eitaa logo
بُشریٰ
119 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
43 فایل
تحلیل مسائل روز ایران و جهان توسط دانش‌آموخته‌ های طلاب سطح ۲ و۳ حوزه‌ علمیه 📩ارتباط با ادمین‌ها @STF523 @Yasahebzamano313yar @Fatemeh_Dorrabchi
مشاهده در ایتا
دانلود
یه‌روضه‌غمناکی‌مادرپشت‌درداره... راوی‌میگه‌دوتاحرمله‌توقتلگاه‌داریم... یه‌حرمله‌توکوچه‌ست‌یه‌حرمله‌توکربلا . . ! ازش‌پرسیدن‌چرادست‌وپات‌لرزیدوقتی‌درولگدزدی؟
گفت‌تادرولگدزدم‌فهمیدم‌درشکسته! همسرعلی‌نشست‌امابااقتداربلندشد.. یهویه‌فریادی‌تومدینه‌شنیدم که‌دیدم‌فاطمه‌بلنددادمیزنه:یاعلی(:💔
یه‌همچین‌لرزیدنی‌وتوکربلایادبیاریم... میگن‌وقتی‌که‌حرمله‌واون‌شمرناکس‌از گودال‌بیرون‌اومدن‌گفتن‌چرامی‌لرزید حالاکه‌کارتونوتموم‌کردید!!🥀
بُشریٰ
یه‌همچین‌لرزیدنی‌وتوکربلایادبیاریم... میگن‌وقتی‌که‌حرمله‌واون‌شمرناکس‌از گودال‌بیرون‌اومدن‌گفتن‌چرام
گفت‌آخه‌تاکارم‌تموم‌شدبیرون‌بیام یه‌صدایی‌بلندشدخیلی‌غریب‌بود... توتموم‌کربلاپیچید که‌گفت‌یابُنَیَه"🥀💔"
بزن‌روسینه‌مادروصداکنا(: یازهرا... یازهرا... یازهرا🥀🖤؛😭😭
آخ‌آخ‌بی‌بی‌دردت‌به‌سرم . . 💔! مادرپناه‌بی‌پناه‌هاستا ماهم‌که‌بی‌پناهیم🥀:)
میگن‌پناه‌همه‌عالم‌علی‌بودپناه‌علی‌زهراست🤚🏽(:
نکنه‌این‌شباعلیوصدانزنی‌!! فاطمه‌به‌خاطرعلی‌زمین‌خوردا... وسط‌شعله.. بین‌تاریکی‌ناتموم‌دردها... صورت‌مادرم‌کبودشد(:💔
اثرشعله‌هاروپرچادرت‌دودبالابره‌نفست‌میبره... مادرحامله‌بودی . . ! میدونی‌وقتی‌آدم‌بچه‌داره‌نفسش‌هی‌قطع‌میشه🖤:)
بُشریٰ
اثرشعله‌هاروپرچادرت‌دودبالابره‌نفست‌میبره... مادرحامله‌بودی . . ! میدونی‌وقتی‌آدم‌بچه‌داره‌نفسش‌هی‌ق
وقتی‌دودشعله‌بالاگرفت... مادرگفت‌فضه... من‌وکنارتربیار نفسم‌بیرون‌نمیاد(:
آی‌میخ...سمت‌دیوارنرو..گناهش‌چی‌بود تنهاگناه‌زهرا؛ فقط‌علی...علی...علی‌بود((:💔😭
بُشریٰ
آی‌میخ...سمت‌دیوارنرو..گناهش‌چی‌بود تنهاگناه‌زهرا؛ فقط‌علی...علی...علی‌بود((:💔😭
سرظهرحمله‌کردن.. سرظهری‌چه‌قدخونه‌مون‌شلوغ‌بود.. آی‌ناکسا...کسی‌نبود؟ چن‌نفربه‌یه‌نفر
دستشوبه‌پهلوش‌گرفت.. آروم‌آروم‌نشست🥀💔" فضه‌میگه دیدم‌حسن‌میزنه‌توسرش.. دادمیزنه‌میگه‌بابابابا
بُشریٰ
دستشوبه‌پهلوش‌گرفت.. آروم‌آروم‌نشست🥀💔" فضه‌میگه دیدم‌حسن‌میزنه‌توسرش.. دادمیزنه‌میگه‌بابابابا #فاطم
-جانم‌بابا؟ دیدباباش‌‌داره‌می‌میره... دیدعلی‌هی‌سرشوگرفت...هی‌‌چشماشوبست... دادمیزدمیگفت: وای‌علی‌خونه‌خراب‌شد(:💔
شیش‌ماهه‌ی‌زهرا... مثل‌مادرحرم‌گم‌شده(: مادرمیگه:‌فضه...چادرموازدربیرون‌بکش.. آی مادرجان‌ینی‌پهلوت‌باچادربه‌درگیرکرده‌بود😭؟
بُشریٰ
شیش‌ماهه‌ی‌زهرا... مثل‌مادرحرم‌گم‌شده(: مادرمیگه:‌فضه...چادرموازدربیرون‌بکش.. آی مادرجان‌ینی‌پهلوت‌ب
جان‌مادر..(:💔 آخه‌شنیدن‌کِی‌بُوَدماننددیدن... من‌وتوداریم‌میشنویم...بی‌قراریم وای‌‌تودل‌آقاامام‌زمان‌چه‌خبره(:💔
بُشریٰ
جان‌مادر..(:💔 آخه‌شنیدن‌کِی‌بُوَدماننددیدن... من‌وتوداریم‌میشنویم...بی‌قراریم وای‌‌تودل‌آقاامام‌زمان
آقاداره‌میبینه مادرشوزدن... آقاداره‌میبینه‌میخ‌درو... آقاداره‌میبینه‌ضربه‌ی‌اون‌نانجیب‌و... نمیدونم‌مصیبت‌دیدی‌یا نه..."🖤🥀"😭
ولی‌بمیرم‌برادل‌زینب(:💔 مادرنفسش‌بنده‌اومده... زهراجان‌کودَواوداروهات... کوخرماوچایی... کوپذیرایی‌برای‌ختم... کوپرچم... کی‌پارچه‌سیاه‌زده‌درخونه‌ی‌علی(:؟ کی؟🥀
کی‌اشکای‌علی‌واشکای‌بی‌صدای‌بچه‌های‌علی‌و غریبانه‌پاک‌کرده(:💔
بُشریٰ
الله‌اکبر؛نمازت‌شدنشسته(:💔
زهراروببرین‌خونه.. زهرای‌علی‌پرپرشده... آخ...پهلوی‌شکسته... آخ...صورت‌کبود... 😭😭😭😭 "🥀🖤"
بُشریٰ
زهراروببرین‌خونه.. زهرای‌علی‌پرپرشده... آخ...پهلوی‌شکسته... آخ...صورت‌کبود... 😭😭😭😭 "🥀🖤"
نانجیب‌یه‌جوری‌زد مادرتارمیبینه... هی‌صدامیزدحسن..حسن‌جان‌کجایی‌مادر... دست‌میکشیدروسرحسین..میگفت‌حسن... حسین‌میگفت‌مادرمن‌حسینم‌ن‌حسن.... "🥀🖤"
بُشریٰ
نانجیب‌یه‌جوری‌زد مادرتارمیبینه... هی‌صدامیزدحسن..حسن‌جان‌کجایی‌مادر... دست‌میکشیدروسرحسین..میگفت‌حس
آخ‌بمیرم‌برادلت(:💔 وقتی‌مادرنفس‌آخرکشیدوازدنیارفت... علی‌رفت‌پیش‌زهراش‌تازه‌دیدصورت‌مادرو(:💔 "🥀🖤"
صداش‌زد... زهراجان... مونس‌وهمراه‌علی... همدم‌علی.. چشماتوبازکن‌خانومم(: ینی‌به‌علیت‌نگاه‌نمیکنی(:💔؟ "🥀🖤"
روزآخری‌پاشد... خونه‌روتمیزکرد... علی‌دیدزهراش‌جارو‌دست‌گرفته‌داره‌ خونه‌روتمیزمیکنه... دیدغذادرست‌کرده... باخوشحالی‌گفت: جان‌ِعلی‌؟بلند‌شدی‌ازجات‌‌دورت‌بگردم؟ "🥀🖤"
بُشریٰ
روزآخری‌پاشد... خونه‌روتمیزکرد... علی‌دیدزهراش‌جارو‌دست‌گرفته‌داره‌ خونه‌روتمیزمیکنه... دیدغذادرست‌ک
دیدزهراروشوگرفته(:💔 گفت‌زهراجان‌؛چندماهه‌نگاه‌به‌صورت‌علیت نمیکنی(:دلم‌براصورتت‌تنگ‌شده(: صورت‌کبودشو(:💔 آخ‌عشقتو‌جلو‌چشمت‌بزنن...‌دم‌نزنی... خیلی‌درددار‌ه‌ها(:💔 "🥀🖤"
آخ‌بمیرم‌برادلت‌مولا‌جان(:💔 نشست‌زهراشو‌یه‌دل‌سیرنگاه‌کرد... دست‌کشیدبه‌موهاش... آخ‌ابروش‌شکسته.. آخ‌کبوده‌گونه‌هاش... بشکنه‌دستت‌نانجیب... گریه‌میکرددرحالی‌که‌دستاشو‌مشت‌میکرد... "🥀🖤"
بُشریٰ
آخ‌بمیرم‌برادلت‌مولا‌جان(:💔 نشست‌زهراشو‌یه‌دل‌سیرنگاه‌کرد... دست‌کشیدبه‌موهاش... آخ‌ابروش‌شکسته.. آخ
علی‌دردشوبه‌کی‌بگه‌خانومم.. فاطمه کلمینی فاطمه‌جواب‌من‌بده خانوم‌مهربونم... خانوم‌خونه‌م... فدای‌چشمات‌بشم.. چشماتوروعلی‌نبندفاطمه‌جان...(:💔 "🥀🖤"