#شبقدرترسوها ۱
خواب را بر چشمانمان حرام کردهایم! زحمت بیداری در نیمهٔ شب را به زور هزار و یک حیله بر خودمان هموار کردهایم! شلوغی جمعیت! ساعتها نشستن روی پاها و درد مفاصل! خواندن دعاها و کتابهایی که سال تا ماه حوصلهمان نمیکشد و موقع خواندنشان هی انگشتمان را لای وجودصفحهٔ اخر میگذاریم تا شمارش معکوش صفحات را داشته باشیم که کی تمام میشود پس!؟ اما با همهٔ این اوصاف آمدهایم! نه خودمان که حتی که کودکانمان را هم از بستر جدا کردهایم، به زور بیدارشان نگاه داشتهایم و به بهانههای شیرین و ترانههای رنگین به مسجدشان کشاندهایم! چه اتفاقی افتاده آخر!؟ عارف شدهایم!؟ عاشق شدهایم!؟ عابد شدهایم!؟ زاهد شدهایم!؟ هان! چه شده که این همه سختی را بر جان خریدهایم!؟ هان!
راستش را بخواهید خواب شیرین شبانه را رها کردهایم چون خوابمان نمیبرد! خوابمان نمیبرد چون میترسیم! آری! میترسیم! ترس! ترس! میترسیم!
میترسیم که بخوابیم و ما را خواب ببرد و دنیا را آب! میترسیم که بخوابیم و فردا صبح که بیدار میشویم بشنویم که «هر کی خوابه قسطش آبه!» و ما بینصیب مانده باشیم! میترسیم که امشب که شب قدر و تقدیر است، برای ما کم بنویسند! برای ما بد بنویسند! سهم ما را کم بدهند! صدای ما را نشنوند! نیازهای ما را نبینند! میترسیم که ما را فراموش کنند! میترسیم که خوبهای نعمتها را به شب بیدارهای مسجدی بدهند و ته ماندههایش را برای ما بگذارند! حتی میترسیم که لج کنند از خواب راحت ما و نیامدنمان و زبانم لال برایمان گرفتاری و مشکلات و بیماری و مصیبت بنویسند در این شب تقدیر امور.....
آری! میترسیم! و اینگونه شب قدر ما میشود شب قدر ترسوها! همین....
ترسوها اگر چه شاخ و دم ندارند! و این شکلی نیست که موهای سیخ شده بر تنشان از ترس تابلو باشد! اما آنقدرها هم بینام و نشان نیستند! ترسوها را میشود شناخت! میشود دید! میشود لمس کرد! و میشود شب قدر ترسوها را درک کرد.....
اگر تمایل به خواندن ادامه را دارید ،
به گروه #خودیاری_والدین برنا مراجعه کنید
https://eitaa.com/joinchat/163643637C1c09d94ca8