eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
158 دنبال‌کننده
27هزار عکس
1.5هزار ویدیو
96 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما https://harfeto.timefriend.net/16895204024549 داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 647) قسمت ۱۵ 🌷 آن آشنا آمد 🌷 ☘ ... سیّد با تعجّب پرسید: مگر قبیله عنیزه متفرّق شده اند؟ نه آقا، قوم بنی طرف همگی شمشیر بسته اند و قصد دارند با کمک زوّار با عنیزه بجنگند. تبسّمی بر لبان سیّد نشست و در آن حال گفت: قوم بنی طرف برای این که زوّار را از خانه هایشان بیرون کنند، این حیله را ریخته اند وگرنه بنی طرف که قابل جنگیدن با عنیزه نیستند. کاظم پرسید: سیّد! چرا بنی طرف این چنین مکر کرده اند؟ - پسرم! بنی طرف برای این که بار میهمانداری را از روی دوششان بردارند، دست به این عمل زده اند. کم کم ابرهای تیره پهنای آسمان را فراگرفت و قطره‌های باران شروع به باریدن کرد. هنوز ساعتی از رفتن زوّار به طرف کربلا نگذشته بود که دوباره همان سر و صداها به گوش رسید و بنا به گفته سیّد، قبیله بنی طرف بدون جنگ به طویریج برگشته بودند و زودتر به داخل خانه هایشان رفته و درها را از پشت بسته بودند و زوّار نیز در عقب آن‌ها وارد طویریج شدند و چون درها را بسته دیدند، در زیر سایه بان‌ها پناه گرفتند تا از بارش باران در امان باشند. سیّد چون زوّار را به آن حال دیدند، ناراحت شدند و مدام طول و عرض اطاق را با گام‌های کوتاه می‌پیمودند. تا آن روز هرگز او را بدین حال ندیده بودم. از غضب برافروخته به نظر می‌رسید و دانه‌های تسبیح را تند تند می‌غلطانید. ناگهان در میانه اطاق ایستاد و دو زانو رو به قبله نشست و دست هایش را به سمت آسمان گرفت و با صدایی که از عمق وجودش برمی خاست گفت: خداوندا! تو را به عظمتت قسم می‌دهم که این زوّار را به سلامت به مقصد برسان. خداوندا! تو را به حقّ محمّد و آل محمّد قسم می‌دهم این بندگان ناقابل خود را یاری فرما. و پس از آن به ذکر و تسبیح و صلوات نشست و چنان از صمیم قلب دعا می‌خواند که اشک در چشمانش جمع شده بود. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: آن آشنا آمد - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: مسلم پور وهاب ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 آن آشنا آمد - صفحه ۳۴ الی ۳۷. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « من شأن خود را بالاتر از آن مى دانم که آنچه را خودم ترک نمى کنم مردم را از آنها باز دارم، یا به کارى فرمانشان دهم که خود جلوتر به آن عمل نکنم.»✨ 💫🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُمْ🌹💫 ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5924798687799676139.mp3
3.36M
حزب هفتم (۲۰۳ الی ۲۳۲ بقره) 👤 با صدای استاد پرهیزگار ●➼‌┅═❧═┅┅───┄