eitaa logo
داستانهای مهدوی
201 دنبال‌کننده
861 عکس
35 ویدیو
6 فایل
داستانها، ملاقات و معجزات حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) ارتباط با ادمین @sh_gerami گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 کانال «بوی ظهور رسانه ظهور» @booye_zohoor_resane_zohoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 657) قسمت ۳ 🌸 دعای پدر و مادر 🌸 ☘ ... هر وقت پدر و مادر درخواستی دارند می‌گویی: - چشم! الساعة! سریع جهت برآوردن حاجات شان حرکت می‌کنی. آنقدر هم تند می‌روی که گویا موکت و فرش زیر پاهایت می‌گریزند. بعضی مواقع هم خم می‌شوی و پای مادر و پیشانی پدر را می‌بوسی. یکی می‌پرسد: - چرا این کار را می‌کنی؟ - چون می‌خواهم آستانه در بهشت را ببوسم. - مگر حدیثی در این مورد داریم؟ - بله! پیامبر می‌فرماید که اگر کسی می‌خواهد آستانه در بهشت را ببوسد این کار را انجام دهد. [۱] - اگر پدر و مادر کسی مرده باشد باید چه کار کند؟ - باید برود قبر آنها را ببوسد. در این ایام کمی بی قراری می‌کنی. نیمی از دلت شاد است و نیمی دیگر غمگین. با دیدار پدر و مادر شادی به تو دست داده است امّا گاهی نگران بگو مگو بین همسر و مادرت هستی. هرچند قبل از مسافرت به همسرت سفارش کرده ای که «هرچه مادرم می‌گوید تأیید کن، چون بزرگ تر است باید احترامش را داشته باشی. اگر به نصیحت هایش عمل نمی کنی، آنها را بسته بندی کن و کنار بگذار تا خیال من و تو راحت بشود! » امّا کو گوش شنوا؟ ایام تعطیلات پایان می‌یابد و زمان جدایی از والدین و خداحافظی فرا می‌رسد. خم می‌شوی و بر دو دستان پدر بوسه می‌زنی. به مادر که می‌رسی قدری تأمّل می‌کنی. دست هایش را در میان دو دستت به گرمی می‌فشاری و مقابل او زانو می‌زنی. چشم در چشم او می‌دوزی و سپس خم شده دو دستش را بوسه باران می‌کنی. اشک در چشمانت حلقه می‌زند. با همان حال بغض گرفته می‌گویی: ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان چهارم - دعای پدر و مادر - صفحه ۵۵ الی ۵۷. 📚[۱]: محمّد تقی عبدوس، محمّد محمّدی اشتهاردی، بیست و پنج اصل از اصول اخلاقی امامان علیهم السلام، ص ۷۹. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 657) قسمت ۴ 🌸 دعای پدر و مادر 🌸 ☘ ... چشم در چشم او می‌دوزی و سپس خم شده دو دستش را بوسه باران می‌کنی. اشک در چشمانت حلقه می‌زند. با همان حال بغض گرفته می‌گویی: - مادر جان! … دعا کن … دعا کن … وضعمان بهتر شود و سرو سامان پیدا بکنیم. - پسرم! ان شاءاللَّه مشکلتان حل می‌شود. - یعنی به همین سادگی مشکل ما حل می‌شود؟ - ان شاءاللَّه. دوری از پدر و مادر سخت است. بی علت نیست که بغضت می‌گیرد و می‌خواهی اشک بریزی. بالاخره از والدین جدا شده و به قم برمی گردی. چند ماهی به درس و بحث مشغول می‌شوی. اواخر اسفند ماه است که باز تعطیلات نوروزی را در پیش دارید. امّا در این سفر برایتان خیلی چیزها مهیّا است. برای والدین و فامیل‌ها سوغاتی و سوهان خریده و راهی وطن خودت می‌شوی. دیدار والدین برای تو یک روحیه و نشاط تازه به همراه دارد. چند روزی هم بین فامیل‌ها رفت و آمد می‌کنی و متوجه نگاه‌های کنجکاوانه مادرت هستی. حسابی تو و خانواده ات را زیر نظر دارد و تک تک کارها و اعمالت را کنترل می‌کند. امشب مهمان‌ها رفته و بچه‌ها خوابیده اند. فقط تو با همسرت پیش مادر هستید که رو به تو می‌کند و می‌گوید: - پسر جان! هزار ما شاء اللَّه مثل اینکه وضعت خوب شده است. - الحمدللَّه بله. - علتش چیست؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان چهارم - دعای پدر و مادر - صفحه ۵۶ الی ۵۸. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 657) قسمت ۵ 🌸 دعای پدر و مادر 🌸 ☘ ... فقط تو با همسرت پیش مادر هستید که رو به تو می‌کند و می‌گوید: - پسر جان! هزار ما شاء اللَّه مثل اینکه وضعت خوب شده است. - الحمدللَّه بله. - علتش چیست؟ - خودم هم نمی دانم که چرا یک دفعه ظرف این چند ماه گذشته بادِ موافق کشتی زندگی ما به حرکت درآمده و همه چیز بر وفق مراد مان پیش می‌رود. - من علّتش را می‌دانم. - علتش چه چیزی است مادر؟ - اگر بخواهی علتش را بدانی یک شرط دارد؟ - چه شرطی؟ - به شرط اینکه خدا را فراموش نکنی؛ چون رفتار و اعمال تو این دفعه با دفعه قبل خیلی فرق کرده است. از خجالت خیس عرق می‌شوی. گلویت می‌خشکد و مدام زبان در دهان می‌چرخانی تا شاید بتوانی گلویت را خیس کنی. سرت پایین می‌افتد و احساس می‌کنی که بار گناه است که به تو فشار می‌آورد و می‌خواهد مچاله ات کند. دیگر نمی توانی به چشمان مادر نگاه کنی. سرافکنده می‌گویی: - خیلی سعی کرده‌ام تا خدا را فراموش نکنم. امّا اعتراف می‌کنم که بعضی اوقات که به مال و منال می‌رسم خوشحال شده و خدا را هم از یاد می‌برم. آدم عجب فراموشکار است! - یادت است که در آن سفر قبلی از من خواستی که برای تو دعا کنم تا وضعت سر و سامان پیدا بکند؟ - بله! خوب هم یادم است. - من هم نماز امام زمان - عجل اللَّه فرجه - خواندم و برای تو دعا کردم. مطمئن باش که این عنایت خاص آقا بوده است که وضعت خوب شده است. خطی بر پیشانی می‌اندازی. این بار عرق سردی از پیشانی ات می‌چکد. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان چهارم - دعای پدر و مادر - صفحه ۵۸ و ۵۹. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 💎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 657) قسمت ۶ 🌸 دعای پدر و مادر 🌸 ☘ ... مطمئن باش که این عنایت خاص آقا بوده است که وضعت خوب شده است. خطی بر پیشانی می‌اندازی. این بار عرق سردی از پیشانی ات می‌چکد. نه تنها از مادرت خجالت می‌کشی بلکه پیش آقا هم خودت را خجل می‌بینی. بلند می‌شوی وضو گرفته و دو رکعت نماز امام زمان می‌خوانی. از امام زمان علیه السلام هم تشکر می‌کنی و از او در رسیدن به خدا استمداد می‌طلبی. به فکر فرو می‌روی. به خوبی می‌دانی که قرآن در هفت جا پس از دعوت به یکتایی و شکر خدا، دعوت به احسان و تشکر از پدر و مادر می‌کند. [۱] تو هم باید از خدا و امام زمان علیه السلام تشکر کنی که این همه نعمت به تو داده است. لازم است به پدر و مادرت هم که واسطه این همه فیض و رحمت اند احسان و نیکی بنمایی. به طرف اتاق مادرت می‌روی. به پیش مادر که می‌رسی خودت را روی زانوهای پینه بسته مادرت می‌اندازی و بر پاهایش بوسه می‌زنی . 📖 برگرفته از کتاب «دعای والدین مستجاب است» 📖 و کتاب داستان‌های شگفت انگیز از مسجد مقدّس جمکران 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان چهارم - دعای پدر و مادر - صفحه ۵۹ و ۶۰. 📚[۱]: سوره‌های بقره / آیه ۸۳؛ نساء / آیه ۳۶؛ انعام / آیه ۱۵۱؛ اسراء / آیه ۲۳؛ نمل / آیه ۱۹؛ احقاف / آیه ۱۵؛ لقمان / آیه ۱۳ و ۱۴. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۱ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 بار و بنه ات را جمع کرده ای. دوستان و همشهری هایت هم آماده اند تا با کاروان به سوی مکّه بروید. از قفقاز [۱] تا مکّه خیلی راه است ولی عشق به خانه خدا جهت انجام مراسم حجّ همه این سختی‌ها را آسان می‌کند. بالاخره زمانِ خداحافظی از زن و بچه‌ها فرا می‌رسد و تو هم راه مکّه و مدینه را در پیش می‌گیری. به خانه خدا که می‌رسی مناسک حج را به جا می‌آوری سپس به مدینه رفته و کنار قبر رسول اللَّه صلی الله علیه وآله به عبادت و راز و نیاز مشغول می‌شوی. ایّام حج که به پایان می‌رسد سوغاتی‌هایی برای خانواده و فامیل می‌گیری و با دوستان به شهر جدّه عربستان می‌آیی تا با کشتی به ایران و سپس به قفقاز برگردی. مسافرها که سوار می‌شوند کشتی به حرکت در می‌آید. اثاثیه ات را در بین راه جا به جا می‌کنی. برای اینکه محل استراحتی داشته باشید وسایل داخل کشتی را به روی عرشه آن می‌بری تا بعداً آنها را جاسازی کنی. ناگهان قلب تو در سینه فرو می‌ریزد و فریاد می‌کشی: - کمک … کمک … کمک! همسفران تو هم به بیرون می‌ریزند و به طرفت می‌آیند. هر کسی چیزی می‌گوید: - چی شده حاجی؟ کسی غرق شده؟ - مگر کوسه‌ها حمله کرده اند که اینقدر فریاد می‌کشی؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۱ و ۶۲. 📚[۱]: قفقاز بین دریای خزر و دریای سیاه می‌باشد. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۲ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... ناگهان قلب تو در سینه فرو می‌ریزد و فریاد می‌کشی: - کمک … کمک … کمک! همسفران تو هم به بیرون می‌ریزند و به طرفت می‌آیند. هر کسی چیزی می‌گوید: - چی شده حاجی؟ کسی غرق شده؟ - مگر کوسه‌ها حمله کرده اند که اینقدر فریاد می‌کشی؟ - چه کمکی می‌توانیم به تو بکنیم حاجی؟! - چیزی افتاده داخل آب؟ تو هم از ناراحتی چینی بر پیشانی می‌اندازی و با اشاره به داخل دریا می‌گویی: - کیسه … کیسه پول و سوغاتی هایم … یکی می‌پرسد: - کیسه ات چی شد؟ - افتاد … افتاد توی آب و … آنها هم هر کدام به طرفی می‌دوند تا شاید آن را در داخل آب پیدا کنند. بعضی طناب و چنگک آورده، بعضی هم چوب و … هر چه تقلّا و تلاش می‌کنند به جایی نمی رسد. پس از کلّی جست و جو دستِ خالی به طرف تو می‌آیند. تو هم کنار عرشه کشتی می‌نشینی و در افکار مضطرب خودت فرو می‌روی. گاهی وقت‌ها هم افکار وحشتناکی به سراغت می‌آیند که هنگام نگرانی و اضطراب به سراغ هر کسی می‌آیند. به شدّت ناراحت و افسرده می‌شوی. همچنان در افکار خودت سیر می‌کنی. ناگهان نسیم ملایم امید در دلت می‌وزد. غم و افسردگی از وجودت بیرون می‌رود و چین‌های پیشانی ات محو می‌شوند. از جایت بر میخیزی و پیش دوستان خودت می‌روی. و در حالی که پنجه هایت را از خجالت در هم می‌فشاری می‌گویی: - رد کنید بیاید. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۲ و ۶۳. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۳ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... از جایت بر میخیزی و پیش دوستان خودت می‌روی. و در حالی که پنجه هایت را از خجالت در هم می‌فشاری می‌گویی: - رد کنید بیاید. - چه چیزی؟ - پول … پول قرضی. - برای چه می‌خواهی؟ ما که تو را تا قفقاز همراه خودمان می‌بریم. دیگر پول برای چه می‌خواهی؟ - من فقط تا ایران همراهتان هستم. از آنجا جدا می‌شوم و می‌خواهم بروم به دنبال کیسه پول و سوغاتی خودم. از تعجّب دهان همه باز می‌ماند. تا مدّتی مات و مبهوت به تو نگاه می‌کنند. یکی از حاجیها خودش را مقداری جمع و جور کرده و می‌گوید: - ببخشید! می‌خواهی دوباره برگردی مکّه و کیسه ات را …؟ - نخیر! دیگر به مکّه بر نمی گردم. - پس کجا می‌خواهی بروی؟ - بعداً متوجه می‌شوید. بعضی‌ها باور نمی کنند که می‌خواهی از آنها جدا بشوی. چند روزی می‌گذرد تا به ساحل ایران می‌رسید. تا پایت به ساحل می‌رسد ساک خودت را برداشته و با گرفتن پول قرضی از دوستانت خداحافظی می‌کنی. هر کدامشان از تو سؤالی می‌کنند: - حالا کجا می‌خواهی بروی؟ - عراق. - مگر تو پولت را در راه عربستان و دریا گم نکرده ای؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۳ و ۶۴. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۴ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... تا پایت به ساحل می‌رسد ساک خودت را برداشته و با گرفتن پول قرضی از دوستانت خداحافظی می‌کنی. هر کدامشان از تو سؤالی می‌کنند: - حالا کجا می‌خواهی بروی؟ - عراق. - مگر تو پولت را در راه عربستان و دریا گم نکرده ای؟ - چرا، ولی من می‌خواهم بروم آنجا کیسه پولم را بگیرم. - از چه کسی؟ - از آقا و مولای خودم. عدّه ای حرف تو را به شوخی می‌گیرند. بعضی از نگاه‌ها هم مقداری مشکوک و همراه با سوء ظن است. یکی از آنها خنده ای شیطانی می‌کند و می‌گوید: - راه باز است و جاده دراز! [۱] تو ناراحت می‌شوی امّا آن را به دل نمی گیری. از تک تک آنها خداحافظی کرده و راهی کشور عراق می‌شوی. خودت را به شهر نجف اشرف می‌رسانی و آداب و اذکار زیارت را به جا می‌آوری. سپس حلقه‌های ضریح را میچسبی و می‌گویی: - یا امیرالمؤمنین! من کیسه پولم را که به دریا افتاده است از شما می‌خواهم. بعد بقیه حاجات خودت را با آقا و مولای خودت در میان می‌گذاری. شب است و خستگی به تو هجوم آورده. پلک هایت که سنگین می‌شوند به خواب خوشی فرو می‌روی. در خواب حضرت را می‌بینی که می‌فرماید: - برو همیان [۲] خودت را از میرزای قمی بگیر! سحر از خواب بیدار شده و به نماز و عبادت مشغول می‌شوی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۴ و ۶۵. 📚[۱]: به معنی «حرف هایت مفت، کفش هایت جفت» می‌باشد. 📚[۲]: کیسه پول. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۵ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... در خواب حضرت را می‌بینی که می‌فرماید: - برو همیان [۱] خودت را از میرزای قمی بگیر! سحر از خواب بیدار شده و به نماز و عبادت مشغول می‌شوی. ذهنت هم که مدام مشغول است به میرزای قمی. هرچه که فکر می‌کنی او را نمی شناسی. همچنان برایت معمّا باقی می‌ماند تا دوباره به حرم می‌آیی. آداب حرم را به جا آورده و به حضرت علی علیه السلام عرض می‌کنی: - من میرزای قمی را نمی شناسم و کیسه‌ام را از شما می‌خواهم. شب دوم هم می‌خوابی و در عالم خواب امام علیه السلام را می‌بینی که می‌فرماید: - برو کیسه پولت را در شهر قم از میرزای قمی بگیر. از خواب پریده و در دل تاریکی به فکر فرو می‌روی. به یاد کیسه پول و سوغاتی خودت می‌افتی که در دریا فرو رفته اند. امواجی نه چندان تیره و تار به ذهن و فکرت نفوذ و رسوخ می‌کنند. بدنت کرخت و بی حال می‌شود که آن را رها کرده و روی زمین ولو می‌شوی. دوباره به خود می‌آیی و تلنگری به خود می‌زنی و با آیه قرآن روح نشاط و امید پیدا می‌کنی: « … وَ لَا تَاْیَْسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ ولَا یَاْیَْسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ»؛ « … از رحمت خدا ناامید مباشید که هرگز جز کافر هیچکس از رحمت خدا ناامید نیست» [۲] برای خداحافظی به حرم می‌آیی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۵ و ۶۶. 📚[۱]: کیسه پول 📚[۲]: سوره یوسف / آیه ۸۷. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۶ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... برای خداحافظی به حرم می‌آیی. نیمه‌های شب است و حرم خلوت. خود به خود اشک هایت جاری می‌شوند. فکر رفتن به قم و دیدار با میرزای قمی آرامش خاصّی به تو می‌دهد. بالاخره از عراق به ایران آمده و راهی شهر قم می‌شوی. خورشید در حال غروب است و کم کم اشعه‌های زرّین خودش را جمع می‌کند. تاریکی، در هزار توی شب میخزد و شهر در زیر خنکای شب نفس می‌کشد. شب را با زیارت در حرم حضرت معصومه علیها السلام می‌گذرانی. با استراحتی کوتاه صبح تازه ای را شروع می‌کنی. از چند تن آدرس او را سؤال می‌کنی. در میان آنها یکی پیدا می‌شود که آدرس منزل میرزا را به تو می‌دهد. بعد از ظهر است که کوچه و پس کوچه‌های قم را پشت سر می‌گذاری. به دَر چوبی و محقری می‌رسی که آن را میکوبی. آقایی جلوی در می‌آید و می‌گوید: - بفرما! با کی کار داری؟ - با آقا میرزای قمی کار داشتم. - حاج آقا هر روز در این ساعت بعد از ظهر استراحت می‌کند. - پس کِی می‌شود او را ببینم؟ - برو یک ساعت دیگر بیا. ناگهان از داخل خانه صدایی به گوش هر دوی تان می‌رسد: - من بیدارم. به او بگو نرود، همانجا باشد. - چشم آقا. خادم آقا خودش را به داخل منزل می‌رساند و میرزا به او می‌گوید: ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۶ الی ۶۸. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۷ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... خادم آقا خودش را به داخل منزل می‌رساند و میرزا به او می‌گوید: - این کیسه را به آن آقایی که جلو در آمده بده. - اطاعت حاج آقا! آن خادم هم کیسه را می‌گیرد و به جلو در می‌آورد. تا چشمت به آن می‌افتد از تعجب مات و مبهوت می‌شوی. از خوشحالی زبان تو بند می‌آید و به سختی می‌گویی: - خ … خیلی … مم … ممنون … آقا! کیسه را صحیح و سالم با تمام محتویاتش بر می‌داری و به حرم حضرت معصومه علیها السلام می‌آیی. بار دیگر زیارت کرده و راهی وطن خودت می‌شوی. بعد از چند روز به قفقاز می‌رسی. فامیل و دوستانت به دیدار تو می‌آیند و علت تأخیرت را سؤال می‌کنند. تو هم از ابتدای ماجرا که کیسه پول و سوغاتی هایت به دریا افتاده و تا انتهای ماجرا را که آنها را در قم از میرزا می‌گیری تعریف می‌کنی. همسرت که از همه با دقت و فراست بیشتری به حرف هایت گوش می‌دهد یک دفعه از جا بلند شده و روی پاهای خودش می‌ایستد. سپس رو به تو می‌کند و می‌گوید: - نه بابا! یعنی همین کیسه ای که همراه خودت آورده ای به داخل دریا می‌افتد و گم می‌شود؟ - بله همین کیسه و همیان. - چگونه کیسه در جدّه به آب افتاد و تو آن را در قم به دست آوردی؟ - رفتم حرم امام علی علیه السلام و به حضرت متوسّل شدم و ایشان راهنمایی‌ام کرد تا از میرزای قمی آن را بگیرم. - وقتی میرزا خواست کیسه را به تو بدهد نشانی اجناس داخل آن را از تو پرسید؟ ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۸ و ۶۹. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🍀(داستان 658) قسمت ۸ 🌺 مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما🌺 🌾 ... - وقتی میرزا خواست کیسه را به تو بدهد نشانی اجناس داخل آن را از تو پرسید؟ - نه، اصلاً سؤال نکرد. - نام تو را پرسید؟ - نه! بدون اینکه چیزی بپرسد کیسه را برایم فرستاد. - آخر چطور نامت را نپرسید؟ او از کجا می‌دانست چه کسی درِ خانه را زده و چه کار دارد؟ خجالت می‌کشی و نمی دانی به همسرت چه پاسخی بدهی. از نگاه کردن به چشم‌های او خودداری می‌کنی. سرت را پایین می‌اندازی و در کنجی می‌نشینی. بسیار ناراحت و متأسف می شوی. باز این همسرت است که سؤال می‌کند: - تو که این چنین کرامت عظیمی از آن مرد الهی دیدی به داخل خانه اش نرفتی تا او را ببینی و دستش را ببوسی؟ - نه! چونکه تا کیسه را دیدم هیجان زده شده و آن را گرفتم و آمدم. - تو می‌دانی چه چیزی را از دست داده ای ای مرد!؟ - چه چیزی؟ - سعادت دیدار انسان کامل و بنده مخصوص خدا را از دست دادی. چون فکرت به دنبال پول و سوغاتی‌های خودت بود آنها را به دست گرفتی و آوردی ولی … سرزنش‌های زنت باعث می‌شود که مقداری به خودت بیایی. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📗: وعده دیدار - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: محمود ترحمی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان پنجم - مطالبات امام زمان علیه‌السلام از ما - صفحه ۶۹ و ۷۰. گروه⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ♻️ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 ♻️ https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: ♻️ @booye_zohooremahdi ♻️ https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor ➖➖➖➖➖➖➖➖➖