#السلام_علیک_یا_امام_رئوف_علیهالسلام
دریغا چشم بینایی ندارم
ببین جز جان رسوایی ندارم
اگر رد می کنی رد کن ولی من
بجز درگاه تو جایی ندارم ...
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
✲🕊✲🕊✲🕊✲🕊✲
#سلام_امام_زمانم💖
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست ولی ...
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟😔
باز آی امام مهربانم ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
#شیعیان_آستانه_تولد_امام_مهدی_عج
❧ امام حسن عسکری (علیهالسلام) و خلفای عباسی
فشار و اختناق سیاسی چنان بالا میگیرد که امام (علیهالسلام) به ناچار باید هفتهای دوبار در روزهای دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حضور پیدا میکرد؛
معتزّ عباسی بهاندازهای از نفوذ امام حسن عسکری (علیهالسلام) نگران بود که ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💫🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُمْ🌹💫
●➼┅═❧═┅┅───┄
#ضرورت_وجود_امام_حق
❧ مقصود از صادقان
برخی از آیه ۱۱۹ سوره توبه که به مؤمنان فرمان همراهی با صادقان میدهد: «یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اتَّقُوا اللّهَ وکونوا مَعَ الصّدِقین» استفاده کردهاند که باید در هر عصری صادقانی باشند که مردم برای پیمودن راه پرهیزکاری لازم است با آنان باشند.
روایات، مقصود از ...
#التماس_دعای_فرج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💫🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُمْ🌹💫
●➼┅═❧═┅┅───┄
#القاب_امام_مهدی_عج
قسمت① ↫ مهدی
«مهدی» یکی از مشهورترین نام های حضرت است.
امام باقر علیه السلام درباره دلیل نام گذاری آن حضرت به این اسم، می فرمایند: قائم آل محمد (عج) را به این دلیل، مهدی می نامند که او، مردم را به آن دسته از اموری که برایشان پوشیده است، هدایت خواهد کرد. وی، تورات اصلی و ...
#التماس_دعای_فرج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💫🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُمْ🌹💫
══💝══════ ✾ ✾ ✾
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
☘(داستان 643) قسمت 3
🌷 یـاقـوت 🌷
🌱 ... نگاه معناداری به من کرد و خیلی متواضعانه گفت: «این آقایان از فامیل من هستند و همگی از اهل سنّت میباشند، پدر من هم جزء ایشان بود ولی مادرم شیعه و اهل ایمان، من هم به تبعیت پدرم از اهل سنّت بودم ولی اتفاقی، باعث شد که شیعه شوم. با خوشحالی گفتم: میشود آن جریان را برایم تعریف کنید؟
با اینکه در شرایط سختی بودیم با کمال میل قبول کرد و جریان شیعه شدنش را برایم تعریف کرد.
اسم من یاقوت است و شغلم روغن فروشی در شهر حلّه است. سالی برای خرید روغن از بیابان نشینان، به نواحی دور دست رفتیم تا روغن ارزان قیمتی به دست آوریم، اتفاقاً روغن خوب و زیادی خریدیم و با کاروانی از رفقایم به سمت حلّه حرکت کردیم.
رفقا برای اینکه خستگی راه را احساس نکنند به شوخی و بذله گویی میپرداختند من هم یکی از آنها بودم. به مکانی رسیدیم که برای استراحت خوب بود و تصمیم گرفتیم شب را در آنجا بمانیم.
از شدّت خستگی و پیاده روی، خیلی زود خوابمان برد، بعد از ساعتی رفقا از خواب بیدار شدند و پس از صدا زدن من و خیال اینکه بیدار شدم و در پی آنها راه خواهم افتاد به حرکتشان ادامه دادند. در حالی که من ساعت دیگری را هم در خواب بودم.
وقتی از خواب بیدار شدم هیچ کس را در اطراف خودم ندیدم، بیابان بود و برهوت، باد خشک صورتم را اذیت میکرد. بلند شدم و با خودم گفتم شاید خواب میبینم. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: امید آخر - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: حسن محمودی
ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران
📝 داستان چهارم: یاقوت - صفحه ۴۰ الی ۴۲
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
#امید_آخر
#داستانهایی_از_کرامات_امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#حسن_محمودی
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#یاقوت