eitaa logo
اندیشکده برهان
242 دنبال‌کننده
17 عکس
4 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا اصلاح‌طلبان، دشمن‌محور و آخرالزمانی‌اند؟ ✍شاهپور احمدی، میز تبیین 🔸جریان لیبرال و اصلاح‌طلب همواره جریان انقلابی را متهم به دشمن‌محوری و آخرالزمان‌گرایی(اتهامی که لیبرالهای صهیونیست به طیفی از افراطیون حامی نتانهایو نسبت می‌دهند) کرده است. 🔸پیام تبلیغاتی اخیر ستاد پزشکیان حاوی هر دو عنصر دشمن گرایی و آخرالزمان گرایی است؛ پیامی که بر هراس افکنی از رقیب و ترسیم آینده خیالی تاریک تکیه دارد: «شهروندان عزیزی که با رأی خود به ایده‌های خطرناک و تخیلی نه گفتند، حتی اگر به شخص من رای نداده باشند، کاری بزرگ و در خور ستایش کردند. آنها سپر بلای ایران شدند در مقابل گروهی کوچک که خود را صاحب کشور می‌دانند؛ حالا بقیه فرصت می‌کنند تا خطر احتمالی را دریابند. کار شهروندان هنوز تمام نشده است. در هفته پیش رو تا انتخابات دور دوم، به ما بپیوندید تا سایه‌ی بلا را از این کشور دور کنیم. خاک پای مردم ایران؛ مسعود پزشکیان». 🔸 لازم به یادآوری است که بیشتر اصلاح‌طلبان همواره اصولگرایان و بعضاً سیاست‌های ثابت نظام را متهم به «دشمن‌محوری» کرده‌اند. از نظر آنها دوگانه سیاست، دوست/ دشمن نیست، بلکه سود/زیان است اما در عمل خود این جریان بر دشمن و دشمنی تأکید و تکیه کرده است. هراس‌افکنی و ترسیم آینده های آخر الزمانی مانند احتمال جنگ، تحریم و از این قبیل، دشمن انگاری رقیب داخلی و القای چهره ای دژخیم و مستبد از آنها، همه و همه ساختن تصاویری هالیوودی و سینمایی از رقیب است. 🔸در این دوره، عمده تخریب‌ها متوجه جلیلی و سپس قالیباف بود و کمتر و ندرتا از سوی اصولگرایان شاهد تخریب پزشکیان بودیم. حتی در آغاز دور اول روزنامه کیهان با احترام از او یاد کرده و البته نسبت به احتمال استیلای جریان هراس(اصلاح!) و افراطیون بر او تذکر داد. 🔸 قابل تأکید است که بخش عمده‌ای از کنش اصلاح‌طلبان در هر دوره از انتخابات بر هراس‌افکنی استوار بوده است؛ ترسیم چهره‌ای ترسناک از رقبا و هراس‌افکنی پیرامون تبعات قدرت‌گرفتنشان. از نهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۸۴ تا به امروز آنان به همین منوال حرکت کرده و هر چند در مقاطعی این مسئله شدت و ضعف داشته اما پیوند و همنشینی زیادی میان اصلاح‌طلبان و هراس‌افکنی پیرامون رقبا وجود داشته است. از احمدی‌نژاد ۸۴ و ۸۸ گرفته که قرار بود در پیاده‌روها دیوار کشیده، ایران را به ورطه جنگ بکشاند و اصولگرایانی که در سال ۹۲ قدرت‌گرفتنشان مساوی با افزایش تحریم‌های جهانی بود تا شهید رئیسی در سال ۹۶ و جلیلی و قالیباف در ۱۴۰۳ از این هراس‌افکنی اصلاح‌طلبان مصون نمانده‌اند. اگرچه در برهه‌هایی هم این جنگ روانی علیه رقبا و هراس‌افکنی‌های سنگین اثر خود را برجای گذاشته و موجب تحرک اقشار خاکستری برای رأی به نامزد مقابل اصلاح‌طلبان شده اما قرار نیست که این ایده تکراری، ضعف‌های اصلاح‌طلبان را پوشانده و ابزاری برای رای‌آوری آنان باشد. 🔸 ترسیم راهبرد در هر دوره از انتخابات مقتضیات خاص خود را می‌طلبد و تمسک به ایده تکراری هراس‌افکنی، نتایج یکسانی برای اصلاح‌طلبان نخواهد داشت و این بار به ابزاری علیه خود آنان تبدیل خواهد شد. اگرچه به این راهبرد از منظر دیگری هم می‌توان نگریست و آن مستعمل‌شدن و کهنگی ایده‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان است. دیگر امکان به‌میدان آوردن مسئله آزادی‌های فرهنگی و سیاسی که در گذشته برای طبقات متوسط جذابیت داشت وجود ندارد و حتی شرایطی برای تبدیل‌کردن سیاست‌خارجی، مذاکره با غرب و رفع تحریم‌ها به نقطه نزاع انتخابات همانند سال ۹۲ مهیا نیست چون عملکرد اصلاح‌طلبان در هنگامه زمامداری آنان و ناکامی در تحقق به شعارهای مطروحه خود، سرخوردگی عمیقی بین بدنه اجتماعی این جریان ایجاد کرده است. بنابراین راهی جز تمسک به هراس‌افکنی پیرامون رقبا و بهره‌گیری از ظرفیت رای سلبی دیگر نامزدها وجود ندارد و از این‌روست که رسانه‌های آنان با تمام ظرفیت در این انتخابات، تمرکز خود را روی تخریب رقبا بنا نهاده‌اند. تمرکز دیگر جریان مذکور، تأکید بر دشمن خارجی از رهگذر بزرگ نمایی آن و ترساندن از آن است. با این وصف باید پرسید چه کسی دشمن‌محور است؟ کسی که دشمن را بزرگ و ناخواسته ایران و ایرانی را کوچک می‌شمارد یا کسی که دشمن برای او ارزش ذاتی و مستقل ندارد؟ کسانی دشمن محور هستند که هویت و پیروزی خود را در تعریف نسبت‌شان با دشمن تلقی و ترسیم می‌کنند نه کسانی مانند دکتر سعید جلیلی که با تکیه بر مبانی بومی، کنش سیاسی می‌کنند. 🟠 @borhan_inst
چرا جلیلی؟ ✍عطاالله رفیعی آتانی، میز تبیین 🔸گفتگوهای این روزهای کشور نشان می‌دهد که دو دیدگاه و یا دو رویکرد اصلی برای تصدی مدیریت آینده کشور بسیار روشن‌تر از گذشته در حال زورآزمایی در بستر تعاملات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و بیش از همه سیاسی هستند. اما گفتگو ها هر اندازه در قلمرو اهداف و برنامه‌ها بی‌اجمال و بی ابهام مطرح می‌شود در قلمرو راه‌های تحقق آن به وسیله دولت پر از ابهام و اجمال است. البته مسئله اساسی هر دو رویکرد به درستی «پیشرفت کشور» است. 🔸بر اساس یک رویکرد، پیشرفت کشور عمدتاً به معنای پیشرفت «اقتصادی» با روش‌های «غربی» و با پذیرفتن همه ملازمات فرهنگی ،سیاسی و ....آن است و این خود را در هضم در جامعه جهانی به رهبری امریکا و اروپا نشان خواهد داد. بنابراین همه تدابیر سیاسی باید متضمن تقویت همه راه‌ها برای حذف همه موانع نظیر تحریم‌ها با تکیه به تدابیر غربیها برای تقویت توسعه اقتصادی باشد. توسعه اقتصادی هم به معنای افزایش ثروت خواهد بود که در نتیجه نحوه توزیع ثروت و یا حتی فقر و نابرخورداری بخشی از جامعه در اولویت قرار ندارد. از سوی دیگر چون جوهره این توسعه اقتصادی نوعی "خوشی مادی" است و خوشی‌های دیگر زندگی مادی نیز باید به عنوان مکمل خوشی‌های اقتصادی آن هم به سبک و سلیقه مغرب زمینیان که عمدتا جلوه فرهنگی پیدا می‌کند باید کاملاً مبنای عمل باشد. 🔸بر این اساس مبنای اساسی این رویکرد خوش بودن همه جانبه مادی زندگی است که خود را عمدتاً در خوشی‌های اقتصادی همراه با سایر خوشی‌های زندگی با راه و روش غربیان و عمدتاً با تکیه بر مدل زندگی غرب امریکایی است. بنابراین تفکر غربی، الگوی اخلاقی، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی غربی زندگی به مثابه توسعه یافتگی قلمداد می‌شود و هر آنچه در غیر این مسیر و مقصود باشد به مثابه عقب افتادگی است. در این چهارچوب فکری خوش‌ترین روزگار آن است که همه زمینه‌های فرهنگی مثل آزادی‌های گوناگون و همه زمینه‌های سیاسی و اقتصادی و مهم‌تر از همه در شرایط فعلی همه زمینه‌های بین‌المللی نظیر حذف و یا کاهش مداخلات آرمانگرایانه انقلاب اسلامی در عرصه بین الملل و حذف همه موانع رابطه ایران و غرب به ویژه امریکا، آن هم از سوی ایران باید فراهم شود. 🔸البته این جریان دارای پیشینه‌ای بیش از صد ساله در کشور است. اما با این هویت و اشخاص فعلی سیاسی و فکری آن بر اساس باور اما عمدتاً عمل گرایانه به مبانی و معارف انقلاب اسلامی شکل گرفت و بعدها و به تدریج اینگونه شده است. بنابراین ماجراهای مومنانه‌تر آن تلاش می‌کند تا حد امکان تلاش امروز و یا تغییر امروز خود را ادامه آن گذشته نشان دهد و بخش عمده این دگردیسی خود را با برجسته سازی برخی از آموزه‌های بنیادین انقلاب اسلامی نظیر آزادی یا منزلت مردم و غیره موجه نماید و البته مهمتر از آن این رویکرد خود را با نقدهای وارده بر تجربه حکمرانی و نیز دیدگاه‌های جناح رقیب که سعی می‌کنند آن را واپسگرایانه تفسیر نمایند توجیه کنند. اما هرچه هست و بود و هر که و هرچه که باشد آنها به تدریج از نظام جامع فکری انقلاب اسلامی به مثابه یک تحول عظیم معنوی، عدالت خواهانه و ضد غربی فاصله گرفتند و تلاش می‌کنند که همه مقدرات کشور را به دست بگیرند تا بتوانند هرچه سریعتر با گسترش آزادی های بی حد و حصر فرهنگی و گسترش بی حد و حصر تعاملات با غرب به ویژه آمریکا همه آنچه که در گذشته خود باور داشتند (که اساساً بیش از اسلامی بودن به ضد امریکایی بودن شهره بودند) را از خاطره‌ها هم حذف کنند و کشوری مرفه به سبک و سیاق کشورهای غربی شده بسازند! 🔸کشور را که عمدتا خود در این ۴۰ سال در اداره آن موثر بوده اند ناکام می‌دانند چون بیهوده در تقابل با این مسیر گام برداشته است و همه دیگران را برای عدم تحقق این آرمان بزرگ خود، غیر از خودشان را (حتی در مواردی که خود یا آمریکا باعث و بانی بوده اند) مقصر می‌دانند. برای نمونه یادشان رفته که بر دیوار سفارت آمریکا در آبان ماه ۱۳۵۸ خود -آن هم به درستی - بالا رفته‌اند و یا یادشان رفته که ۸ سال پس از یک ۸سال قبلی برای دلبری از آمریکا زیادی تلاش کردند و نتیجه‌ای نگرفتند و اساساً و اصلاً یادشان رفته که برجام را صرف نظر از نادرستی آن، امریکا پاره کرده است و بسیاری موارد دیگر! چون مطلوب آنها این است که ما از آن رو که به شدت به این رابطه نیاز داریم باید علیرغم هرچه که و هر که انجام داد همچنان مسیر بگشاییم یعنی تنها کار عاقلانه ما تسلیم است. مسیر ناگشوده نشان می‌دهد که ما در انجام این وظیفه غیر قابل تغییر خود قصور که نه دائماً تقصیر داشته‌ایم. 🔰ادامه در فرسته بعد 🟠 @borhan_inst
🔰ادامه مطلب «چرا جلیلی» https://eitaa.com/borhan_inst/58 🔸حضور آقای مسعود پزشکیان که در این سطح برای کمتر کسی چندان قابل پیش بینی بود، چه بداند و چه نداند، چه بخواهد و چه نخواهد، برای تحقق همه این اهداف است. جالب‌تر آنکه به دلیل حضور و همراهی حداکثری جریان غرب‌گرای کشور به صورت یک حزب تمام در این شرایط با وی، خصوصیات و یا دلبستگی‌های فردی او عملاً و واقعاً بی تاثیر خواهد بود. به ویژه که اساساً وی فردی دارای قوت نظری ویا قدرت مدیریت سیاسی و اجتماعی در خور نیست و این موضوع با توجه به مشارکت پایین مردم، تقویت هم می‌شود. 🔸رویکرد دوم بر آن است که مسئله، آرمان و هدف اصلی کشور همان پیشرفت همه جانبه فردی و اجتماعی است. پیشرفت به معنای توسعه وجودی و افزایش ظرفیت‌های فرد و جامعه با محوریت آگاهی و علم و در نتیجه و به تبع آن اخلاق و فضایل انسانی، پیشرفت اقتصادی و سیاسی است. رشد و بکارگیری ظرفیت‌ها و قابلیت‌های انسانی کشور باعث و بانی پیشرفت همه جانبه کشور در ابعاد گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. به فعلیت رسیدن استعدادهای انسانی باعث شکوفایی در همه ابعاد زندگی می‌شود. رشد و بکارگیری ظرفیت‌های انسانی در کشور بود که در جنگ با دشمنان جهانی انقلاب اسلامی باعث پیروزی شد و همچنان می‌شود. در این چهارچوب فکری اصلاح و پیشرفت مراکز علمی، آموزشی، فرهنگی مبنا و اساس همه پیشرفت‌های کشور است. در این چهارچوب فکری حتماً باید مداخلات دولت در اقتصاد کاهش پیدا کند ولی حتماً باید دولت در فرهنگ، آموزش و پژوهش سرمایه‌گذاری کند و اگر چنین شود «اقتصاد دانش بنیان» شکل خواهد گرفت و قدرت سیاسی افزایش خواهد یافت و فرهنگ به مثابه همه چیز باعث پیشرفت همه چیز خواهد شد. زیرا فرد و جامعه توانمند علمی محصولات فراوانی در اقتصاد خواهند داشت. 🔸 تئوری‌های اقتصادی بر آنند که اساسأ اقتصاد دانش بنیان است زیرا بیش از هفتاد درصد رشد اقتصادی کشورها محصول دانش است. چنانکه قدرت سیاسی نیز محصول دانش است و همه فضیلت‌های فردی و اجتماعی دیگر نیز محصول دانش است .دانشی که در انسان‌ها خلق می‌شود و باعث پیشرفت وجودی آنها و جامعه می‌شود. بر این اساس پیشرفت اقتصادی و سیاسی را باید محصول پیشرفت انسانی و انسان‌های یک کشور دانست. جالب آن است که اختاپوسی مثل تحریم نیز تنها در عرصه‌هایی ناکارآمد بوده که کشور عزیز ما با استفاده از ظرفیت‌های مردم به پیشرفت‌های علمی دست یافته است. باور کنید که تنها موردی که دشمن، ما را تحریم نمی‌کند فروش اورانیوم به کشور ماست. حرف و روش او این است که شما اورانیوم تولید نکنید ما به شما می‌فروشیم! این‌ها همان‌هایی هستند که هم اکنون فروش داروهای ضد سرطان و بیماران پروانه‌ای و ... را به ایران تحریم کرده اند! مسئله یک علت بیشتر ندارد و آن اینکه ما نمی‌توانیم این داروها را خود تولید کنیم. بر این اساس توسعه انسانی و بهره‌مندی از ظرفیت‌های مردم ایران تنها راه حل همه چیز از جمله بی‌اثرسازی تحریم‌هاست. 🔸انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک تحول عظیم الهی همه ماموریت خود را رشد انسان‌ها و در نتیجه دستیابی به همه دستاوردهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و بین‌المللی به عنوان محصول این توانمندسازی قرار داده است و تاکنون همه مسائل خود را با این روش حل کرده است. امریکا و امریکاییان جهان هر کجا که با استعداد فعلیت یافته ایرانی روبرو شده‌اند شکست خورده اند و حاضرند هر امتیازی بدهند که این مسیر متوقف شود. ماجرای صادرات اورانیوم به ایران و ... از این جمله هستند و هرجا که بدانند هر برخورداری ایرانی‌ها محصول توانمندی آنها نیست همه راه‌ها را به سوی ما خواهند بست. تحریم‌ها دقیقاً در همین عرصه‌ها وضع شده‌اند. 🔸اما روش ما این بوده است که موشک‌ها را ما ساختیم و ما تصمیم گرفتیم که شلیک کنیم و شلیک کردیم و برخی از موشک‌های ما به هدف خورد و برخی بیشتر به هدف خورد و برخی نخورد. اما ما یاد گرفتیم که در تصمیم بعدی پیشرفته تر عمل کنیم یعنی دقیقاً خود ما! درمورد سلولهای بنیادی، در مورد همه هایتکها و در قلمرو علوم انسانی ما همین گونه شد. 🔸 «سعید جلیلی» اینک علمدار تداوم تحقق روزافزون این آرمان‌های بزرگ است. پزشکیان فکر می کند اگر ما کوتاه بیاییم آنها از تحریم‌ها کوتاه خواهند آمد و سعید جلیلی فکر می کند که اگر ما روی توانمندی و افزایش توانمندی خودمان حساب کنیم آن‌ها از تحریمها کوتاه خواهند آمد. 🟠 @borhan_inst
چرا جلیلی، مردمی‌تر است ✍محسن سلگی، میز تبیین 🔸برخی اصلاح‌طلبان، برنامه‌مندی و جامعیت برنامه سعید جلیلی را غیردمکراتیک تلقی کرده‌اند. آنها مدعی می شوند که جلیلی در جایگاه دانای کلی و برج عاج خود نشسته و تکلیف همه‌چیز را از پیش تعیین کرده است. در ادامه نشان خواهیم داد که برنامه جامع جلیلی حتی با محک و معیارهای دمکراتیک نیز قابل تحسین است. افزون بر این نشان خواهیم داد که او منطق مردمی انقلاب اسلامی و نیز اسلام را بهتر نمایندگی می‌کند. 🔸یکم، سعید جلیلی برنامه خود را طی سالها و جلالت زمانی(کلانسالی و کلان‌زمانی) نوشته است. به بیان دیگر، زمان‌پریش نیست. برنامه او سفارشی و طی یک ورودی یکباره نبوده است. از درون، آن هم درون مردم و نهادهای اجتماعی جوانه زده و بالیده است. یک برنامه غربی یا شرقی و مبتنی بر نگاه خارجی نبوده است؛ یک شاخه از درخت نظریه‌های غربی نبوده که بخواهد آن را در زمین ایران بکارد و در نتیجه، مکان‌پریش باشد. در مقابل و در بی‌برنامگی پزشکیان، برنامه پیشاپیش قرار است از خارج وارد شود، حتی اگر توسط کارشناسان خارجی نوشته نشود. کارشناسان داخلی او نیز خارجی‌اند. این یعنی او مکان‌پریش و زمان‌پریش است و قرار است در ایران نهالی را بکارد که مناسب استعداد و ظرفیت خاک و هوای ایران نیست (او شاید و به احتمال زیاد دل در گرو ایران داشته باشد اما هوای غرب در سر دارد). 🔸دوم، برنامه سعید جلیلی محصول رایزنی بوده است، آن هم نه فقط رایزنی با نخبگان، بلکه رایزنی با کسانی که در عرف بعضاً آنها را بی‌سواد می دانند، با کشاورز روستانشین و فراموش‌شده رایزنی و مشورت کرده است، آن هم در یک تداوم و رفت‌وبرگشت و بنابراین گفت‌وگوی انتقادی و عمیق. از‌این‌حیث، او مردم را به نحو رایزنانه هم دیده است و بنابراین به نظریه‌های دمکراسی مشورتی نزدیک‌تر از رقیب است. در این فضا است که برنامه جلیلی، از درون مردم و از پایین شکل گرفته است(جنبه صعودی دارد) و جنبه آمریت و از بالا به پایین(نزولی) ندارد. سوم، جلیلی نماینده ی عمیق‌ترشدن و مردمی‌ترشدن سفرهای استانی است. جبهه اصلاحات هرگز به این پدیده شگرف روی خوش نداده است و حتی آن را به تمسخر گرفته است. احمدی‌نژاد نماد این پدیده است اما این شهید رییسی بود که آن را در نهاد دولت به اوج رساند. در شرایط اپیدمی کرونا هم برنامه سفرهای استانی در اولویت دولت شهید رییسی بود و او لحظه‌ای از گفت‌وگو و حضور مردمی کوتاه نیامد. 🔸 سعید جلیلی در صورت تشکیل دولت، سفرهای استانی را به اوج و قله جدیدی می‌رساند. برخلاف احمدی‌نژاد که ملاقات گذرا با مردم داشت، سعید جلیلی ملاقات عمیق و فردی با مردم هم دارد. او بعضا به یک شخص خاص در یک اجتماع محلی مراجعه دوباره وچندباره دارد. در ایام کرونا به یک کارآفرین جوان در اصفهان سر می‌زند و درست یکسال بعد به او مراجعه مجدد می کند و می بیند حجم کارکنان مجموعه او از ۲۵۰نفر به پانصد نفر رسیده است. شاهد دیگر این که در مناظرات دور اول، به‌طور مصداقی و دقیق از فلان کشاورز در فلان روستا با ذکر نام روستا و وضعیت دقیق او سخن می‌گفت. همچنین بر این که ساعتها گفت‌وگو با افراد در اجتماعات محلی و محیط‌های کارآفرینی داشته است، تاکید می کرد. 🔸همه اینها مصادیق مردم‌سالاری، نگاه از پایین و از درون و نه از بالا به مسائل کشور است. همه اینها نشان می‌داد برنامه او در لحظه قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری، پیشینی است اما در اصل، برنامه او پسینی است؛ محصول یک فرایند و طی زمان زیاد و نیز مشورت و چکش‌کاری مرارت‌بار بوده است. پارادایم انتقالی یا پارادایم آیینی؟ در علوم ارتباطات از دو پارادایم یا الگوی ارتباط سخن به میان است. پارادایم انتقالی مبتنی بر رابطه‌ی با واسطه با مخاطب است؛ چیزی که در رسانه ها و حتی پیام‌رسان‌ها می بینیم. اما پارادایم آیینی مبتنی بر هم‌نفسی و حضور کنار مخاطب است. این پارادایم تطابق بیشتری با دمکراسی و مردم‌سالاری دارد و از خطای دورداوری کمتر آسیب می‌بیند. امکان گفت‌وگو در این الگو بیش از الگوی انتقالی(الگوی مورد علاقه لیبرال‌ها و دولت روحانی) است. 🔸مصداق الگوی آیینی، مراسم عاشورا و غدیر است. مصداق دیگر آن، سفرهای استانی است. مصداق دیگر و خاص آن، ملاقات‌های مکرر و سفرهای عمیق و رایزنانه سعید جلیلی در اجتماعات محلی، اجتماعات کارگری، اجتماعات دانشجویی و اجتماعات کارگاهی_ کارآفرینی است. مطابق این، جلیلی نه فقط در یک هم‌اندیشی و هم‌صحبتی، که در یک هم‌نفسی برای کشور به برنامه رسیده است. برنامه او رسیده است نه کال و ابتدایی. جامع است و البته دقیق. سنجیده و سنجنده است. بر اساس آنچه گذشت باید گفت برنامه سعید جلیلی در یک فرایندی شکل گرفته است که هم آیینی‌تر(دینی‌تر) و هم مردمی‌تر است. 🟠 @borhan_inst
🔻 ترور اسماعیل هنیه در تهران توسط رژیم صهیونیستی با راهبرد «بازسازی بازدارندگی اسرائیل» که در طوفان‌الاقصی فرو ریخت، انجام شده؛ این را «یسراییل زیو» از فرماندهان اسبق ارتش اسرائیل گفته است. خونخواهی ایران باید منجر به فروریختن سازه بازدارندگی اسرائیل در میان افکارعمومی جهان شود. 🟠 @borhan_inst https://x.com/borhaninst/status/1818624262816649371?t=-rpsq4-FC-24wT5jhL2Nug&s=35
📌 دکتر عراقچی، محتمل‌ترین گزینه برای تصدی وزارت خارجه، در پیامی ترور اسماعیل هنیه را مانع تراشی رژیم اسرائیل برای مذاکره میان ایران و امریکا اعلام کرده است. از این موضع ایشان می ‌توان درک و برداشت‌های قابل تاملی داشت: 1. از نظر ایشان ترور اسماعیل هنیه، رئیس شاخه سیاسی حماس، پس از مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید، بدون هماهنگی با طرف امریکایی بوده است. این در حالی است که توجه به سفر نتانیاهو به واشنگتن چند روز پیش از این واقعه، بوده است. پر واضح است که تصمیمات اساسی در جریان این سفر گرفته شده است لذا تصمیم به ترور در قلب خاک ایران یک تصمیم امریکایی است، نه یک تصمیم خودسرانه‌ی از سوی رژیم. این مهم چیزی است که گویا آقای عراقچی به آن التفات ندارد. 2. مبتنی بر تحلیل آقای عراقچی به نظر می‌رسد او بر این تصور است که سران رژیم و همچنین امریکایی ها میان دولت پزشکیان و جمهوری اسلامی تمایز قائل است، در حالی که آنچه از رفتار امریکایی ها بر می‌آید این است که حکومت امریکا میان دولت‌های ایران تمایز قابل توجهی قائل نیست. هدف امریکا و رژیم اسرائیل مشخصا کلیت جمهوری اسلامی است و در رفت و آمد دولت ها، اولویت های خود را تغییر نداده‌اند. البته اروپای غربی قدری میان اصلاح طلبان و اصولگرایان تمایز قائل است اما آنها تصمیم گیر اصلی نیستند. 3. تنش حاد حاکم بر منطقه، به علت بر مسند نشینی این دولت نیست، چرا که محور تحولات عالم، دولت جدید ایران نیست. جانمایی دولت جدید در مرکز رخداد‌ها، منطبق با واقعیات نظام بین‌الملل نیز نمی‌باشد. رژیم اسرائیل با این عملیات در مسیر اهداف خود حرکت کرد و بر دامان بقا چنگ انداخت، اینکه این اقدام را صرفا، ایجاد مانع بر سر راه دولت جدید دانست، تحلیلی حاصل از خود مرکز بینی غیر واقع بینانه است. 🟠 @borhan_inst https://x.com/araghchi/status/1818691315410125173?t=qZ0EotyfgV3L89iHE-IDHw&s=19
آینده تاریکی که پس از جنگ غزه در انتظار اسرائیل است ✍ محمدمهدی محمدی؛ مسئول میز بررسی‌های راهبردی و بین‌الملل اندیشکده برهان 📌 مجله آمریکایی فارن افرز در مقاله جدیدی که در تاریخ 12 آگوست با عنوان «نابودی اسرائیل» منتشر کرده است، با خرق عادت، نگاهی واقع گرایانه‌تر به مسائل رژیم اسرائیل داشته و آنها بر شمرده است. 🔸 موارد زیر در این مقاله قابل توجه هستند: ۱- علیه بشریت در زمان ایجاد اسرائیل، بنیانگذاران آن، کشوری را تصور می‌کردند که با ارزش‌های انسانی تعریف شود. اعلامیه استقلال و سند بنیادین اسرائیل، بر این اصرار داشت که این کشور "برای همه ساکنان خود صرف نظر از دین، نژاد یا جنسیت، برابری کامل اجتماعی و سیاسی را تضمین خواهد کرد" و "به اصول منشور سازمان ملل متحد وفادار خواهد بود." اما از همان ابتدا، این چشم‌انداز هرگز محقق نشد؛ پس از همه، تقریباً دو دهه پس از امضای این اعلامیه، فلسطینی‌های ساکن اسرائیل تحت حکومت نظامی زندگی می‌کردند. جامعه اسرائیلی هرگز نتوانسته است تضاد بین جذابیت جهانی‌شدن آرمان‌های آن اعلامیه و فوریت تأسیس اسرائیل به عنوان یک دولت یهودی برای محافظت از یهودیان را حل کند. ۲- بازگشت به استبداد این کشور در مسیری غیرلیبرال، خشونت‌آمیز و مخرب قرار دارد. آرمان‌های انسانی بنیانگذاران آن به طور کامل ناپدید خواهند شد، زیرا اسرائیل به سمت آینده‌ای تاریک‌تر می‌رود که در آن ارزش‌های غیرلیبرال، دولت و جامعه را تعریف می‌کنند. اسرائیل در مسیر تبدیل شدن به یک رژیم اقتدارگرا نه تنها در برخورد با فلسطینی‌ها بلکه با شهروندان خود قرار دارد. این کشور ممکن است به سرعت بسیاری از متحدانش را از دست داده و منزوی شود. ۳- روی کار آمدن رادیکالیسم مذهبی چرخش فعلی اسرائیل به راست افراطی که توسط سیاستمداران و بسیاری از طرفداران آنها پیش رانده می‌شود، می‌تواند اسرائیل را به نوعی "تئوکراسی قوم‌گرا" تبدیل کند که توسط یک شورای قضایی و قانون‌گذاری یهودی و افراطیون مذهبی راست‌گرا اداره می‌شود. تغییرات جمعیتی و اجتماعی-سیاسی اسرائیل، از جمله افزایش سریع جمعیت فوق ارتدکس، گرایش جوانان یهودی اسرائیلی به راست و کاهش تعداد یهودیان اسرائیلی که خود را سکولار می‌دانند، یک بدنه سیاسی متدین‌تر ایجاد کرده است که ادامه حیات اسرائیل را بخشی از یک مبارزه آشتی‌ناپذیر بین یهودیت و اسلام می‌داند. ۴- در مسیر انزوا اسرائیل غیرلیبرال به یک کشور منفور تبدیل خواهد شد. اسرائیل در حال حاضر به طور چشمگیری در سطح بین‌المللی منزوی می‌شود و سازمان های بین‌المللی متعددی به دنبال اقدامات تنبیهی حقوقی و دیپلماتیک علیه آن هستند. پرونده نسل‌کشی در دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) و نظر اخیر آن در مورد غیرقانونی بودن این اشغال، حکم دستگیری دادگاه کیفری بین المللی (ICC) برای نتانیاهو و وزیر دفاع یوآو گالانت، و اتهامات معتبر متعدد در مورد جنایات جنگی و انسانی نقض حقوق بشر، ضربه‌ای به جایگاه جهانی اسرائیل وارد کرده است. حتی با حمایت متحدان کلیدی، تأثیر انباشته افکار عمومی منفی، چالش‌های قانونی و سرزنش‌های دیپلماتیک به طور فزاینده‌ای اسرائیل را در صحنه جهانی به حاشیه خواهد برد. 🟠 @borhan_inst 🟠 @raahnegar https://www.foreignaffairs.com/israel/undoing-israel
borhan adobi.mp3
67.54M
📌 صوت کامل نشست «تحلیل آرایش جدید نیروهای سیاسی ایران در میانه انتخابات و جنگ منطقه» که به همت اندیشکده «برهان» برگزار شد. 🔸از سلسله نشست‌های «چه باید کرد؟» مهمانان: سعید آجرلو، مدیرمسئول روزنامه صبح نو سیدعلی متولی‌امامی، مدیر گروه مطالعات نهاد علم مؤسسه علم و سیاست اشراق جعفر حسن‌خانی، سردبیر مجله علوم‌انسانی فکرآورد 🟠 @borhan_inst
📌 گزارش تصویری نشست «تحلیل آرایش جدید نیروهای سیاسی ایران در میانه انتخابات و جنگ منطقه» که به همت اندیشکده «برهان» برگزار شد. 🔸از سلسله نشست‌های «چه باید کرد؟» مهمانان: سعید آجرلو، مدیرمسئول روزنامه صبح نو سیدعلی متولی‌امامی، مدیر گروه مطالعات نهاد علم مؤسسه علم و سیاست اشراق جعفر حسن‌خانی، سردبیر مجله علوم‌انسانی فکرآورد 🟠 @borhan_inst