eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
165 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
112 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت زینب یا اخی من حق مهمانی دهم دوست دارم در ره عشقت دو قربانی دهم من به درگاه تو سوز و آه آوردم حسین با امیدی رو به این درگاه آوردم حسین بین سپاه خویش را همراه آوردم حسین هستی خود را به لشکرگاه آوردم حسین میوه ی دل نذر کردم بهر این مهمانی اَت پاره ی جان پروراندم تا شود قربانی اَت نو غلامانم اگر شمشیرگردانی کنند راهی کویِ دَرَک، یَلهای میدانی کنند یا علی گویان ز رزم خویش طوفانی کنند قلب لشکر را شکافند و مسلمانی کنند من به دست خویش دادم درس عزم و رزمشان نیزه و شمشیرها نقل و نباتِ بزمشان این دلاورمردهای نوجوان، مست تو اند گرچه شاگردان عباس اند، دلبست تو اند داغداران علی اکبر به پیوست تو اند عاشقانه کُشته ی یک بوسه از دست تو اند بس که در رخسارشان شوق شهادت دیده ام در رهت پرپر شدن را چون ولادت دیده ام ای سلیمان! هدیه ی مور است از من کن قبول جان زهرا رد مکن، جان علی، جان رسول
گفت زینب یا اخی من حق مهمانی دهم دوست دارم در ره عشقت دو قربانی دهم من به درگاه تو سوز و آه آوردم حسین با امیدی رو به این درگاه آوردم حسین بین سپاه خویش را همراه آوردم حسین هستی خود را به لشکرگاه آوردم حسین میوه ی دل نذر کردم بهر این مهمانی اَت پاره ی جان پروراندم تا شود قربانی اَت نو غلامانم اگر شمشیرگردانی کنند راهی کویِ دَرَک، یَلهای میدانی کنند یا علی گویان ز رزم خویش طوفانی کنند قلب لشکر را شکافند و مسلمانی کنند من به دست خویش دادم درس عزم و رزمشان نیزه و شمشیرها نقل و نباتِ بزمشان این دلاورمردهای نوجوان، مست تو اند گرچه شاگردان عباس اند، دلبست تو اند داغداران علی اکبر به پیوست تو اند عاشقانه کُشته ی یک بوسه از دست تو اند بس که در رخسارشان شوق شهادت دیده ام در رهت پرپر شدن را چون ولادت دیده ام ای سلیمان! هدیه ی مور است از من کن قبول جان زهرا رد مکن، جان علی، جان رسول ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
گفت زینب یا اخی من حق مهمانی دهم دوست دارم در ره عشقت دو قربانی دهم من به درگاه تو سوز و آه آوردم حسین با امیدی رو به این درگاه آوردم حسین بین سپاه خویش را همراه آوردم حسین هستی خود را به لشکرگاه آوردم حسین میوه ی دل نذر کردم بهر این مهمانی اَت پاره ی جان پروراندم تا شود قربانی اَت نو غلامانم اگر شمشیرگردانی کنند راهی کویِ دَرَک، یَلهای میدانی کنند یا علی گویان ز رزم خویش طوفانی کنند قلب لشکر را شکافند و مسلمانی کنند من به دست خویش دادم درس عزم و رزمشان نیزه و شمشیرها نقل و نباتِ بزمشان این دلاورمردهای نوجوان، مست تو اند گرچه شاگردان عباس اند، دلبست تو اند داغداران علی اکبر به پیوست تو اند عاشقانه کُشته ی یک بوسه از دست تو اند بس که در رخسارشان شوق شهادت دیده ام در رهت پرپر شدن را چون ولادت دیده ام ای سلیمان! هدیه ی مور است از من کن قبول جان زهرا رد مکن، جان علی، جان رسول ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
گفت زینب یا اخی من حق مهمانی دهم دوست دارم در ره عشقت دو قربانی دهم من به درگاه تو سوز و آه آوردم حسین با امیدی رو به این درگاه آوردم حسین بین سپاه خویش را همراه آوردم حسین هستی خود را به لشکرگاه آوردم حسین میوه ی دل نذر کردم بهر این مهمانی اَت پاره ی جان پروراندم تا شود قربانی اَت نو غلامانم اگر شمشیرگردانی کنند راهی کویِ دَرَک، یَلهای میدانی کنند یا علی گویان ز رزم خویش طوفانی کنند قلب لشکر را شکافند و مسلمانی کنند من به دست خویش دادم درس عزم و رزمشان نیزه و شمشیرها نقل و نباتِ بزمشان این دلاور مردهای نوجوان، مست تو اند گرچه شاگردان عباس اند، دلبست تو اند داغداران علی اکبر به پیوست تو اند عاشقانه کُشته ی یک بوسه از دست تو اند بس که در رخسارشان شوق شهادت دیده ام در رهت پرپر شدن را چون ولادت دیده ام ای سلیمان! هدیه ی مور است از من کن قبول جان زهرا رد مکن، جان علی، جان رسول ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
گفت زینب یا اخی من حق مهمانی دهم دوست دارم در ره عشقت دو قربانی دهم من به درگاه تو سوز و آه آوردم حسین با امیدی رو به این درگاه آوردم حسین بین سپاه خویش را همراه آوردم حسین هستی خود را به لشکرگاه آوردم حسین میوه ی دل نذر کردم بهر این مهمانی اَت پاره ی جان پروراندم تا شود قربانی اَت نو غلامانم اگر شمشیرگردانی کنند راهی کویِ دَرَک، یَلهای میدانی کنند یا علی گویان ز رزم خویش طوفانی کنند قلب لشکر را شکافند و مسلمانی کنند من به دست خویش دادم درس عزم و رزمشان نیزه و شمشیرها نقل و نباتِ بزمشان این دلاور مردهای نوجوان، مست تو اند گرچه شاگردان عباس اند، دلبست تو اند داغداران علی اکبر به پیوست تو اند عاشقانه کُشته ی یک بوسه از دست تو اند بس که در رخسارشان شوق شهادت دیده ام در رهت پرپر شدن را چون ولادت دیده ام ای سلیمان! هدیه ی مور است از من کن قبول جان زهرا رد مکن، جان علی، جان رسول ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
گفت زینب یا اخی من حق مهمانی دهم دوست دارم در ره عشقت دو قربانی دهم من به درگاه تو سوز و آه آوردم حسین با امیدی رو به این درگاه آوردم حسین بین سپاه خویش را همراه آوردم حسین هستی خود را به لشکرگاه آوردم حسین میوه ی دل نذر کردم بهر این مهمانی اَت پاره ی جان پروراندم تا شود قربانی اَت نو غلامانم اگر شمشیرگردانی کنند راهی کویِ دَرَک، یَلهای میدانی کنند یا علی گویان ز رزم خویش طوفانی کنند قلب لشکر را شکافند و مسلمانی کنند من به دست خویش دادم درس عزم و رزمشان نیزه و شمشیرها نقل و نباتِ بزمشان این دلاور مردهای نوجوان، مست تو اند گرچه شاگردان عباس اند، دلبست تو اند داغداران علی اکبر به پیوست تو اند عاشقانه کُشته ی یک بوسه از دست تو اند بس که در رخسارشان شوق شهادت دیده ام در رهت پرپر شدن را چون ولادت دیده ام ای سلیمان! هدیه ی مور است از من کن قبول جان زهرا رد مکن، جان علی، جان رسول https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ●➼‌┅═❧═┅┅───┄