eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
164 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
112 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽✺✦۞✦┄ 🌼 ام سلمه در روایتی از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم نقل می‌کند: 🌟« المهدی من عترتی من ولد فاطمة.»🌟 ✨« مهدی از عترت من از فرزندان فاطمه علیهاالسلام است.»✨ 📚 سنن ابی داود، ج ۴، ص ۱۰۷، ح ۴۲۴۸؛ غیبت طوسی، ص ۱۸۵. 💫🏴اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُمْ🏴💫 ▶️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ▶️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ‌┄✦۞✦✺▪️✺✦۞✦┄
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ 🌟امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: ✨« زيارت قبر امام حسين عليه‌السلام از بهترين كارهاست كه مى‏ تواند انجام يابد.»✨ 💫🏴اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُمْ🏴💫 ▶️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ▶️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ‌┄✦۞✦✺▪️✺✦۞✦┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞 عمری‌نگران خیره به‌خورشید ظهور ای کاش به زودی برسد عیــد ظهور هـر هفتـه روزها دلــم پـر زد و رفت تا مسجـد جمکـــــران به امید ظهور ▶️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ▶️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
💕 ای خسرو خوبان، نظری سوی گدا کن ای دوست بیا، رحم به تنهایی ما کن... ▶️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ▶️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 782) قسمت ۵ 🌼 رفیق 🌼 🌿 ... باید یه کمی خودم رو روی زمین می‌کشیدم تا دستم به اون گل بزرگه برسه. آروم خودمو روی زمین می‌کشیدم که یکهو دستم رفت تو یه چاله کوچیک گِل. بی اختیار بلند گفتم آخ. داش حسین دوید و دستمو از چاله بیرون کشید. من تا دستامو دیدم، زدم زیر خنده. خیلی بلند. داش حسین سرش رو خم کرد و پشت گردنمو بوسید. صداش شکست و گفت: چرا نگفتی ببرمت اونجا؟ بهش نگفتم وقتی بغلم می‌کنه، خجالت می‌کشم. فقط سرمو چرخوندم طرفش و دیدم صورت و چشماش عین هلو قرمز شده. زود پشت شو به من کرد و بلند شد. خودم فهمیدم چه خبر شده بود، اما هیچی نگفتم. دستمو دراز کردم. بزرگ ترین گل قرمز رو چیدم و بهش دادم. با همون دستِ گِلی و بهش گفتم: برای تو نشونش کرده بودم. داش حسین به طرفم برگشت و نشست. دستم رو گرفت و محکم فشرد. دست خودش همِ گِلی شد. عکس گُل قرمزه افتاده بود وسط سیاهی چشماش. زل زده بود به گُل. گفت: دیگه تنها نیا اینجا. یکدفعه دیدی دست و بالت زخمی شد. خنده‌ام گرفت: دستو بالم! مگه من گنجشکم؟ گفت: آره تو مثّ یه گنجشک می‌مونی. نباید خودت رو تو خطر بیندازی. اگه حواست نباشه، اونوقت یه خاری بره تو دست و پات... یه دفعه یاد گنجشکه دیروزی افتادم. دلم هرّی ریخت پایین. پرسیدم: داداش امام زمان منو خوب می‌کنه؟ - آره، حتماً. آخه من پسر بدی ام. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗 دل آرام _ کراماتی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف ✍ مؤلف: زهرا قزلقاشی 📖 ناشر: انتشارات قم - مسجد مقدس جمکران 📝 داستان چهارم - رفیق - ص ۵۱ و ۵۲ گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖