eitaa logo
داستانهای مهدوی
161 دنبال‌کننده
735 عکس
35 ویدیو
6 فایل
داستانها، ملاقات و معجزات حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) ارتباط با ادمین @sh_gerami گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 کانال «بوی ظهور رسانه ظهور» @booye_zohoor_resane_zohoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۹ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... سرزنش‌های زنت باعث می‌شود که مقداری به خودت بیایی. خوابت کمتر می‌شود و مدام در فکر هستی. یک آشوبی در دلت پیدا می‌شود که به دنبال آن تصمیم خودت را می‌گیری و عزمت را جزم کرده تا به قم برگردی. می‌خواهی تا زنده ای پیش میرزای قمی بمانی و خادمش بشوی. چون الان زمان غیبت است و اگر سعادت دیدار امام زمان علیه السلام برای تو مقدور نیست، ولی دسترسی به شبیه ترین مردم به امام معصوم صلی الله علیه وآله هست؛ زیرا فقیهان جامع الشرایط و در صدر آنها ولی فقیه حجت‌های امام زمان - عجل اللَّه فرجه- محسوب می‌شوند. امام زمان علیه السلام می‌فرماید: «و امّا در حوادثی که برایتان واقع می‌شود به راویان حدیث ما مراجعه کنید، همانا که ایشان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر ایشانم». [۱] قصد و تصمیم خودت را با همسرت در میان می‌گذاری. او هم مخالفتی نمی کند که هیچ، بلکه مشوّقت هم هست. باز ایام خداحافظی از فامیل و دوستان فرا می‌رسد. پا را از قفقاز بیرون گذاشته و راهی شهر قم می‌شوی. چند روزی در راهی تا به قم می‌رسی. یک راست به طرف خانه میرزا می‌روی. پس از خیابان اصلی چند تا کوچه و پس کوچه را پشت سر می‌گذاری. نزدیک خانه آقا که می‌رسی سیل جمعیت نظرت را جلب می‌کند. خوب که نظر می‌اندازی متوجه می‌شوی که جنازه ای بالای دست دارند می‌آورند. متوجّه می‌شوی که خود میرزای قمی است. جمعیت هم شیون کنان همراه جنازه راه می‌افتد و آه و ناله شان با شعارهای توحیدی و ولایی در می‌آمیزد: - لا اله الّا اللَّه … محمّد رسول اللَّه و علی ولیّ اللَّه … اشک بی محابا بر صورت‌ها جاری می‌شود. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۷۰ و ۷۱. 📚[۱]: علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱، باب ۳۱، ح ۱۰. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۱۰ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... اشک بی محابا بر صورت‌ها جاری می‌شود. دردی که بر سینه یاران و مردم قم سنگینی می‌کند، کسی را رخصت انجام کاری نمی دهد. حوزه و بازار تعطیل شده است و به تشییع جنازه آمده اند. هیچ کس نمی تواند خودش را کنترل کند. ضربه بزرگ فقدان میرزا آنچنان سنگین و کاری است که تمام شهر را ماتم می‌گیرد. همراه سیل تشییع کنندگان به قبرستان شیخان قم می‌آیی. شمع وجودت آرام آرام می‌سوزد و همراه با اشک بر صورتت می‌ریزد. سینه می‌زنی و نوحه خوانی می‌کنی. مدام هم بر سرت می‌زنی که چرا زودتر خودت را به میرزا نرساندی تا افتخار خادمی اش را داشته باشی. بعد از خاک سپاری میرزا در مراسم ختم او شرکت می‌کنی. دسته دسته مردم برای بزرگداشت آن عالم می‌آیند و فاتحه می‌خوانند. بیشتر از همه طلبه‌ها هستند که همچون فرزندان یتیم شده گریه می‌کنند. تو هم مدام در فکر هستی که چگونه می‌توانی افتخار خادمی میرزا را پیدا کنی. حال میرزا دفن شده است، ولی روح او که شاهد و ناظر است. پیشنهادی برای این کار داری. آن را با چند تن از علما و بزرگان قم در میان می‌گذاری. آنها هم آن را بلامانع می‌بینند. امشبی را می‌خواهی استراحت کنی تا از فردا مشغول خادمی میرزا بشوی. پرده سیاه شب بر چشمان تو می‌نشیند و به خواب عمیقی فرو می‌روی. صبح زود بیدار شده و به نماز و عبادت مشغول می‌شوی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۷۱ الی ۷۳. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۱۱ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... صبح زود بیدار شده و به نماز و عبادت مشغول می‌شوی. صبحانه را خورده و نخورده راه می‌افتی و به طرف قبرستان شیخان می‌آیی. خودت را به قبر میرزا می‌رسانی و مشغول خدمت می‌شوی. از امروز خادم مقبره آن جناب هستی! بعضی وقت‌ها فرصت می‌کنی تا به جمکران بروی. می‌خواهی در کنار خدمت به میرزا از امام و مقتدای او هم کسب فیض کنی. درست است که سواد زیادی نداری امّا همین قدر می‌دانی که پیروان واقعی امام زمان علیه السلام می‌توانند به درجه‌هایی از ولایت و پیشوایی دست پیدا کنند. [۱] امشب هم عازم جمکران می‌شوی. آداب آنجا را با ادب به جا می‌آوری و از اینکه شناختت نسبت به امام کم است متأثر می‌شوی. جوانی را می‌بینی که از برآورده نشدن حاجتش به امام زمانش با صدای بلند گلایه می‌کند. از او می‌خواهی که به آمدنش به مسجد مداومت دهد. چند ماهی می‌گذرد که دوباره آن جوان را می‌بینی. او با اوقات تلخی و قیافه درمانده به تو می‌گوید: - باز به مسجد جمکران رفتم و نتیجه نگرفتم. من که امام را نمی بینم چطور حاجتم را از او بگیرم؟ - مردم به سر قبر مرحوم میرزای قمی می‌روند و با خواندن فاتحه و سوره یس حاجت خودشان را می‌گیرند. حالا به مسجد مقدّس جمکران که پایگاه امام زمان علیه السلام است آمده و نمی توانی حاجت خودت را بگیری؟ او هم خجالت می‌کشد و چیزی نمی گوید. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۷۳ و ۷۴. 📚[۱]: سوره قصص / آیه ۵. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۱۲ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... به تو می‌گوید: - باز به مسجد جمکران رفتم و نتیجه نگرفتم. من که امام را نمی بینم چطور حاجتم را از او بگیرم؟ - مردم به سر قبر مرحوم میرزای قمی می‌روند و با خواندن فاتحه و سوره یس حاجت خودشان را می‌گیرند. حالا به مسجد مقدّس جمکران که پایگاه امام زمان علیه السلام است آمده و نمی توانی حاجت خودت را بگیری؟ او هم خجالت می‌کشد و چیزی نمی گوید. به خوبی احساس می‌کنی که بعضی‌ها پشت به نور و روشنایی ایستاده اند. خورشید هر لحظه می‌درخشد و پرتو دل انگیزش را برای همه میپراکند و خود انسان‌ها هستند که عرصه را بر خود تیره و تار می‌کنند. برای بار سوم که آن جوان را می‌بینی با خوشحالی پیش تو می‌آید و می‌گوید: - چهل شب به مسجد مقدّس جمکران رفتم و با اخلاص اعمال را انجام دادم و حاجتم را از آقا امام زمان علیه السلام گرفتم. - مگر نمی دانی که امام آنقدر پیروانش را دوست دارد که خودش می‌فرماید: «اگر دعا کنید برای دعایتان آمین می‌گویم و چنانچه دعا نکنید من برایتان دعا می‌کنم. برای لغزش هایتان استغفار می‌کنم و حتی بوی شما را دوست دارم». [۱] جوان هم پشت سر هم مژه زده و چشمانش برق می‌زند. از او آواز کوتاهی به گوش می‌رسد که همراه با تلخی اشکی سوزان است. در تاریکی و روشنایی محوطه جمکران شروع به قدم زدن می‌کند. دیگر زائران هم زمزمه ای مبهم و نجیب سر می‌دهند. چشم خیلی‌ها بارانی شده است. اشعار جان سوزی هم از یکی از زائران به گوش می‌رسد: 🍃خستگان عشق را ایام درمان خواهد آمد 🍃غم مخور آخر طبیب دردمندان خواهد آمد 🍃آنقدر از کردگار خویشتن امیدوارم 🍃که شفابخش دل امیدواران خواهد آمد 🍃بوی پیراهن رسید و زین بشارت گشت معلوم 🍃یوسف گم گشته سوی پیر کنعان خواهد آمد 🍃دردمندان، مستمندان، بی پناهان را بگویید 🍃مصلح عالم، پناه بی پناهان خواهد آمد 🍃تلخی هجران شود شیرین به روز وصل جانان 🍃صبح صادق از پی شام غریبان خواهد آمد 📖 برگرفته از کتاب «آفتاب ولایت» آیت اللَّه مصباح 📖 و «داستان‌های شگفت انگیزی از مسجد مقدّس جمکران» 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۷۴ الی ۷۶. 📚[۱]: آیت اللَّه مصباح یزدی، آفتاب ولایت، ص ۱۵۱. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ☘(داستان 659) قسمت ۱ 🌼 پدر پناه دهندگان 🌼 🌱 - السلام علیک یا حضرت معصومه! در شهر قم هستی. هر روز جزو برنامه‌های توست که به زیارت حرم مطهّر بیایی و راز و نیاز کنی. در نجف که بودی کار تو هر روز همین بود؛ اوّل به زیارت قبر شریف امیرالمؤمنین علیه السلام می‌رفتی و سپس به حوزه علمیّه جهت درس و بحث. در اینجا به راحتی برای زیارت می‌آیی و تا هر موقع هم که بخواهی می‌مانی. با دوستان و آشنایان خودت صحبت و درد دل می‌کنی. امّا در نجف، رژیم بعثی چنین فضایی را برای زیارت و … قائل نبود. آنچنان اختناق و خفقان در عتبات عالیات بود که تک تک افراد زائر را با مشخصات فردی در کنترل دارند. بیشترین فشار هم روی علما و شیعیان می‌باشد. به تازگی به یک مشکل بزرگ برخورده ای. آن را با یکی از مراجع تقلید قم در میان می‌گذاری. ایشان توصیه رفتن به مسجد مقدّس حضرت ولی عصر علیه السلام (جمکران) را دارند. تو هم اعتقاد خاصّی به این پایگاه داری. راهی مسجد مقدّس جمکران می‌شوی. تا پای تو به جلوی دَرِ حیاط مسجد می‌رسد می‌ایستی، رو به مسجد می‌کنی و می‌گویی: - یا فارس الحجاز! مددی! [۱] وارد مسجد می‌شوی و شروع به خواندن نماز می‌کنی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان ششم - پدر پناه دهندگان - صفحه ۷۷ و ۷۸. 📚[۱]: ای اسب سوار سرزمین حجاز! کمکم کن! گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ☘(داستان 659) قسمت ۲ 🌼 پدر پناه دهندگان 🌼 🌱 ... وارد مسجد می‌شوی و شروع به خواندن نماز می‌کنی. مشکل خودت را در عالم معنا با حضرت در میان می‌گذاری و با امید به حل شدن آن معضل، به قم برمی گردی. هر چه منتظر می‌مانی و ایّام می‌گذرد مشکلت حل نشده و کم کم امیدت تبدیل به ناامیدی می‌شود. باز راهی مسجد مقدّس جمکران می‌شوی و شروع به نماز و راز و نیاز می‌کنی. از آقا می‌خواهی تا در پیش خداوند شفاعت کند و مشکل تو را حل نماید. با امید از جمکران بر می‌گردی. امّا این امید تو با گذشت زمان به تحلیل می‌رود. گاهی هم قیافه تو درهم رفته و ناراحت در کناری می‌نشینی و زانوی غم به بغل می‌گیری. از غصّه ماهیچه‌های صورتت منقبض می‌شوند. امّا باز به خود می‌آیی و عزمت را جزم می‌کنی. پشت سر هم به جمکران می‌روی و برمی گردی. هر بار هم به طور کامل آداب مسجد را به جا می‌آوری و امیدوار به حلّ مشکل خودت هستی. امشب تا پایت به جمکران می‌رسد به سوی وضوخانه می‌روی. تجدید وضو نموده و به طرف مسجد می‌آیی. در مسیر، از میان دست فروش‌هایی که در فضای خالی اتراق کرده اند می‌گذری. به کتاب فروشی مسجد مقدّس هم سری می‌زنی. در آنجا برادرانی را می‌بینی که به خوبی از زائران مسجد مقدّس استقبال می‌کنند. به سؤالات مشتریان پاسخ می‌دهند و در حدّ امکان آنها را راهنمایی می‌کنند. بهترین‌های کتب را در معرض گذاشته اند و محصولات فرهنگی ارائه داده و به فکر و عمل مشتاقان جهت میبخشند. انصافاً فضای معنوی خاصی را به وجود آورده اند. به یکی از این قفسه‌ها نزدیک می‌شوی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان ششم - پدر پناه دهندگان - صفحه ۷۸ و ۷۹. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ☘(داستان 659) قسمت ۳ 🌼 پدر پناه دهندگان 🌼 🌱 ... به یکی از این قفسه‌ها نزدیک می‌شوی. کتابی نظر تو را جلب می‌کند. آن را برداشته و ورق می‌زنی. از معجزات و کرامات امام زمان علیه السلام سخن رانده است. بقیه کتب آن ردیف را یکی یکی برداشته و به آنها نظر می‌اندازی. از مباحثی چون امامت، غیبت و ظهور قائم آل محمد صلی الله علیه وآله مطالب ارزشمندی بیان کرده اند. از خادمان کتابفروشی خداحافظی می‌کنی و راه مسجد را در پیش می‌گیری. خیل مشتاقان را می‌بینی که در جنب و جوش و فعالیت هستند و هر کسی می‌خواهد یک حظّ و بهره ای بگیرد و میوه ای از این درخت پربار جمکران بچیند و با خود به ارمغان ببرد و باغ وجود معنوی خودش را صفا و جلا ببخشد. آنها به خوبی می‌دانند که معلوم نیست بار دیگر این توفیق رفیق شان بشود یا نه! تو هم مثل آنها با ذوق و شوق مشغول نماز و دعا می‌شوی. بعد از انجام آداب مسجد به حیاط می‌آیی. توده ای از ابر را می‌بینی که بالای سرت کپ کرده و از جایش حرکت نمی کند، و جلوی تابش مستقیم نور خورشید را گرفته است. اشعه‌های زرّین خورشید از میان ابر گذشته و خودشان را به زمین می‌رسانند تا راه را از چاه مشخص کنند. شروع به قدم زدن می‌کنی. با اشکی که از چشمانت سرازیر می‌شود حاجتت را با صاحب اصلی مسجد در میان می‌گذاری: 🍃بنمای رخ که باغ گلستانم آرزوست 🍃بگشای لب که قند فراوانم آرزوست 🍃ای آفتاب حسن برون آی دمی ز ابر 🍃کان چهره مشعشع تابانم آرزوست به یاد حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وآله می‌افتی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان ششم - پدر پناه دهندگان - صفحه ۷۹ الی ۸۱. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ☘(داستان 659) قسمت ۴ 🌼 پدر پناه دهندگان 🌼 🌱 ... به یاد حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وآله می‌افتی. وقتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله سؤال می‌شود که در زمان غیبت چگونه شیعیان از وجود امام عصر علیه السلام بهره مند شوند می‌فرمایند: «آری، سوگند به خدایی که مرا به پیامبری برانگیخته، مردم زمان غیبتش از او بهره مند گشته و به نور ولایت و رهبری اش راهنمایی می‌شوند، همانگونه که از خورشید هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره مند می‌گردند.» [۱] ناگهان خودت را در جمع عدّه ای می‌بینی که بیشترشان جوان هستند. هر کس یک کاغذ و خودکاری در دست گرفته و مشغول عریضه نویسی اند. نامه را خطاب به حضرت حجّت علیه السلام می‌نگارند و او را به نوّابّش قسم می‌دهند و در چاهی که بدین منظور حفر شده می‌اندازند. هرچند عریضه را می‌توان در هر چاه و آب روانی انداخت، امّا اینجا حال و هوای دیگری دارد. این چاه نامه‌ها را نگه می‌دارد تا به صاحبش برساند. اسرار مردم را هم حفظ می‌کند و جز به محرم آن چیزی نمی گوید. به طرف ایستگاه اتوبوسرانی شهرداری می‌آیی. بدن خودت را به صندلی اتوبوس می‌سپاری تا در قم باز پس گیری. گاهی گونه‌های تو تیره و تار می‌شوند. فضای فکری تو بحرانی است. حالت افسردگی به تو هجوم می‌آورد. مقداری زود رنج و کم حوصله هم شده ای. توقّع داری زود حاجتت برآورده می‌شد. ناگهان به خود می‌آیی و نهیب می‌زنی: - تو که اهل علم و حوزه هستی دیگر چرا؟ آیات و روایات را به یاد می‌آوری. تک تک آنها را در ذهن خودت مرور می‌کنی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان ششم - پدر پناه دهندگان - صفحه ۸۱ و ۸۲. 📚[۱]: بحار الانوار/ ج ۵۲، ص ۹۲ (به نقل از شناخت حضرت مهدی علیه السلام ص ۱۱۱). گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ☘(داستان 659) قسمت ۵ 🌼 پدر پناه دهندگان 🌼 🌱 ... ناگهان به خود می‌آیی و نهیب می‌زنی: - تو که اهل علم و حوزه هستی دیگر چرا؟ آیات و روایات را به یاد می‌آوری. تک تک آنها را در ذهن خودت مرور می‌کنی. از همه بیشتر این آیه شریفه را تلاوت می‌کنی: « … وَلا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُونَ» [۱] سوار ماشین می‌شوی، مسیر قم به جمکران را به خوبی آشنا شده ای. اگر چشم هایت را هم ببندی می‌توانی با گردش ماشین دور هر میدان، پی ببری که در چه نقطه ای از مسیر هستی. به جمکران که می‌رسی مستقیماً به طرف مسجد می‌روی. با دل شکسته مشغول نماز می‌شوی. به قنوت که می‌رسی نفس عمیقی می‌کشی. شانه هایت به حرکت درمی آیند و اشکت سرازیر می‌شود. با همین حالت در دل خطاب به امام زمان علیه السلام می‌گویی: - ای امام من! ای بهترین بهترین ها! آیا جایز است که من در محضر شما باشم و به علمدار کربلا متوسّل بشوم و او را شفیع نزد خدا قرار دهم؟ - ای مهدی فاطمه! شما … شما … امام من می‌باشید، آیا … آیا … زشت نیست با وجود امامی مانند شما به کسی متوسل شوم؟ باز مشکل و حاجتت را با آقا در میان می‌گذاری. نماز را تمام کرده و همچنان رو به قبله می‌نشینی. به خوبی می‌دانی که امام، از بندگان خاصّ خداست که مسیر عبودیت را طی کرده و در خدا فانی شده است. چشم و دست و گوش او الهی شده و خداوند به دست امام روزی می‌دهد. آنچه که امام از خداوند طلب کند، برای بزرگداشت حقّش، خدا هم اجابت می‌کند. اهل افراط و تفریط نیستی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان ششم - پدر پناه دهندگان - صفحه ۸۲ و ۸۳. 📚[۱]: سوره یوسف / آیه ۸۷: « … و از رحمت خدا مأیوس نشوید که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می‌شوند». گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ☘(داستان 659) قسمت ۶ 🌼 پدر پناه دهندگان 🌼 🌱 ... اهل افراط و تفریط نیستی. مقام امام را با محبّت افراطی آنقدر از ساحت بندگی بالا نبرده تا به مقام ربوبیّت برسانی و اهل غلوّ شوی! به مدّعیان دروغین پیرامون مهدوّیت هم گوش نمی دهی که سر از جریان‌های انحرافی در آوری! بله! باید زمینه ظهور را آماده کرد. گل و نهال امید و ایمان را در قلوب کاشت و رشد و پرورش داد. علف‌های هرز را باید به موقع از روی کره زمین وجین کرد و از ریشه کَند. هرچند نیاز به داسی بُرنده و سهمگین باشد! گاهی هم دهانت باز می‌شود تا لب به گلایه و شکوائیه بگشایی؛ امّا تغییر عقیده می‌دهی و بعد از قورت دادن آب دهان می‌گویی: - مهدی جان! راضی‌ام به رضای خدا! چشم هایت سنگین شده اند. پلک‌ها زور می‌زنند تا به هم بیایند و خوابت کنند. تو هم مقاومت می‌کنی تا بیدار بمانی. ناگهان چهره نورانی ای را مقابل خودت می‌بینی. از جای خودت میپری و روی دو پا می‌ایستی. با خود می‌گویی: - چشمانت درست می‌بیند؟ چند لحظه ای مکث می‌کنی و زیر لب می‌گویی: - خدایا! خودشان هستند، چه سعادتی! اشک شوق در چشم‌های تو حلقه می‌زند. بی درنگ به طرفش می‌روی. درحالی که از شدّت هیجان به عرق افتاده ای می‌گویی: - السلام علیک یا حجّة بن الحسن العسکری. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان ششم - پدر پناه دهندگان - صفحه ۸۳ و ۸۴. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ☘(داستان 659) قسمت ۷ 🌼 پدر پناه دهندگان 🌼 🌱 ... چند لحظه ای مکث می‌کنی و زیر لب می‌گویی: - خدایا! خودشان هستند، چه سعادتی! اشک شوق در چشم‌های تو حلقه می‌زند. بی درنگ به طرفش می‌روی. درحالی که از شدّت هیجان به عرق افتاده ای می‌گویی: - السلام علیک یا حجّة بن الحسن العسکری. - علیک السلام و رحمة اللَّه. حضرت نگاهی همانند لطافت نسیم بهاری به تو می‌اندازد و با صدایی دلنشین می‌فرماید: «نه تنها زشت نیست و ناراحت نمی شوم که به علمدار کربلا متوسل گردی بلکه به شما راهنمایی نیز می‌کنم که هنگام توسل به علمدار کربلا چه بگویی؟ » گوش هایت برای شنیدن فرمایشات آقا تیز شده اند. تک تک سلول‌های تو آماده شنیدن هستند. اگر چاره ای بود جلو حرکت قلب خودت را هم می‌گرفتی تا چند لحظه ای نتپد و بی حرکت باشد. حضرت ادامه می‌دهد: هنگامی که برای روای حاجت به آن حضرت - قمر بنی هاشم علیه السلام - متوسّل شدی بگو: «یا أَبَا الْغُوثِ أَدْرِکْنِی» [۱] مشکلت را با امام زمان علیه السلام در میان می‌گذاری و یقین داری که دعای حضرت مستجاب است. چون راهی رفته ای که ره یافتگان به حقیقت در این وادی قدم گذاشته اند!! دوباره خودت را در مسجد تنها می‌بینی. احساس سبکی می‌کنی. غم و غصه‌های تو یکجا از دلت کنده شده اند. شیرینی و حلاوتی معنوی در کام خودت حس می‌کنی. لذتی به تو دست می‌دهد که با هیچ یک از لذت‌های دنیایی قابل قیاس نیست. از مسجد بیرون می‌آیی، ولی چشم به ظهور می‌دوزی. ظهوری که باید زمینه آن فراهم باشد. زحمت و تلاش دارد امّا به لذت و آسایش آن می‌ارزد. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان ششم - پدر پناه دهندگان - صفحه ۸۴ و ۸۵. 📚[۱]: ای پدر پناه دهندگان به فریادم برس و به من پناه ده! گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 👑موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور ☘(داستان 659) قسمت ۸ 🌼 پدر پناه دهندگان 🌼 🌱 ... از مسجد بیرون می‌آیی، ولی چشم به ظهور می‌دوزی. ظهوری که باید زمینه آن فراهم باشد. زحمت و تلاش دارد امّا به لذت و آسایش آن می‌ارزد. درست همانند به دنیا آمدن بچه که درد زایمان هم دارد، ولی شیرینی تولد به زحمت و رنجش می ارزد. آن وقت دیگر پرندگان و ماهیان هم جشن می‌گیرند. چشمه ساران می‌جوشند و زمین‌های مرده زنده می‌شوند. با خود می‌گویی: - آه …! می‌شود تو زنده باشی و ببینی چگونه حضرت مهدی علیه السلام ثروت را عادلانه و بر اساس لیاقت تقسیم می‌کند، طوری که فقر و فاصله طبقاتی در جامعه از بین برود؟ [۱] و دیگر کسی زیاده خواهی نکند به حدّی که مال و ثروت در میان مردم گردانده شود ولی کسی پیدا نشود تا آن را قبول کند! به خود نهیب می‌زنی و می‌گویی فقر واقعی، فقر معنوی است و نه مادّی، مگر امام در عین حالی که تمام ثروت‌های زمین در اختیارش قرار دارد ساده زیستی را ترک می‌کند؟ او الگوی عملی برای زهد و بی اعتنایی به دنیا می‌باشد؛ چرا که امام صادق علیه السلام می‌فرماید: - «مهدی جز جامه زبر و خشن نمی پوشد و جز غذای خشک و سخت نمی خورد. » [۲] داخل حیاط مسجد زائرانی را می‌بینی که در جای جای مسجد نشسته و در حال دعا هستند و یا ایستاده اند و نماز به جای می‌آورند. بعضی‌ها تا صبح بیدارند و به خواندن نماز و قرآن و دعا مشغول هستند. در حال قدم زدن هستی که آوازی را زیر لب زمزمه می‌کنی، آوازی که اشعار آن به حضرت مهدی علیه السلام و ظهورش اشاره می‌کند: 🍃مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید 🍃که زانفاس خوشش بوی کسی می‌آید 🍃از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش 🍃زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید 🍃ز آتش وادی ایمن نه منم خرّم و بس 🍃موسی این جا به امید قبسی می‌آید 🍃هیچ کس نیست که درکوی تواش کاری نیست 🍃هرکس آن جا به طریق هوسی می‌آید 🍃کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست 🍃این قدر هست که بانگ جرسی می‌آید [۳] 📖 برگرفته از کتاب «حضرت مهدی فروغ تابان ولایت آفتاب» 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان ششم - پدر پناه دهندگان - صفحه ۸۵ الی ۸۷. 📚[۱]: منتخب الاثر / ص ۴۷۳، رسول خدا صلی الله علیه وآله: « … مهدی علیه السلام مال را به طور مساوی و درست به مردم می‌دهد … ». 📚[۲]: منتخب الاثر / ص ۳۰۷. 📚[۳]: دیوان حافظ. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖