eitaa logo
🇮🇷غواص ها بوی نعنا می ده🇮🇷
111 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹ماجرای جالب دیدار با 🍃🌺 شهید سید مجتبی علمدار بعد از اتمام جنگ در واحد طرح و عملیات لشکر ۲۵ کربلا در ساری مشغول خدمت شد. او مداح اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی بود. چندین سال پس از جنگ یعنی در سال ۱۳۷۵ بر اثر جراحت‌های شیمیایی به یاران شهیدش پیوست. دوستان و همرزمان شهید خاطره‌‌های بسیاری را در رابطه با او در “علمدار” نقل کرده‌‌اند. تواضع و فروتنی، ایمان و اخلاص، التزام عملی به مراقبات و روحیه جهاد و مبارزه از سید مجتبی علمدار شخصیت بی نظیری ساخت که حتی علما او را صاحب امتیازات خاصی می‌دانستند. “حمید فضل‌الله نژاد” از دوستان شهید در همین رابطه خاطره‌ای از دیدار همرزم شهیدش با علامه حسن زاده آملی چنین روایت می‌کند: ♦️سید مجتبی علمدار علاقه ویژه‌ای به روحانیت داشت. می‌گفت:”سکان کشتی مبارزه، در این نظام اسلامی به دست روحانیت است.” روحانیت را قطب تاثیرگذار جامعه می‌دانست. سید در مراسمی که برگزار می‌شد از روحانیون استفاده می‌کرد. یکبار سید مجتبی بچه‌های هیأت بنی فاطمه(ع) را به روستای ایرا، در اطراف شهر آمل، برد. هدف زیارت و دیدار با علامه حسن زاده آملی بود. یکی یکی بچه‌ها را فرستاد داخل اتاق. خودش همان پایین مجلس در کنار درب ورودی نشست. حضرت علامه در بالای مجلس نشسته بودند. علامه قبل از شروع صحبت نیم خیز شد و درب اتاق را نگاه کرد. بعد اشاره کرد که سید جلو برود و نزد ایشان بنشیند. سید هم رفت و در کنار علامه نشست. علامه روی شانه او زد و چیزی گفت. از دور دیدم سید سرش را به حالت ادب پایین گرفته. بعد از اتمام دیدار، به سید گفتم: “علامه به شما چی گفت؟” سید جواب درستی نداد. هرچه اصرار کردم پاسخی نشنیدم. این اخلاق سید بود. همیشه کمتر از خودش حرف می‌زد. از نفری که جلوتر نشسته بود ماجرا را پرسیدم. گفت:وقتی علامه روی دوش سید زد به او گفت: ” بنده در چهره شما نوری می‌بینم. بیشتر مواظب خودتان باشید.” آن شب همه ما برگشتیم و وقتی سوار شده و حرکت کردیم سید دوباره به حضور علامه رسید.🌺🍃