eitaa logo
داستانهای مهدوی
201 دنبال‌کننده
861 عکس
35 ویدیو
6 فایل
داستانها، ملاقات و معجزات حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) ارتباط با ادمین @sh_gerami گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 کانال «بوی ظهور رسانه ظهور» @booye_zohoor_resane_zohoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۱۱ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... سیل جمعیّت همچنان تو را به این سو و آن سو می‌کشاند. بی اختیار جا به جا می‌شوی و گاهی هم با مردم همراه و همگام هستی. ناگهان خود را از سیل جمعیّت رها شده می‌بینی. اطرافت خالی می‌شود و هرچه که جلوتر می‌روی خلوت تر می‌شود. بدون مزاحمت و فشار جمعیّت به پنجره‌های ضریح مقدّس می‌رسی. به خوبی می‌بینی که آقایی درون ضریح ایستاده است. بی اختیار خم شده و سلام می‌کنی. آن حضرت هم با لبخند می‌فرماید: - علیک السلام، چه می‌خواهی؟ - من … من … من … هرچه که فکر می‌کنی چیزی به یادت نمی آید. تمام سؤالات به یکباره از ذهنت پاک شده و چیزی به خاطر نمی آوری. فقط یک مطلب را به یاد می‌آوری و به ایشان می‌گویی: - شنیده‌ام که در قرآن آمده است: همه موجودات خدا را تسبیح می‌گویند! تمام فکر و نظرت به آن آقا است. سعی می‌کنی حتی پلک نزنی تا مبادا چیزی از نظرت بیفتد. ایشان هم می‌فرماید: - الان به تو نشان می‌دهم. بی اختیار از حرم بیرون می‌آیی. باز احساس می‌کنی که پیرامون تو خلوت است و کسی مزاحمت نمی شود. از آقا خداحافظی کرده و از حرم خارج می‌شوی. مات و مبهوت به در و دیوار نگاه می‌کنی. وقتی از حرم خارج شده و به صحن وارد می‌شوی از در و دیوار، زمین و آسمان چیزهایی می‌شنوی که از تعجّب نفس تو بند می‌آید: «سبّوحٌ قدّوسٌ ربّنا و ربّ الملائکة والرّوح». با مشاهده این صحنه بی هوش شده و بر روی زمین می‌افتی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۲۱ و ۲۲. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۱۲ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... مات و مبهوت به در و دیوار نگاه می‌کنی. وقتی از حرم خارج شده و به صحن وارد می‌شوی از در و دیوار، زمین و آسمان چیزهایی می‌شنوی که از تعجّب نفس تو بند می‌آید: «سبّوحٌ قدّوسٌ ربّنا و ربّ الملائکة والرّوح». با مشاهده این صحنه بی هوش شده و بر روی زمین می‌افتی. تا مدّتی از خود بی خود شده و نمی دانی بر تو چه می‌گذرد. زمانی هم که چشمانت را باز می‌کنی یک نفر سفیدپوش را بالای سرت می‌بینی که در حال آب پاشیدن به صورتت است. کم کم به خود می‌آیی و به اطرافت نگاه می‌کنی. خودت را روی تخت می‌بینی و پرستاری مشغول به هوش آوردن تو است. به آرامی سر را از روی تخت برداشته و می‌نشینی. همسرت را می‌بینی که نگران در کنارت ایستاده. دکتر می‌آید و تو را معاینه می‌کند و اجازه مرخص شدن را به تو می‌دهد. با تشکر از دکتر و پرستار از تخت پایین آمده و از همسرت درخواست می‌کنی به صحن و حرم برگردد. ناخودآگاه زبانت با زمزمه زمین و آسمان هماهنگ می‌شود و تسبیح خدا می‌گویی. دلت هم به اقرار در می‌آید: «یسبّح للَّه ما فی السموات و ما فی الأرض الملک القدوس العزیز الحکیم». مدّتی در مشهد می‌مانید. با عدّه ای از علما و صاحب نظران سؤالات خودتان را مطرح می‌کنید. برایتان یقین حاصل می‌شود که گمشده تان را دارید پیدا می‌کنید. لب به شهادتین میگشایید و مذهب حقّه را می‌پذیرید: - اشهد ان لا اله الّا اللَّه … از این به بعد به این حقیقت می‌رسی که مرگ خاتمه زندگی نیست، بلکه شروع زندگی دیگری است و امام نیز انسان کاملی است که به عالی ترین مراحل کمال انسانی رسیده است. مطالعات خودتان را گسترش می‌دهید. پی می‌برید که مسلمانان صاحب امامی هستند که هنوز زنده است و در پشت پرده غیبت به سر می‌برد. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۲۲ و ۲۳. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۱۳ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... مطالعات خودتان را گسترش می‌دهید. پی می‌برید که مسلمانان صاحب امامی هستند که هنوز زنده است و در پشت پرده غیبت به سر می‌برد. بیشتر به آموزه‌های دینی و راهنمایی‌های اهل بیت علیهم السلام توجّه می‌کنید. تلاش و پیگیری را شروع می‌کنید تا شناخت بیشتری نسبت به امام زمان علیه السلام پیدا کنید. وقتی این همه کرامت از امام رضا علیه السلام که شهید و مدفون شده مشاهده می‌کنید از آن امام زنده و ناظر بر اعمال چه می‌بینید؟ بله! افرادی هم هستند که امام زمان - عجل اللَّه فرجه - را می‌آزارند. باید با گفتار و رفتار کوشید تا امام علیه السلام از ما نرنجد و آزرده خاطر نشود. عدّه ای خوار و خفیف هستند که با گناهانشان آن امام علیه السلام همام را غمگین می‌کنند. به خاطر همین است که امام می‌فرماید: «گاهی نادانان و بی خردان شیعه و آنان که دینداری شان از بال پشه ای سست تر است ما را آزرده خاطر می‌کنند». [۱] شب است و هوا ابری. هلال باریک ماه به زحمت در آسمان دیده می‌شود. این تکه‌های سیاه و سرگردان ابر است که جلو مهتاب را می‌گیرند. تو هم دلت گرفته است. می‌خواهی از آنچه که هستی بهتر و برتر شوی. هنوز هزاران راه باقی مانده داری که باید بپیمایی تا انسانی کامل بشوی. در حیاط هتل قدم می‌زنی و در دل شب دوست داری کسی جز سکوت همنشین تو نباشد. زیر لب زمزمه ات شروع می‌شود و با آهنگی خاص شروع به خواندن می‌کنی: ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۲۳ الی ۲۵. 📚[۱]: قال المهدی علیه السلام: «قد آذانا جهلاء شیعة وحمقائهم ومن دینه جناح بعوضة ارجح منه» (طبرسی، احتجاج، ص ۴۷۳) به نقل از آفتاب ولایت ص ۱۴۴. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۱۴ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... در حیاط هتل قدم می‌زنی و در دل شب دوست داری کسی جز سکوت همنشین تو نباشد. زیر لب زمزمه ات شروع می‌شود و با آهنگی خاص شروع به خواندن می‌کنی: 🍃الا یا ایها الساقی ز مِی پُر ساز جامَم را 🍃که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را 🍃از آن مِی ریز در جامم که جانم را فدا سازد 🍃برون سازد ز هستی هسته نیرنگ و دامم را 🍃از آن مِی ده که جانم را ز قید خود رها سازد 🍃به خود گیرد زمامم را، فرو ریزد مقامم را [۱] به حال خودت هستی که صدای نازک و لطیفی نظرت را جلب می‌کند: 🍃از آن مِی ده که جانم را ز قید خود رها سازد 🍃به خود گیرد زمامم را، فرو ریزد مقامم را تا رویت را بر میگردانی همسرت را می‌بینی که به تو نزدیک می‌شود. به او سلام کرده و او هم در حالی که کتاب شعر در دستش است جوابت را می‌دهد. در دست چپش کتابی را می بینی که کاغذی وسطش گذاشته است. دستت را می‌گیرد و با هم روی نیمکت کنار باغچه می‌نشیند. رو به تو می‌کند و می‌گوید: - آیا فقط مردها هستند که حقیقت را کشف می‌کنند؟ دستت را به علامت انکار بالا آورده و تکان می‌دهی و می‌گویی: - نه … نه … نه … جایی نخوانده‌ام ولی می‌دانم زن‌ها هم می‌توانند به حقیقت برسند. - دوست داری نمونه ای از آن را که در این کتاب نوشته شده برایت بیان کنم؟ - خیلی خوب! او هم حالت معلّمی را می‌گیرد که می‌خواهد به شاگرد خودش درس بدهد. چند سرفه کرده تا صدایش صاف شود و شروع می‌کند: در ایران بعد از مشهد، شهر مقدّس دیگری هم است به نام قم که مرقد حضرت معصومه علیها السلام خواهر امام رضا علیه السلام در آنجا است. این شهر روستایی به نام جمکران دارد. حدود هزار سال پیش به امر امام زمان علیه السلام مسجدی در این روستا بنا می‌شود که هم اکنون شب‌های چهارشنبه و جمعه عاشقان امام زمان علیه السلام را به خود می‌کشاند. در زمانی نه چندان دور، عدّه ای از خانم‌ها به صورت پیاده از قم به مسجد جمکران می‌روند که در طی مسیر، راه را اشتباه رفته و گم می‌شوند. چون تنها بودند و مردی همراهشان نبود وحشت می‌کنند و می‌ترسند. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۲۵ الی ۲۷. 📚[۱]: حضرت امام خمینی رحمه الله. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 654) قسمت ۱۵ 🌷 کشف حقیقت 🌷 🍀 ... در زمانی نه چندان دور، عدّه ای از خانم‌ها به صورت پیاده از قم به مسجد جمکران می‌روند که در طی مسیر، راه را اشتباه رفته و گم می‌شوند. چون تنها بودند و مردی همراهشان نبود وحشت می‌کنند و می‌ترسند. با همدیگر برای پیدا کردن راه جمکران مشورت می‌کنند که هر کدام جهتی را نشان می‌دهد. یکی از آن خانم ها، آقایی را می‌بیند که به طرفشان می‌آید. تا به او می‌رسد آن خانم سلام می‌کند و سر تا پای او را آرامش می‌گیرد. آن آقا هم می‌فرماید: - راه جمکران از این طرف است. آن خانم هم رو به بقیه کرده و می‌گوید: - آقا می‌فرماید راه مسجد جمکران از این طرف است. آنها به آن سمت نگاه می‌کنند امّا حضرت را نمی بینند. دوباره آن خانم به آقا نگاه می‌کند که می‌بیند حضرت با دست مبارکش راه را نشان داده و می‌فرماید: - از این طرف به مسجد جمکران می‌رسید. سراسر وجود آن خانم را هیجان و خوشحالی فرا می‌گیرد. رو به بقیّه می‌کند و می‌گوید: - وای، چه سعادتی! به گمانم خود امام زمان علیه السلام است که راه را نشان مان می‌دهد. بقیه زن‌ها هاج و واج به همان سمت نگاه می‌اندازند. هرچه که نگاه می‌کنند موفّق به رؤیت حضرت نمی شوند. هر کدام یک ناله ای سر می‌دهند: - وای، خدای بزرگ! چرا چشم‌های من نمی بیند؟ خاک بر سرم.. امام الان اینجا آمده و من … - من چقدر بی لیاقتم و … یکی از زنان هم با گریه می‌گوید: - پس امام … کو؟ … کو؟ … کو؟ آن خانم هم که خوشحالی اش مقداری فروکش کرده است می‌گوید: 🍃گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند 🍃نگاه دار سر رشته تا نگه دارد بعضی از آنها احساس گناه می‌کنند؛ چون حتماً به گوششان خورده بود که امام سجاد علیه السلام می‌فرماید: «آگاه باشید که مبغوض ترین مردم نزد خداوند، کسی است که در ظاهر به راه و روش امام علیه السلام اقتدا می‌کند امّا به اعمال او اقتدا نمی کند». [۱] توضیح همسرت که تمام می‌شود رو به تو می‌کند و می‌گوید: - حالا فهمیدی که چطور خانم‌ها هم به حقیقت می‌رسند؟ - بله استاد! - پس بلند شو برویم که دیروقت است. - باز هم چشم استاد! 📚 برگرفته از کتاب «آفتاب ولایت» استاد مصباح یزدی 📚 و کتاب «داستان‌های شگفت انگیزی از مسجد مقدّس جمکران» 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان اول - کشف حقیقت - صفحه ۲۶ الی ۲۹. 📚[۱]: شیخ کلینی، کافی، ج ۸، ص ۲۳۴، باب ۸، ح ۳۱۲. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌠(داستان 655) قسمت ۱ 🌼 برای چه به جمکران می‌آیید؟🌼 🍃 شب جمعه است و باید به مسجد مقدّس جمکران بروی. بعد از نماز مغرب و عشا راه می‌افتی و منتظر ماشین می‌مانی. بالاخره راننده، مسافر‌های خودش را تکمیل کرده و به سوی جمکران حرکت می‌کند. نسیم خنکی در تاریکی شب می‌وزد. شب و روز، به یاد و نام صاحب مسجد می‌گذرانی. هر بار هم که عزم مسجدش را می‌کنی شور و شوق خاصّی به تو دست می‌دهد؛ امّا امشب در دلت غوغای دیگری برپاست. حتماً یک واقعه غیر منتظره ای در شرف وقوع است! به جمکران که می‌رسی کرایه خودت با دیگر مسافران را حساب می‌کنی. می‌خواهی در این سفر معنوی خدمتی هم به دیگر زائران بکنی. هر چند خدمت کوچکی است امّا از هیچ که بهتر است! نزدیک مسجد که می‌رسی صدها و بلکه هزاران نفر را می‌بینی که در حال راز و نیاز با خدا هستند. از این همه جمعیت تعجب می‌کنی. لکنت زبان می‌گیری و می‌گویی: - چه چه چه جمعیتی؟ ماشاءاللَّه … خیلی خوشحال می‌شوی. از اینکه مردم با این همه ذوق و شوق در جمکران جمع شده اند و به امام زمان علیه السلام ارادت دارند احساس رضایت می‌کنی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان دوم - برای چه به جمکران می‌آیید؟ - صفحه ۳۰ و ۳۱. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌠(داستان 655) قسمت ۲ 🌼 برای چه به جمکران می‌آیید؟🌼 🍃 ... خیلی خوشحال می‌شوی. از اینکه مردم با این همه ذوق و شوق در جمکران جمع شده اند و به امام زمان علیه السلام ارادت دارند احساس رضایت می‌کنی. وارد مسجد می‌شوی و پس از مدتی سر پا ایستادن بالاخره یکی از نمازگزاران بلند می‌شود و جایش را به تو می‌دهد. در همان محل مشغول انجام اعمال و نماز مسجد مقدّس می‌شوی. رو به قبله زیارت آل یاسین را می‌خوانی. سپس آقا را خطاب قرار می‌دهی و می‌گویی: - یابن الحسن! از خدا بخواه که هرچه زودتر ظهور کنی تا … مولای من! چه می‌شود من و این دوستدارانت را جزو یاران خودت قبول کنی؟ راستی! امشب خیلی خوشحالم که مردم اینقدر زیاد به دور مسجد جمع شده اند و به شما اظهار ارادت و علاقه می‌کنند … همه عاشق تان هستند و حاضرند جانشان را فدای شما کنند، مگر می‌شود به اشک و ناله شان پاسخ ندهی؟ و … پاسی از شب گذشته است و پلک هایت دارند روی هم می‌آیند. باید بقیه زائران و مشتاقان امام از فضای داخل مسجد استفاده کنند. بدون اینکه چرتی بزنی از مسجد بیرون آمده و در محلّی که از قبل تدارک دیده بودی بیتوته می‌کنی. ناگهان نوری در میان جمعیت می‌بینی. کنجکاوانه نگاه می‌کنی. با حرکت لب می‌گویی: «حتماً مولایمان حضرت حجة بن الحسن عسکری - عجل اللَّه فرجه - است! » آقا را می‌بینی که در میان جمعیت راه می‌رود و کسی به او توجّه نمی کند. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان دوم - برای چه به جمکران می‌آیید؟ - صفحه ۳۱ و ۳۲. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌠(داستان 655) قسمت ۳ 🌼 برای چه به جمکران می‌آیید؟🌼 🍃 ... آقا را می‌بینی که در میان جمعیت راه می‌رود و کسی به او توجّه نمی کند. از اینکه کسی به آن حضرت توجّهی ندارد ناراحت می‌شوی و دست راست خودت را بلند می‌کنی و بر روی پشت دست چپ می‌زنی و می‌گویی: - ما دیگر چه آدم‌هایی هستیم! حضرت حجت در بین ما باشد ولی به ایشان توجّه نکنیم! به طرف امام میدوی و تا نزدیکش می‌رسی می‌گویی: - السلام علیک یا بقیة اللَّه! - علیک السلام. - آقاجان! قربان خاک پای شما بشوم. خوشحالم که مردم روز به روز به شما محبّت و ارادت خاصی پیدا می‌کنند. این همه جمعیت که در داخل و بیرون مسجد می‌بینی فقط برای شما به اینجا آمده اند. امام دست مبارکشان را بالا می‌آورند در حالی که انگشت نشانش را به سمت آسمان می‌گیرد، می‌فرمایند: - همه اینها برای من به اینجا نیامده اند. بیا و با هم برویم از آنها سؤال کنیم که چرا به اینجا - مسجد جمکران - آمده اند. با این فرمایش امام، احساس می‌کنی در حال منجمد شدن هستی. اصلاً تصورش را هم نمی کردی که این همه مردم از راه‌های دور و نزدیک برای رضایت خاطر امام نیایند. رو به امام کرده و می‌گویی: - فدای شما بشوم! در خدمتتان هستم، برویم. پشت سر امام به میان جمعیت می‌آیی. حضرت ولی عصر - عجل اللَّه فرجه - از یکی سؤال می‌فرمایند: - شما برای چه به جمکران آمده اید؟ - مریضی دارم که دکترها جوابش کرده اند. امام پیش یک مرد دیگری تشریف برده و می‌پرسند: - شما چرا به اینجا آمده اید؟ این مرد هم می‌گوید: - من هنوز از خودم خانه ای ندارم و مستأجرم. خانه ملکی می‌خواهم تا با زن و بچه‌ام راحت زندگی کنم. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان دوم - برای چه به جمکران می‌آیید؟ - صفحه ۳۲ و ۳۳. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌠(داستان 655) قسمت ۴ 🌼 برای چه به جمکران می‌آیید؟🌼 🍃 ... - شما چرا به اینجا آمده اید؟ این مرد هم می‌گوید: - من هنوز از خودم خانه ای ندارم و مستأجرم. خانه ملکی می‌خواهم تا با زن و بچه‌ام راحت زندگی کنم. آخر نباید که تا آخر عمر مستأجر بود. هر روز هم که وضع بدتر می‌شود. بی خود نیست که می‌گویند: روز به روز دریغ از دیروز. امام باز به پیش فرد سوّمی تشریف برده و همان سؤال را می‌کنند، او هم چینی به پیشانی اش می‌اندازد و با حالت ناراحتی می‌گوید: - بدهکارم. فشار قرض‌ها من را به دَرِ این خانه کشانده است! چهارمین نفر هم خانمی است که می‌گوید: - از دست شوهرم گله دارم و به اینجا آمده ام. معلوم می‌شود که هر کسی یک حاجتی دارد و به اینجا آمده است. آنگاه امام رو به تو می‌کند و می‌فرماید: - دیدی! اینها که برای من به جمکران نیامده اند. مات و متحیّر می‌شوی. تازه می‌فهمی که خیلی‌ها برای خدا و امام علیه السلام به این مسجد نیامده اند. با زبان الکن خودت می‌پرسی: - اماما! پس … اینها … اینها … به وجود شما اعتقاد ندارند؟ حضرت می‌فرماید: - اینها به من اعتقاد دارند و حاجت شان را از من می‌خواهند و مرا واسطه فیض می‌دانند. البته بعضی از اینها هم یقین به وجود من ندارند! ناگهان اخم هایت به هم کشیده و نگاهت به زمین می‌افتد. معلوم می‌شود که خیلی‌ها در گناه فرو رفته اند و نمی خواهند توبه کنند. آقا ولی عصر - عجل اللَّه فرجه - رو به تو می‌کند و می‌فرماید: - بیا تا احوال آن آقا را هم بپرسیم. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان دوم - برای چه به جمکران می‌آیید؟ - صفحه ۳۳ الی ۳۵. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌠(داستان 655) قسمت ۵ 🌼 برای چه به جمکران می‌آیید؟🌼 🍃 ... ناگهان اخم هایت به هم کشیده و نگاهت به زمین می‌افتد. معلوم می‌شود که خیلی‌ها در گناه فرو رفته اند و نمی خواهند توبه کنند. آقا ولی عصر - عجل اللَّه فرجه - رو به تو می‌کند و می‌فرماید: - بیا تا احوال آن آقا را هم بپرسیم. در گوشه مسجد می‌بینی که سیّد معمّمی نشسته و زانو در بغل گرفته است، مدام ذکر می‌گوید و چشم‌های جست و جو گرش دنبال گمشده ای می‌گردد. تا چشم آن شخص به آقا می‌افتد از جا می‌پرد و به دست و پای حضرت می‌افتد. مدام از قدوم آقا تبرّک می‌جوید و گریه می‌کند. بالاخره رو به امام کرده و می‌گوید: - پدر و مادر و جانم به قربانتان، یابن الحسن! تا الان کجا بودید که شما را ندیدم؟ از بس منتظر بودم نزدیک بود قالب تهی کنم و جان بدهم! حضرت دست او را می‌گیرد و آن سیّد هم بر دستان امام بوسه می‌زند. آقا سؤال می‌فرمایند: - شما چرا اینجا آمده اید؟ سیّد هم چیزی نمی گوید و بر شدّت گریه اش می‌افزاید. آقا دوباره سؤال را می‌پرسد و سیّد جواب می‌دهد: - آقاجان! من کِی از شما غیر از وصل و دیدار شما را خواسته ام؟ من فقط شما را می‌خواهم! بهشتم شمایید، دنیا و آخرت من هم شمایید! من یک لحظه ملاقات شما را با چیزی عوض نمی کنم. امام صورت شریف خودشان را به طرف من می‌چرخاند و می‌فرمایند: - مثل این شخص که فقط برای من به اینجا آمده باشد چند نفری بیشتر نیستند، و آنها هم به مقصد می‌رسند. اشک هایت سرازیر می‌شود، دوست داری جانت را نثار قدوم حضرت نمایی امّا جان که قابلیت حضرت را ندارد و متاع بی ارزشی است که باید فدای دوست شود: 🍃جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم 🍃این متاعی است که هر بی سر و پایی دارد 📚 برگرفته از کتاب «مسجد جمکران میعادگاه دیدار» ✍ محمّد جواد بستانی راد 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان دوم - برای چه به جمکران می‌آیید؟ - صفحه ۳۵ و ۳۶. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 656) قسمت ۱ 💐 شیخ حسن 💐 🌿 دم غروب است که به منزل بر می‌گردی. خسته از کارهای روزانه هستی ولی نمازت را سر وقت می‌خوانی و افطار می‌کنی. باز به ذکر دعا و قرائت قرآن میپردازی چون این ایام جایگاه و منزلت خودش را دارد. به حیاط منزل می‌آیی و شروع به قدم زدن می‌کنی. هلال ماه در آسمان پیدا شده است. اوست که تاریکی را می‌زداید و با مهتابی ملایم، کوه و دشت را در مقابل چشم‌ها نمایان می‌کند. با خود می‌اندیشی که چندین سال از عمرت گذشته است و هنوز نتوانسته ای قلّه ای از معارف الهی را فتح کنی. متعجّب از این هستی که به آرزویت نرسیده ای و ناراحتی که مبادا عمرت به پایان برسد و لیاقت ملاقات و دیدارش را نداشته باشی. پیشانی ات را بر زمین می‌گذاری و به درگاه خداوند عجز و ناله کرده و استغفار می‌کنی. مدام این شعر ورد زبانت است: 🍃همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی 🍃چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی پاسی از شب گذشته است. به طرف رختخواب می‌روی تا بتوانی سحر زودتر بیدار شوی. تا مژه هایت به هم می‌آیند خوابت می‌برد. نیمه‌های شب است که از خواب میپری: - تق … تق … تق! صدای در است که تو را بیدار کرده است. تا به حال سابقه نداشته که این موقع شب کسی به سراغت بیاید. سرت را از رختخواب بلند کرده و رو به در حیاط می‌گویی: - آمدم … آمدم! ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان سوم - شیخ حسن - صفحه ۳۷ و ۳۸. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🔮موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌴(داستان 656) قسمت ۲ 💐 شیخ حسن 💐 🌿 ... صدای در است که تو را بیدار کرده است. تا به حال سابقه نداشته که این موقع شب کسی به سراغت بیاید. سرت را از رختخواب بلند کرده و رو به در حیاط می‌گویی: - آمدم … آمدم! سراسیمه به طرف در می‌روی و آن را باز می‌کنی. عدّه ای پشت در ایستاده اند و به تو سلام می‌کنند: - سلام علیکم. از دیدن آنها تعجب می‌کنی. چشم هایت را می‌مالی و باز به تک تک آنها خیره می‌شوی. باورت می‌شود که درست دیده ای. از اینکه اوّل بار است که آنها را می‌بینی شوکه شده و با لکنت زبان پاسخشان را می‌دهی: - س … سلام … سلام علیکم. - مژده! مژده! - به خاطر چی؟ مگر چه شده است؟ - آقا شما را خواسته اند شیخ حسن! - منظورتان امام زمان علیه السلام است؟ - بله … امام مهدی صاحب الزمان علیه السلام شما را طلبیده اند. - پس کجاست؟ چرا من او را نمی بینم؟ - عجله نکن! برو لباس بپوش و با ما بیا برویم به دیدارش. - چشم! همین الان! در ناباوری تمام به طرف حیاط برمی گردی. بعد از وضو داخل اتاق رفته تا لباس هایت را بپوشی. تمام ذهنت به آقاست که انتظار دیدارش را می‌کشی. در اتاق غیر از لباس‌های خودت، لباس‌های زن و بچه‌ها هم هست، امّا تو هوش و ذهنت در جای دیگر است. دست دراز می‌کنی و پیراهنی را برداشته تا بپوشی. ناگهان از بیرون صدایی به گوش تو می‌رسد: - این پیراهن تو نیست، مال خودت را بردار! خوب که به آن نگاه می‌کنی متوجه می‌شوی پیراهن خودت نیست. آن را سرجایش می‌گذاری ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان سوم - شیخ حسن - صفحه ۳۸ الی ۴۰. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖