eitaa logo
داستانهای مهدوی
164 دنبال‌کننده
738 عکس
35 ویدیو
6 فایل
داستانها، ملاقات و معجزات حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) ارتباط با ادمین @sh_gerami گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 کانال «بوی ظهور رسانه ظهور» @booye_zohoor_resane_zohoor
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌻(داستان 545) 🌺 *فرستاده امام زمان علیه السلام*🌺 🌿 ابو عبیداللَّه محمّد بن زید بن مروان [۱] می‌گوید: روزی مردی جوان نزد من آمد، من در چهره او دقت کردم آثار بزرگی در صورتش پیدا بود، وقتی همه مردم رفتند، به او گفتم: کیستی؟ گفت: من فرستاده خَلَف امام زمان علیه السلام به نزد بعضی از برادرانش به بغداد هستم. گفتم: آیا مرکبی داری؟ گفت: آری در خانه «طَلَحیان» است. گفتم: برخیز و آن را بیاور، غلامم را نیز همراه او فرستادم. او مرکبش را آورد و آن روز نزد من ماند، و از طعامی که برایش حاضر کردم خورد، و بسیاری از اسرار و افکار مرا بازگو کرد. گفتم: از کدام راه می‌روی؟ گفت: از نجف به سوی «رمله» و از آنجا به «فسطاط» آنگاه مرکبم را هِی زده و هنگام مغرب خدمت امام زمان علیه السلام مشرّف می‌شوم. صبح هنگام من نیز برای بدرقه با او حرکت کردم وقتی به پُل «دار صالح» رسیدیم، او به تنهایی از خندق عبور کرد و من می‌دیدم که در نجف فرود آمد ناگاه از مقابل دیدگانم غایب شد!. [۲] 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/ گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۱۱۵ و ۱۱۶. 📚[۱]: او نیز از بزرگان زیدیه است. 📚[۲]: غیبة شیخ طوسی، ص ۳۰۰ و ۳۰۱، التوقیعات الوارده؛ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۱۹. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 546) قسمت 1 🌸 *ظهور؛ پس از یأس و نومیدی!*🌸 🌾 ابوبکر محمّد بن ابی دارم یمامی [۱] می‌گوید: روزی خواهرزاده ابوبکر بن نخالی عطار [۲] را دیدم و گفتم: کجا هستی؟ و کجا می‌روی؟ گفت: هفده سال است که در حال سفر هستم! گفتم: چه عجایبی دیده ای؟ گفت: روزی در اسکندریه در منزلی در کاروان سرایی گرفتم که بیشتر ساکنین آن غریب بودند، وسط آن کاروان سرا مسجدی بود که اهل کاروان سرا در آن نماز می‌گزاردند، و امام جماعتی نیز داشتند. جوانی هم آنجا در حجره ای سکونت داشت که وقت نماز بیرون می‌آمد و پشت سر امام جماعت نماز می‌گزارد و باز می‌گشت، و با مردم اختلاطی نداشت. چون ماندن من در آنجا به طول انجامید و او را جوانی پاک و لطیفی که عبای تمیزی به دوش می‌انداخت؛ یافتم. روزی به او گفتم: به خدا دوست دارم در خدمت و حضور شما باشم. گفت: خود دانی. من پیوسته در خدمت او بودم تا آن که کاملاً با او مأنوس شدم. روزی به او گفتم: خدا تو را عزیز بدارد، تو کیستی؟ گفت: من صاحب حقّم!. عرض کردم: کی ظهور می‌کنی؟ گفت: اکنون زمان آن فرا نرسیده است، و مدّتی از زمان آن باقی مانده است. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/ گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۱۱۶ و ۱۱۷. 📚[۱]: از مشایخ فرقه حشویه است. 📚[۲]: صوفی است. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 546) قسمت 2 🌸 *ظهور؛ پس از یأس و نومیدی!*🌸 🌾 ... عرض کردم: کی ظهور می‌کنی؟ گفت: اکنون زمان آن فرا نرسیده است، و مدّتی از زمان آن باقی مانده است. گفت: اکنون زمان آن فرا نرسیده است، و مدّتی از زمان آن باقی مانده است. پس از آن همواره در خدمت او بودم و او به همان ترتیب در خلوت و مراقبت خویش بود و در نماز جماعت شرکت می‌کرد و با مردم اختلاطی نداشت. تا این که روزی فرمود: می‌خواهم به سفر بروم. عرض کردم: من هم همراه شما می‌آیم. [در راه یا همانجا] عرض کردم: آقاجان! امر شما کی آشکار خواهد شد؟ فرمود: هنگامی که هرج و مرج و آشوب زیاد شود، به مکّه و مسجدالحرام می‌روم. آنجا گروهی خواهند گفت: رهبری برای خود انتخاب کنید! و در این باره با یکدیگر گفت و گوی بسیار می‌کنند. تا این که مردی از میان مردم بر می‌خیزد و به من می‌نگرد و می‌گوید: ای مردم! این «مهدی علیه السلام» است. به او نگاه کنید. آنگاه دست مرا می‌گیرند و بین رکن و مقام مرا به رهبری برگزیده و با من بیعت می‌کنند در حالی که مردم از ظهور من ناامید شده باشند. با هم به کنار دریا رسیدیم، او خواست وارد آب شود، من عرض کردم: آقاجان! من شنا بلد نیستم. فرمود: وای بر تو! با من هستی و می‌ترسی؟ عرض کردم: نه! امّا شجاعت آن را ندارم. آنگاه خود بر روی آب حرکت کرد و رفت و من بازگشتم. [۱] 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/ گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۱۱۷ و ۱۱۸. 📚[۱]: غیبة شیخ طوسی، ص ۳۰۱ و ۳۰۲، التوقیعات الوارده؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۱۹ و ۳۲۰. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor