هدایت شده از مرسلات مدیا
✅💠سواد مصرف کالای فرهنگی
کاربر مؤفق و هوشمند در فضای مجازی فردی است که از سواد رسانه برخوردار بوده و همانگونه که بر مصرف و ارزش مواد غذای مصرفی مراقبت دارد؛ در استفاده از رسانه نیز مراقبت کند.
🔷 مریم رمضان قاسم عضو گروه تبلیغی صریر
https://rasanews.ir/002u3b
#یادداشت
#سواد_مصرف_کالای_فرهنگی
@taaghcheh
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴
دنیا تنگ و تاریک می شود نفس های پدر به شماره می افتد و غمی سنگین قلب فرزند را می فشارد، پدر در حال مفارقت از دنیاست و نفس های پایان عمر را تجربه می کند و این نفس های پایانی برای پدر و فرزند سخت و جانسوز است و لحظه ی وداع فرا می رسد پدر آشیانه ی دنیا را رها می نماید و برای فرزند دنیایی چونان قفسی می ماند که دیگر نفس کشیدن در آن هم سخت و دشوار می گردد ادامه زندگی که جای خود دارد.
حال فکرش را بکن که پدرت امام زمانت نیز باشد و باید دو بارِ غم سنگین و جانگداز را بر دوش بگیری و شال عزایِ امام و پدرت را بر شانه بیاندازی و دل خون شوی.
امروز امام زمان مان، امام زمان خود را نیز از دست دادند نه تنها عزادار پدر عزادار امام خویشند و........ می شوند پدر مهربان امت، پدری که تنها 5 سال داشته و دشمنان شان که از نسل دشمنان اجداد و پدران شان هستند با شمشیر کین، باز نقشه شهادت جدیدی را در سر می پرورانند و شمشیرهای خویش را تیز نموده تا نگذارند امام زمان با شمشیر عدالت بر فرق ظالمان و ستمگران بکوبد و طومار آنان را در هم بپیچد.خوفی عجیب بر جان طاغوتها و حکومتهای جورشان افتاده و برای عزادارِسامرا نقشه ها دارند و خداوند از نقشه های شان آگاه است و با غیبتِ هزاران ساله نقشه آنها را نقش بر آب می کند و امام غایب می شوند و حال در بین ما حضور دارند ولی ظهور نه.
چشم و دل ها را باید شست.
تا توان امام زمان را جُست.
✍️مریم رمضان قاسم
به امید ظهور و دیدار مولا صلوات
هدایت شده از کافه قلم
#ادبیات_داستانی
#تمرین_هفتگی
#امام_رضا
دو هفته بیشتر به میلاد نبی اکرم نمانده بود. قرار بود آقا سعید و خانوادهاش برای صحبتهای پایانی مراسم عروسی به خانه سوری خانم بیایند.
سوری خانم مدام غر میزد و میگفت: دختر بزرگ نکردم که بدون هیچ مراسم و سر و صدایی بره خونه بخت سه تا پسر بزرگ کردیم براشون مراسم اون چنانی گرفتیم که همه انگشت به دهن مونده بودند اون موقع حالا دختر دسته گل خودم باید سوت و کور بره خونه بخت.
سارا از غر زدنهای مادرش به ستوه آمده و مخالف با حرفهای مادرش بود ولی جرٱت مخالفت کردن نداشت گفت: خوب مامان کروناس دیگه چرا این قدر حرص میخوری.
سوری خانم صدایش را بالاتر برد و گفت: کرونا باشه. اگه به منه صبر میکنم تا کرونا تموم بشه تا ببینم خونواده آقا سعیدتون دیگه چه بهانهای دارند. در ثانی کرونا بهانه است مادر، مگه فرشید پسر دایی فرخت نبود چه عروسیای گرفت کرونا هم بود.
سارا گفت: مامان یادتون نیست مادربزرگ کرونا داشت و چون حسرت عروسی فرشید و داشت به کسی نگفته بود و اومد خواهرای زندایی و عمه عروس رو مبتلا به کرونا کرد.
خوبه خوبه حالا هنوز هیچی نشده ببین چطور سنگ این پسره رو به سینه میکوبی. خدا بیامرزه بابات اگه زنده بود عروسی تو را هم مث عروسی داداشات مجلل و آبرومند برگزار میکرد.
سارا به مادرش گفت: به نظرم مامان بذار بیاند ببینیم چی میگن اون موقع یه فکری میکنیم دیگه.
شب آقا سعید با شاخههای گل مریم که مورد علاقه سارا بود و یک جعبه شیرینی همراه با خانوادهاش مهمان خانه سوری خانم شدند.
سوری خانم که خیلی داغ بود بدون هیچ مقدمهای گفت:ما توی سر و همسر آبرو داریم امشب حتی پسرا و عروسا را دعوت نکردم که یه موقع با حرف و نقل شما آبروم کم و زیاد نشه.
یک دفعه سارا جعبه شیرینی و گلهای مریم را به دست مادرش داد روی جعبه چهار تا بلیط هواپیما خودنمایی میکرد سوری خانم وقتی متوجه شد با عروس و داماد و مادر آقا سعید روز میلاد پیامبر بعد از 8 سال دوباره چشمش به گنبد و صحن و سرای امام رئوف می افتد زبانش قفل شد.
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
چشم دل و چشم سر دلتنگ شماست آقاجان.
✍به قلم: مریم رمضانقاسم
🔸🔹حوزه علمیه مجتهده امین
🔹🔸اصفهان
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
دوستان خود را به جمع ما دعوت کنید.
https://eitaa.com/joinchat/1138884699C5d0e00a7bc
هدایت شده از مرضیه رمضانقاسم
🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸
✨
🔸
🔸جشنهای تفرقهانگیز
🔻خبرگزاریحوزه
https://hawzahnews.com/xbnwq
#یادداشت_مناسبتی
#شبهات_ماه_ربیع
#وحدت
#عقائد
🆔 @javadheidari110
🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸
@ramezan_ghasem110
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
مهرِپائیز هم دارد قدم قدم از ما دور می شود و گام های پایانی را بر روی برگهای زرد و خشک می گذارد و می رود تا سال دیگر.
این روزها به مهرپائيز نیاز داریم چرا که عصرِ پائیزی ارتباطات را پشت سر میگذاریم؛ چشم که باز می کنیم همه اطراف مان را ابزار و آلات فرا گرفته است که هر کدام نیازهای مان را برآورده می کنند تا جائی که نیاز به افراد نداشته و حتی احساس نیاز هم نکنیم دیگر کمتر به هم سر می زنیم و با ارتباطات مجازی مان دل خوشیم.
حالا دیگر مانند دوسال پیش هم نیستیم چه رسد به دهه های قبل که اطراف مان پر بود از انسانهای پر مهری که عاشقانه در کنارِمان می زیستند و بدون هیچ گونه توقع و منتی درصدد رفع حوائج مان بودند و ما نیاز به اطرافیان مان را حس می کردیم و خیال می کردیم بدون آنها هیچ کاری از پیش نمی رود.
دوسال پیش معتقد بودیم زندگی مان ماشینی شده و تمام کارهای مان را با ماشین آلات انجام می دهیم از ماشین که وسیله نقلیه بود تا ماشین ظرفشویی و ماشین لباسشویی و.....
ولی امروز باید گفت خودمان هم اگر نگویم کلا ولی تاحدودی ماشینی شده ایم و چرا ماشینی نباشیم که انسان برایندی است از اطرافیانش و در این روزها ارتباطات سرد و پائیزی و گویا فریز شده است خودمان هم باور نمی کردیم بدین جا برسیم و این از آن روست که ارتباط تنگاتنگ ما با اشیا بی جان اطراف مان روز به روز بیشتر و بیشتر می شود و داریم مانند آنها خشک و سرد و بی روح رفتار می کنیم و این است تٱثیرِهمنشین.
به امید آبانی پر از امید.
به قلم مریم رمضان قاسم
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
یک قدمی بهشت
در تقابل خیر و شر فرماندهی از سپاه شر جدا شده و به سپاه خیر می پیوندد.
شاید برای ما که در این برهه از تاریخ ایستاده ایم امر زیاد سختی به نظر نرسد و گمان کنیم ما نیز اگر همچون او در چنین تقابلی واقع می شدیم راه خیر را برمی گزیدیم و با شناخت حجت آشکار خداوند از یزیدیان تبری می جستیم.
سختی این انتخاب راه در جایی بر ما واضح می گردد که بدانیم عده ای از علمای اهل سنت به حقانیت اهل بیت علیهم السلام یقین داشته و دارند ولی برای حفاظت از مناصب ومنافع دنیوی شان دست از عقاید پوچ و باطل خویش برنمی دارند.
چه بسا افرادی در طول تاریخ بارها به زبان قائل بودند اگر علی نبود هلاک میشدیم و این کلام ناشی از شناخت شان بود اما عملکردشان به گونه ای دیگر بود.
بنابراین شناخت حق و حقیقت لازم است ولی کافی نیست باید راه حق را نیز انتخاب و در مسیرش گام برداریم آن هم گامهای محکم و استوار و آهنین همچون فرمانده پشیمان کربلا که او را از یک قدمی جهنم به بهشتی برین رهنمون به گونه ای که نام او از لیست سیاه یزیدیان حذف و به لیست اصحاب ارباب تشنه لب جای داد.
✍️مریم رمضان قاسم
هدایت شده از دوره مدیریت ذهن
🔵اهمیت مهارت آموزی و موفقیت در کارها
مسئله اصلى امروز دنيا درباره چقدر دانستن نيست، بلكه چه كارى را توانستن و انجام دادن است.
🔻در اطراف خود چند نفر را مى شناسيد كه از دوره هاى گوناگون چندين مدرك حرفه اى دارند ولى بيكارند؟
🔻چند نفر را ميشناسيد كه صاحب ايده و فكرهاى نابى هستند ولى كنج خانه نشسته اند و گله مى كنند كه هيچكس قدر آنها را نمى داند يا آنها را نمى فهمند؟
⁉️ راستى شما چطور؟
🔻 آيا شما هم جزء آن دسته از افراد هستيد كه فكر مى كنند خيلى مى دانند، خيلى مى فهمند، خيلى خوش تيپ و باهوش و خلاق هستند و حقشان را به آنها نداده اند؟
🔻آيا شما هم مدام از زمين و زمان و آدم ها گله و شكايت مى كنيد كه چرا شما را كشف نمى كنند و تاج بزرگ بر سرتان نمى گذارند و قدر چنين گوهر نايابى را نمى دانند؟
👈 بياييد با خودمان رو راست باشيم.
اگر كسى خودش، خودش را باور نكند، كشف نكند، نفهمد و به خودش بها ندهد نبايد از كس ديگرى انتظار داشته باشد تا اين كارها را برايش انجام دهد.