيز در ميان انبوه جمعيت، جلبنظر مىكرد و بنا به گفته يك زائر، بوى زننده الكل كه در فضاى مدرسه پيچيده بود، شامهها را مىآزرد و انسان را به ياد میكدههاى قديم تهران مىانداخت!
🔸كاميونهاى نظامى مملو از سربازان مسلح كه از روز پيش به قم آورده شده بود، با بوقزدنها و گازدادنهاى ممتد و پياپى و ايجاد صداهايى گوشخراش و سرسامآور وارد شهر شد و در ميدان آستانه، مقابل مدرسه فيضيه ايستاد. عنوان «لشكر گارد ـ گردان مخابرات» كه روى كاميونها نوشته شده بود، جلبنظر مىكرد. اطراف مدرسه و ميدان آستانه از مأموران انتظامى و به اصطلاح امنيتى موج مىزد و مدرسه كاملاً در محاصره قرار داشت. حركتهاى مرموزانه كه در داخل مجلس صورت مىپذيرفت، وجود افرادى با چهرههاى ناآشنا، خشونتبار، رعبانگيز كه بوى شراب از دهانشان بيرون مىزد، رفت و آمدهاى غيرعادى، نقل و انتقالات نظامى در بيرون مدرسه، آمادگى مأموران انتظامى و ... همه حكايت از يک نوع توطئه خطرناكى مىكرد كه در شرف وقوع بود.
🔹در اين هنگام آقاى انصارى ـگوينده معروف قم بر عرصه منبر قرار گرفت و راجع به زندگى حضرت امام صادق(ع) و كوششهاى دائم و دامنهدار آن حضرت در آگاه ساختن مردم به حقايق قرآن و مكتب تشيع و كارشكنىهاى شديد مخالفان و معاندان در مقابل آن حضرت داد سخن داد، آن گاه از حوزه علميه قم به عنوان «دانشگاه امام صادق» و «سربازخانه امام زمان» سخن به ميان آورد و رشته سخن را به نقش حوزهها در حفظ و حراست احكام اسلام و استقلال ايران كشانيد كه يکباره صداى پرمهيب صلوات در فضاى مدرسه پيچيد و سخن او را قطع كرد! او بىاعتنا به اين صلوات بىمورد، خواست به سخنان خود ادامه دهد كه بار ديگر صداى رعدآساى صلوات او را از سخن گفتن بازداشت! او گويا متوجه نقشهاى كه در كار بود نشده بود و به گمان اينكه مردم روى عدم تشخيص و توجه و بهطور اتفاقى صدا به صلوات بلند كردهاند! از شنوندگان درخواست كرد كه بيجا صلوات نفرستند، هرگاه صلوات فرستادن لازم باشد، خود او دستور خواهد داد و ... به محض آنكه لب به سخن گشود، بار ديگر صداى صلوات طنين افكند!
🔸يک جوان پرشور روحانى به اسم «سيدرضا موسوى اردستانى» كه نزديک منبر نشسته بود، مردى را ديد كه در كنارش نشسته، مرتب صدا به صلوات بلند مىكند، به گمان آنكه تمام اين بساط زير سر همين يک نفر است به او حمله كرد و مشت محكمى به دهان او كوبيد كه يکباره صدها مشت از چپ و راست بر سر و صورت آن سيد روحانى فرود آمد كه بهكلى او را گيج و از خود بیخود ساخت! عمامه از سرش افتاد و همانند توپ با مشتهاى سنگين نابكارانى كه اطراف منبر را تا شعاع وسيعى اشغال كرده بودند به هر سو پرت شد و با زحمت، خود را از آن صحنه بيرون كشيد!(نهضت امام خمینی ج1 ص368-367)
◀️ادامه دارد....
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔻فاجعه فیضیه
شصت و یکمین سالگرد یورش مزدوران رژیم ستمشاهی به مدرسه مبارکه فیضیه/5
🔹مردم كه متوجه روی دادن حادثهاى در پاى منبر شده بودند، از هر طرف سر میكشيدند تا ببينند چه جريانى روى داده است و بعضى از جاى خود برمیخاستند و میكوشيدند خود را به محل حادثه نزديک كنند، ليكن آقاى انصارى كه سخت كوشش داشت آرامش مجلس به هم نخورد، كوشيد كه با شوخى و بذلهگويى جريان را به اصطلاح «ماست مالى كند»! از اين رو مردم را دعوت به آرامش و سكوت كرد و اظهار داشت: «بنشينيد! چيزى نيست، چند نفر پاى منبر ما، سر يک دانه سيگار كشمكش داشتند! تمام شد»! و از آنجا كه دريافت تمام افرادى كه دور منبرش چمپاتمه زده با چشمان شرارتبار به او خيره شدهاند، به گفته خودش «عوضى»! هستند كه براى برهم زدن مجلس و آشوبگرى به آنجا آمدهاند، كمى وحشت كرد و لحن سخن را عوض كرد و با زبان نرم خواست آن دژخيمان وحشى را رام و آرام ساخته، از شرارت و آشوبگرى بازدارد! از اين رو با لحنى ملايم اظهار كرد: «ما كه با كسى سر جنگ نداريم، ما در اينجا جمع شدهايم تا براى ششمين پيشواى شيعيان، ذكر مصيبتى بكنيم و اگر حرفى میزنيم، سخنى میگوييم، جز نصيحت مشفقانه منظورى نداريم، ما وظيفه داريم خير و صلاح ملک و ملت را ...» صداى صلوات بار ديگر طنين افكند! او كه از اين صلوات فرستادنها و در حقيقت «پارازيت» دژخيمان شاه به ستوه آمده بود، يکباره فرياد كشيد: «آى مردم! آى مسلمانهايى كه از صدها فرسنگ راه به اين شهر مقدس آمدهايد، به شهر و ديار خود كه بازگشتيد به همه برسانيد كه ديگر به روحانيت، اجازه ذكر مصيبت براى رئيس مذهب جعفرى هم نمیدهند...» كه بار ديگر صداى صلوات، رشته سخن را از كفَش ربود! او كه میديد به هيچوجه نمیتواند سخن بگويد و اوضاع وخيمتر از آن است كه فكر میكرده است، فوراً سر و ته مطلب را جمع كرد و از منبر پايين آمد.
🔸به محض آنكه آقاى انصارى قدم از منبر پايين گذاشت، يكى از دژخيمان شاه از جا پريد و ميكروفن را گرفت و عربده سرداد: «به روح پرفتوح اعليحضرت فقيد رضاشاه كبير»! بلندگو قطع شد و صدايى از ميان جمعيت برخاست كه: خفهشو!
🔹مجلس بر هم ريخت، داد و فرياد، حمله و فرار، حركات ديوانهوار و وحشتانگيز، عربده مستانه، صداى دلخراش بگير، بگير، بزن، بزن! و ... مردم را بهكلى كلافه و حيرتزده كرده بود! كسى نمیدانست چه خبر است؟ حمله و گريز براى چيست؟ و حمله از طرف كيست؟ وحشت و دلهره همه را گرفته بود و از آنجا كه بيشتر شركتكنندگان در مجلس، اهل دهات و روستاها بودند و از اينگونه مناظر غيرعادى و مرموزانه كمتر ديده و شايد هرگز نديده بودند، سخت وحشت كرده، پا به فرار گذاشتند! هجوم مردم به سوى درب خروجى مدرسه به اندازهاى شديد بود كه حركت به كندى و زحمت صورت میگرفت و خارج شدن را دشوار میكرد. هركس میكوشيد به هر صورتى كه هست پاى خود را از مهلكه و معركه بيرون بكشد! و جان خود را نجات دهد!
🔸ديرى نپاييد كه مدرسه از جمعيت خالى شد! فقط روحانيان و عدهاى از مردم باقى ماندند با مشتى دژخيمان خونآشام شاه كه همانند درندگان جنگل، مرتب نعره میزدند و حمله میكردند.
🔹دژخيمان شاه كه تعداد آنان از هزار نفر تجاوز میكرد، يک شكل و يك قيافه: سرها را به فرم آلمانى زده، لباسهاى دهاتى شكل، هيكلهاى وحشتانگيز و زمخت همانند خوک پروارى، با چشمانى شرارتبار و خونگرفته، مست و مخمور، مشتها را گره كرده، ميان صحن مدرسه به هر سو میدويدند و عربده «جاويد شاه»! میكشيدند!
🔸اين «گروه بیپدران» بنابر اظهار افراد وارد، غالباً زاييده آميزش نامشروع مردها و زنهاى فريبخورده، هوسران و آلوده هستند كه پس از رها شدن در كنار كوچه و درب مسجد به شيرخوارگاههاى شهردارى برده میشوند و در آنجا پرورش يافته، در دامان مزدوران بيگانه، درس شهپرستى میگيرند و آنگاه وارد ارتش شده، در گارد شاهنشاهى گمارده میشوند؛ و از آنجا كه از خدا، مذهب و اصالت و نجابت انسانى و خانوادگى خبرى ندارند و بیپدر و مادر واقعى میباشند، تنها گروهى هستند كه در ارتش به شاه وفادارند و تا سرحد پرستش نسبت به او عشق میورزند.
🔹این گروه تحت تربيت جاسوسهاى امريكايى و اسرائيلى درس شهپرستى آموخته، از خداپرستى، وطنخواهى و غيرت و انسانيت چيزى نمیدانستند، به اصطلاح افسران و درجهدارانى بودند كه عمرى از دسترنج تودههاى محروم و زحمتكش خورده و خوابيده بودند و به اسم «دفاع از آب و خاک وطن»! به عياشى و هوسرانى پرداخته، در آن روز براى درهم كوبيدن سنگر استقلال ايران و پاسداران راستين حقوق انسانها، به قم آمده بودند و به آن وحشیگریها و درندگیهاى غيرانسانى دست میزدند.(نهضت امام خمینی ج1 ص370-368)
◀️ادامه دارد....
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔻حماسه فیضیه
شصت و یکمین سالگرد یورش مزدوران رژیم ستمشاهی به مدرسه مبارکه فیضیه/6
🔸رياست آن «گروه بیپدران» برعهده #سرهنگ_مولوى جلاد (معاون ساواک تهران) بود كه متأسفانه در يک سانحه هوايى معدوم شد و اجل نگذاشت كه بماند تا در دادگاه اسلامى به جرم خيانت به اسلام و ايران و ارتكاب فاجعه خونين فيضيه، محاكمه و مجازات شود. هرچند كيفرى كه از جانب منتقم قهار میبيند، شديدترين كيفرها و بهترين مجازات میباشد.
🔹سرهنگ مولوى كه خود نيز با لباس مبدل، به مدرسه فيضيه آمده بود، با يک جفت دستكش سفيد به عنوان علامت در زاويه ايوان يكى از حجرهها ايستاده بود و عمليات را فرماندهى میكرد. او با كشيدن سوتى دژخيمان را گردآورد و فرمان حمله داد.
🔸شهپرستان خونآشام كه همگى مست بودند، همانند درندگان گرسنهاى كه از جنگل بيرون آمده باشند، به هرطرف حملهور شدند و با چوبهاى مخصوصى كه در زير لباس خود پنهان كرده بودند، به جان روحانيان و طلاب بىدفاع افتادند!
🔹روحانيان و محصلين مدرسه فيضيه كه تا آن لحظه بدون هيچگونه واكنشى، تماشاگر صحنه بودند و نمىدانستند كه غرض و انگيزه آن وحشیهاى جنگل شاهنشاهى، از آن جست و خيزها و عربده كشيدنها چه میباشد، با يورش دژخيمانه آنان، در مقام دفاع برآمده، نرده طبقه دوم مدرسه را كه با آجر ساخته شده بود خراب كردند و با سنگ و آجر به آنان حملهور شدند.
🔸بارانى از سنگ و پارهآجر از طبقه دوم و پشتبام مدرسه به سوى شهپرستان باريدن گرفت، خون از سرهاى بسيارى از آنان فوران كرد، هيكلهاى زمخت و اهريمنى بعضى از آنان همانند لاشه خوک به زمين افتاد. آنان با آنكه همگى به «كلت» و «پارابلوم» مسلح بودند، از آنجا كه توطئه ملوكانه بر آن تعلق گرفته بود كه آنان را «دهقان»! و «كشاورز»! جا بزند، از بهكار بردن آن خوددارى مىورزيدند و فقط از چوبها و دشنههايى كه همراه داشتند، مجاز بودند استفاده كنند و نظر به آنكه روحانيان از طبقه دوم و پشتبام، آنان را با سنگ و آجر مورد هدف قرار میدادند، استفاده از آن دو اسلحه گرم ممكن نبود.
🔹«گروه بیپدران» از هر سو راه گريز در پيش گرفتند! عربدههاى مستانه به آه و آخ و ناله تبديل شد! فرياد «تسليم، تسليم»، جاى «جاويد شاه» را گرفت. جالب قيافه سرهنگ بديعى (رئيس ساواک قم) بود كه دستها را بالاى سرش گرفته بود و مرتب داد میزد: تسليم، تسليم!
🔸قهرمانان روحانى، بیاعتنا به اين «زوزههاى عاجزانه» به حملههاى دليرانه خود ادامه دادند و بارانى از سنگ و آجر براى لحظهاى قطع نمیشد، تا آنجا كه دژخيمان شاه، مجبور به عقبنشينى شدند و به شبستان شرقى مدرسه كه بين دو راهرو و درب خروجى قرار دارد پناه بردند؛ ليكن در آنجا نيز با سنگباران جوانان دانشآموز دبيرستان دين و دانش قم (كه در اتاقى كه به شبستان مزبور اشراف داشت سنگر گرفته بودند) مواجه شدند و به ناچار به راهروى خروجى كه سرپوشيده و محفوظ بود، پناه بردند و پس از لحظهاى با تنظيم و تشكل خاصى در حالى كه به شيوه ويژه خود، غريو مىكشيدند و صدا را از ته حلق بيرون میدادند با يورشى برقآسا به وسط صحن مدرسه ريختند و كوشيدند به هر طورى كه شده خود را به طبقه دوم برسانند و روحانيانى را كه آنجا سنگر گرفته بودند، از پاى درآورند؛ ليكن بارانى از سنگ و آجر آنان را به عقبنشينى مجبور كرد و عدهاى از قهرمانان روحانى از طبقه دوم پايين آمده، با سنگ و چوب، شهپرستان زبون را تعقيب كردند و چيزى نمانده بود كه آنان را از مدرسه بيرون برانند و درب را ببندند كه غريو گلولههاى مأموران انتظامى صحنه را عوض كرد! (نهضت امام خمینی ج1 ص372-371)
◀️ادامه دارد....
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
جنایت علیه طلبه نابینا
شصت و یکمین سالگرد یورش مزدوران رژیم ستمشاهی به مدرسه مبارکه فیضیه/7
🔹شهپرستان خونآشام كه در برابر حملات كوبنده روحانيان پا به فرار گذاشته بودند، در حمايت نيروى امدادى كه روى پشتبام مدرسه سنگر گرفته بود و مرتب تيراندازى مىكرد به مدرسه بازگشتند و به اكيپهاى پنج و ده نفره آرايش يافته، با عربدههاى: «جاويد شاه مرگ بر اسلام مرگ بر روحانيت»! به حجرهها حملهور شدند، درها، پنجرهها و شيشههاى اتاقها را شكستند و با كارد، چاقو، دشنه، پنجهبكس و چوب، همانند گرگهاى گرسنه به جان روحانيان بىدفاع افتادند! سينهها شكافتند، دستها، پاها و سرها شكستند. بسيارى را از طبقه دوم مدرسه به پايين افكندند، كه از آن جمله طلبه نابينايى بود كه در طبقه دوم، قسمت جنوبشرقى مدرسه، در حجرهاى پنهان شده بود. دژخيمان او را از زير تختى كه پنهان شده بود بيرون كشيدند و با مشت و لگد و بكس تا آنجا كه توانستند زدند! آنگاه او را كشانكشان، از حجره بيرون آوردند و روى ايوان، همانند توپ به هر سو انداخته با مشت و لگد به هم پاس مىدادند. طلبه نابينا به هر سو مىدويد، استغاثه مىكرد و از دژخيمان مىخواست كه او را رها كنند، بگذارند به طبقۀ پايين برود و از مدرسه خارج شود. يكى از «گروه بىپدران» با لحن مسخرهآميزى فرياد زد:
🔸«آى ملعونها! چرا يک مؤمن اعمىٰ را اذيت مىكنيد! مگر نمىدانيد اذيت و آزار در اسلام حرام است»! آنگاه دست آن بيچاره اسير را گرفته، به لب ايوان آورد و گفت: «بيا اخوى محترم! از اينجا برو پايين»! طلبه نابينا كه احساس كرده بود آنجا پرتگاه است خواست خود را عقب بكشد كه با
مشتى به پايين پرت شد و فرياد جگرخراشى از دل بركشيد و بیهوش شد. شهپرستان از ته دل خنديدند!
🔹رفتار اين بىپدران آدمكش و شاهدوست، نسبت به طلاب ديگر نيز به همينگونه، بلكه به مراتب بدتر و شديدتر بود. با چاقو و بكس و مشت و لگد تا آنجا كه مىتوانستند آنان را مضروب و مجروح مىكردند و گاهى نيز با سنگ و آجر و آهنپاره چنان محكم بر سرشان مىكوبيدند كه خون فواره مىزد!
🔸خنجر را روى سينه آنان گذاشته، مىگفتند بگوييد «جاويد شاه»! كه اگر مخالفت مىورزيدند و اين شعار كفرآميز و ضداسلامى را بر زبان نمىآوردند، خنجر را در سينه آنان فرو مىكردند!
🔹يكى از شهپرستان روى سينه پيرمردى روحانى و ريش سفيد (گويا آقاى علمى، متصدى مدرسه فيضيه بوده است) نشست و خنجر را زير گلويش گذاشت و از او خواست بگويد: «جاويد شاه»! پيرمرد گفت: «جاويد شاه»! گفت از ته قلب بگو «جاويد شاه»! بار ديگر پيرمرد گفت: «جاويد شاه»! گفت بگو: «مرگ بر اسلام»!
🔸پيرمرد روحانى چشمها را بست و گفت «اشهد ان لا اله الا اللّه اشهد ان محمداً رسول اللّه». دژخيم شاه وقتى آن پيرمرد روحانى را آماده كشته شدن ديد، دست از سرش برداشت؛ ليكن با لگد محكمى كه به پهلوى او زد او را بیهوش كرد!
🔹«گروه بىپدران» آنگاه كه روحانيان را زير مشت و لگد، سخت مضروب و مجروح كردند همانند اسراى جنگى آنان را سرصف قرار دادند و در دو طرف آنان تا شبستانى كه در بخش جنوبى مدرسه قرار دارد صف كشيدند و آنان را در آن مسير رانده، با چوب مخصوصى كه در دست داشتند بر سرشان مىزدند تا به شبستان مزبور رسانيده، در آنجا آنان را گرد آوردند. لباسهاى روحانيان (عبا، قبا و عمامه) و كتب دينى و علمى را ميان حياط مدرسه انباشته، به آتش كشيدند و در اطراف آن به كف زدن، هورا كشيدن و پايكوبى پرداختند! قرآن كريم را هرجا كه يافتند پارهپاره كرده، اوراق مقدس آن را زير دست و پا ريختند و لگدمال كردند تا بدين وسيله آن را از بين ببرند و كتاب «انقلاب سفيد» را جايگزين آن كنند! لوازم ناچيز طلاب از قبيل چراغ خوراكپزى، سماور، قورى، منقل، ساعت، چمدان، فرش، ظرف، كفش، پتو، لحاف و تشک، عباى زمستانى، پرده، جارختى، چتر، ميز مطالعه و آنچه را كه قابل استفاده يافتند به عنوان غنيمت جنگى غارت كردند! و هرچه كه به نظر آنان بىارزش آمد، شكستند و از بين بردند!
◀️ادامه دارد....
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
پایان تراژدی خونین
شصت و یکمین سالگرد یورش مزدوران رژیم ستمشاهی به مدرسه مبارکه فیضیه/8
🔹اين تراژدى خونين كه دهها كشته و صدها زخمى به همراه داشت حدود ساعت هفت بعدازظهر كه تاريكى جانكاه و وحشتزا همه جا را فرا گرفته بود پايان پذيرفت و درندگان جنگل شاهنشاهى كه دستهايشان تا مِرفق به خون فرزندان انقلابى اسلام، آغشته بود، سرمست و مغرور و قهقههزنان مدرسه را ترک كردند و رفتند تا هرچه زودتر پاداش خونريزىها، غارتگرىها، هتک به قرآن، سوزاندن كتابهاى علمى و لباس روحانى و ديگر جنايات خود را از خدايگان خويش بگيرند! و به منظور پوشيده داشتن جنايات غيرانسانى خود تا آنجا كه توانستند جسدهاى بیجان و نيمهجان قربانيان آن فاجعه را در كاميونها ريخته، با خود بردند كه تاكنون به دست نيامده كه آن اجساد را در كجا زير خاک كردند؟ يا در كدام درياچه گم و گور ساختند؟ از آن شهيدان به خون خفته، فقط هويت سه نفر به دست آمد كه يكى از آنان فردى روحانى به نام #سيديونس_رودبارى بود و دو تن ديگر از كسبه و پيشهوران شهر قم بودند كه در راه دفاع از اسلام و روحانيت، جان عزيز خود را از دست دادند.
🔸فرداى آن روز (سوم فروردين) درست هنگام يورش وحشيانه روز پيش، ناگهان عربده چندشآور «جاويد شاه» صحن مدرسه را لرزانيد و بار ديگر شهپرستان به مدرسه ريخته با شدتى به مراتب وحشيانهتر از روز پيش به زدن و كشتن پرداختند و روحانيان و نيز مردم بیگناهى را كه در آنجا گردآمده، آدمكشىها، خونخوارىها، وحشیگرىها و جنايات شاهانه را از نزديک مىديدند با چاقو و دشنه مورد يورش قرار دادند و عدهاى را به خاک و خون كشيدند و آنگاه مدرسه را ترک كردند.
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
شاهدوستی یعنی غارتگری!
شصت و یکمین سالگرد یورش مزدوران رژیم ستمشاهی به مدرسه مبارکه فیضیه/9
بخشی از پیام امام خمینی (ره):
🔹«...حمله كماندوها و مأمورين انتظامىِ دولت با لباس مبدّل و به معيت و پشتيبانى پاسبانها به مركز روحانيت خاطرات مغول را تجديد كرد. با اين تفاوت كه آنها به مملكت اجنبى حمله كردند، و اينها به ملت مسلمان خود و روحانيون و طلاب بىپناه.
🔸در روز وفات #امام_صادق- عليه السلام- با شعار « #جاويد_شاه » به مركز امام صادق و به اولاد جسمانى و روحانى آن بزرگوار حمله ناگهانى كردند؛ و در ظرف يكى دو ساعت تمام مدرسه فيضيه، دانشگاه امام زمان- صلوات اللَّه و سلامه عليه- را با وضع فجيعى، در محضر قريب بيست هزار مسلمان، غارت نمودند؛ و دربهاى تمام حجرات و شيشهها را شكستند.
🔹طلاب از ترس جان، خود را از پشت بامها به زمين افكندند. دستها و سرها شكسته شد. عمامه طلاب و ساداتِ ذريه پيغمبر را جمع نموده آتش زدند؛ بچههاى شانزده- هفده ساله را از پشت بام پرت كردند؛ كتابها و قرآنها را- چنانكه گفته شده- پاره كردند...»
🔸«...اينان با شعار «شاه دوستى» به مقدسات مذهبى اهانت مىكنند. «شاه دوستى» يعنى غارتگرى، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمين، و تجاوز به مراكز علم و دانش؛ «شاه دوستى» يعنى ضربه زدن به پيكر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانههاى اسلام و محو آثار اسلاميت؛ «شاه دوستى» يعنى كوبيدن روحانيت و اضمحلال آثار رسالت»(صحيفه امام، ج1، ص: 177)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
ایمان حضرت خدیجه سلام الله علیها در سختترین شرایط اجتماعی و سیاسی
امام خمینی قدس سره الشریف:
▫️پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ از اول که قیام کرد، تنها ـ تنهاـ قیام کرد و دعوت کرد مردم را. قومش را دعوت کرد به حقْ تعالی و به توحید و هیچ کس همراهش نبود. تنهایی قیام کرد اول هم. مثلاً زنش که در منزل بود ـ حضرت خدیجه ـ به او ایمان آورد، و حضرت امیر که بچهای بود آن وقت ایمان آورد؛ و بعد کمکم در مدینه.
▪️در مکه هم که بودند ـ در سیزده سال ـ نشد یک کاری انجام بدهند، برای اینکه مکّیها همه مقتدر و چیزدار بودند و میدیدند که اگر این رشد بکند با منافعشان مخالف است. از این جهت با او مخالفت میکردند، از خوف اینکه این رشد پیدا بکند و با منافعشان چه بشود...
▫️تا در مکه بودند ـ تقریباً ـ میشود گفت تنها بودند. یکی ـ دو تا، چند نفر مختصری به ایشان گرویدند و اینها. فعالیت هم در مکه جز اینکه دعوت میکردند و دعوت زیرزمینی ـ به اصطلاح ـ میکردند چیزی نبود؛ تا وقتی که مقتضیات جور شد و رفتند به مدینه.. .(28آبان1357 - صحیفه امام ج5 ص36)
⚫️رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت
رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهیدی که خلبانی شاه را رد کرد
زندگی پرماجرای شهید بهمن حجت کاشانی و همسرش؛ قسمت دوم
◀️قسمت اول
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥زندان و آفتاب تابان
زندگی پرماجرای شهید بهمن حجت کاشانی و همسرش؛ قسمت سوم
قسمت اول
قسمت دوم
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴روایتی از شگردهای مخدوشسازی اسناد تاریخی توسط بیت منتظری
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری/1
🔹 #جنگ_روایتها سالهاست که آغاز شده است و ما امروز در نقطه پرحرارتی از این میدان قرار داریم. کار دشمن در این آوردگاه دو چیز است: طرح روایتهای نادرست، و خدشه در روایتهای درست.
🔸جریان نزدیک به #بیت_منتظری در سالهای اخیر شگردهای پیچیده در مخدوشسازی حافظه تاریخ انقلاب و تولید روایتهای دروغین از وقایع داشت. جریانی که حتی مستندات متقن تاریخی همچون دستخط امام در نامه تاریخی و حساس 6فروردین1368 در عزل آقای حسینعلی منتظری را مخدوش جلوه داده و زیر سوال میبرد.
🔹بنیاد تاریخپژوهی در آخرین یادداشت تاریخی خود با تمرکز بر این موضوعِ حساس و حیاتی، حکایتگرِ رویه و رویکرد جریان منتظری در عرصه مخدوشسازی اسناد و قرائن قطعی تاریخی است؛ چنانکه پیش از این نیز در یادداشتی تفصیلی، یکی از بهتانهای بزرگ نویسنده وابسته به جریانِ منتظری علیه علامه طباطبایی، مورد نقد جدی قرار گرفت و واکنشهای انفعالیِ بعدی نیز منجر به خلافگوییهای تازه گردید!
🖊متن کامل این یادداشت تاریخی در افشای شگردهای مخدوشسازی اسناد تاریخی توسط بیت منتظری در خبرگزاری تسنیم:
https://tn.ai/2629908
#امام_خمینی
#حسینعلی_منتظری
#نامه_شش_فروردین
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
✳️ مواجهه امام خمینی با منتظری/بخش اول
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری/2
🔸مواجهه امام خمینی با ثمره عمر خود حسینعلی منتظری یکی از تلخترین مواجهات امام با پروژه نفوذ و اغفال سران برجسته نظام بود که طبعا هزینه سنگینی برای جمهوری اسلامی داشت.
🔹اما آغاز ماجرا پس از آنی بود که تیتر یک روزنامه کیهان مبنی بر قائم مقامی آقای منتظری در آذر ماه ۶۴ که توسط یکی از اعضای مجلس خبرگان رهبری بیان شد، بیت منتظری و شخص وی مورد توجه و طمع بسیاری قرار گرفت. کسانی که منتظری را پل پیروزیها و کسب موقعیتهای بعدی خود میدیدند.
🔸ارتباط نهضت آزادیها با وی که از قبل از انقلاب وجود داشت، تقویت شد و جولان باند سید مهدی هاشمی و منافقین زخم خورده بیشتر. حاصل این همگراییها، انتقادات غیرمنصفانه و تند منتظری در نامههایش به امام (ره) در مورد اعدام سید مهدی هاشمی قاتل، جنگ و نهادهای انقلابی مانند سپاه شد.
🔹میتوان اوج این بی انصافیها را در عوض شدن جای شهید و جلاد در تابستان ۶۷ دید که در بیان منتظری، «منافقینِ» بی منطق و تروریست اول انقلاب به «مجاهدینِ» با منطق و تفکر تبدیل شدند و اجرای حکم الهی در مورد آنها، مورد طعن و نیش آقای منتظری قرار گرفت! منتظری که خود روزی در کسوت نماز جمعه تهران و قم، راه انقلاب و امام (ره) را می ستایید، در ده فجر ۶۷، تندترین انتقادات را به راه امام (ره) و سیاستهای انقلاب و جنگ وارد کرد؛ در حالی که خود پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مسئولینی بود که بیشترین اختیارات را داشت!
🔸 امام خمینی از ابتدا با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی مخالف بودند و اگر چه بنا بر مصالحی، سکوت اختیار کرده بودند اما بعدها به این مخالفت تصریح نمودند.
🔹ایشان در نامه ۶۸/۱/۶ چنین می نویسند:
« والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را #ساده_لوح می دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزه های علمیه بودید.. در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.»
مخالفت امام با انتخاب آقای منتظری گرچه برای نخستین بار در فروردین ۶۸ مکتوب شد اما ایشان پیشتر در جمع سران قوا به نارضایتی خود از این انتخاب و نیز ناتوانی منتظری برای تصدی رهبری انقلاب اسلامی تصریح کرده بودند.
🔹 مرحوم سید احمد خمینی در این باره چنین بیان می دارد:
« در سال ۶۵جلسات هفتگی سران قوا در دفتر یکی از آنان یا در #جماران بدون حضور امام برگزار می شد. من، #آیتالله_خامنه ای، آیت الله موسوی اردبیلی، آقای میر حسین موسوی و آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم. بر حسب تقدیر در همان روز آقای منتظری نیز با امام جلسه داشتند. در آن سال هر وقت که امام با آقای منتظری ملاقات می کردند بعد از جلسه برافروخته و عصبانی بودند به طوری که در چهره شان مشخص و نمایان بود. آن روز در وسط جلسه بودیم که ناگهان امام بدون در زدن یک دفعه با حال عصبانیت شدید و برافروختگی وارد اتاق شدند و خطاب به ما فرمودند: من از اول با #قائم_مقامی منتظری مخالف بودم. ایشان به درد رهبری بعد از من نمی خورد!» کلام امام که تمام شد، سران قوا و من در یک سکوت سنگینی فرو رفتیم؛ چون چنین بر خورد بیمقدمه ای از امام سابقه نداشت و اهمیت موضوع را می رساند.»
🔸 علت مخالفت امام را می توان در نامه های ایشان جستجو نمود. آقای منتظری علی رغم برخورداری از جایگاه رفیع علمی و فقهی، در باب سیاست و مدیریت، به تعبیر امام و تایید برخی بزرگان، فردی « #ساده_لوح» و «#غیر_مستقل» بود که به شدت تحت تأثیر اطرافیان و نفوذی ها قرار می گرفت. باند سید مهدی هاشمی، جریان لیبرال(نهضت آزادی) و شبکه تروریستی منافقین سه ضلع مثلثی را تشکیل دادند که آقای منتظری را در چنبره خود قرار داده بودند و ایشان عملا صدایی برای انعکاس تحلیل های غلط و حرف های تخریبی آنها علیه انقلاب اسلامی تبدیل شده بود.( روزگار قائم مقامی، صص ۶۱_۶۸)
#شیخ_ساده_لوح
#حسینعلی_منتظری
#روزگار_قائممقامی
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
✳️ مواجهه امام خمینی با منتظری/بخش دوم
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری/3
🔹یکی از دلایل جدی انحراف آقای منتظری؛ اعتماد او به گروههای منحرف و لیبرالمسلک بود. کسانی که در جریان مبارزات هزینهای ندادند و پس از انقلاب طلبکارانه وارد بدنه نظام شدند و علیه اصول انقلابی ملت شوریدند.
◀️امام خمینی در دو پیام جداگانه، به نامه های آقای منتظری پاسخ صریح و روشن دادند. اولین بار در 3 اسفند 67، در پیام «منشور روحانیّت» اعتماد به لیبرال ها و خوشبینی به آنها را _که سیره عملی و ریشه جانبداری های غلط آقای منتظری بود_ مذمت کردند:
🔸«ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و #لیبرالها میخوریم، آغوش کشور و #انقلاب همیشه برای پذیرفتن همۀ کسانی که قصد #خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت# طلبکاری آنان از همۀ اصول، که چرا « #مرگ_بر_آمریکا» گفتید!چرا #جنگ کردید!چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون #حکم_خدا را جاری می کنید؟ چرا شعار « #نه_شرقی_و_نه_غربی» داده اید؟ چرا #لانۀ_جاسوسی را اشغال کرده ایم و صدها چرای دیگر.
🔹و نکته مهم در این رابطه این که نباید تحت تأثیر #ترحمهای_بیجا و بی مورد نسبت به #دشمنان_خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونه ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سؤال بروند. من بعض از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می برند. من به آنهایی که دستشان به رادیو ـ تلویزیون و مطبوعات می رسد و چه بسا حرف های دیگران را می زنند صریحاً اعلام می کنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست# لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد»(صحیفه امام ج21 ص273)
🔸اعتماد و دفاع تمام عیار از برخی افراد معلوم الحال و مجرم قطعی(مانند مهدی هاشمی)، رویه غیر قابل قبول در سیره سیاسی آقای منتظری بود که زمینه افول وی را نیز فراهم آورد و جایی برای دفاع از او باقی نگذاشت. (روزگار قائممقامی ص 221)
🔹 هرچند امام گلایههای خود از قائم مقام رهبری را در جلسات مختلف ابراز داشته بودند و نسبت به آینده نظام احساس خطر جدی داشتند، اما در زمستان ۶۷ و نوروز ۶۸ جریان حوادث به گونه ای دیگر رقم خورد. آقای هاشمی رفسنجانی در این باره چنین نقل کرده است:
« چند ماه قبل از اینکه این اتفاق بیافتد،(عزل آقای منتظری)یک جلسه ما ،(آقای خامنهای، سید احمد آقا و بنده)خدمت امام بودیم. دریکی از جلسات که رفت و آمدها و مکاتباتی میان امام و آقای منتظری شده بود. امام از جانشین آن زمان خودشان ناراحت بودند و این مطلب را در یک جلسه ای فرمودند که بسیار برای ما تلخ بود و برای ما شک شد. ما احساس کردیم که ایشان یک نظر تندی دارند.... وقتی دوستان اصرار می کردند که صبر کنیم ، ایشان با نگرانی به حضار نگاه کردند و فرمودند: من برای عمر خودم فرصت طولانی نمی بینم و وظیفه خود می دانم که این مسئله را حل کنم. من میدانم که بعد از من، اگر انجام ندهم چه پیش خواهد آمد. ازمن نخواهید کاری کنم که وقت حضور نزد خدا جوابی نداشته باشم».
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
✳️ مواجهه امام خمینی با منتظری/بخش سوم
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری/4
🔸هاشمی رفسنجانی در جای دیگر از خاطرات خود، به پیشینه تصمیم امام مبنی بر ضرورت #پایان_قائم_مقامی آقای منتظری اشاره میکند و در خاطرات روز دوم فروردین ماه ۶۸ خود مینویسد:
« امام در مورد اظهارات و نامههای آیتالله منتظری عصبانیاند و تصمیم بر اقدام تند دارند. خواهش کردم دست نگه دارید تا بررسی بیشتر شود. در پیام امروزشان هم اشاراتی دارند..»
🔹علیرغم القائات اطرافیان آقای منتظری که تلاش دارند #پایان_قائم_مقامی را امری آنی و نتیجه تصمیمی ناگهانی بنمایانند، شواهد پیشین نشان از آن دارد که امام خمینی بر اساس مشاهده رویه غلط اطرافیان و شخص قائم مقام در موضوعات گوناگون و تصمیم به عدم اصلاح رویه، مدتها پیش از نگارش نامه ۶۸/۱/۶، تصمیم نهایی خود را گرفته و به دلیل تعلل هیئت رئیسه خبرگان مبنی بر اقدام برای #عزل_قائم_مقام، چارهای جز علنی کردن تصمیم تاریخی خود ندید.(روزگار قائم مقامی، ص۱۱۵)
🔸امام خمینی(ره)انحراف منتظری را شاهد بود و در مجالس خصوصی تذکرات دلسوزانه خود را به وی ارائه می نمود اما منتظری با بی اعتنایی و بی حرمتی به استاد خود، به حدی رسیده بود که در مواردی حتی به امام هم جسارت نمود؛ امری که با اعتراض آیت الله خامنه ای مواجه شد و امام باز هم صبوری پیشه کرد. (در کتاب روایت رهبری تفصیل این ماجرا آمده)
🔸امام تمام تلاش خود را برای نجات منتظری به کار بست اما «حفظ اسلام» اقتضا میکرد که تصمیم اساسی خود را بگیرد و #جراحی_بزرگی را برای حذف عنصری منحرف انجام دهد. ایشان منتظری را از قائم مقامی عزل کرده و در شب هفتم فروردین 68، در دیدار سران قوا، منتظری را شخصی «فاسق، فاسد و مفسد» نامید.(روزگار قائم مقامی، ص126-132)
🔹اطرافیان منتظری که نقش اساسی در انحراف «قائم مقام» داشتند، پس از عزل وی بر کینه و عناد خود نسبت به انقلاب و امام افزوده و برای گریز از بدنامی، نامه امام به منتظری را انکار یا توجیه کردند.
🔸 نامهای که اصل آن با #دستخط_امام موجود است و موسسه تنظیم و نشر آثار امام نیز صدورش را تایید کرده و آقایان هاشمی رفسنجانی، خامنهای و مشکینی هم بر نوشتن آن توسط امام شهادت دادهاند. جالبتر آنکه خود منتظری به نامه مزبور پاسخ داده و صالحی نجف آبادی نیز کتابی درباره نامه مذکور نوشته است.
🔹 برخی از اعضای بیت منتظری مانند عمادالدین باقی، در وقاحتی آشکار، امام را در نوشتن این نامه «بیمار» توصیف کرده تا آن را از اعتبار بیاندازد. برخورد جاهلانه و کینهتوزانه بیت منتظری با نامه امام، نشان دهنده عمق انحراف و وقاحت این بیت در برخورد با انقلاب و امام است. بیت منتظری با انتشار فایل صوتی حمایت آقای منتظری از سازمان تروریستی منافقین، نقش مهمی در انتخابات ریاست جمهوری دوزادهم ایفا کرده و با مظلوم نمایی از جلادان، تغییر جایگاه شهید و جلاد را کلید زد و هنوز هم به فتنهگریهای خود ادامه می دهد.
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
نامه به منتظری.pdf
391.7K
🔴ماجرای نامه اعتراضی حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی، امام جمارانی و مهدی کروبی به منتظری+متن نامه
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری/5
🔹حجتالاسلام و المسلمید سیدحمید روحانی:
یک سال و اندی پیش از آنکه به همراه حجج اسلام حاج آقای کروبی و امام جمارانی نامه ۶۷/۱۱/۲۹ را به آقای منتظری بنگاریم، از لحن سخنان او دریافته بودم که آنچه او بر زبان میآورد، با باورهای آن آقای منتظری که ما میشناختیم همخوانی ندارد و این صدای دیگران و دگراندیشان است که از حلقوم او بیرون میآید.
🔸این دریافت را بارها با برخی از دوستان در میان گذاشتم و اظهار نگرانی کردم، حتی به یاد دارم که یکبار این مسأله را مطرح کردم و این نکته را یادآور شدم که من بیم آن دارم که دشمن از آقای منتظری برای نظام جمهوری اسلامی، یک #انور_سادات بسازد و ما روزی چشم باز کنیم ببینیم که کار از کار گذشته و آنچه نباید اتفاق بیفتد، به وقوع پیوسته است.
🔹این سخنان من با واکنش منفی بسیاری از حاضران رو به رو شد. خبر آن هم به گوش آقای منتظری رسید و او نیز در ملاقات با برخی از دوستان زبان به گله باز کرده بود که فلانی مرا #انور_سادات خوانده است! و سرانجام این بحث و گفتگو به نگارش نامه ۶۷/۱۱/۲۹ منجر شد که با امضای آقایان #کروبی، #جمارانی و نگارنده همراه بود.
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
نامه عزل آقای منتظری
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری/6
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای منتظری
🔹با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمهای برایتان مینویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشتهاید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم میدانم؛ خدا را در نظر میگیرم و مسائلی را گوشزد میکنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست #لیبرالها و از کانال آنها به #منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید. شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که میگفتید دیکته شده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم. مثلاً در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در #جنگ_مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و میبینید که چه خدمت ارزندهای به استکبار کردهاید.
🔸در مسئله #مهدی_هاشمیِ_قاتل، شما او را از همه متدینین متدینتر میدانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام میدادید که او را نکشید. از قضایای مثلِ قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمیباشید و به طلابی که پول برای شما میآورند بگویید به قم منزل آقای #پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمدالله از این پس شما مسئله مالی هم ندارید.
🔹اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود میدانید ـ که مسلماً منافقین صلاح نمیدانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی میشوید که آخرتتان را خرابتر میکندـ با دلی شکسته و سینهای گداخته از آتش بیمهریها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت میکنم دیگر خود دانید:
🔸1ـ سعی کنید افراد #بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.
🔹2ـ از آنجا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
🔸3ـ دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.
🔹4ـ نامهها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام #امام_زمان ـ روحی له الفداء ـ و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.
🔸والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزههای علمیه بودید و اگر اینگونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم. والله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم. والله قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.
🔹سخنی از سرِ درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بستهام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی دارم.
🔸من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بستهام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تأثیر دروغهای دیکته شده که این روزها #رادیوهای_بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می کنند نگردند. از خدا میخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. والسلام.
یکشنبه 6 / 1 / 68
روح الله الموسوی الخمینی (صحیفه امام، ج21، صص332-330)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
نامه هفت فروردین منتظری به امام
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری/7
بسم الله الرحمن الرحیم. محضر مبارک آیت الله العظمی امام خمینی ـ مدظله العالی
🔹پس از سلام و تحیت، مرقومه شریفه مورخ 6 / 1 / 68 واصل شد. ضمن تشکر از ارشادات و راهنماییهای حضرتعالی به عرض میرساند، مطمئن باشید همانطور که از آغاز مبارزه تاکنون در همه مراحل همچون سربازی فداکار و از خود گذشته و مطیع در کنار حضرتعالی و در مسیر اسلام و انقلاب بودهام، اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرتعالی میدانم؛ زیرا بقا و ثبات نظام اسلامی مرهون اطاعت ازمقام معظم رهبری است.
🔸برای هیچکس قابل شک نیست که این انقلاب عظیم تا کنون در سایه رهبری و ارشادات حضرتعالی از خطرات مهمی گذشته؛ و دشمنان زیادی همچون منافقین کوردل، که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصیتهای عزیز ما و از جمله فرزند عزیز خود من آغشته است، و سایر جناحهای مخالف و ضد انقلاب و سازشکار و لیبرالمآبهای کجفکر را رسوا و از صحنه خارج نموده است. آیا جنایات هولناک وضربات ناجوانمردانه این روسیاهان کوردل به انقلاب و کشور و ملت عزیز و فداکار ما فراموششدنی است؟ و اگر بلندگوهای آنان و رادیوهای بیگانه خیال میکنند با جوّسازیها و نشر اکاذیب و شایعهپراکنیها به نام اینجانب میتوانند به اهداف شوم خود برسند و در همبستگی ملت ما رخنه کنند، سخت در اشتباهند.
🔹و راجع به تعیین اینجانب به عنوان قائم مقام رهبری، خود من از اول جداً مخالف بودم؛ و با توجه به مشکلات زیاد و سنگینی بار مسئولیت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم که تعیین اینجانب به مصلحت نبوده است. و اکنون نیز عدم آمادگی خود را صریحاً اعلام میکنم. و از حضرتعالی تقاضا میکنم به مجلس خبرگان دستور دهید مصلحت آینده اسلام و انقلاب و کشور را قاطعانه در نظر بگیرند. و به من اجازه فرمایید همچون گذشته یک طلبه کوچک و حقیر در حوزه علمیه به تدریس و فعالیتهای علمی و خدمت به اسلام و انقلاب، زیر سایه رهبری حکیمانه حضرتعالی، اشتغال داشته باشم. و اگر اشتباهات و ضعفهایی که لازمه طبیعت انسان است رخ داده باشد، ان شاء الله با رهبریهای حضرتعالی مرتفع گردد.
🔸و از همه برادران و خواهران عزیز و علاقهمند تقاضا میکنم مبادا در مورد تصمیم مقام معظم رهبری و خبرگان محترم، به بهانه حمایت از من، کاری انجام دهند و یا کلمهای بر زبان جاری نمایند؛ زیرا مقام معظم رهبری و خبرگان جز خیر و مصلحت اسلام و انقلاب را نمیخواهند.
🔹امید است این شاگرد مخلص را همیشه از راهنماییهای ارزنده خود بهرهمند، و از دعای خیر فراموش نفرمایید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
7 / 1 / 68 ـ حسینعلی منتظری(صحیفه امام، ج21، صص334-333)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
نامه تاریخی 8فروردین امام خمینی به منتظری
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری/8
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای منتظری ـ دامت افاضاته
🔹با سلام و آرزوی موفقیت برای شما، همانطور که نوشتهاید رهبری نظام #جمهوری_اسلامی کار مشکل و مسئولیت سنگین و خطیری است که تحملی بیش از طاقت شما میخواهد. و به همین جهت، هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم، و در این زمینه هر دو مثل هم فکر میکردیم. ولی #خبرگان به این نتیجه رسیده بودند؛ و من هم نمیخواستم در محدوده قانونی آنها دخالت کنم. از اینکه عدم آمادگی خود را برای پست قائم مقامی رهبری اعلام کردهاید پس از قبول، صمیمانه از شما تشکر مینمایم. همه میدانند که شما حاصل عمر من بودهاید؛ و من به شما شدیداً علاقهمندم. برای اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت میکنم که #بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید؛ و از رفت و آمد مخالفین نظام، که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا میزنند، جداً جلوگیری کنید. من این تذکر را در قضیه #مهدی_هاشمی هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این میبینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند. از پخش دروغهای رادیو بیگانه متأثر نباشید. مردم ما شما را خوب میشناسند، و حیلههای دشمن را هم خوب درک کردهاند که با نسبتِ هر چیزی به مقامات ایران کینه خود را به اسلام نشان می دهند.
🔸طلاب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامهها، و رادیو ـ تلویزیون، باید برای مردم این قضیه ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت نظام از مسائلی است که مقدم بر هر چیز است، و همه باید تابع آن باشیم. جنابعالی ان شاءالله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمی میبخشید. والسلام علیکم.
8 / 1 / 68
روح الله الموسوی الخمینی (صحیفه امام، ج21، صص335-334)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
گذری بر روزگار قائممقامی منتظری
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری/9
معرفی کتاب «روزگار قائممقامی» در خبرگزاری کتاب ایران
🔹 روزگار قائممقامی پس از تبیین رابطه بیت منتظری با سیدمهدی هاشمی و منافقین(مجاهدین خلق) با کاوشی پژوهش محور در اسناد و گفتههای معتبر تاریخی، سرنخهای یک جریان تاریخی را به مخاطب نشان میدهد و اثبات میکند رابطه منتظری با نهضت آزادی از اوایل انقلاب شکل گرفته و تا دههها بعد ادامه داشته است و این ارتباطات منجر به اشتراک در نظر و وحدت در راهبرد میان لیبرالها و منتظری پیرامون مسائل مختلفی همچون سازمان مجاهدین خلق شده است. در نهایت کتاب به ذوب شدن منتظری در لیبرالها در مسئله جنگ میپردازد و پیام منشور روحانیت امام خمینی(ره) را بهعنوان تقابل قاطعانه امام با آنها بررسی میکند....
متن کامل معرفی کتاب در خبرگزاری کتاب ایران
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نهی از منکر در دربار
زندگی پرماجرای شهید بهمن حجت کاشانی و همسرش؛ قسمت چهارم
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴قائم مقام و حمایت از جلاد
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری/10
🔹سیدمهدی هاشمی یکی از جدیترین عناصر نفوذی در بدنه #نظام بود که به اصرار جناب آقای #منتظری ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وارد #سپاه_پاسداران شد.
🔸جواد منصوری اولین فرمانده کل سپاه در این رابطه میگوید: «شخص آقای منتظری به من خیلی اصرار کردند که از وجود #مهدی_هاشمی در سپاه استفاده کنید. ما سعی می کردیم طفره برویم. آقای منتظری صراحتا می گفت: «مهدی هاشمی از خیلی از شما ها لایقتر است.» و خیلی محکم از مهدی هاشمی دفاع می کرد.» (روزگار قائم مقامی، ص 76)
🔹جنایات سیدمهدی هاشمی پیش از #انقلاب_اسلامی آغاز شد و البته امام خمینی (قدس سره الشریف) نیز به خوبی وی را میشناختند و به واسطه عاملیت در قتل #آیتالله_شمسآبادی و برخی اقدامات ناروای دیگر، نسبت به وی ذهنیتی کاملا منفی داشتند. البته بعضی از شخصیتهای انقلابی این شناخت را نداشتند و هنگامی که وی در زندانهای #رژیم_پهلوی بود در کلیسای #سِنتمری_پاریس به حمایت از وی تحصن کردند. حجتالاسلام و المسلمین #سیدحمید_روحانی با مشورت ایشان در تحصن شرکت نکردند. امام در پاسخ مشورت ایشان فرموده بود:
🔸« [آیا] میخواهید بروید برای یک «قاتل» تحصن کنید؟»(همان ص81-80)
🔹خط و مشی انحرافی و جنایت بار مهدی هاشمی در پوشش حمایت همه جانبه آقای منتظری در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت. او در آخرین روزهای قبل از مجازات، به ترور #آیتالله_ربانی_املشی اعتراف کرد.
🔸حجت الاسلام احمد سالک در این باره می گوید:
تا من وارد مجلس شورای اسلامی شدم، دیدم آقای ربانی املشی می لرزد! من ایشان را در بغل گرفتم. می لرزید! به من گفت آقای سالک، مهدی هاشمی من را کشت!
🔹این جمله آقای ربانی املشی به من هست. بعد از این هم فوت کرد. کشتن همیشه با طناب نبود. توی چاه کردن شیخ قنبر و... از این کارها هم می کردند. [سم] می ریزند در استکان فرد، غذایی را آلوده می کنند. آقای ربانی املشی... من را در بغل گرفته بود و میلرزید، به من گفت آقای سالک، شاهد باش، مهدی هاشمی من را کشت!» (همان ص 89)
🔸جنایات سیدمهدی هاشمی تمامی نداشت و تنها راه برای مهار او، برخورد قاطع و قانونی با وی بود. مدارک و مستندات فراوانی علیه او وجود داشت و پس از دستگیری شواهد متقنی برای مردم آشکار گردید اما آقای قائممقام به هیچوجه حاضر به پذیرش تخلفات آشکار برادرِ داماد خود نبود.
🔹آیت الله مسعودی خمینی درباره حمایت منتظری از مهدی هاشمی می گوید:
«... چندی بعد اجسادی را در تلویزیون به نمایش گذاشتند. که مربوط به جنایات باند مهدی هاشمی بود. در این حال بنده و آقای حاج #سیدابوالفضل_میرمحمدی و آقای #راستی و چند تن دیگر از طرف #جامعه_مدرسین ماموریت یافتیم که نزد آقای منتظری برویم و با ایشان صحبت کنیم. وقتی نزد ایشان رفتیم، گفتیم که ما نزد شما آمده ایم تا تقاضایی بکنیم. شما الآن به عنوان قائم مقام هستید، بیایید و آقا سیدهادی و سید مهدی و افراد آنها را رها کنید. بعد به ایشان یادآوری کردم که آیا یادتان هست که در منزل آقای پسندیده یقه شما را گرفتم و گفتم که این باند حیثیت شما را به باد خواهند داد. شما فرمودید: « منزل ما را چه کسی اداره کند؟ » دیدید که مسائل پشت پرده این گروه افشاء شد و فیلم جساد قربانیان باند مهدی هاشمی را تلویزیون به نمایش گذاشت. بعد از صحبتهای فروانی که با ایشان کردیم، ایشان ابراز کرد که من هنوز قبول ندارم که سید مهدی آن قدرها هم که شما می گویید، فرد بدی باشد!»(همان ص86)
🔸جناب آقای منتظری، که آه سوزناکی برای جلادهای منافق بلند میکرد از حمایت سیدمهدی هاشمی نیز دست نکشید و با این وجود، نظام اسلامی بدون در نظر گرفتن جایگاه جناب آقای منتظری عدالت را در خصوص سیدمهدی هاشمی و باند جنایتکارش اجرا کرد و در تاریخ 6مهر1366 او را به سزای اعمالش رساند.
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
مخالفت منتظری با اعزام هیئت تحقیق پیرامون ربایش سیدموسی صدر
🔻سالروز نامه تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و عزل آقای منتظری/11
پیام آقای منتظری به #امام_خمینی:
«...دیروز از رادیو شنیدم در این روزها بناست هیئتی از #ایران برای تحقیق راجع به حضرت حجتالاسلام و المسلمین آقای حاج آقا موسی صدر به #لیبی برود.
اینجانب ضمن احترام عمیقی که نسبت به جناب آقای صدر قائلم و ایشان از دوستان اینجانب میباشند و تحقیق نسبت به امر ایشان را، لازم میدانم ولی تذکر میدهم که در شرایط حساس قطع رابطه با آمریکا با ایران از طرفی و تشکیل کنفرانس سران کشورهای #جبهه_پایداری سوریه، الجزایر، لیبی، یمن و سازمان آزادیبخش فلسطین در لیبی به منظور تصمیم در مقابل اسرائیل و رژیم دست نشانده سادات از طرف دیگر، مطرح کردن موضوع فوق نتیجهای جز تیره کردن روابط لیبی با ایران و برپا کردن جنجال سیاسی و قهرا به نفع آمریکای جهانخوار تمام خواهد شد. لذا تأخیر اعزام هیئت مزبور را ضروری میدانم. این است تشخیص اینجانب و تصمیم با رهبر انقلاب و ملت قهرمان ایران است»
روزنامه جمهوری اسلامی ۲۵ فروردین۵۹
◀️پینوشت:
معلوم نیست چه گروهها و جریاناتی این ذهنیت را در وی به وجود آوردهاند که تحقیق برای یافتن آن سید مظلوم به نفع #آمریکای_جهانخوار است اما در هر صورت ممانعت از پیگیری فوری برای آزادسازی شخصیت مؤثری چون سیدموسی صدر از نظر شرعی و اخلاقی وجهی ندارد.
🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db