eitaa logo
✿ بوستان امامت ✿
669 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
399 ویدیو
48 فایل
🌸 کاش این جمعه بگویند به تبریک حضورش صلوات 🌸 @Azizi00Z ♡ ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
❣سلام شــ‌هــــید من ... ادعــایی در تـــو نمیبینم و تمــام هویتـــ تو ... خلاصہ شده در ؛ همیــن بی ادعــــایی ... مـــرا دریابــ ... ای مَــرد بی ادعـا🌹🌹🌹 حٰاج‌قٰاسِم‌سُلِیمٰانی°♡🥀 ✋🏻 💐 🌷😇 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅── 💫 یاور امام زمان(عج)💫 @yavareemamezaman
خرمشهر بوديم ! آشپز وكمك آشپز ، تازه وارد بودند و با شوخي بچه ها ناآشنا . آشپز ، سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقاب ها رو چيد جلوي بچه ها رفت نون بياره كه عليرضا بلند شد و گفت : (( بچه ها ! يادتون نره ! )) آشپزاومد و تند و تند دوتا نون گذاشت جلوي هر نفر ورفت . بچه ها تند نون هارو گذاشتند زير پيراهنشون . كمك آشپز اومد نگاه سفره كرد . تعجب كرد . تند و تند براي هرنفر دوتا كوكو گذاشت ورفت . بچه ها با سرعت كوكوها رو گذاشتند لاي نون هائي كه زير پيراهنشون بود . آشپز و كمك آشپز اومدن بالا سر بچه ها . زل زدند به سفره . بچه ها شروع كردند به گفتن شعار هميشگي :(( ما گشنمونه ياالله ! )) . كه حاجي داخل سنگر شد و گفت: چه خبره ؟ آشپز دويد روبروي حاجي و گفت : حاجي ! اينها ديگه كيند ! كجا بودند! ديوونه اند يا موجي ؟!! . فرمانده با خنده پرسيد چي شده ؟ آشپز گفت تو يه چشم بهم زدن مثل آفريقائي هاي گشنه هرچي بود بلعيدند !! آشپز داشت بلبل زبوني ميكرد كه بچه ها نونها و كوكوهارو يواشكي گذاشتند تو سفره . حاجي گفت اين بيچاره ها كه هنوز غذاهاشون رو نخوردند ! آشپز نگاه سفره كرد . كمي چشماشو باز وبسته كرد . با تعجب سرش رو تكوني داد و گفت : جل الخالق !؟ اينها ديونه اند يا اجنه ؟!‌ و بعد رفت تو آشپزخونه ..هنوز نرفته بود كه صداي خنده ي بچه ها سنگرو لرزوند ... 😂😂😂👌🏻 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
🌸راحت خوابید نصفه شب کوفته از راه رسيد ديد تو چادر جا نيست بخوابه. شروع کرد سر و صدا، مگه اينجا جاي خوابه؟ پاشيد نماز شب بخونيد، دعا بخونيد ما هم تحت تاثير حرفاش بلند شديم و اجبارا مشغول عبادت شديم، خودش راحت گرفت خوابيد😄 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
🌸 نامه نگاری اسیر شده بودیم! قرار شد بچه ها برا خانواده هاشون نامه بنویسن ! بین اسرا چند تا بی سواد و کم سواد هم بودند که نمی تونستن نامه بنویسن اون روزا چند تا کتاب برامون آورده بودن که نهج البلاغه هم لابه لاشون بود ! یه روز یکی از بچه های کم سواد اومد و بهم گفت : من نمی تونم نامه بنویسم از نهج البلاغه یکی از نامه های کوتاه امیرالمومنین علیه السلام رو نوشتم روی این کاغذ می خوام بفرستمش برا بابام نامه رو گرفتم و خوندم از خنده روده بُر شدم! بنده خدا نامه ی امیرالمومنین علیه السلام به معاویه رو برداشته و برای باباش نوشته بود ! 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
🌸صلوات سرهنگ عراقی گفت"برای صدام صلوات بفرستید" 😒 برخاستم با صدای بلند داد زدم📣 " سرکرده اینها بمیرد صلوات 😎 " طوفان صلوات برخاست 🤣😂 "قائد الرئیس صدام حسین عمرش هرچه کوتاه تر باد صلوات" 😅 سرهنگ با لبخند 😁 گفت بسیار خوب است . همین طور صلواات بفرستید "عدنان خیرالله با آل و عیالش نابود باد صلوات " طه یاسین زیر ماشین له شودصلوات طوفان صلوات بود که راه افتاد... در حدود یک ساعت نفرین کردیم و صلوات فرستادیم😐😂 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
🌱 : در زندگی،آدمی موفق تر است که دربرابر عصبانیت دیگران صبور باشد و کار بی منطق انجام ندهد... ✋🏻 💐 🌷😇 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
🌸کله پاچه مرتب می گفت : من نمی دونم ، باید هر طور شده کله پاچه پیداکنی گفتم : آخه آقا شاهرخ تو این آبادان محاصره شده غذا هم درست پیدا نمی شه چه برسه به کله پاچه‌!؟ بالاخره با کمک یکی از آشپزها کله پاچه فراهم شد گذاشتم داخل یک قابلمه بعد هم بردم مقرّ شاهرخ ونیروهاش فکر کردم قصد خوشگذرانی وخوردن کله پاچه دارند اما شاهرخ رفت سراغ چهار اسیری که صبح همان روز گرفته بودند آنها را آورد و روی زمین نشاند یکی از بچه های عرب را هم برای ترجمه آورد بعد شروع به صحبت کرد : خبر دارید دیروز فرمانده یکی از گروهان های شما اسیر شد اسرای عراقی با علامت سر تائید کردند. بعد ادامه داد : شما متجاوزید شما به ایران حمله کردید. ما هر اسیری را بگیریم می کُشیم‌ و می خوریم مترجم هم خیلی تعجب کرده بود اما سریع ترجمه می کرد هر چهار اسیر عراقی ترسیده بودند و گریه می کردند من و چند نفر دیگر از دور نگاه می کردیم و می خندیدیم‌ شاهرخ بلافاصله به سمت قابلمه کله پاچه رفت بعد هم زبان کله را درآورد جلوی اسرا آمد و گفت: فکر می کنید شوخی می کنم؟! این چیه!؟ جلوی صورت هر چهار نفرشان گرفت. ترس سربازان عراقی بیشتر شده بود مرتب ناله می کردند شاهرخ ادامه داد : این زبان فرمانده شماست!! زبان ، می فهمید ؛ زبان!! زبان خودش را هم بیرون آورد و نشانشان داد بعد بدون مقدمه گفت : شما باید بخوریدش من و بچه های دیگه مرده بودیم ازخنده ، برای همین رفتیم پشت سنگر. شاهرخ می خواست به زور زبان را به خورد آنها بدهد. وقتی حسابی ترسیدند خودش آن را خورد بعد رفته بود سراغ چشم کله وحسابی آنها را ترسانده بود. ساعتی بعد درکمال تعجب هر چهار اسیر عراقی را آزاد کرد. البته یکی از آنها که افسر بعثی بود را بیشتر اذیت کرد. بعد هم بقیه کله پاچه را داغ کردند و با رفقا تا آخرش را خوردند 🌱شهید شاهرخ ضرغامی ، حر انقلاب. 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
🍂شهید محمدابراهیم همت:🍂 هروقت می‌خواست برای جوانان یادگاری بنویسد، می‌نوشت: من کان لله کان الله له هرکه با خدا باشد، خدا با اوست! رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن..:) 🍂🍃 🍂🍃 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
♥️ ظُلم‌یَعنۍ . . براۍ‌شهادت‌آفریده‌شده‌باشیم . . امّاخرابش‌ڪنیم‌و‌بمیریم . . ! اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج✨ 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
••||🏖🔥'' – – یادمـون‌باشہ‌ شهدا‌قبل‌از‌اینڪه‌جسمشون‌رو‌راهۍ‌ میدون‌مین‌ڪنن نفسشون‌رو‌قربانۍ‌ڪردن :) الگوۍِ‌‌ما‌شهدا‌هستن‌مگہ‌نہ...! – – 🔗⃢⃟ ⃟🔥⋮⸾⇖ ───────────٭ 🔗⃢⃟ ⃟🏖⋮⸾⇙ 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
♥️🌿 شهـدا،هدفشـون‌شھادت‌نبود! اونا‌فقـط‌مسیࢪرو‌درست‌انتخـاب‌ڪࢪدن بین‌راه‌هم‌شھادت‌‌بھشون‌داده‌شد. 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat