eitaa logo
✿ بوستان امامت ✿
669 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
399 ویدیو
48 فایل
🌸 کاش این جمعه بگویند به تبریک حضورش صلوات 🌸 @Azizi00Z ♡ ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 فرمانده‌ای از جنس خاک، به قیمت افلاک... #شهید_برونسی #شهدای_مشهد #اخلاص #تقوا #
📝 متن خاکریز خاطرات 🌺 فرمانده‌ای از جنس خاک، به قیمت افلاک... توی صف غذا دیدمش. رفتم جلو و بعد از سلام و احوال‌پرسی گفتم: شما چرا ایستادی توی صفِ غذا آقای برونسی؟ مگه شما فرمانده‌ی گردان... نذاشت حرفم تموم بشه. لبخند از لبهاش رفت و گفت: مگه فرمانده گردان با بسیجی‌های دیگه فرق داره که باید بدونِ صف غذا بگیره؟ بسیجی‌ها خیلی مانع توی صف ایستادنش شده بودند ، اما حریفش نمی‌شدند... 🌹خاطره‌ای از زندگی سردار شهید عبدالحسین برونسی 📚منبع: کتاب خاکهای نرم کوشک ، صفحه ۷۶ 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 سجده‌های راهگشایِ شهید خرّازی... #شهید_خرازی #شهدای_اصفهان #شکرگزاری #تقوا #سجده
📝 متن خاکریز خاطرات 🌺 سجده‌های راهگشایِ شهید خرّازی... بی‌سیم‌چی حاج حسین بودم. یه وقت‌هایی که خبرهای خوب از خط می‌رسید، من به ایشون می‌گفتم. حاجی هم با شنیدنِ خبرِ خوب، به سجده می‌رفت و خدا رو شکر می‌کرد... هر چه خبر بهتر بود، سجده‌های حاج حسین خرازی هم طولانی‌تر می‌شد. گاهی هم دو رکعت نماز می‌خواند... 🌹 خاطره‌ای از زندگی سردار شهید حاج حسین خرّازی 📚منبع: یادگاران " کتاب شهید خرازی" ، صفحه ۶۲ 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 مهربان بودن یعنی این.... بخوان و لذت ببر..‌‌. #شهید_ضابط #شهدای_مشهد #انفاق #
📝 متن خاکریز خاطرات 🌺 مهربان بودن یعنی این.... بخوان و لذت ببر..‌‌. باید با اتوبوس می‌رفت مدرسه. امـا گاهی پیـاده می‌رفت تا پولش رو جمع‌کنه و برای خواهرش چیزی بخـره و خوشحالش کنه... می‌گفت: دوسـت دارم زندگی‌ام طوری باشه که اگر کسی به فرش زیر پایم نیاز داشت ، کوتاهی نکنم... عروسی که کرد، پدرش یک فرش ماشینی بهش هدیه داد؛ عبدالله هم فرش رو داد به یک نیازمند و برای خودش موکت خرید... 🌹خاطره‌ای از زندگی علمدار روایتگریِ شهدا حاج‌عبدالله ضابط 📚منبع: کتاب شیدایی ، صفحات ۱۱ و ۱۹ 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 افشین یا محمد هادی؟!!! #شهید_استوار #شهدای_شیراز #نام_نیکو #اسم 💫 #کانال بوست
📝 متن خاکریز خاطرات 🌺 افشین یا محمد هادی؟!!! اسمش افشین بود. گفت: از این اسم خوشم نمیاد. روی کاغذ ترکیبی از نام محمد و دوازده امام(ع) رو نوشت و ریخت توی یک ظرف. بعد هم قرعه کشید. بار اول اسم محمد هادی بیرون اومد. بار دوم هم محمـدهادی در اومد. بار سوم هم همینطور. از اون روز به بعد اسمش شد: آقا محمد هادی... 🌹خاطره‌ای از زندگی شهید محمد هادی استوار 🎙راوی: مجید ایزدی ( نویسنده‌ی دفاع مقدس) 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 روایتی از غیرت شهید را بخوانید و لذت ببرید... #شهید_غلام‌کبیری #شهدای_تهران #غ
📝 متن خاکریز خاطرات 🌺 روایتی از غیرت شهید را بخوانید و لذت ببرید... اهلِ امر به معروف و نهی از منکر بود. بهش می‌گفتم: بابا! این از تو بزرگتره ؛ یه نگاه به هیکلش بنداز، هوس کتک داری؟ این حرفها برایش معنایی نداشت و می‌گفت: کسی که امنیتِ نوامیسِ جامعه رو به خطر می‌اندازه، باید نهی از منکر بشه ... 🌹خاطره‌ای از زندگی شهید حسین غلام‌کبیری 📚منبع: ماهنامه امتداد ، شماره ۵۵ 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 ابراهیم از نوجوانی مهربان بود... #شهید_امیرعباسی #شهدای_مشهد #مهربانی #انفاق #
📝 متن خاکریز خاطرات 🌺 ابراهیم از نوجوانی مهربان بود... هوا خیلی سرد بود. اما نمی‌خواست ما رو توی خرج بندازه. دلم نیومد؛ همان روز رفتم و یک کلاه براش خریدم. روز بعد کلاه رو سرش کرد و رفت. اما ظهر که اومد بی‌کلاه بود! بهش گفتم: کلاهت کو؟ گفت: اگه بگم دعوام نمی‌کنی؟ گفتم: نه مادر! چیکارش کردی مگه؟ گفت: یکی از بچه‌ها با دمپایی میاد مدرسه؛ امروز هم سرما خورده بود دیدم کلاه برای او واجب‌تره... 🌹خاطره ای از نوجوانی سردار شهید ابراهیم امیرعباسی 📚منبع: کتاب ساکنان ملک اعظم ۵ ، صفحه ۵ 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 خرید نان تازه برای سپاه ممنوع... #شهید_کفیل‌افشار #شهدای_آذربایجان_شرقی #بیت_الم
📝 متن خاکریز خاطرات 🌺 خرید نان تازه برای سپاه ممنوع... زمانی‌که مسئول مالیِ سپاه مراغه بود ، چشمش خورد به اتاقی که خُرده نان و نان ‌های خشک رو می‌ریختند اونجا. دستور داد دیگه برای سپاه نان تازه نگیرند. همینطور هم شد. همه‌ی بچه‌ها، و حتی خودِ آقا مسعود از همون خُـرده نان‌ها استفاده کردند. مسعود معتقد بود که بیت‌المال نباید هدر برود... 🌹خاطره‌ای از زندگی سردار شهید مسعود کفیل‌افشار 📚منبع: کتاب گلهای عاشورایی، جلد ۲ ، صفحه ۱۶۰ 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 عمّه بیا گمشده پیدا شده...😥 #شهید_گمنام #شهدای_تفحص #طلائیه #حضرت_زینب 💫 #کانال
📝 متن خاکریز خاطرات 🌺 عمّه بیا گمشده پیدا شده...😥 توی منطقه طلائیه مشغولِ تفحص شهدا بودیم که یک شهید پیدا شد. همراهش یه دفترِ قطور اما کوچیک بود، مثلِ دفتری که بیشترِ مداح‌ها دارند. ورقه ‌های دفتر رو گِل گرفته بود. دفتر رو پاک کردم. بازکردنش زحمت زیادی داشت، اما صفحه اولش رو که نگاه کردم، نوشته بود: عمّه بیا گمشده پیدا شده... 📚منبع: کتاب آسمان مال من است (کتاب تفحص) ، صفحه ۵۵ 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 من بارانی نمی‌پوشم... خاطره‌ای زیبا از نوجوانی شهید صیادشیرازی #شهیدصیادشیرازی
📝 متن خاکریز خاطرات 🌺 من بارانی نمی‌پوشم... خاطره‌ای زیبا از نوجوانی شهید صیادشیرازی پدرش برایش بـارانی خریده بود ، اما علی نمی‌پوشید. هـر کاری کـردم هم نپـوشید... می‌گفت: این پسـر بیچـاره نداره ، من هـم نمی‌پوشم... پسر همسـایه مون رو می‌گفت پدرش رفتگر بود و پـول نداشت که برایِ بچه‌هایش بارانی بخره. علی هم نمی‌پوشید. 🌹خاطره‌ای از نوجوانی امیرسپهبد شهید علی صیادشیرازی 📚 منبع: یادگاران۱۱ «کتاب صیادشیرازی» ، صفحه ۵ 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 رزمنده‌ای که با کارش ، اسیر عراقی را شگفت‌زده کرد... #شهیدگمنام #شجاعت #مهارت #
📝 متن خاکریز خاطرات 🌺 رزمنده‌ای که با کارش ، اسیر عراقی را شگفت‌زده کرد... تیربارچیِ ما بسیجیِ جوانی بود که فقط سه مـاه آموزش دیده بود. اسیرِ عراقی با دست او را نشان می‌داد و با حرص می‌گفت: هفت سـال است در ارتش عراق تیربارچی هستم، اما جلویِ شجاعتِ این جوان کم آوردم... 📚منبع: کتاب « راهنمای زائرین راهیان نور » ، صفحه ۸۴ 💫 بوستان امامت 💫 @bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 همنشینانِ امام حسین علیه‌السلام... 💎 #کانال بوستان امامت 💎 @bostanemamat
📝 متن خاکریز خاطرات 🌺 همنشینانِ امام حسین علیه‌السلام... دوست شهیدش توی خـواب بهش گفته بود: چرا نمیـای پیش ما؟ دلـم برات تنگ شـده... جواب داده بود: داریم آماده میشیم بریم کربلا، عملیات نزدیکه، به زودی میام پیشت...دوست شهیـدش گفته بود: مـا همیـن الان نزدِ امـام حسین علیه‌السلام هستیم... چند روز بعد این بنده خدا هم شهید شد... 📚منبع: سررسید سرداران عشق ۱۳۸۸ 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat
✿ بوستان امامت ✿
👆خاکریز خاطرات 🌺 آرزوی مادر محقق؛ و شهیدش فدایِ امام حسین(ع)شهید شد #شهید_اصلاحی #شهدای_فارس #ا
📝 متن خاکریز خاطرات 🌺 آرزوی مادر محقق؛ و شهیدش فدایِ امام حسین(ع)شهید شد در حال شیردادن به مسعود که 6 ماهه بود، داشتم تعزیه می‌دیدم. یهو دلم شکست و اشکم جاری شد. گفتم: خدایا! کاش فرزندی داشتم که در راه امام حسین(ع) فدا شود... اشک چشمم ناخواسته به دهان مسعود چکید ... سال ۶۶ مسعود شهید شد و بدنش مثل امام حسین(ع) تکه تکه گردید. آن شب خوابِ تعزیۀ سالها پیش را دیدم، در عالمِ خواب مسعود توی آغوشم بود که ناگهان پر کشید و به یاران امام حسین(ع) پیوست... 🌹خاطره‌ای از زندگی شهید مسعود اصلاحی 📚منبع: کتاب حدیث عشق، صفحه ۱۹ 💎 بوستان امامت 💎 @bostanemamat