یادداشت ویژه آیتالله سیدمصطفی خمینی در مورد برخورد رژیم بعث با آیتالله حکیم
نهضتخوانی؛ بازخوانی گزیدهای از کتاب نهضت امام خمینی/107
🔸شهید آیتالله #سيدمصطفى_خمينى در يادداشتهاى خود، ماجراى آقاى حكيم را چنين بازگو كرده است:
🔹 ... دولت وقت #عراق كه بسيار خبيث و بدبخت و به غايت دور از اساس اسلام است و متمايل به چپ مىباشد، با كمال دقت مشغول ريشهكن كردن او بودند.
🔸يک آنكه در ابتداى حكومت، رئيس جمهور وقت [احمد حسن البکر] به منزل شخصى ايشان رفت و اظهار كرد كه آقا مناسب است حكومت #ايران را نصيحت كند كه با ما چنين سوء رفتار نداشته باشد و آقازاده آقا كه در مجلس بوده دفاع از حكومت ايران كرده و اينكه شماها با ايران چه كرديد كه ايران با شما بكند.
🔹و غافل از آنكه آمدن او و اين صحبتهايشان به خاطر آلوده كردن #افكار_عمومى_ملت بود كه آقا با دولت ايران ... رابطه بهخصوص دارد كه بايد ميان دو دولت ميانجيگرى كند، ايرانى كه ملت عراق به خون آن تشنه است، ايرانى كه به عنوان #يهودى و #طرفدار_يهود در بين افراد عرب و عربزبان بسيار بدسابقه و كفرمآب است.
🔸و غافل از آنكه مردم مىنشينند و مىگويند كه رئيس وقت كه خدمت شخص (منزل) آقا رفتند، آقا براى بهبود وضع شيعيان از او چه خواسته و چه گفته و مقاصد خودشان را چرا به آنان در مقابل بعضى باجها، تحميل نكردند....
🔹با در نظر گرفتن اين جهات و يك جهت ديگر كه دولت عراق پيش آورد آقا را غافل كردند و به عنوان طرفدار عجم در عراق معرفى نمودند؛ و آن اين بود كه حمله كردند به ايرانىها كه در عراق هستند و آنها را تسخير كردند و كتک زدند و اذيت نمودند و روحانيت را تحت فشار قرار دادند... بعد ايشان هم به عنوان اعتراض از #كربلا، كه در ايام صفر بود و اربعين، مراجعت به نجف كرده و آن دولت قلدر بىانصاف، به مجرد ورود آقا به #نجف دست از زشتكارىهاى خود برداشت و با اين عمل كوچک به مردم #نجف اعلام كرد كه آقا طرفدار عجم است و با اين دسيسهكارىها ملت عراق را از ايشان جدا كردند، و جدا بودند، و اسباب سابق كافى بود كه رشته ناگسستنى تقليد گسيخته شده باشد و بىاثر بماند، آنقدر بين مردم و او جدايى افتاد كه در كوچه شنيده شد كه گفته شده: سيدمحسن طلع عجمى؛ يعنى سيد محسن عجم شده.
🔸نگارنده كه خوب اين قصهها را مىفهميد و از دسيسهها مطلع شد و از پيش هم به خاطر داشت، رفت خدمت آقا و موضوع سوءنظر را تذكر داد كه بلكه معظمٌله از اين رفتار منصرف شوند.
🔹البته من در نظر داشتم كه گذشته از اينكه ايشان از مرگ حتمى در اجتماع عراق نجات پيدا كنند، از خرده اشكالاتى كه متوجه ايشان از قديم الايام بوده رها شوند و تزكيه و تطهير نسبى پيدا كنند و در نتيجه مىتوان به مقصود واقعى و اصلى كه مبارزه با حكومت وقت ايران بود نايل شد و در اين صف آقا را هم علمدار معرفى كرده باشيم. بدين منظور خدمتش عرض كردم: آنچه به نظر مىرسد و من فكر مىكنم و شما بايد احتمال بدهيد، آن است كه دولت عراق مىخواهد شما را از نظر جامعه عرب عراق ساقط كند و طرفدار عجم معرفى نمايد تا بتواند در وقتش شما را بكوبد. مناسب است كه در كارها دقتى بيشترى كنند.
🔸اين پيشنهاد از من در آن وقت بسيار زننده بود و از نظرى هم خطرناک، چه آنكه اگر آقايان ايرانى مطلع مىشدند لبه تيز شمشير برنده خويش را براى نابودى مخلص به كار مىبردند ولى در عين حال من فكر كردم اين كار لازم است و لابد كسانى از من بعداً يا در همان مجلس خواهند سؤال كرد كه بايد چه كرد در اين حوادث، و من مىخواستم حل اين مشكله در شروع به مبارزه با حكومت ايران تذكر دهم ولى قضاى الهى بر آن شد كه به فكر چارهجويى نيفتادند و اصولاً هم نمىتوانستند و يا نمىشد كه در آن اوان با دولت و حكومت ايران شروع به مبارزه كنند.
🔹ولى پيشنهاد مرا خيلى ترتيب اثر ندادند و آن شد كه شنيديد و فهميدههاى عراق از رفتار ايشان به خاطر اين پيشامدها كه گذشت دل خوشى نداشته و آخرالامر ابتلا به #خانهنشينى و گوشهگيرى پيدا كرد و در همان اوقات حضرت آقاى والد در ملاقاتش با او تذكر داد كه اين قبيل حوادث هم در ايران پيش مىآمد ولى من فكر مىكنم كه اين گوشهگيرى چندان صحيح نباشد، گرچه ممكن است از نظر شما و وضع خودتان صحيح باشد، ايشان هم در جواب گفته بودند كه من فعلاً پيش از اينكه به عنوان انزجار از حكومت كنارهگيرى كنم (وظيفهاى) نمىدانم.
🔸بالاخره در آن سنين از عمر و اين فشار، البته اين سنخ اشخاص از پاى در خواهند آمد تا آنكه در ماه ربيعالاول 90 دار فانى را وداع فرمودند. غفراللّه له و لنا و للمؤمنين و المؤمنات فى يومالحساب انشاءاللّه تعالى. (نهضت امام خمینی، ج2، صص572-571)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db