#سلام_امام_زمانم
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات
بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست
بهر فرج و ظهور مهدی صلوات...
#نذر_فرج_صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_جشن_تولدِ_جوادِ_علی.mp3
زمان:
حجم:
3.13M
🌺 #میلاد_امام_جواد (علیهالسلام)
جشن تولدِ جوادِ
علی موسی الرضا شادِ
🎙 #سید_رضا_نریمانی
#میلاد_امام_جواد_علیهالسلام
#مبارک💐💐💐
#التماس_دعای_فرج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
══💝══════ ✾ ✾ ✾
🔰 ارتباط و ملاقات ✨
🔘 قسمت ۳۳
💠معنای ارتباط و ملاقات و انواع آن
...➖ هم اکنون دو دیدگاه امکان ملاقات و عدم آن را در پی میآوریم و ادله آن دو را بررسی میکنیم: ...
🔷 دیدگاه دوم: عدم امکان ملاقات
...➖ در بررسی دلایل روایی دیدگاه دوم، تقریر ایشان را در نظر میگیریم، ولی پیش از آن، لازم است به منظور شناخت فضای ذهنی معتقدان به انکار و نحوه نگرش آنان به این مسئله، به انگیزههای انکار نیز بپردازیم.❗️
➖ تأمل در انگیزههای طرف داران دیدگاه دوم، بر انکار و تکذیب ملاقات نشان میدهد که مخالفان ملاقات، بیشتر با هدف جلوگیری از شیوع خرافات و بدعت و نیز تعبد به بعضی روایات مثل توقیع، چنین موضع تندی را در این باره پیش گرفته اند. آیا چنین تعبدی را از روایات یا خصوص توقیع میتوان به دست آورد؟ آیا عامل اصلاح و پاس داری از دین مجوز چنین انکاری را میدهد؟❗️
➖ با توجه به آن چه خواهد آمد، میتوان دو نکته را از اندیشه طرف داران انکار برگفت:
⬅️ الف) انگیزه تعبد: طرفداران دیدگاه دوم، بر اساس توقیع صادر شده از ناحیه حضرت مبنی بر تکذیب ادعای مشاهده، مدعی رؤیت را چه در ادعایش صادق یا کاذب باشد، محکوم به تکذیب میکنند؛ [۱] بلکه آن را ناظر به تکذیب خصوص ادعای صدق میدانند و ادعای کذب را از موضوع توقیع خارج میشمارند. [۲] آنها معتقدند که حتی اگر آن مدعی، صادق، عالم، عادل و پرهیزکار باشد، باید او را تکذیب کرد. [۳]❗️
➖ چنین برداشت انعطاف ناپذیری از توقیع، خود گویای نگاه افراطی به مسئله است که قضاوت در مورد میزان ناصواب بودن این نگرش به توقیع، در بحث توقیع در فصلهای آینده خواهد آمد.❗️
⬅️ ب) انگیزه اصلاح طلبی: ...
(ادامه دارد) ...
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
📝 مؤلف: قنبرعلی صمدی
🗞 ناشر: قم؛ انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود
(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
📚 ارتباط و ملاقات،صفحه ۵۱ و ۵۲.
📚[۱]: مجله حوزه، سال دوازدهم، ش۷۰، ۷۱، ص ۸۷.
📚[۲]: یدالله دوزدوزانی، تحقیق لطیف حول توقیع الشریف، ص ۷۶، بی جا، ۱۴۱۲ قمری.
📚[۳]: یدالله دوزدوزانی، تحقیق لطیف حول توقیع الشریف، ص ۸۴.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
گروه🌷🌤️بـوی ظهور🌤️🌷
#ارتباط_و_ملاقات
#قنبرعلی_صمدی
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_بنیاد_فرهنگی_حضرت_مهدی_موعود(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#کانال_در_ایتا
♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
#گروه_در_ایتا
♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
#منتظران_ظهور
#گروه_در_تلگرام
♻️ https://t.me/+qRAtsegCh0JjMmVk
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
دعا کنیم برای نابودی اسرائیل جنایتکار
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌈موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
💎(داستان 665) قسمت ۲۱
💐 پـایـان انـتـظـار 💐
🍀 ... با فرا رسيدن شب، همسايهها نيز به خانههاي خود برگشتند و احمد ماند و حليمه. در ميان خانه اي كه خشت، خشت آن بوي ابوراجح را ميداد و به هر سو كه نگاه ميكردند ابوراجح را ميديدند كه در حال عبادت با خداوند است، بي اختيار اشك از گونه هايشان جاري ميشد. خانه اي نبود كه در آن شب اسمي از ابوراجح برده نشود و همه از مقاومت و دليري آن پيرمرد سخن ميگفتند، حتي آنهايي كه با شيعيان دشمني داشتند.
حليمه هنوز مرگ اولين فرزند خود را كه از بالاي كوه پرت شده بود به ياد داشت و براي اين كه نام او به يادش بماند به همه گفته بود كه از آن پس او را ام راجح بخوانند و اين دومين داغي بود كه بر دلش سنگيني ميكرد. او از عاقبت كار ميترسيد و ميدانست كه آن پيرمرد از دست حاكم حلّه رهايي نمي يابد و مدام به فكر اين بود كه براي نجات شوهرش قدمي بردارد.
بدون اين كه لب به آب و غذا بزند، بر روي ايوان نشست و چشمانش را به سمت ستارههايي دوخت كه در آسمان خدا چشمك ميزدند. نسيم خنك شبانگاهي همچنان بر سينه داغدارش ميوزيد و نخلها همدرد با حليمه به سر و سينه ميزدند. شهابي در آسمان گذشت و نوري از سويي به سويي ديگر كشيده شد و انوار كم رنگي بر دل حليمه نشست؛ آهي از سر درد كشيد و با خود گفت: بايد كاري كنم. صبح به دارالحكومه ميروم! حتي اگر شده به دست و پايش ميافتم. كنيزي زنانش را ميكنم. بايد بروم؛ با اين فكر بي اختيار چشمانش روي هم قرار گرفت و خوابش برد.
چيزي از نيمه شب نگذشته بود كه ابوراجح آرام آرام چشمانش را گشود و زل زد به سقفي سياه و تاريك. چند بار از شدّت درد ناليد. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: پایان انتظار ، صفحه ۴۸ الی ۵۰.
داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: مسلم پوروهاب
ناشر: انتشارات قم: مسجد مقدس جمکران
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#پایان_انتظار
#داستانهایی_از_کرامات_امام_زمان_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#مهدویت_انتظار
#مسلم_پور_وهاب
#انتشارات_قم_مسجد_مقدس_جمکران