ادامه متن...
4- نشانه بارز عمومیت داشتن پدیده عشق اجتماعی در ایران، عشق بینظیر ایرانیان به خادمین واقعی است. «عشق به خادم». عشق به خادمی که عاشق خدمت است و تا پای جان برای مردمش کار میکند.
🔸محورهای متعدد دیگری میتوان به این لیست افزود، اما با همین چهار محور هم، تحلیل اجتماعی پدیده تشییع پیکر میلیونی ممکن است. «عشق به خدمت» و «عشق به خادم» دو افزونه مفهومی است که جامعه ایرانی به چارچوب نظری عشق اجتماعی اضافه میکند. رئیس جمهور با شهادت خود حین خدمت ایثارگرانه، عشق اجتماعی خود به مردم ایران زمین اثبات کرد. خدمت بیمنت و بدون قید و شرط. مردم نیز با حضور تاریخی در مراسم یادبود شهید جمهور، فرهنگ بینظیر عشق به خادم ایثارگر را بار دیگر نشان دادند. عشقی که بصورت دائمی و بینظیر در تشییع پیکر شهدا تکرار کردهاند...
#سیاست
🟠 @borhan_inst
🟠 @jafaraliyan
درنگ سیاسی و اقتصادِ توجه
(تحلیل پدیدارشناختی واقعه سیام اردیبهشت)
✍ جعفرعلیاننژادی؛ دانشآموخته علوم سیاسی
🔸یکی از زوایای مغفول در خصوص شهادت آیتالله رئیسی و هیئت همراه ایشان، فهم اثر پدیدارشوندگی واقعه و درک منطق رویآورندگی مردم به آن است. تحلیل پدیدارشناختی این موضوع میتواند پرتویی بر زوایای مغفول ماجرا افکنده و شناختی بر تأثیرات آتی آن حاصل کند.
🔸برای حصول این منظور از روش تحلیل پدیدارشناختی هوسرل استفاده میکنیم. در نظر هوسرل میتوان یک «نگرش طبیعی» به جهان داشت و یک «نگرش پدیداری». در نگرش طبیعی وجود جهان مستقل از فهم انسان مفروض گرفته میشود. اما تنها وقتی این جهان قابلیت تجربه شدن برای انسان دارد که اجزا و اشیاء آن، آنطور که هستند برای ما آشکار شوند.
🔸نکته مهم آن است که آشکارشدگی چیزها در ذهن صورت نمیگیرد، بلکه در جهان بیرونی آنطور که هستند، آشکار میشوند. حال پرسش، چگونگی این آشکارشدگی است. اگر آنگونه که خود هستند آشکار میشوند، راه تجربهشان چیست؟ هوسرل برای پاسخ به این پرسش از دو فروکاست یا تقلیل پدیدارشناختی و یک عمل رویآورندگی حرف میزند.
🔸فروکاست اول، همان تقلیل پدیدارشناختی یا اپوخه است. در این فروکاست و تقلیل ما وجود جهان مستقل از خود و همه اجزایش را در پرانتز قرار میدهیم، تا زمینه گشودن ما به جهان پدیدارها فراهم شود. جهان و موجودات در آن، تنها با چنین عملیاتی، نزد ما حاضر میشوند. یعنی از جهان مستقل با اپوخه یا تقلیل پدیدارشناختی به جهان دادهشده و متعلق به ما میرسیم.
🔸فروکاست دوم، تقلیل آیدتیک نام دارد و به معنای در پرانتز قرار دادن ویژگیهای عرضی و احتمالی پدیده به منظور شهود و ادراک ذات آن است. یعنی به دانشی شهودی (دیدنی) در خصوص ضروریات پدیده برسیم. به یک معنا ذات پدیده خود را به ما نشان میدهد، حتی اگر به شهود حسی به آن نرسیم، با تکنیک تقلیل آیدتیک، به ایده اصلی آن برسیم.
🔸عمل رویآورندگی نیز شیوههایی است که سوژههای انسانی با جهان تماس پیدا میکنند. یعنی افراد چگونه با پدیدهها در بیرون از ذهن خود مواجه میشوند. در اینجا از کلیدواژه دربارگی یا معطوفشدگی ما به بیرون حرف زده میشود. توجه ما با «حالات مختلف» معطوف به یک پدیده میشود، میل، شفقت، مهربانی، ترس، ترحم، انزجار، استخبار، تعجب و...
🔸بر این مبنا اگر بخواهیم، حادثه رخ داده را تحلیل کنیم، باید وجوه پدیدارشوندگی و رویآورندگی به آن را مورد بررسی قرار دهیم.
▫️وجه پدیدارشوندگی حادثه رخداده چه بود؟ چگونه چنین پدیدهای خود را به ما عرضه کرد و نمایان شد. اگر سیاستورزی و حکمرانی را امری بدانیم که همواره جاری بوده و جریان دارد، در واقع نوعی نگرش طبیعی به آن داشتهایم که ما را دچار شکلی از روزمرگی سیاسی کرده بود. اما آن حادثه بهسان یک مکث و درنگ، ما را از آن فضای عام و کلی و عادی شده، به یک پدیده جدید، جزئیتر و استثنایی فروکاست. آن حادثه واجد خصلت دادگی و نمایانشدگی شد چون در قالب فروکاست پدیدارشناختی به ما عرضه شد.
▫️فرآیند فروکاست دوم، از زمان رخداد تا بیست و چند ساعت بعد امتداد یافت. کمکم صحنه شفافتر شد، تمام احتمالات ممکن مبنی بر نوع حادثه، یکی یکی کنار رفت، اخبار فرعی و بیاهمیت و دروغ از اثر افتاد، تا ذات آن پدیده به گونهای شهودی به ما داده شد. شهادت ذات این پدیده بود و در فرآیند فروکاست آیدتیک نمایان و به ما داده شد.
▫️اما در مرحله رویآورندگی، ما چگونه با چنین پدیدار شفافی تماس گرفتیم. توجه ما چگونه به این پدیدار معطوف شد؟ حالت دربارگی یا جنس توجه ما، در نسبت مستقیم با شهود ذات پدیده بود. شهادت به عنوان ذات پدیدارشونده این ماجرا، منتهیالیه توجه عمومی را به خود جلب کرد. حس تأثر شدید، شفقت و قدردانی، حالات کلی معطوفشدگی ما به حادثه بود.
🔸بعد از این اتفاق، سریالی از پدیدارهای غیرمنتظره، عجیب و تکاندهنده رخ داد. اگر درنگ سیاسی را شروع سلسله این پدیدارها بدانیم، حس فقدان رئیسجمهور تبدیل به واقعیتی شد که تمام توجهات را به خود جلب کرد. پدیدار کمنظیری که نوعی خرق عادت فضای سیاسی چندسال اخیر کشور بود و مردم را از وضعیت بیتوجهی و بیتفاوتی به موقعیت متوجهشدگی سیاست، خارج کرد.
🔸دلالت نخست این پدیدار، در تشییع پیکر میلیونی خود را نشان داد، دلالت بعدی در معطوفشدگی تمام جریانات سیاسی به رقابت بر سر جلب توجه مردم، نمایان شد. ذات پدیداری شهادت، تأثیر عمیقی در مردم گذاشت. تأثیر بیسابقهای در استقبال و معطوفشدن هیئتهای خارجی به مراسم ادای احترام شهید رئیس، گذاشت. کارنامه طبیعی شده و مورد غفلت دولت سیزدهم، مجدد جلوی چشم مردم قرار گرفت.
#سیاست
ادامه دارد...
ادامه متن...
🔸فوران رویآورندگی و توجه بسیار شدید مردم به سیاست با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاستجمهوری، فرصت تاریخی برای جریانات سیاسی ایجاد کرد، تا با گشادهدستانهترین حالت ممکن، این توجهات برانگیخته را به خود جلب کنند. آن درنگ سیاسی که با حسفقدانرئیسجمهور خادم، توأمان شد، شکلدهنده نوعی اقتصاد توجه شد و اکنون جریانات را با این مسأله مواجه کرده که چگونه چنین پدیداری را تبدیل به سرمایه اجتماعی خود نمایند.
🔸مهارت جریانات سیاسی در اقتصاد توجه، تنها با شاخص جلب نظر بیشتر جامعه قابل ارزیابی است و مسلما هیچ جریانی نمیخواهد چنین فرصتی را از دست بدهد. دو محور اساسی اقتصاد توجه در شرایط فعلی، یکی فهم دلیل بالا رفتن توجهات عمومی به پدیدار شهادت (میل عمومی به امتداد مسیر دولت سیزدهم)، و دیگری تمرکز روی گزینههای رأیآور و اجماعساز است.
#سیاست
🟠 @borhan_inst
🟠 @jafaraliyan
فهم نسبت رئیسجمهور شهید با دولت سیزدهم
✍ جعفرعلیاننژادی؛ دانشآموخته علوم سیاسی
🔸عدم فهم درست نسبت رئیسجمهور شهید با دولت سیزدهم، منجر به بروز نوعی مشاجرات سیاسی پس از شهادت ایشان شده است. همین مسأله از یک طرف زمینهای برای سوءاستفاده برخی جریانات سیاسی شده تا شخص ایشان را محترم بدانند اما به رد کلی دولت سیزدهم بپردازند و از طرف دیگر سوالاتی را در افکار عمومی ایجاد کرده که واقعاً نسبت شهید با دولتشان چیست. در این یادداشت سعی خواهم کرد، منطق ارتباط شهیدجمهور با دولت ایشان را توضیح دهم.
🔸اول. ویژگیهای شخصی رئیسجمهور شهید، ثمره نوعی تربیت فکری، زبانی و عملی در طول دوران حیاتشان بود. مداومت بر حفظ چنین صفاتی، خواهی نخواهی، آن ویژگیهای شخصی را به ویژگیهای شخصیتی تبدیل میکند. ویژگیهای شخصیتی خود را در نسبت با دیگران نشان میدهد. بنابراین میتوان گفت، وی با ویژگیهای شخصیتیاش با کابینه نسبت برقرار میکرد.
🔸دوم. حاصل این نسبت، شکلگیری نوعی شخصیت حکمرانی بود. شخصیت تصمیمگیر. مهمترین دلالت محسوس و رویتپذیر شخصیت حکمرانی رئیسجمهور، در دولت سیزدهم و کابینه ایشان متبلور میشد. بنابراین جداسازی مطلق ایشان از دولت سیزدهم، دربردارنده نوعی جسارت به شخصیت حکمرانی شهیدجمهور است.
🔸سوم. با این حساب این گزاره که رئیسجمهور خود، آدم خوبی بود اما کابینهاش غلط، به معنای بدتصمیم بودن ایشان است. و این به معنای زیرسوال بردن شخصیت حکمرانی ایشان است. تعابیر مقاممعظمرهبری در خصوص ایشان، متوجه شخصیت حکمرانی ایشان بود، نه صفات فردی. اصلا تفکیک بین این دو در مقام نظر و عمل نیز ممکن نیست.
🔸چهارم. سوال صحیح اما این است که آیا تمام ویژگیهای مثبت شخصیتی رئیسجمهور در دولت سیزدهم متبلور شد؟ مسلما خیر. نه ایشان بلکه در هیچ مقام مسئولی چنین حکمی عقلانی نیست. در تمام جزئیات امور چنین چیزی ممکن نیست. هم نوع اجرای تصمیمات و هم تنوع شخصیت کارگزاران، مانع همسازی و همگامی کامل است.
🔸پنجم. با این توضیحات معلوم میشود، وقتی حرف از نسبتداری رئیسجمهور شهید با دولت سیزدهم میزنیم، منظور وجود اراده واحد و حرکت کلی واحد بر اساس آن است. اراده واحدی که معطوف به شخصیت باکفایت، کارآمد، جامعالاطراف، مغتنم و روحیه ایثارگر، پرتلاش و خستگیناپذیر شهیدجمهور داشت. حال سوال درست این است که آیا امکان فراروی از دولت سیزدهم، بهبود و افزایش سرعت وجود دارد یا خیر؟
🔸ششم. یقیناً چنین امکانی وجود دارد و گزینههای انتخاباتی میتوانند با فهم چنین نسبتی و صحت چنین ریلگذاری و حرکتی، برنامه خود را برای ارتقا از وضع موجود به وضع مطلوب، طراحی کنند. یقیناً بین وضع موجود فعلی با وضع موجود سه سال پیش زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد، نامزدها باید برنامه خود را در نسبت با وضع موجود فعلی تنظیم کنند، نه اینکه بازگشت به عقب داشته و اساس این حرکت صحیح را زیرسوال ببرند.
🔸هفتم. حال معنای نقد دولت سیزدهم، هم معلوم میشود. نقد به معنای انکار کلیت دولت سیزدهم چه در نظر و چه در عمل نیست، بلکه به معنای نقد جزئیات سیاستهای اجرایی دستگاههای دولتی است. رقابت باید روی نقشهراههای بهتر و سیاستگذاریهای کارآمدتر باشد، روی توان، دقت و جزئیات برنامههای نامزدها باشد. حرفهای کلی، ارائه برنامههای غیر عقلانی و دادن وعدههای بزرگ، دیگر برای مردم مسموع نیست.
🔸هشتم. حرکت کلی دولت سیزدهم از جنبههای مختلف، شأن آغازگری مسیری نو داشت که روی بالابردن توان عمل مردم متمرکز بود. شهید جمهور هم خود و هم دولتش را، عادت به شریک کردن مردم در تصمیمات خود داشت. هیچ تصمیمی را پشت میز نمیگرفت، با مردم در میان میگذاشت و حس اجتماعی را در تصمیمات دخالت میداد. هیچ دولت عاقلی، چنین میراث شگرفی را کنار نمیزند.
🔸نهم. در نهایت آنکه هر نامزدی که این واقعیت را نادیده بگیرد، به بدنه رأی خود ضربه زده است. به اصل مشارکت ضربه زده است. دولت آتی با درک توجه مردم به درستی حرکت کلی دولت سیزدهم و پانگذاشتن روی ریلگذاری اصلی آن، باید بتواند راه حل مناسبی برای حل معمای اثر محسوس آن اقدامات کلان، روی معیشت و زندگی روزمره داشته باشد.
#سیاست
🟠@borhan_inst
🟠@jafaraliyan
نقش عقلانیت انقلابی در مدیریت بحران
✍️محمدوکیلی؛ دانش آموخته علوم سیاسی
🔸بحران در ایران معاصر یک شرایط استثنایی نیست. در واقع میتوان ادعا کرد که از زمان تشکیل دولت مدرن در ایران، هیأت حاکمه به سیاست بحران و پیامدهایش خو گرفته و با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار یک نظم دینی، گفتمان عمومی سیاست، بارها با ارجاع به بحران بازتولید شده است. نمونه درخشان این موضوع، رهبری عزتمندانه و هوشمندانه امام خمینی (ره) در سالهای دفاع مقدس و همکاری و همدلی مسئولان انقلابی برای فائق آمدن بر بحرانهای ناشی از جنگ تحمیلی بود.
🔸باید به این نکته اشاره کرد که سازمانهای نوظهور ممکن است در خلال بحران ایجاد شوند. در این خصوص، کارنامه جمهوری اسلامی از همان سالهای آغازین پیروزی انقلاب، مملو از ابتکارات سازمانی برای حل بحران است. برای حل بحران معیشت طبقات فرودست، کمیته امداد شکل گرفت و برای سامان دادن به مسکن فرودستان، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی تأسیس شد.
🔸اما در سالهای پساجنگ، سیاست بحران معنای دیگری پیدا کرد و به بخشی از رتوریک سیاستمداران برای توجیه سیاستها و عملکردشان تبدیل شد. در یک نمونه تامل برانگیز، سید محمد خاتمی ادعا میکرد که دولت وی هر 9 روز با یک بحران مواجه است و کمی بعد محمود احمدینژاد در دوره مسئولیئتش اذعان داشت که هر روز با 9 بحران دست و پنجه نرم میکند.
🔸البته مواجهه با بحران اختصاص به ایران ندارد و به ندرت میتوان کشوری را نام برد که در قرن حاضر، شرایطی به دور از بحرانهای حاد را سپری کرده است. تصمیمگیری در شرایط بحرانی، اصلیترین بزنگاهی است که عیار کارآمدی نخبگان سیاسی و الزام آنها به مسئولیتپذیری عیان میشود. در این میان، میتوان این فرض را مطرح کرد که برای جلوگیری از اشاعه بحران و بالارفتن هزینههای آن، تصمیمات یکجانبه گریزناپذیر باشد.
🔸در موقعیتی که زمان اندکی برای اقدام وجود دارد، دست رهبران برای اعمال تغییرات یکجانبه و سریع گشودهتر است. اما محتمل است که این تغییرات با مقاومت شهروندان و گسترش ابعاد بحران منجر شود و متقابلاً درجه مسئولیتپذیری نخبگان حاکم نیز کاهش یابد و با شجاعت کمتری به سراغ تصمیمات بحثبرانگیز بروند.
🔸درواقع، همان دسته از نخبگانی که در طول بحران خواهان تمرکز اختیارات و افزایش قدرت تصمیمگیری بودند، حال از پذیرش پیامد سیاستها و مواجهه با عواقب اقدامات خودداری میکنند. در این صورت پرسش مهمی به میان میآید: «آیا در شرایط بحرانی، نخبگان جمهوری اسلامی حاضر به قبول مسئولیت تصمیمات و پذیرش تبعات حاکم بر آن بوده است؟».
🔸به نظر میرسد، پاسخ پرسش یادشده را باید در نوآوریهای ستادی و سازماندهیهای جدید جستجو کرد. درواقع، تصمیمات سریع و قاطع در عرصه حکمرانی نیازمند تفویض مسئولیت به یک شورای بالادستی و تسهیم اختیارات و مسئولیت نخبگان در چارچوبی است که از شأن اجرا یا تقنین برخوردار باشد و بتواند مانع از انسداد در عرصه تصمیمگیری شود.
🔸بنابراین، شکلگیری شوراهایی مانند شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا، حاکی از انعطافپذیری منطقی و قابل دفاع جمهوری اسلامی ایران است و این واقعیت را اثبات میکند که نظام سیاسی در شرایط مواجهه با جنگ اقتصادی و تحریمهای ظالمانه، از تمهیدی ثمربخش برای برونرفت از انسداد نهادین استفاده میکند.
🔸 به علاوه، فعالسازی ظرفیت مصوبات شورای عالی امنیت ملی، بسط اختیارات قرارگاههای عملیاتی و به کارگیری احکام حکومتی، نشانگر پویایی فرهنگ راهبردی نخبگان جمهوری اسلامی برای مواجهه با بحران است. در برخی موارد، به جای تأسیس یک هویت نوپای سازمانی، انتقال صلاحیت کارشناسی میان دستگاههای کنونی، احتمالاً گره از معضلات مدیریت بحران بگشاید.
🔸برای مثال، تاریخچه مذاکرات هستهای ایران با آژانس بینالمللی اتمی و کشورهای 1+5 حاکی از آن است که به منظور جلوگیری از یک وقوع بحران در عرصه سیاست خارجی، مذاکرات پرونده صنعت هستهای میان وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی درحال گردش بوده است.
🔸برای توضیح بیشتر، میتوان مصادیق دیگری را نیز بررسی کرد. در سال 1398، ایران در پی اعمال راهبرد فشار حداکثری از سوی آمریکا، تجربهگر دورهای از حملات هیبریدی شد و میزان ثبات سیاسی و تابآوری اقتصادی در معرض تهدید قرا گرفت. به گفته رئیس دولت دوازدهم، «دشمن از ۲ سال پیش یعنی از اواخر ۹۶ آموزش، پول و تجهیزات فراوانی بکار گرفته بود و در کنار فشار و تحریم اقتصادی به دنبال آن بود که مردم را عصبانی کند و با اینگونه اقدامات تصور میکرد اگر حادثهای پیش بیاید دیگر کار نظام تمام شده است».
ادامه دارد...
ادامه متن...
🔸در آن سالها، تشدید تحریمها در سایه افزایش مصرف انرژی و کاهش ذخایر سوخت، زمان کمی پیش روی نخبگان حاکم نهاد و برای اتخاذ راهحلهای جایگزین و تدریجی (نظیر الگوی پلکانی افزایش قیمت)، فرصت معتبری باقی نمانده بود. سرانجام، با تصویب افزایش بهای بنرین در «شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا» و اجرای تصمیم به وسیله شورای امنیت کشور، به سرعت موجی از ناآرامی خیابانهای کشور را فرا گرفت.
🔸در این میان، رئیس دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و رئیس وقت قوه قضائیه، سیاست سکوت را در پیشگرفتند و از پاسخگویی به رسانهها اجتنابورزیدند. همچنین، رئیس دولت دوازدهم نسبت به زمان و نحوهی اجرا اظهار بیاطلاعی نمود و چگونگی اقدام را به وزیر کشور و شاک منتسب کرد. اما در نهایت، این کارگفت مختصر و سازنده رهبر معظم انقلاب اسلامی بود که ضمن حمایت از جمعبندی نظرات کارشناسی، اعتباری به تصمیم شورای سران قوا بخشید و از گسترش ابعاد بحران جلوگیری کرد.
🔸ذکر این نکته مهم است که به فاصله چندماه این الگو تکرار شد. در اسفندماه 1398، نخبگان حاکم به مصاف بحرانهای ناشی از پاندمی کرونا رفتند و این در حالی بود که شکنندگی نظم سیاسی براثر تجربه پیاپی چند ترومای ملی (از جمله ترور شهید سلیمانی و سانحه پرواز شماره ۷۵۲ هواپیمایی بینالمللی اوکراین) بیشتر شده بود.
🔸افزون بر آن، مشارکت کمتر از نیمی از واجدین رأی در یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، نشانهای بر این بود که با بحرانیشدن وضعیت پاندمی، آسیبپذیری ایران دربرابر تهدیدات هیبریدی تشدید شده است و فضای مجازی به شکل مناقشهآمیزی تقابل دولت و ملت را تشدید میکند.
🔸در چنین شرایطی و برای فائق آمدن بر معضل تصمیمگیری، مصوبه شورای عالی امنیت ملی به تأیید رهبر معظم انقلاب اسلامی رسید و «ستاد ملی مقابله و مدیریت بیماری کرونا» تشکیل شد. پس از آن با تدابیر ایشان بود که کشور توانست شرایط کرونایی را با صبر و استقامت سپری کند و باوجود فشار حداکثری و کاهش درآمدهای کشور، نظام بهداشت و درمان از هیچ تلاشی برای خدمترسانی به مردم دریغ نکرد.
🔸آنچه روایت شد تلاش مختصری بود برای پاسخ به شبهاتی که از مقام معظم رهبری، بهعنوان «رهبر مسئولیت ناپذیر» یاد میکنند. درحقیقت، مروری بر وقایع یادشده نشان داد که کنش نمادین و کنش نهادین رهبر معظم انقلاب، حاکی از کارآمدی عقلانیت انقلابی در مواجهه با بحرانهای پیچیده و چندلایه است و اساساً مسئولیتپذیری و راستکرداری ایشان در اوج بحرانها کاملاً مشهود است؛ آن هم بحرانهایی که علل و عواقب آنها در نزد افکار عمومی مبهم و بحثبرانگیز است.
🔸چنانکه می دانیم، زمانی که نخبگان سیاسی اعتمادشان را نسبت به دستیابی یک راه حل موفقیتآمیز از دست دادهاند، عمدتاً به فکر نجات خود و حفظ اعتبار شخصی میافتند و عرفاً سیاستمداران ایرانی و غیرایرانی در مواجهه با بحرانهای پرمخاطره، رندانه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. به باور ما، این دقیقاً همان نقطهای است که مسئولیتپذیری و منش سیاسی ممتاز آیتالله خامنهای مشخص میشود.
🔸بهویژه شجاعت و ایثار رهبر معظم انقلاب در پذیرش موضوعاتی که حسب ترتیبات قانونی در حیطه اختیارات و مسئولیت ایشان نیست، گواه روشنی است بر این نکته که رهبری برای پیشرفت کشور، آبرو و اعتبار خود را به میدان آورده و این مسأله انگیزهای است برای نخبگان سیاسی که از عارضه انسداد در تصمیم فاصلهبگیرند و بهنحو مسئولانه و شجاعانهای، تدابیر لازم در شرایط خاص و بحرانی اتخاذ شود.
#سیاست
🟠@borhan_inst
دام آژانس برای انتخابات ایران
✍ محمدمهدی محمدی؛ مسئول میز بررسیهای راهبردی و بینالملل اندیشکده برهان
📌 خبر بسیار ستیزهجویانه بود: «شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به قطعنامه پیشنهادی انگلستان، فرانسه و آلمان درباره پرونده هستهای ایران رای مثبت داد.» این قطعنامه از ایران خواست که برای رفع نگرانیهای آژانس، «فورا» با بازرسان آژانس همکاری کند و به ابهامهای موجود درباره برنامه هستهای پاسخ «قانع کننده» بدهد.
🔸 قطعنامه؛ ابزاری برای ایجاد تنش
بعد از درگذشت رئیسجمهور ایران، میدان برای افزایش تنشها علیه ایران آماده شد. نشانههایی شکل گیری رقابت انتخاباتی میان حامیان مذاکره با غرب و مخالفان با آن در گفتار برخی سیاستمداران نمودار شد، در این شرایط کشور های غربی بر آن شدند تا گزینهی سازمان های بینالمللی را وارد صحنهی سیاسی ایران بکنند و از آن برای افزایش فشار بر افکار عمومی ایران و کمک به جبههی همسو با منافع خود در انتخابات استفاده نمایند. این قطعنامه میتواند دستاویزی سیاسی و انتخاباتی برای حامیان مذاکره بی حد و مرز با غرب باشد.
🔸 ارزش زدایی از قطعنامه
بیتوجهی به قطعنامه آژانس در فضای سیاسی ایران و همچنین پاسخ صریح رئیسجمهور روسیه به تصویب آن، افول کارکردی این دست اقدامات را در فضای بینالملل در بر دارد با این حال نباید از کارکرد داخلی و سیاسی آن غفلت کرد. پیشرفت بیش از پیش انرژی اتمی و فعال شدن ظرفیتهای آن بر اساس منافع ملی در چارچوب NPT و توافقنامه پادمان، سیاست مورد نظر جمهوری اسلامی است. در این باره باید مراقبت کرد تا بتوان دخالت متغیرهای اثرگذار خارجی را بر داخل ایران کنترل نمود.
🔸 پیشنهاد سیاستی
با لحاظ آنچه گفته شد لازم است این قطعنامه از مرکز توجه افکار عمومی ایران دور بماند و تاکیدی بدان نشود. ماساژ رسانهای این خبر همان خواستهی طرفهای صادر کننده قطعنامه است. مانور بر اظهار اهمیت قطعنامه، از هیچ جهتی در راستای منافع جمهوری اسلامی نبوده و میتواند معیاری برای سنجش صحیح جریانهای سیاسی و کاندیداهای انتخاباتی در رقابت های سیاسی پیشرو باشد.
#بررسی_های_راهبردی_و_بینالملل
🟠 @raahnegar
🟠 @borhan_inst
بسته انتخاباتی اندیشکده برهان . شماره اول.pdf
260K
اصلاحطلبان با کاندیدای حداکثری و اصولگرایان با حداکثر کاندیدا
📌 بسته تحلیلی شماره یک اندیشکده برهان «چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری»
تاملی بر چالشها و فرصتهای نیروهای سیاسی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳
🟠 @borhan_inst
چارچوبی تنظیمی در انتخاب مصداق ریاست جمهوری
محمدوکیلی؛ دانشآموخته علوم سیاسی
🔸در آستانه چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، گمانهزنیها درباره ملاکها و معیارهای انتخاباتی رهبر معظم انقلاب بالاگرفته است. این مسابقه بهویژه در میان جریان انقلابی با سرعت بیشتری در جریان است و هر یک از گروهها سعی دارد نامزد نهایی خود را بهعنوان گزینه مطلوب رهبری نشان دهد. اما فارغ از این قیل و قالهای جناحی، باید تحلیلی را از نگرش های اساسی نسبت به فرآیند انتخابات ارائه کرد. در همین راستا، با توجه به پارامترهای حاکم بر وضع موجود، ریسکهای محتمل در حوزه روابط خارجی و ارزیابیهای نظام سیاسی از چشمانداز ایران قوی، پیشرفته و با ثبات، احتمالاً نگرش رهبر معظم انقلاب در چارچوب چند ملاحظه قابل بحث است.
🔸یکم. انتخابات فرصتی برای نمایش مردمسالاری دینی و بازتاب قابلیتهای انقلاب اسلامی در عرصه حکمرانی است. پیش از هر اولویت دیگری، هر نامزد باید خود را خادم نهاد انتخابات بداند و امکانات ستادی و تبلیغاتیاش را در جهت مشارکت حداکثری و رقابت شایسته به کار گیرد. از این رو، توصیه میشود کنش تبلیغاتی نامزدها در چارچوب مطالبات اصلی مردم، بایستههای پیشرفت کشور و اصول حاکم بر جمهوری اسلامی تنظیم شود. لازم به ذکر است که اصرار نامزدها بر طرح گفتارهای حاشیهای، طراحی جنجالهای مجازی و مانور روی موضوعاتی که در چارچوب مذکور نمیگنجد، قطعاً خلاف منویات و اندیشههای رهبری است.
🔸دوم. در نگاه رهبر انقلاب اسلامی، ریاست جمهوری یک منصب اجرایی است و رئیسجمهور اولاً رئیس قوه مجریه است. بهویژه با توجه به انبوهی از مشکلات در حوزه اقتصاد و بروز نشانههای نارضایتی مردم از تنگناهای معیشتی، ورود مصادیق اجرایی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری اهمیت بیشتری دارد. بنابراین چهرههایی که از حیث اجرایی فاقد سابقه موثر و کارنامه روشن هستند، نمیتوانند در راستای تحققبخشی به اولویتهای فعلی مردم و ضروریات کشور گام موثری بردارند. هر چند باید اذعان داشت که متاسفانه الگوی حاکم بر رفتار انتخاباتی جریان انقلابی، با دیدگاه رهبر معظم انقلاب تفاوتهایی دارد. در نگاه بدنه جوان و دغدغهمند جریان حزباللهی و نیز در نزد گروههای حاشیهساز و کنشگران بیپروای مجازی، چهرههای تئوریک و سخنور - که ظواهر انقلابی در گفتار، نوشتار و رفتار آنها برجستهتر است- همان گزینههای مطلوب و اصلح هستند و سابقه و کارآیی در عرصه اجرا عامل تعیینکنندهای برای انتخاب رئیسجمهور نیست.
🔸سوم. برای پیبردن به کفایت مدیریتی نامزدها، صرفاً نباید به شایستگیهای فردی بسنده کرد و قابلیت جمعی و روحیه تشکیلاتی رئیسجمهور نیز اهمیت فراوانی دارد. واقعیت آن است که رهبر انقلاب نگاه شخصنگر به نامزدهای انتخابات ندارند و کلیتی از رویکردهای مشاوران و نفرات اصلی پیرامون هر نامزد را درنظر میگیرند و حسن سابقه نامزدها در مسئولیتهای قبلی، محل توجه ایشان است. بهویژه برای رهبر انقلاب بسیار مهم است که حلقات مشورتی و چهرههای اجرایی متصل به هر نامزد بتوانند به وعدههای مطرحشده در مناظرات جامه عمل بپوشانند. درواقع، رئیس جمهور باید از توان کادرسازی و راهبری تشکیلاتی برخوردار باشد؛ بنابراین، نامزدی که فاقد تیم مبتکر و کارآزموده است و بنیهای برای عملیاتیسازی ایدهها و برنامههایش ندارد، بهتر است عرصه دیگری را برای خدمت به مردم و انقلاب برگزیند و سعی کند با کنارهگیری بهنگام از گردونه رقابتها، زمینه لازم برای انتخاب اصلح فراهم شود.
🔸چهارم. نامزدها باید شناخت درستی از ارکان قدرت، فرآیند تصمیمگیری و ساختار جمهوری اسلامی ایران داشته باشند و بدانند که به اعتبار کدام دسته از اختیارات و مسئولیتها در کسوت ریاست جمهوری قرار میگیرند. آنان باید از آمادگی ذهنی برای مواجهه با موانع بروکراتیک، ملاحظات قانونی و چالشهای میاندستگاهی برخوردار باشند و بدانند که پا در زمینی نهادهاند که نامسطح بوده و مملو از تهدید و فرصت است. بهویژه آگاهی نامزدها از برنامههای توسعهای و اسناد بالادستی شرط است. باید افزود که نامزد مطلوب فردی است که از روندها و رویههای نهادین مرسوم مطلع باشد و بتواند بهفراخور موضوعات مختلف با سران قوا و سایر دستگاهها همکاری کند. این همکاری- در شرایطی که ایران متحمل جنگ اقتصادی است و با تحریمهای ظالمانه دست و پنجه نرم میکند - بسیار تعیینکننده و سرنوشتساز خواهد بود. بنابراین فردی که از بینش نهادی (دانش لازم + تجربه موثر) برخوردار نیست، بهتر است خود را در معرض انتخاب مردم قرار ندهد و به دنبال عرصه دیگری برای تحققبخشی به ایدهها و برنامههایش باشد.
ادامه دارد...
ادامه متن ...
🔸پنجم. اعضای هیأت دولت هر سال در شهریورماه، دیداری با رهبر معظم انقلاب خواهند داشت و ایشان در جمع کارگزاران قوه مجریه، اهم موضوعات و مسائل اساسی را بیان میکنند. محتوای این سخنرانیها میتواند منبع مناسبی برای هر یک نامزدها باشد و لازم است رئیسجمهور منتخب، حرکت دولت و جهت کلی تصمیمات و اقدامات را با معیارهایی تنظیم کند که از سوی رهبر معظم انقلاب بیان میشود. در همین زمینه باید اشاره کرد که ایشان در توصیف رویکردهای دولت سیزدهم، به صفت مردمیبودن اشاره داشتند و پس از مرگ شهادتگونه رئیسجمهور و همراهان نیز، بارها از تلاش مردممدارانه، خدمتگزارانه و خستگیناپذیر رئیس فقید دولت سیزدهم، تجلیل کردند. بنابراین مردمیبودن شاخصه متمایزی است که باید در گفتار و کردار نامزدها متبلور شود. به ویژه تأکید رهبر معظم انقلاب این است که افزون بر حضور در جمع مردم و شنیدن دغدغهها و مطالبات قشرهای مختلف، برنامهریزی برای مشارکت حداکثری مردم در حوزه عمومی (بهویژه در حوزه اقتصاد)، یکی از اولویتهایی باشد که در دستور کار دولتها قرار میگیرد.
#سیاست
🟠 @borhan_inst
عقلانیت انقلابی در ستیز با اغتشاش مفهومی (شماره اول)
✍ جعفرعلیاننژادی؛ دانشآموخته علوم سیاسی
🔸حدود شش سال از صدور و ابلاغ بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی میگذرد، این بیانیه اعلام شروع و به بیان بهتر توصیف وضعیت جدیدی بود که در انقلاب اسلامی با آن مواجهیم. این دوره جدید تداوم منطقی و ضروری گام اول و نتیجه قطعی آن است. اقتصائات جدیدی را ایجاد کرده و تغییرات سیاسی و اجتماعی متناظری را نیز موجب شده است.
🔸مردم و نظام در گام اول، هم تجربه خوبی انداختهاند و هم یادگیری اجتماعی بالایی از حوادث، رویدادها و انتخابها داشتهاند. این مهارت فضایی جدید ایجاد کرده است که خصیصه اصلی آن، «عقلانیت» است. فضای گام دوم، با چنین عقلانیتی قوام یافته است. نوعی عقلانیت انقلابی که ذاتی وضعیت جدید است و منجر به حرکات عقلانی در مردم، علیه خطرات و مخاطرات شده و راهنمای تصمیمات و انتخابهایشان بوده است.
🔸جنس چالشها نیز در دوره جدید تا حد زیادی متفاوت شده است. مثلا در 1401 با نوعی یورش به ذهنیتهای سلیم مواجه بودیم. جنگی که شاخصه اصلی آن، هدفگیری اذهان بود نه ابدان. بعد از این هم یعنی طی دو سال گذشته با انواع و اقسام روشهای ترکیبی، زندگی عادی مردم با چالشهایی مواجه شد. با اینکه باور مردم و اعتماد ایشان با آسیبهایی مواجه شد، اما عبور نسبی و موفق از این تجربه نیز خواسته یا نخواسته به نوعی یادگیری اجتماعی انجامید.
🔸به طور خاص آنچه امکان و زمینه این یادگیری اجتماعی را آمادهتر میکرد، وجود نگرشی در حکمرانی بود که طی سه سال گذشته، سعی داشت مرارتهای روحی و روانی مردم را کاهش دهد. دنبال تحریک کردن و راه انداختن بازیهای روانی نبود. میتوان گفت، دولت سیزدهم، تصمیم عقلانی و انتخاب آگاهانه همین مردم برای پایان دادن به وضعیت قبلی و ورود به وضع جدید بود. اساسا رئیس جمهور شهید و دولت او نیز با چنین فهم چنین تغییری به عرصه رسیدند.
🔸واقعه سیام اردیبهشت و شهادت رئیس جمهور آن هم در حال خدمت، بر چنین انتخاب و درک آگاهانهای صحه گذاشت. نکته مهم در تغییر چنین وضعی از شش سال گذشته تا کنون، همراهی و همدستی عاقلانه دولت و مردم بود. نوعی حرکت زیرساختی، مستحکم، صبورانه و عمیق. حرکتی که هنوز دلالتهای میدانی و عینی آن، به منصه ظهور نرسیده بود. هر چند گاه و بیگاه در برخی مناسبات، متبلور میشد. این حرکت عقلایی که آیتاللهرئیسی با نوعی محاسبهگری و آیندهبینی شروع کرده بود، واجد برخی خصوصیات بود.
🔸اگر عنوان و چکیده این وضع جدید را عقلانیت انقلابی بدانیم، قدمهای نخست آن در حرکت عاقلانه مردم با زمینهسازی دولت سیزدهم برداشته شد. اکنون که در آستانه انتخابات زودهنگام قرار گرفتهایم، استمرار چنین حرکتی نیاز به درک واقعی وضع جدید دارد. ماهیت پدیداری انتخابات منجر به رویتپذیرسازی نادیدنیها می.شود. نادیدنیهایی نظیر لمس و درک چنین حرکتی که در آن واقعه خود را نشان داد. طبیعی است جریاناتی خواسته و ناخواسته در پی انسداد چنین درک و فهمی هستند.
🔸برای همین منظور نگارنده از تعبیر اغتشاش مفهومی استفاده کرده است. اغتشاش مفهومی از دو طریق جلوی مسیر طبیعی رشد عقلانی را سد میکند. سد اول، درک شتاب زده و عجولانه از چنین حرکتی است. سد دوم، نفی چنین حرکتی از طریق تحریف و تخریب آن است. دست بر قضا این دو فهم در نتیجه امر نیز یکدیگر را تقویت میکنند. به طور خلاصه میتوان گفت این موانع، مهمترین نقش را در ایجاد گسلها یا دوقطبیها کاذب بازی کردهاند و مسیر طبیعی فهم عقلانی این حرکت را با مشکل مواجه کردهاند.
🔸 نکته مهم آن است که هر دو طیف شاید مدعی حرکت عقلانی باشند و حتی تا حدی حرفهایشان صحیح باشد، اما در روش و منش مانع فهم وجودی وضع جدید میشوند. مردم به نحو وجودی در این وضع جدید قرار دارند و چنین موجودیتی را زندگی میکنند، اما این موانع نمیگذارد آنها به راحتی نزد خود واقعی و وضع حقیقی.شان حاضر شوند.
🔸گروه اول روشی قشری گزیده و حرفهای صحیح، مبانی محرز و اندیشههای اصیل انقلاب اسلامی را با فهمی چشم بسته و موقعیت نسنجیده مطرح می کنند. لجوجانه و شتابزده بدون اینکه فهمی از این رشد طبیعی عقلانی داشته باشند، خواهان رسیدن به مقصد نهایی هستند. نکته تأسف برانگیز در این نگاه، طرد عناصر همجبهه، گروهگرایی، کاسبی تفرقه و تکفیر عناصر متعادل است.
🔸همانطور که عرض شد در دقیقه و پدیدار انتخابات که لحظه تحویل سال سیاسی است، امور نادیدنی رویت پذیر می شود، اکنون نیز با این پدیده دست به گریبانیم. گروه دیگر که در مسیر انسداد عقلانیت انقلابی حرکت میکند، به طور مشخص جریانی است که خود را در این شش سال بیرون از چنین فضایی تعریف کرده است و حتی مایوسانه معتقد بوده، در این وضع جدید سهمی نخواهد داشت.
ادامه متن👇
🔸مواجهه آنان با امر طبیعی تایید صلاحیت یک عنصر اصلاحطلب چارچوبدار، در انتخابات ریاست جمهوری، نیز از نوع غافلگیری و پیش بینینشدگی بود. این امرغیرمنتظره، امید آنان را از روزنهگشایی به راهگشایی زنده کرد. با این حال نه آن روزنه و نه این راه، چیزی از جنس درک وضع جدید نیست. آنها خود را بدیل این وضعیت میدانند، با تحریف واقعیتهای سه سال اخیر و تخریب دولت زمینهساز عقلانیت یعنی دولت سیزدهم، در حال تولید پیام و تبلیغ هستند.
ادامه دارد...
#سیاست
🟠@borhan_inst
🔹@jafaraliyan