🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 546) قسمت 1
🌸 *ظهور؛ پس از یأس و نومیدی!*🌸
🌾 ابوبکر محمّد بن ابی دارم یمامی [۱] میگوید:
روزی خواهرزاده ابوبکر بن نخالی عطار [۲] را دیدم و گفتم: کجا هستی؟ و کجا میروی؟
گفت: هفده سال است که در حال سفر هستم!
گفتم: چه عجایبی دیده ای؟
گفت: روزی در اسکندریه در منزلی در کاروان سرایی گرفتم که بیشتر ساکنین آن غریب بودند، وسط آن کاروان سرا مسجدی بود که اهل کاروان سرا در آن نماز میگزاردند، و امام جماعتی نیز داشتند.
جوانی هم آنجا در حجره ای سکونت داشت که وقت نماز بیرون میآمد و پشت سر امام جماعت نماز میگزارد و باز میگشت، و با مردم اختلاطی نداشت.
چون ماندن من در آنجا به طول انجامید و او را جوانی پاک و لطیفی که عبای تمیزی به دوش میانداخت؛ یافتم. روزی به او گفتم: به خدا دوست دارم در خدمت و حضور شما باشم.
گفت: خود دانی.
من پیوسته در خدمت او بودم تا آن که کاملاً با او مأنوس شدم. روزی به او گفتم: خدا تو را عزیز بدارد، تو کیستی؟
گفت: من صاحب حقّم!.
عرض کردم: کی ظهور میکنی؟
گفت: اکنون زمان آن فرا نرسیده است، و مدّتی از زمان آن باقی مانده است. ...
(ادامه دارد) ...
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۱۱۶ و ۱۱۷.
📚[۱]: از مشایخ فرقه حشویه است.
📚[۲]: صوفی است.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦
💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج)
🌹کاری از گروه بوی ظهور
🌴(داستان 546) قسمت 2
🌸 *ظهور؛ پس از یأس و نومیدی!*🌸
🌾 ... عرض کردم: کی ظهور میکنی؟
گفت: اکنون زمان آن فرا نرسیده است، و مدّتی از زمان آن باقی مانده است.
گفت: اکنون زمان آن فرا نرسیده است، و مدّتی از زمان آن باقی مانده است.
پس از آن همواره در خدمت او بودم و او به همان ترتیب در خلوت و مراقبت خویش بود و در نماز جماعت شرکت میکرد و با مردم اختلاطی نداشت. تا این که روزی فرمود: میخواهم به سفر بروم.
عرض کردم: من هم همراه شما میآیم. [در راه یا همانجا] عرض کردم: آقاجان! امر شما کی آشکار خواهد شد؟
فرمود: هنگامی که هرج و مرج و آشوب زیاد شود، به مکّه و مسجدالحرام میروم. آنجا گروهی خواهند گفت: رهبری برای خود انتخاب کنید! و در این باره با یکدیگر گفت و گوی بسیار میکنند. تا این که مردی از میان مردم بر میخیزد و به من مینگرد و میگوید: ای مردم! این «مهدی علیه السلام» است. به او نگاه کنید. آنگاه دست مرا میگیرند و بین رکن و مقام مرا به رهبری برگزیده و با من بیعت میکنند در حالی که مردم از ظهور من ناامید شده باشند.
با هم به کنار دریا رسیدیم، او خواست وارد آب شود، من عرض کردم: آقاجان! من شنا بلد نیستم.
فرمود: وای بر تو! با من هستی و میترسی؟
عرض کردم: نه! امّا شجاعت آن را ندارم. آنگاه خود بر روی آب حرکت کرد و رفت و من بازگشتم. [۱]
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📚: داستانهایی از امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف - برگرفته از کتاب بحار الانوار/
گردآورنده و مترجم حسن ارشاد؛ تحقیق تصحیح ویرایش واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران - ص ۱۱۷ و ۱۱۸.
📚[۱]: غیبة شیخ طوسی، ص ۳۰۱ و ۳۰۲، التوقیعات الوارده؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۱۹ و ۳۲۰.
گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅
https://chat.whatsapp.com/CwfcV2Ysy4JCM5071GEki5
https://eitaa.com/booye_zohooremahdi
داستانهای مهدوی:
@booye_zohooremahdi
https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor