هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 725) قسمت ۳
🌺 رفع مشکلات 🌺
🍃 ... روز چهارم هم تمام شد و نصف شب فرا رسید. دیدم که طرفِ کوه دوبرادران روشن شد و نوری میدرخشد؛ به گونه ای که تمام بیابان روشن شده بود. ناگهان احساس کردم که شخصی پشت در حجره است و میخواهد در را باز کند. با حالت ضعف و ناتوانی برخاستم و در را باز کردم. سیدی را با شوکت و جلالت مشاهده نمودم. سلام کردم که در این هنگام هیبت او مرا گرفت و نتوانستم سخن بگویم تا آن که جلو آمد و کنار من نشست و فرمود: جدّهام فاطمه علیهاالسلام در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شفیع شد که پیامبر حاجت تو را برآورد و جدّم نیز آن را به من واگذار نمود.
سپس فرمود: به وطن خود مراجعت کن که کارَت خوب خواهد شد. پیامبر فرمود که برخیز و برو. زیرا اهل و خانواده ات منتظرند و بر آنها سخت میگذرد.
در این هنگام به دلم افتاد که این بزرگوار حضرت حجة علیه السلام میباشد. عرض کردم: این سید عبدالرحیم، خادم مسجد، چشمش نابینا شده است. شما به او شفا دهید. فرمود: صلاح او همان است که به همین حالت باشد.
سپس فرمود: با من بیا تا به مسجد برویم و نماز بخوانیم.
برخاستم و با حضرت از حجره بیرون آمدیم تا نزدیک چاهی رسیدیم که در نزدیک درب مسجد میباشد. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان بیستم - رفع مشکلات - ص ۴۷.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#رفع_مشکلات
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🍀(داستان 725) قسمت ۴
🌺 رفع مشکلات 🌺
🍃 ... سپس فرمود: با من بیا تا به مسجد برویم و نماز بخوانیم.
برخاستم و با حضرت از حجره بیرون آمدیم تا نزدیک چاهی رسیدیم که در نزدیک درب مسجد میباشد. ناگهان شخصی از چاه بیرون آمد و حضرت با او سخنانی فرمود که من نفهمیدم. سپس در صحن مسجد مقداری قدم زدیم. در این هنگام مشاهده نمودم که شخصی از مسجد خارج شد و ظرفی آب در دست داشت و به طرف ما آمد. ظرف آب را به حضرت داد تا آن بزرگوار وضو گرفت. پس از آن به من فرمود: از این آب وضو بگیر.
من هم وضو گرفتم و داخل مسجد شدیم. به آقا و مولایم عرض کردم: یابن رسول اللّه! چه وقت ظهور میکنید؟
حضرت از این سئوال خوشش نیامد و با تندی فرمود: این سؤالها به تو نیامده است.
عرض کردم: میخواهم از یاوران شما باشم.
فرمود: هستی، ولی تو نباید از این مطالب سؤال کنی.
ناگهان از نظر غایب شد، ولی صدای آن بزرگوار را از میان ایوان مسجد میشنیدم که میفرمود: هر چه زودتر به وطن خود مراجعت کن که اهل و عیالت منتظر میباشند و عیالت هم عَلویّه است.
#پایان
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان بیستم - رفع مشکلات - ص ۴۷ و ۴۸.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#رفع_مشکلات
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 726) قسمت ۱
🌼 نجات از چنگ مأموران رضاخان پهلوی🌼
🌱 مرحوم آیه اللّه حاج شیخ مرتضی حائری مینویسد:
«آقای حاج شیخ عبداللّه مهرجردی از وعاظ مشهور خراسان است و من متجاوز از چهل سال است که ایشان را خوب میشناسم؛ انسان فاضل و با محبتی است. او گفت: در زمان رضا شاه پهلوی در اواخر سلطنت او که خیلی بر اهل علم سخت گرفته بود، خصوصاً نسبت به مشهد مقدّس و تقریباً معافیت طلبگی نیز منسوخ شده بود، حتی خود نگارنده پس از فوت مرحوم والد، مشمول بودم و بیم احضار به نظام وظیفه بود، روی این جهت آقای حاج شیخ سابق الذکر به مرحوم آقای شیخ حسن علی اصفهانی مراجعه میکند که ایشان حاج شیخ معظم را راهنمایی معنوی نمایند. چون مرحوم حاج شیخ حسن علی اصفهانی مشهور به دستگیری معنوی بود. خلاصه، ایشان به آقای اصفهانی معظم له مراجعه مینمایند. حاج شیخ حسن علی اصفهانی پس از اِعمال قدرت خاص، میگویند: حل کار شما از لحاظ این که به نظام وظیفه نروی و معاف شوی، منوط به این است که به قم و به مسجد جمکران بروی و به حضرت صاحب الامر علیه السلام متوسل شوی.
آقای حاج شیخ عبداللّه مهرجردی به قم میآیند و به مسجد جمکران میروند و متوسل میشوند. در نتیجه، خواب میبینند که در مسجد یا حیاط آن هستند و علی الظاهر خادمه ای به ایشان میگوید که حضرت حجت علیه السلام در همین مجاور مسجد تشریف دارند و حاج شیخ مزبور را خدمت امام علیه السلام راهنمایی مینماید. میگفت: ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان بیست و یکم - نجات از چنگ مأموران رضاخان پهلوی - ص ۴۹ و ۵۰.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#نجات_از_چنگ_مأموران_رضاخان_پهلوی
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 726) قسمت ۲
🌼 نجات از چنگ مأموران رضاخان پهلوی🌼
🌱 ... خواب میبینند که در مسجد یا حیاط آن هستند و علی الظاهر خادمه ای به ایشان میگوید که حضرت حجت علیه السلام در همین مجاور مسجد تشریف دارند و حاج شیخ مزبور را خدمت امام علیه السلام راهنمایی مینماید. میگفت: در آن حال سیگار هم نکشیدم که خدمتشان رسیدم و عرض ادب و سلام کردم و در ضمن، اطراف مسئله شرب تتن که اصولیین و اخباریین در حرمت و حلیّت آن اختلاف دارند، خدمتش صحبت کردم. البته مقصود من اظهار فضل بود که مثلاً آقا بداند که من اهل فضل و تحصیل هستم. مثل این که آقا خیلی این اصلِ مثبت را تحویل نگرفت. یادم نیست خود آقا، یا من، صحبت معافیت از نظام را پیش کشیدیم که فرمود: ما آن را تقریبا درست کردیم. از خواب بیدار شدم. از سابق یک معافیت یک ساله به عنوان مرض یا عذر دیگر که یادم نیست، داشتم. هر موقع که نیاز به نشان دادن میافتاد، همان برگ موقت که مدتها وقتِ آن تمام شده بود را نشان میدادم و رفع گرفتاری میشد. تا چند سال این طور بود تا آن که مشمول بخشودگی گردید. چون رسم این بود که مثلاً بعد از ده سال، متولدین ده سال قبل را که به عللی موقّت از قبیل مرض یا کفالت به نظام نیامده بودند، معاف میکردند و این اعجاز است. برای آن که اولاً برگ دولتی که بی تاریخ نیست و با یک نظر معلوم میشود که وقت آن گذشته است و اگر بر فرض محال هم بی تاریخ باشد، مأمور میگوید که این برگ اعتبار ندارد. گذشته از آن، پرونده در اداره مربوطه بود و باید هر سال اسم ایشان بیرون بیاید و ایشان را احضار نمایند. این قصه را ایشان چند سال قبل برای من نقل کرد. پس از آن گفتم: وجود امام زمان علیه السلام نزد من مانند روز روشن است».
#پایان
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان بیست و یکم - نجات از چنگ مأموران رضاخان پهلوی - ص ۵۰ و ۵۱.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#نجات_از_چنگ_مأموران_رضاخان_پهلوی
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌏موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 727)
🌷 شفای کسی که لال شده بود🌷
☘ این جانب «ع - م» فرزند حسین، ساکن شاهرود، در اثر اصابت ضربه ای به جمجمهام بی هوش شدم و به بیمارستان منتقل و بعد از ۴۸ ساعت به منزل انتقال یافتم؛ در حالی که در اثر آن ضربه، قوه گویایی خود را از دست داده و لال شده بودم. به چند دکتر در تهران و شهرستانها مراجعه نمودم، ولی نتیجه ای حاصل نشد. تصمیم گرفتم برای زیارت به قم بیایم و در شب چهارشنبه [۱] برای شفا به مسجد مقدّس جمکران مشرف شوم. به حمدللّه موفق شدم و صبح چهارشنبه برای ادای نماز صبح از خواب بیدار شدم و در حالت لالی، مثل قبل، رو به قبله ایستادم که نماز بخوانم. ناگهان در وسط نماز متوجه شدم که میتوانم حرف بزنم. به برکت عنایت امام زمان علیه السلام زبانم باز شد و بقیّه نماز را با حالت عادی خواندم.
#پایان
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان بیست و دوم - شفای کسی که لال شده بود - ص ۵۲.
📚[۱]: مصادف با ۲۸ شهریور سال ۱۳۶۸.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#شفای_کسی_که_لال_شده_بود
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌠(داستان 728) قسمت ۱
🌺 شفای دستهای فلج شده 🌺
🍀 آقای «خ»، یکی از خدمتگزاران مسجد مقدّس جمکران مینویسد:
«اغلب شبها به اقتضای کار روابط عمومی تا صبح بیدار میماندم، ولی آن شب به خاطر خستگی زیاد برای استراحت رفتم که خوابم نبرد. بی اختیار به روابط عمومی مسجد برگشتم تا به اوضاع سرکشی کنم. به مسجد مردانه که بنّایی میکردند، رفتم. یکی گفت: میگویند در مسجد زنانه زیر زمین کسی شفا گرفته است.
گفتم: اطلاع ندارم. و از روابط عمومی با مسئول مسجد زنانه تماس گرفتم که تأیید کرد.
گفتم که به هر وضعیّتی که هست ایشان را برای مصاحبه به روابط عمومی راهنمایی کنند. چند دقیقه بعد، خانم شفا یافته در معیّت چندین زن که او را محافظت میکردند تا از هجوم جمعیت در امان باشد به مرکز روابط عمومی آمد. زن شفا یافته به شدّت خسته به نظر میرسید. چون جمعیت زیادی از خانمها برای تبرّک به او هجوم آورده بودند. با این که درهای روابط عمومی بسته بود، زائرین از دریچه کوچک، مرتب اشیای مختلفی را برای تبرک شدن به داخل پرتاب میکردند.
به ایشان گفتم که خودش را معرفی کند. گفت: «ط - ج» فرزند عبدالحسین، شماره شناسنامه ۲۹، ساکن مشهد مقدّس هستم و در خیابان خواجه ربیع خانه داریم. انگشتان هر دو دستم فلج بود؛ سه انگشت دست راست و انگشتان دست چپم به هم چسبیده بود که قادر به انجام هیچ کاری نبودم. علت بیماریام این بود که وقتی پانزده سال قبل، خبر مرگ برادرم را به من دادند به حالت غش افتادم. وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم که دست هایم فلج مانده است. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان بیست و سوم - شفای دستهای فلج شده - ص ۵۳ و ۵۴.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#شفای_دستهای_فلج_شده
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌠(داستان 728) قسمت ۲
🌺 شفای دستهای فلج شده 🌺
🍀 ... علت بیماریام این بود که وقتی پانزده سال قبل، خبر مرگ برادرم را به من دادند به حالت غش افتادم. وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم که دست هایم فلج مانده است. شوهرم که فرد ملاّکی بود، پس از این واقعه با زن دیگری ازدواج کرد و بچه هایم را هم از من گرفت. این اوضاع به وضع جسمی و روحی من لطمه شدیدی وارد آورد. در طول این پانزده سال به دکترهای زیادی مراجعه کردم؛ از جمله دکتر مصباحی که مطب او در خیابان عشرت آباداست و دکتر حیرتی که مطب او نیز در خیابان عشرت آباد است و دکتر رحیمی که در بیمارستان بنت الهدی کار میکند.
همچنین در تهران هم برای فیزیوتراپی در بیمارستان شفا یحیائیان نوبت گرفته بودم که به علت کمبود بودجه نتوانستم بروم. قبل از آمدن به قم، پیش دکتر برزین نرواز رفتم و چند بار دستم را زیر برق گذاشتم، ولی سودی نداشت و دردی نیز همراه بی حسی توی دستم بود که همیشه قرص مسکن میخوردم.
چند روز قبل به اتفاق سه نفر از خانمها از مشهد عازم زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام شدیم. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان بیست و سوم - شفای دستهای فلج شده - ص ۵۴.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#شفای_دستهای_فلج_شده
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌠(داستان 728) قسمت ۳
🌺 شفای دستهای فلج شده 🌺
🍀 ... چند روز قبل به اتفاق سه نفر از خانمها از مشهد عازم زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام شدیم. سپس برای زیارت به طرف قم و مسجد جمکران راه افتادیم و به منزل دامادم که اهل شیروان و ساکن قم است، رفتیم تا به مسجد جمکران آمدیم و پس از به جا آوردن آداب مسجد در مجلس جشنی که به مناسبت «عیدالزهرا» بود، شرکت کردم. مجلس با شادی و سرور توأم بود و معنویت خاصی داشت و پس از اجرای برنامه و خواندن دعای توسل منقلب شدم و بی اختیار عرض کردم: آقا، امام زمان! من شفا میخواهم.
حالت عجیبی داشتم. ناگاه احساس کردم نورهایی عجیب را از دور و نزدیک میبینم. متوجه شدم که انگار دارند انگشتان و دست هایم را میکشند. دستم صدا میکرد. فهمیدم شفا گرفته ام».
[ یکی از خانمهایی که همراه آن زن آمده بود، گفت:
«من بغل دست این خانم بودم که متوجه شدم ایشان سه مرتبه گفت: یا صاحب الزمان! و دست هایش را در هوا تکان داد و صورتش کاملاً برافروخته شد».
[ موضوع را از خانم «ز - ک»، فرزند رضا که از همراهان ایشان و در خیابان خواجه ربیع سکونت دارد، جویا شدیم که گفت:
«من ایشان را کاملاً میشناسم و پانزده سال است که دست هایش فلج است».
#پایان
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان بیست و سوم - شفای دستهای فلج شده - ص ۵۴ و ۵۵.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#شفای_دستهای_فلج_شده
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌈موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌻(داستان 729) قسمت ۱
💐 شفای زن سرطانی 💐
🌿 خانم «ن - پ» ۲۷ ساله، متأهل و ساکن تهران، سرآسیاب و همسر آقای «ا - ز» سرپرست مکانیک ماشینهای سنگین شرکت هپکو.
بیماری: سرطان کبد و طحال.
پزشک معالج: دکتر کیهانی متخصص سرطان در بیمارستان آزاد.
نقل از پدر نامبرده، آقای «ع - پ»
«مدتی بود که دخترم هر روز لاغر و نحیف میشد تا این که موجب ناراحتی ما شد. ابتدا او را نزد دکتر سید محمّد سه دهی بردیم. ایشان پس از انجام معاینات گفت: کار من نیست. باید او را پیش دکتر کیهانی ببرید.
وقتی به آقای دکتر کیهانی مراجعه کردیم، ایشان بلافاصله او را در بیمارستان آزاد، بستری کرد. عسکبرداریهای متعدد صورت گرفت و از جمله، توسط دکتر کلباسی تکّه برداری به عمل آمد.
دکتر کلباسی گفت: متأسفانه، کار تمام شده است و زخم سرطان، طحال و کبد را پر کرده است و درمان هم نتیجه ای ندارد و در صورت انجام شدن یا نشدن عمل، مریض شش ماه بیش تر زنده نخواهد ماند.
شما هم بی جهت خرج نکنید، ولی برای دلخوشی شما، پنجاه جلسه، شیمی درمانی میکنیم.
من همان شب خدمت آقای «م - ح» که از اعضای هیأت امنای مسجد مقدّس جمکران است، زنگ زدم و تقاضای دعا نمودم. هفته بعد هم به مسجد جمکران رفتیم و در آن جا ماندیم. من از حضرت مهدی علیه السلام شفای دخترم را خواستم. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان بیست و چهارم - شفای زن سرطانی - ص ۵۶ و ۵۷.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#شفای_زن_سرطانی
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌈موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌻(داستان 729) قسمت ۲
💐 شفای زن سرطانی 💐
🌿 ... من همان شب خدمت آقای «م - ح» که از اعضای هیأت امنای مسجد مقدّس جمکران است، زنگ زدم و تقاضای دعا نمودم. هفته بعد هم به مسجد جمکران رفتیم و در آن جا ماندیم. من از حضرت مهدی علیه السلام شفای دخترم را خواستم. هیأت محبّان پنج تن آل عبای تهران هم بودند. علاوه بر توسل، نذر گوسفند و ولیمه ای را در مسجد جمکران نمودم.
پرونده بیماری فرزندم را به آمریکا نزد فرزندم که در آن جا است، فرستادم. او پرونده را به چند نفر از متخصصین سرطان نشان داد. آنها هم نظریه دکتر کیهانی را تأیید نمودند. خلاصه، هر چه توانستم در این راه جدّ و جهد کردم. از جمله، بیمارستانی که در مکزیک با داروهای گیاهی بیماران را درمان میکند نیز داروهای گیاهی دادند، امّا مثمر ثمر واقع نشد. مهم تر از همه این که توسلات خود را به ائمه هدی علیهم السلام مخصوصاً حضرت حجّت علیه السلام قطع نکردم و به نذر و نیازها ادامه دادم.
جلسه هشتم شیمی درمانی بود که آقای دکتر کیهانی با تعجب به من گفت: حاج آقا! چه کار کردی که دیگر اثری از زخمها وجود ندارد؟
عرض کردم: به کسی پناه بردم که همه درماندگان به آن پناه میبرند؛ توسل به مولایم صاحب الزمان علیه السلام پیدا کردم.
ایشان برای اطمینان، مجدداً عکسبرداری کرد و آزمایشات لازم را انجام داد و شفای فرزندم را تأیید کرد و گفت: آثاری از مرض وجود ندارد و به لطف امام زمان علیه السلام حالشان خوب است و یقیناً شفا گرفته است.
#پایان
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان بیست و چهارم - شفای زن سرطانی - ص ۵۶ و ۵۷.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#شفای_زن_سرطانی
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌍موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 730) قسمت ۱
🌺 شفای پسر بچه سنّیِ حنفی 🌺
🍃 اسم من سعید است. ۱۲ ساله هستم و حدود یک سال و هشت ماه به سرطان مبتلا بودم و دکترها جوابم کرده بودند. ۱۵ روز قبل، شب چهارشنبه که به مسجد جمکران آمدم در خواب دیدم که نوری از پشت دیوار به طرف من میآید. ابتدا ترسیدم، امّا بعد خودم را کنترل کردم. آن نور آمد و با بدن من تماس پیدا کرد و رفت. نور آن قدر زیاد بود که نتوانستم آن را کامل ببینم. بیدار شدم و دوباره خوابیدم. صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم که میتوانم بدون عصا راه بروم و متوجه شدم که حالم خیلی خوب است. تا شب جمعه در مسجد ماندیم. آن شب مادرم بالای سرم نشسته بود و قرآن میخواند. احساس کردم کسی بالای سر من آمد و جملاتی را فرمود که فهمیدم باید یک کاری را انجام دهم. سه مرتبه هم جملات را تکرار کرد.
به مادرم گفتم: مادر! شما به من چیزی گفتی؟
گفت: نه!
گفتم: پس چه کسی با من حرف زد؟
گفت: نمی دانم.
هر چه سعی کردم تا آن جملات را به یاد بیاورم، متأسفانه نشد و تا الآن هم یادم نیامده است.
اهل زاهدان هستم. از منطقه سنّی نشین ایران به مسجد مقدّس جمکران آمدهام تا مولایم مرا شفا دهد. دوست دارم زنده باشم. دوست دارم درس بخوانم. من کلاس پنجم ابتدایی هستم و در مدرسه «محمّد علی فایق» درس میخوانم. یک غده سرطانی در قسمت شانه، لگن و شکمم بود که روز به روز مرا ضعیف تر میکرد؛ نمی توانستم قدم از قدم بردارم. دکترها از درمان من مأیوس شده بودند؛ بعضی از دکترها هم به مادرم گفتند که باید پای مرا قطع کنند.
از سه ماه قبل که برای نمونه برداری مرا عمل کردند، نتوانستم از خانه بیرون بیایم. توی رختخواب افتاده بودم و توانایی راه رفتن نداشتم. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان بیست و پنجم - شفای پسر بچه سنّیِ حنفی - ص ۵۸ و ۵۹.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#شفای_پسر_بچه_سنی_حنفی
هدایت شده از داستانهای مهدوی
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
🌍موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌳(داستان 730) قسمت ۲
🌺 شفای پسر بچه سنّیِ حنفی 🌺
🍃 ... از سه ماه قبل که برای نمونه برداری مرا عمل کردند، نتوانستم از خانه بیرون بیایم. توی رختخواب افتاده بودم و توانایی راه رفتن نداشتم.
وقتی از همه جا و همه کس مأیوس شدیم، مادرم مرا به جمکران آورد. او مطمئن بود که آقا امام زمان علیه السلام به ما جواب رد نمی دهد چون او پسر فاطمه علیهاالسلام است و او گداهای در خانه خود را دست خالی ردّ نمی کرد.
بله! مادرم مطمئن بود که مریضی من در قم خوب میشود.
الآن هم که همه بیماریام بر طرف شده است و امام زمان علیه السلام شفایم داده است، احساس واقعا خوبی دارم. وقتی به دکترها مراجعه کردم، باور نکردند که بیماری من بهبود یافته باشد. یکی از دکترها به مادرم گفت که مرا پیش کدام دکتر برده است؟
مادرم گفت: ما دکتر دیگری داریم. پسرم را در قم به مسجد جمکران بردم و امام زمان علیه السلام او را شفا داد.
پزشکها گفتند که حتما به قم و به جمکران خواهند آمد».
[مادر نوجوان سرطانی شفا یافته میگوید:
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚 کرامات حضرت مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف
مؤلف: واحد تحقیقات مقدس جمکران
ناشر: مسجد مقدس جمکران
📝 داستان بیست و پنجم - شفای پسر بچه سنّیِ حنفی - ص ۵۹ و ۶۰.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoo0r_resane_zohoor
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
#کرامات_حضرت_مهدی_عجلاللهتعالیفرجهالشریف
#واحد_تحقیقات_مسجد_مقدس_جمکران
#مهدویت_انتظار
#انتشارات_مسجد_مقدس_جمکران
#شفای_پسر_بچه_سنی_حنفی