✳️ترور شخصیت سید یزدی از #روایت_کسروی تا #روایت_علوی_بروجردی
◀️به مناسبت سالگرد شمسی وفات #مجاهد_مظلوم صاحب عروةالوثقی آقا سیدمحمدکاظم یزدی
🔹یکی از علمایی که چهره مبارکش در پس رویداد مشروطه مورد هجمه های گسترده واقع گردید مرحوم سید محمدکاظم یزدی است. مرحوم سید به پاس کتاب « #العروة_الوثقی » از برجستگی علمی در حوزه ها برخوردار است اما سیره سیاسی وی متاسفانه مورد تحریف و ترور شخصیت واقع گردیده است.
🔸با آن که دوست و دشمن به زهد و پارسایی سید و بی اعتنایی او به دنیا، معترفند، برخی از #مشروطهطلبان به جهت بغض و عداوتی که به وی داشتند، می کوشیدند شخصیتی وارونه و دنیاگرایانه از او ارائه دهند. تاریخ نویسانی هم چون کسروی، ناظم الاسلام کرمانی و یحیی دولت آبادی در این دسته قرار دارند.
🔹 متأسفانه کتابی در شهر مقدس قم با نام دیباج منتشر شد که گفته میشد موضوع آن «زندگانی آیت الله بروجردی را به روایت آقای علوی بروجردی» است اما در ضمن این کتاب شخصیت سید یزدی تخریب شد و وی نماد افراطی گری و بیمنطقی معرفی و شخصیت وی مخل آرامش حوزه نجف عنوان شد و مقلدان وی را نیز حرمت شکن به بزرگان حوزه قلمداد کرد.
🔸 راوی دیباج می گوید:« اولین کسی که نان برای طلاب مقرر کرد، آقا سید محمد کاظم یزدی بود.. (ولی) نان خیلی ها که موافق مشروطه بودند، قطع شد. از میرزا محمدتقی شیرازی خواستند که نامه بنویسد و در آن خواهش کند که آقا سید، نان این فرد را بدهد..میرزا نامه نوشتند ..اما سید ترتیب اثری نداد. آن طلبه هم به دلیل مشکلات مالی به کربلا برگشت» (دیباج ، ص ۴۰)
این ادعا پایه است و در حالی است که مرحوم سید؛ خود به شدت از دست مشروطهخواهان تندرو به کرات آسیب دید. به عنوان نمونه آیت الله محسن ملایری نقل کرده که پدرم فرمودند:
یک روز مرحوم سید یزدی در حرم حضرت علی علیه السلام دعای سمات می خواند، ناگاه یکی از روحانیان مشروطه طلب که سیگار میکشید (اسمش را نمی خواهم بگویم)، رفت و سیگارش را گذاشت پشت گردن آقا سید محمد کاظم یزدی. او گردنش سوخت و یک نگاهی کرد و هیچ نگفت.(خط سوم در انقلاب مشروطیت، ص ۳۲)
🔸کسروی نیز با جعل تاریخ می نویسد:
سید کاظم جز سود خود را نمی جست و جز در پی دستگاه آیت اللهی نبود.(تاریخ مشروطه ایران، ص381)
این در حالی است که سید از مرجعیت به شدت گریزان بود و در ابتدا از پذیرش مرجعیت اجتناب می ورزید اما مردم و علمای نجف که به مقام علمی و معنوی وی به ویژه بعد از رحلت میرزای شیرازی در سال 1312 پی برده بودند، مصرانه از ایشان، پذیرش مرجعیت را می خواستند. پس از رحلت میرزا عده زیادی از مردم برای آن فقید سعید مجلس ترحیم اقامه کردند. به طور معمول اگر عالمی بزرگ، برای مرجعِ از دست رفته مجلس ترتیب دهد، مدّعی مرجعیت شناخته می شود. سید محمد کاظم پس از فوت میرزای شیرازی از این عمل اجتناب ورزید و به مسجد سهله رفت و مجلس ترحیم ترتیب نداد. این تواضع و فروتنی سید باعث شد که مردم به تقوای وی، بیش از پیش پی ببرند.(سید محمدکاظم یزدی فقیه دوراندیش، ص 42 ) سرانجام با اصرار زیاد مردم، ایشان مرجعیت را پذیرفت.
🔹🔹🔹
www.Bonyadtarikhbook.ir
🔸🔸🔸
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی.