eitaa logo
بـوی محـرم
2.1هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
2 فایل
حسࢪت بَࢪَم بہ محتضࢪی ڪہ آخࢪین نفس ࢪوے تو دید و خنده زد و گفت یاحسیــــن ؏ . . ♡︎ ♡︎ ♡︎ ♡︎ https://eitaa.com/abdo_lhoseyn طلبه ها بیان اینجــا ♡︎ ♡︎ ڪپے محتواے ڪانال با ذڪࢪ یڪ سلام بࢪ آقا #امام‌حسیـــن‌علیه‌السلام.
مشاهده در ایتا
دانلود
آره‌خُ‌ـلاصہ فقط‌چندکلمه‌میگم: مــٰادر ؛ آتش ؛ در ؛ چادر ؛ سوختن ؛ پھلو ؛ سیلی ؛
بـوی محـرم
آره‌خُ‌ـلاصہ فقط‌چندکلمه‌میگم: مــٰادر ؛ آتش ؛ در ؛ چادر ؛ سوختن ؛ پھلو ؛ سیلی ؛
نصفه‌شب‌نشسته‌بودگۅشـه‌حـٌجره آروم‌بـودسـٰاکِـت‌بودتـاریک‌بود . . . آروم‌واردحجره‌شدصدازد🚶‍♀ پسرم‌چرابامن‌حرف‌نمیزنۍ؟ تـوکـه‌میدونۍچراحالم‌بده .. حَـسنم‌تـوکه‌میدونۍچی‌شدبه‌کسی‌نگو . . ھی‌حرف‌زددیدجـَواب‌نمیـٰادگفت: مـٰادربمیره‌حسنم‌چرا جواب نمیدی ؟ تااینوگفت‌یهوصداۍگریه‌بلند شد گفت‌مادرمن‌حسن‌نیستم حسینم . . 💔
بـوی محـرم
نصفه‌شب‌نشسته‌بودگۅشـه‌حـٌجره آروم‌بـودسـٰاکِـت‌بودتـاریک‌بود . . . آروم‌واردحجره‌شدصدازد🚶‍♀ پسرم‌چر
مادرمه... انقدربهش‌لگد‌نزن؛ مادرمه... انقدر‌حرف‌بدنزن؛ مگه‌زدن‌داره؟💔(: یه‌زنه‌هجده‌ساله‌که‌بچه‌به‌بغل‌داره...(:
بـوی محـرم
مادرمه... انقدربهش‌لگد‌نزن؛ مادرمه... انقدر‌حرف‌بدنزن؛ مگه‌زدن‌داره؟💔(: یه‌زنه‌هجده‌ساله‌که‌بچه‌به‌ب
•💔🥀• علی‌جان... بعد‌من... سنگ‌میخوری...ناسزا میشنوی...نمک‌زخمت‌میشن...علی جانم‌غربت‌به‌سراغت‌میاد! ولی‌غریب‌تر‌از‌تو‌پسرم‌حسینه... قرار‌بعدیمون‌باشه‌گودال... میون‌تن‌صد‌پارش... ک‌میکنن‌لگد‌مال:)
بـوی محـرم
بمیرم برای خانم زینب کبری که.........
تا پنج سالگی همه چی خوب بودا... یهو پدر بزرگش رفت... بعد دید مامانش آتیش گرفت... غسل مامان توسط بابا حیدر... کم کم شنیدن تیکه و کنایه از اهل محل و همسایه ها... دیدن خورد شدن بابا... شهادت برادر بزرگش حسن... شهادت پسراش... شهادت حسین‌ابن‌علی... دفن رقیه...
بـوی محـرم
تا پنج سالگی همه چی خوب بودا... یهو پدر بزرگش رفت... بعد دید مامانش آتیش گرفت... غسل مامان توسط ب
اسارت .. خانمی که سایه‌شو زن همسایه ندیده بود رفت سر بازار رفت مجلس یزید نگم که چیشد تو مجلس یزید چون اینجا جاش نیست ..
بـوی محـرم
اسارت .. خانمی که سایه‌شو زن همسایه ندیده بود رفت سر بازار رفت مجلس یزید نگم که چیشد تو مجلس یزید چ
″🥀💔″ خداکنه دیگه هیچ بابایی شرمنده نشه... شرمندگی سخته... مثل شرمنده شدن علی پیش فاطمه... مثل شرمنده شدن حسین‌ابن‌علی پیش رباب... مثل شرمنده شدن علمدار پیشه رقیه... مثل شرمنده‌ شدن ام البنین پیشه رباب و‌‌ زینب... مثل شرمنده شدن گهواره پیش رباب...
بـوی محـرم
″🥀💔″ خداکنه دیگه هیچ بابایی شرمنده نشه... شرمندگی سخته... مثل شرمنده شدن علی پیش فاطمه... مثل شر
میگن‌بعد‌شھادت‌خانم... مغداد‌توی‌کوچه‌ردمیشده‌که‌دومے(لعنت‌الله‌علیه) جلوش‌و‌میگیره‌بهش‌میگه‌مغداد؛ قبرزهراڪجاست،بریم‌بالاسرش‌نماز‌بخونیم! مغدادمیگه‌علے(ع)خودش‌کاروتموم‌ڪرد:) چنان‌سیلےبه‌صورت‌مغداد‌میزنه... توکوچه‌دورخودش‌میچرخه،میشینه‌یه‌گوشه.. شروع‌میکنه‌زارزدن.. مسخرش‌میکنه‌،میگه تومثلامردجنگیا!یه‌سیلے‌خوردی‌گریه‌میکنے.. -برای‌خودم‌گریه‌نمیکنم فقط‌بگو.. اون‌روزتوکوچه‌فاطمه‌روهم‌همینجوری‌زدی... !؟💔