هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 712) قسمت ۱
🌺 شفای مجروح و معلول جنگی🌺
🍀 جوان میگوید:
«۸ سال پیش در جبهه حاج عمران در حمله هوایی عراق مجروح شدم. تقریبا از تمام بدن فلج شده بودم و توانایی حرکت نداشتم. شبی مادرم به منزل ما آمد و زخم زبانی به من زد که دلم را شکست و متوسل به آقا امام زمان علیه السلام شدم و گفتم: ای امام زمان! یا مرگ مرا برسان و یا شفایم را از خدا بخواه!
آن شب در خواب، امام زمان علیه السلام را دیدم که فرمود: من مسجدی به دست خود بنا کرده ام. بیا آن جا متوسل شو! » و در همان حال مسجد جمکران مورد نظرم بود.
صبح که از خواب برخاستم، نظرم عوض شد و با خود گفتم که سال آینده به مسجد جمکران میروم. سپس به عیادت بیماری در بیمارستان رفتم. شب، ساعت ۱۲ که به منزل برگشتم، دیدم که منزل و کلیه اثاثیهام در آتش سوخته است. بسیار ناراحت شدم. صبح از یکی از دوستان مبلغی قرض گرفتم و همان روز حرکت کردم و به مسجد جمکران آمدم. مدت ۳۹ روز در مسجد جمکران ماندم و به آقا خدمت میکردم تا این که شب چهلم که شب چهارشنبه و مصادف با شب نوزدهم ماه مبارک رمضان بود، فرا رسید. خیلی خسته بودم و خواب مرا احاطه کرده بود. داخل یکی از کفشداریها رفته و خوابیدم. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان هفتم - شفای مجروح و معلول جنگی - ص ۲۰ و ۲۱.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#شفای_مجروح_و_معلول_جنگی
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 712) قسمت ۲
🌺 شفای مجروح و معلول جنگی🌺
🍀 ... خیلی خسته بودم و خواب مرا احاطه کرده بود. داخل یکی از کفشداریها رفته و خوابیدم. در خواب دیدم که حدود ساعت یک نیمه شب است و من در حیاط مسجد مشغول جمع کردن آشغال و زبالهها هستم که آقایی جلو آمد و فرمود: آقا سید! داری نظافت میکنی؟ بیا برویم داخل مسجد کمی حرف بزنیم!
قبول کردم و با او داخل مسجد شدیم. دیدم که چهار نفر دیگر هم آن جا هستند. نزدیک آنها نشستم. آقا فرمودند: آقا سید! مثل این که کسالتی داری؟
گفتم: بله آقا. در جبهه مجروح شدم.
آقا با دست مبارک خود بر سر من کشید و فرمود: ان شاءاللّه خوب میشوی. و بعد دستی به کمر و پایم کشید که در عالم خواب، بسیار راحت شدم. یکی از آن چهار نفر هم حضرت علی علیه السلام بود با فرق خونین و دیگری حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم بود، حضرت زهرا علیهاالسلام هم با پهلوی شکسته نفر سوم بود. و نفر چهارم حضرت معصومه علیهاالسلام بود که داشت گریه میکرد.
پرسیدم: چرا حضرت معصومه علیهاالسلام گریه میکند؟
امام زمان علیه السلام فرمود: او شکایت دارد که به حرم ایشان بی احترامی میکنند.
امام یک دانه خرما و قدری آب به من داد و فرمود: بخور که فردا میخواهی روزه بگیری.
وقتی از خواب بیدار شدم دیگر از ترکشها خبری نبود و حالم خیلی خوب شده بود و راحت شده بودم».
#پایان
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان هفتم - شفای مجروح و معلول جنگی - ص ۲۰ و ۲۱.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#شفای_مجروح_و_معلول_جنگی