eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
158 دنبال‌کننده
27هزار عکس
1.5هزار ویدیو
96 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما https://harfeto.timefriend.net/16895204024549 داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
احادیث زیبا از رسول خدا (ص) ⬆️ بخش اول
🌹 در کشور ما اسم تو در صدر اسامى است چون نام محمّــــد شرف ماست یقیناً ══💝══════ ✾ ✾ ✾
دو وجه الله ربانے دو سر الله سبحانے دو رخســار سماواتے دو انـــسان خدا سیما دو عیسے دم دو موسے ید دو حســن خــــــالق ســـرمد ✨یڪے صادق یڪی احمد ✨یڪے عالی یڪی اعلا 💞 ══💝══════ ✾ ✾ ✾
💕 لالم از توصیف این لذت، چشیدن لازم است خواندن یک «جامعه» دور قبور سامرا علیه‌السلام علیه‌السلام ✲🕊✲🕊✲🕊✲🕊✲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 سلام ای انتظـــارم سلام ای و ای یـادگارم سلامم بر تو ای سلامم بر تـو ای دنیـا ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌈موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 704) قسمت ۳ 🌻نجات زائر امام رضا علیه‌السلام🌻 🌿 ... ایشان فرمود: در کنارت، سه عدد خربزه است. چرا آن‌ها را نمی خوری؟ من چون جستجو کرده بودم و حتّی هندوانه به شکل حنظل نیز نیافته بودم، گفتم: مرا به حال خود بگذار و تمسخر نکن. ایشان فرمود: به عقب نگاه کن! بوته ای را دیدم که سه خربزه بزرگ داشت. سپس فرمود: با یکی از آن‌ها گرسنگی خود را برطرف نما و نصف دیگر را در صبح بخور و نیمه دیگر را با خربزه سالم همراه خود ببر و از این راه در مسیر مستقیم حرکت نما. فردا نزدیک ظهر نیمه دیگر خربزه را تناول نما و دیگری را نگاه دار که به آن نیاز پیدا می‌کنی. قریب به غروب آفتاب به خیمه‌های سیاه خواهی رسید، مردم آن جا تو را به قافله ای می‌رسانند و سپس ایشان غایب شد. من برخاستم و یکی از خربزه‌ها را شکستم و خوردم، بسیار شیرین و خوب بود، و تا آن لحظه خربزه به آن خوبی ندیده بودم. دو خربزه دیگر را برداشتم و به راه افتادم. جادّه را پشت سر می‌گذاشتم تا این که چند ساعت از روز سپری شد. خربزه دیگر را شکستم و نصف آن را خوردم و باقی آن را هنگام ظهر که هوا به شدّت گرم بود، خوردم. نزدیک غروب آفتاب، خیمه ای را از دور دیدم. هنگامی که اهل خیمه مرا از دور دیدند، به سمت من آمده و مرا گرفته و به سمت خیمه‌ها بردند، گویا مرا با جاسوسی اشتباه گرفته بودند. آن‌ها فقط زبان فارسی می‌دانستند و من عربی، هر چه فریاد می‌زدم کسی به حرف من توجّه نمی کرد. پس از رسیدن به نزدیک خیمه رئیس آن‌ها با خشم بسیار گفت: بگو از کجا آمده ای، در غیر این صورت تو را می‌کشیم. من نیز تمام شرح حال خود را از هنگام خارج شدن از مشهد مقدّس بیان نمودم. او گفت: ای دروغگو! مسیرهایی که تو بیان کردی، هیچ جانداری نمی تواند از آن عبور نماید و تلف می‌شود، ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: صفای دل - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: زهرا برقی ناشر: مسجد مقدس جمکران برگرفته از کتاب "عبقری الحسان" اثر علی اکبر نهاوندی 📝 داستان بیست و هفتم - نجات زائر امام رضا علیه‌السلام - ص ۹۲ و ۹۳. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖