eitaa logo
بوی ظهور، رسانه ظهور
165 دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
112 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج ارسال نظرات شما @sh_gerami داستانهای مهدوی @booye_zohooremahdi گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 سن تکلیف و بیداری اسلامی (احکام) @senne_taklif_va_bidari_islami
مشاهده در ایتا
دانلود
۩کانال‌ادعیه‌و‌مناجات‌صوتی﷽۩دعارجب‌يامَنْ‌اَرْجُوهُ۩حلواجی.mp3
زمان: حجم: 1.23M
🌙 دعای هر روز ماه رجب ۩ ☀️بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم☀️ ❇️ يا مَن اَرجُوهُ لِكُلِّ خَير 🔶 اى كه براى هر خيرى به او اميد دارم ❇️ و آمَنُ سَخَطَهُ عِندَ كُلِّ شَرّ 🔶 و از خشمش در هر شرّى ايمنى جويم ❇️ يا مَن يُعطِى الكَثيرَ بِالقَليل 🔶 اى كه می‏دهد (عطاى) بسيار در برابر (طاعت) اندك ❇️ يا مَن يُعطى‏ مَن سَئَلَه 🔶 اى كه عطا كنى به هركه از تو خواهد ❇️ يا مَن يُعطى‏ مَن لَم يَسئَلهُ 🔶 اى كه عطا كنى به كسى كه از تو نخواهد ❇️ و مَن لَم يَعرِفهُ‏ تَحَنُّناً مِنهُ وَ رَحمَةً 🔶 ونه تو را بشناسد از روى نعمت بخشى و مهرورزى ❇️ اعطِنى‏ بِمَسئَلَتى‏ اِيَّاكَ، جَميعَ خَيرِ الدُّنيا وَ جَميعَ خَيرِ الأخِرَةِ 🔶 عطا كن به من به خاطر درخواستى كه از تو كردم همه خوبى دنيا و همه خوبى و خير آخرت را ❇️ و اصرِف عَنّى‏ بِمَسئَلَتى‏ اِيّاكَ جَميعَ شَرِّ الدُّنيا، وَ شَرِّ الأخِرَةِ 🔶 و بگردان از من به خاطر همان درخواستى كه از تو كردم همه شرّ دنيا و شرّ آخرت را ❇️ فاِنَّهُ‏ غَيرُ مَنقُوصٍ مااَعطَيت 🔶 زيرا آنچه تو دهى چيزى كم ندارد (يا كم نيايد) ❇️ و زِدنى‏ مِن فَضلِكَ يا كَريم 🔶 و بيفزا بر من از فضلت اى بزرگوار 👆به حال التجا و تضرّع به حركت دادن انگشت سبّابه دست راست ❇️ ياذَا الجَلالِ ‏وَ الاِكرامِ، يا ذَاالنَّعمآءِ وَ الجُود 🔶 اى صاحب جلالت و بزرگوارى اى صاحب نعمت و جود ❇️ يا ذَا المَنِّ وَ الطَّولِ، حَرِّم شَيبَتى‏ عَلَى النَّار 🔶 اى صاحب بخشش و عطا حرام كن محاسنم را بر آتش دوزخ‏ 🎙 با نوای اباذر حلواجی ┄═🌼💠💠🦋💠💠🌼═┄
🍂ما سامرا نرفتہ گداے تو مےشويم اے مهربان امام فداے تو مےشويم 🍂هادےِ خلق،ڪورے چشمان گمرهان پروانگان شمع عزاے تو مےشويم علیه‌السلام 🏴🏴🏴 علیه‌السلام •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ كَهْفِ الْوَرَى وَ الْمَثَلِ الْأَعْلَى.» زیارت جامعه کبیره دعایمان کنید آقاجان؛ به حکم همان فراز از جامعه کبیره "کَهف الوَری" به پناهِ پناهگاه عالمیان درنیاییم کجا رویم... ؟! علیه‌السلام 🤲 •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
تفسیر نفس‌های تو را کِی توان نوشت واژه به واژه‌های تو آیاتی از بهشت م.اس السلام‌ علیک یا امام هادی ✨اللّهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم دور از تو و با نیت قربت بنویسم سجاده ی شب پهن شده، حی علی شعر بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر یا هادی و یا هادیِ امت بنویسم شاعر: محسن عرب خالقی علیه‌السلام 🤲 •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌈موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 💎(داستان 665) قسمت ۱۴ 💐 پـایـان انـتـظـار 💐 🍀 ... - تمامش كن حليمه! بيشتر از اين اسم آن ملعون را در اين خانه نبر. ما كه اينقدر بي صاحب نيستيم، خلاصه يكي هست كه به داد ما برسد. آن گاه دست دراز كرد و كاسه آب را برداشت و با فرستادن سلام بر حسين عليه السلام چند جرعه نوشيد و سپس به سمت حوض رفت. وضو گرفت و بر سر سجاده نشست، و با لغزاندن دانه‌هاي تسبيح به ذكر و دعا پرداخت. كم كم سياهي شب از راه رسيد و ستاره‌ها يكي پس از ديگري در سينه آسمان پديدار شدند و صداي اذان از مناره‌هاي بلند مسجد با هوهوي باد درهم آميخت و در كوچه‌ها طنين انداخت. طبق عادت هميشه، با صداي بلند اذان گفت و به نماز ايستاد. نمازش را آرام و شمرده خواند و در روشنايي چراغ خيره شد به نخل‌هاي بلند. در اين لحظه احمد هم از راه رسيد و در كنار حوض نشست و دست و رويش را شست، وضو گرفت و وارد اطاق شد. آرام و قرار نداشت و مدام دندان هايش را به هم مي‌فشرد. حليمه نيز كه چون مرغ سر كنده بين پدر و پسر بال بال مي‌زد رو به احمد كرد و گفت: - چه خبر شده پسرم؟! تا حالا كجا بودي؟ - توي بازار مادر، همه ما را طور ديگري نگاه مي‌كنند؛ بالاخره انگشت نماي مردم شديم. - نگران نباش احمد! خلاصه يك راه حلّي پيدا مي‌كنيم. در ثاني، پدرت افتخار شيعيان حلّه است. آن شب اصلاً خواب به چشم ابوراجح نيامد و با گفتن ذكر و خواندن قرآن تا سحر بيدار ماند. گاهي اوقات چشم به مهتاب مي‌دوخت و با خداوند درددل مي‌كرد. نزديكي‌هاي صبح، قرص ناني در بقچه اي پيچيد و مثل هر روز به سوي حمام راه افتاد و تا حليمه و احمد به خود بيايند، در پيچ و خم كوچه‌ها ناپديد شد و تسبيح گويان به حمام رسيد. وارد سرداب گرديد. تنور را روشن كرد و سپس در آن را گشود و وارد صحن حمام شد. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: پایان انتظار ، صفحه ۳۴ الی ۳۶. داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: مسلم پوروهاب ناشر: انتشارات قم: مسجد مقدس جمکران گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖