eitaa logo
برگزیده اشعار مداحی
233 دنبال‌کننده
91 عکس
102 ویدیو
19 فایل
با سلام خدمت همه ی عزیزان، با نظرات وپیشنهادات سازنده ی خود، حقیر را یاری فرمایید @MA1313
مشاهده در ایتا
دانلود
الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت ابوفاضل ابوفاضل ابالفضل **** شنیدم دستهایت را بریدند شنیدم چشم نازت را دریدند چو طفلان این سخن ها را شنیدن همه از هم خجالت میکشیدند ابوفاضل ابوفاضل ابالفضل **** انیس گریه هایم را گرفتند توان دست و پایم را گرفتند کمانی تر شدم از زینب افسوس سر پیری عصایم را گرفتند ابوفاضل ابوفاضل ابالفضل **** مسلمانان حسین مادر نداره غریب است و کسی بر سر نداره ز جور ساربان بی مروت دگر انگشت و انگشتر نداره ابوفاضل ابوفاضل ابالفضل **** گل احساس را از من مگیرید شمیم یاس را از من مگیرید همه دار و ندارم را بگیرید فقط عباس را از من مگیرید ابوفاضل ابوفاضل ابالفضل **** تموم زندگیم مال حسینه دلم همواره دنبال حسینه کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایی کجایید ای سبک بالان عاشق پرنده تر ز مرغان هوایی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب پنجم محرم؛ عبدالله بن حسن علیه السلام ❇️مقدمه قَالَ الرِّضَا علیه السلام مَنْ تَذَکرَ مُصَابَنَا وَ بَکی لِمَا ارْتُکبَ مِنَّا- کانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یوْمَ الْقِیامَةِ- وَ مَنْ ذُکرَ بِمُصَابِنَا فَبَکی- وَ أَبْکی لَمْ تَبْک عَینُهُ یوْمَ تَبْکی الْعُیونُ- وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یحْیا فِیهِ أَمْرُنَا- لَمْ یمُتْ قَلْبُهُ یوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ. 🔹در کتاب امالی از حضرت رضا علیه السّلام روایت میکند که فرمودند: کسی که یاد آور مصیبت ما شود و برای آن ستم هائی که در حق ما شده گریه کند درجه وی فردای قیامت نظیر درجه ما خواهد بود. کسی که متذکر مصیبت ما گردد و گریان شود و دیگران را هم گریان کند چشم وی در آن روزی که همه چشم ها گریانند گریان نخواهد بود. اگر کسی در مجلسی بنشیند که امر دین ما خاندان در آن زنده و تقویت شود قلب او در آن روزی که عموم قلب ها می میرند نخواهد مرد. آی اونهایی که تواین جلسات مش ینید قدرخودتون بدونید امام رضاوعده داده دست شماروبگیره نکنه دست خالی ازجلسه بیرون بری ازخدابخواه بگوخدا ثواب این گریه کردن هام این سینه زدن هام مقدمه ای برای ظهور مهدی فاطمه علیهما السّلام قراربده. یابن الحسن.. .....            🔹عبدالله فرزند امام حسن مجتبی علیه السّلام در کربلا یازده سال داشت، این کودک را امام حسین علیه السّلام به بانوان حرم سپرده بود، تا در خیمه از او نگهداری کنند. هنگامی که امام حسین ع تنها به میدان رفت و هیچگونه یار و یاوری نداشت، وقتی که عبدالله غریبی و مظلومی عمویش را دریافت، برای یاری عمو، از خیمه به سوی میدان دوید. زینب (علیها السلام) به دنبال او حرکت کرد تا نگذارد به میدان برود امام حسین علیه السّلام صدا زد: خواهرم عبدالله را نگهدار، امّا عبدالله خود را به عمو رسانید. پرستوی حریم کبریایم کبوتر بچه آل عبایم نمی ترسم اگرباردبه من تیر که من باتیرباران آشنایم اناابن المجتبی ابن المصائب بلی مردم یتیم مجتبایم غمه بابا،غم عمه، غم طشت خدا داند نمی سازد رهایم خوشم برسینه اوجان سپارم الهی کن اجابت این دعایم ▪️خدا دعاش رو مستجاب کرد یک دفعه یک حرومی شمشیر رو بلندکرده به عمو بزنه صدا زد: ▪️ ویلک یابن الخبیثه أتقتل عمی؟ وای برتوای حرام زاده می خواهی عموی مرا بکشی؟ آن ملعون شمشیر رو فرود آورد عبدالله دستش رو سپر قرار داد شمشیر به دست عبدالله اصابت کرد دست به پوست آویزان شد. ▪️ فریاد زد عمو جان... گــــــریز👇 ◾️ من می گم تا این اتفاق افتاد بوی امام حسن علیه السّلام تو کربلا پیچید امام حسین علیه السّلام صدازد پسر برادرم حسن علیه السّلام صبرکن الان خدا تو رو به بابات می رسونه. ناگاه حرمله تیری به او زد تو بغل عموش به شهادت رسید تیرظلم حرمله تنهانه برحلق تو خورد تیر بر قلب علی مرتضی افتاده است آب مهر مادر و نو باوه ی او تشنه لب آتش از غم بر دل خیرالنسا افتاده است حسین جانم... 😭 وَ سَیعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُون
|⇦•در راه هجرانت، سرم گرم... توسل به امام زمان عجل الله و ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ در راه هجرانت، سرم گرمِ بیابان است خاک کویر چشم من، محتاج باران است شب تا سحر جای گلایه، اشک می ریزم حاجت رواتر میشود هرکس که گریان است مَردم که عاشق بودن من را نمی فهمند در هجر، وصل است و میان وصل، هجران است *یابن الحسن!...* منّت سرم نگذاشتی! حق گردنم داری چون در بساط تو غریبه مثل مهمان است *اصلاً امام حسن مجتبی هم همینجور بود، همچین که اومد اون مرد شامی توی مدینه، تا اومد شروع کنه به امام حسن توهین کردن، آقا امام حسن اومد جلو، گفت: ببینم انگار تویِ این شهر غریبی، کسی رو نداری؟ از لهجه ات مشخصِ مال اینجا نیستی، مارو هم نمیشناسی که داری اینجور توهین میکنی، مهمونش کرد، بردش خونه، روایت میگه: غذا بهش داد، جایِ خواب بهش داد...* یک شب قدم بگذار بر چشمِ گنهکارم یک شب قدم بگذار بر این دل که ویران است *گُلِ نرگس! یوسفِ فاطمه!...* امروز حرف فاطمه روی زمین مانده هرکس نباشد روضه خوان، فردا پشیمان است من نذر کردم در مُحرّم سینه زن باشم وقتی که دورم از حرم، جان دادن آسان است کربلا را از نزدیک مهمان چشمانم کن نوکر بدون کربلا در کُنج زندان است در محملش محکم گره زد معجر خود را این زینب است که بعدِ تو، حالش پریشان است رضا دین پرور
|⇦•عمه محکم گرفته دستش را... و توسل ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *اصلاً هر کسی غریبیِ امام حسنِ مجتبی رو ببینه اشکش جاری میشه،امشب میخواهیم بریم دَرِ خونه ی یک کریم رو بزنیم... " اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَبْدِاللَّهِ بْنِ الحَسَن" دَمِ در خیمه ایستاده، داره صحنه هارو با چشمش میبینه، ابی عبدالله به خواهرش فرمود: خواهرم! من دارم میرم، همه ی این زن و بچه ها، حفاظتشون با توئه خواهرم، مخصوصاً سفارش عبدالله رو کرد، سن وسالی نداشت پدرش رو از دست داد، ابی عبدالله حکم پدری برا عبدالله رو داره، هر جا امام حسین میره عبدالله دنبالشه، سپرد به زینب عبدالله رو، همچین که ابی عبدالله با همه خداحافظی کرد و رفت، قربونِ وداعت برم آقا...خیلی عجیبِ میگن: طول کشید وداعِ ابی عبدالله دَمِ خیمه، همه ی این زن و بچه ها ریختن دورِ حسین، هر کسی یه جوری دامنِ حسین رو گرفته، میگن: نرو، یکی میگه: بابا! نمیخواد بری، یه میگه: داداش! نمیخواد بری... یکی از دشمن میخواست طعنه بزنه، اذیت کنه از دور صدا زد: چی شده حسین! رفتی بینِ زن و بچه ها خودت رو پنهان کردی؟ چرا نمیآیی از بین خواهرات بیرون؟... همچین که حسین اومد تویِ گودال، اینقدر این بدنش شمشیر و نیزه خورده، همه ی این صحنه هارو از دَمِ دَرِ خیمه بچه ها دارن میبینن، مگه زینب چند نفر رو میتونست جلویِ چشماشون رو بگیره؟ عبدالله داره از دور میبینه، پسربچه با دختر بچه خیلی فرق داره، شما اگه با یه پسر بچه بیرون بری دوره ات کنن، کتکت بزنن، پسر یه جوری میاد بلاخره هر جوری شده اونم یه کاری میکنه، اما دختر فقط میایسته، داد میزنه، توی سر و صورتش میزنه، میگه: نزنیدش...بچه ها دَمِ خیمه ایستادن، دخترا هی دارن تویِ سر و صورتِ خودشون میزنن... تویِ کوچه ها هم که امام حسن دنبالِ مادرش بوده، همچین که اون نامردا اومدن جلو، یه قدم میرفت جلو، برید عقب، از این کوچه برید بیرون، نمیذارم به مادرم جسارت کنید، دَرِ خونه شون رو که آتیش زدن، اونجا هم زینب بود، اونجا هی زینب تویِ صورتش میزد، نزنید اینقدر مادرِ من رو...* عمه محکم گرفته دستش را داشت اما یتیم تر می شد لحظه لحظه عمو در آن گودال حال و روزش وخیم تر می شد باورش هم نمی شد او باید بنشیند فقط نگاه کند بزند داد و بعدِ هر تیری ای خدا کاش اشتباه کند *آخه میدید: هر کی یه نیزه بر میداره، میره تویِ گودال و برمیگرده...* یادش افتاد روضه هایی را که عمویش کنار او می خواند حرف مادر بزرگ را می زد روضۀ شعله را عمو می خواند مادرش پشتِ در که در افتاد نفسی مادرانه بند آمد شیشه ای خورد شد به روی زمین راه کوچه به خانه بند آمد دستهای پدر بزرگش را بسته و می کشند اما نه دست مادر به دامنش افتاد گفت تا زنده است زهرا نه چل نفر می کِشند از یک سو اما دست یک بار دار سَد می شد بین کوچه علی اگر می ماند که برای مغیره بد می شد کار قنفذ شروع شده اما پدرِ من حسن آنجا بود خواست تا سمت مادرش بدود آنکه دستش گرفت بابا بود ته گودال،کوچه را می دید همه افتاده بر سَرِ مادر به کمر بسته چادرش اما به زمین خورده معجر مادر تا ببیند چه می شود باید به نوک پای خویش قد بکشد شرط کردند هرکه می آید از تنش هر که نیزه زد بکِشد *برای اینکه بیشتر به این بدن نیزه بزنن، هرکی میرفت، نیزه اش رو درمیآوُرد، دوباره نیزه میزد...* از همانجا به سنگ اندازان داد می زد تو رو خدا نزنید وای بر من مگر سر آورید اینقدر سخت نیزه را نزنید زره اش را که کندید از تن اینکه پیراهن است نامردا از روی سینه چکمه را بردار وقت خندیدن است نامردا؟ دست خود را کشید تا گودال یک نفس می دوید تا گودال از میان حرامیان رد شد بدنش را کشید تا گودال ↫
🗒 نوحه ⬛ حضرت حر بن یزید ریاحی ➖➖➖➖➖➖➖ دل دل مکن ای حرّ ریاحی (۲) حسین منتظر توست (۲) ========= رو کن تو به درگاه الهی اگر در نظر توست، حسین منتظر توست ========= اگر در دل خود غرق گناهی اگر مانده به روی تو سیاهی برو سوی حسین شاه الهی تو را می دهد آن تشنه پناهی رو کن تو به درگاه الهی اگر در نظر توست، حسین منتظر توست ========= اگر سر زده از تو اشتباهی اگر رفته دلت در ره واهی بُود مِهر حسین لایَتَناهی نماید به کرَم بر تو نگاهی رو کن تو به درگاه الهی اگر در نظر توست، حسین منتظر توست ========= اگر صاحبِ مَنصبِ سپاهی دلت مانده سرِ راهِ دوراهی چنان یوسفِ گم گشته به چاهی که الطاف یزیدانه نخواهی رو کن تو به درگاه الهی اگر در نظر توست، حسین منتظر توست ========= اگر دل به دلِ خسته نداری نداری دگر از شرم ، قراری بده سوی حسین پنجه ی یاری که جان در ره ایمان بِسِپاری رو کن تو به درگاه الهی اگر در نظر توست، حسین منتظر توست ========= اگر در نظرت راهِ حسین است چراغِ شب تو ماهِ حسین است دلت مرغ هواخواهِ حسین است پناهت دلِ آگاهِ حسین است برو ، کعبه قدمگاهِ حسین است رو کن تو به درگاه الهی اگر در نظر توست، حسین منتظر توست ========= رها کرد سپهِ ظلم و تباهی بشد سوی حسین ، یکدله راهی وفا کرده به پیمانِ شَفاهی نصیبش شد عجب شوکت و جاهی رو کن تو به درگاه الهی اگر در نظر توست، حسین منتظر توست ➖➖➖➖➖➖➖ 🖌 شاعر: 🎙سبک: کربلایی
از خون به دستِ خویش حنا می كِشم بیا            هـر لحظــه انتظارِ تو را می كِــشم بیا در حجله پیشِ پــایِ تو پا می كِـشم بیا            چه حســرتی برایِ عبــا می كِشم بیــا دور و بـرم بـدونِ تو آشــوب می شود گــلــزارِ تشنۀ تو لگـد كــوب می شود معــنـا نــداشت با تو یتیمی بــرای من            از بسكه داشتــی همه گونه هــوایِ من دیگر نمانده جوهـره ای در صدایِ من            شن های داغ پُــر شده از ردِّ پـایِ من تــنهــائـیـت در آتشِ آهــم مقــیــم كرد دیــدی مرا دچــارِ بــلائی عظیــم كرد تغـییر كــرده شكــلِ سَــرم، زودتر بیا            سر نیــزه رفت تا جگــرم، زودتـر بیا در معرضِ دو چــشمِ تــرم زودتر بیا            شد تكّه تكّــه بــال و پــرم زودتــر بیا تا قــابــلِ شنــاخــتــنــم، از حــرم بـیا تا جــان نــداده از غم من مــادرم بیــا سر نیــزه نقشِ پیـرهنم بد كشیده است            رویِ هِجا هِجــای تنم مَـدّ كشیده است گــلدسته ای حــوالیِ گـنبد كشیده است            مژده بده، یتیــمِ حسن قــدّ كشیده است این لشكـر ســواره مرا دوره كرده اند تنها به یـك اشــاره مرا دوره كرده اند قــدرِ دعــایِ هــر سحــرت را نداشتند            اصـلاً تحــمــلِ پــدرت را نــداشتــنــد نه، چــشــمِ دیــدنِ پســرت را نـداشتند            از من تــوقــعِ سپــرت را نــداشتــنــد بر خاكِ این كـویر مــرا پهن كرده اند جایِ كمی حصیر مــرا پهـن كرده اند در چنگِ ظلمِ چند نفر زخم خورده ام            حالا بیــا ببین چقــدر زخــم خورده ام از دستِ قومِ تنگ نظر زخم خورده ام            خیلی شبیهِ زخــمِ تَبَــر زخم خورده ام جان می دهم كه باز بگیری ببر مــرا حَظّ می كنم دوباره بخــوانی پسر مرا حال حضرت قاسم (ع) @majmaozakerine
❣﷽❣ 🏴 🚩 🏴 ( 8) 🚩 🍃برخاتم الاوصیاء مهدی صلوات 🍃برصاحب عصر ما مهدی صلوات 🍃خواهی که خداوند بهشتت ببرد 🍃بفرست توبر حضرت مهدی صلوات (دعای فرج) ❇️ السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ … یا اباصالحَ المهدی … یا خلیفةَالرَّحمنُ … و یا شریکَ القران … ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ … سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان ▪️ای گیسوی هماره پریشان کربلا «یا صاحب الزمان آقا جان» ▪️ای گیسوی هماره پریشان کربلا ▪️ای چشمۀ همیشه خروشان کربلا ▪️با ما بگوچه دیده‌ای ای خون گریسته فرمود : « لابکین لک بدل الدموع دما » یا جَدّا بجای اشک برات خون گریه میکنم. ▪️با ما بگوچه دیده‌ای ای خون گریسته ▪️در سرخی عقیق سلیمان كربلا ▪️آب خوش از گلوی تو پایین نمی‌رود ▪️با یاد خشکی لب عطشان شاه کربلا (اما مصیبتی که امام زمان خیلی براش گریه میکنه ، میدونی کدوم مصیبته؟) ▪️آه از دمی كه لشكر اعدا نكرد شرم ▪️كردند رو به خیمۀ سلطان كـربلا *(محمدعلی بیابانی) ⚡️عزیز زهرا در گودال قتلگاه… ⚡️هنوز جان در بدن مبارک ابی عبدالله ست … 🔹یه وقت یه نامردی صدا زد ، حمله کنید به خیمه های حسین… صدا زد« وَیحَکمْ یا شیعَةَ آلِ اَبی سُفیان ! اِنْ لَمْ یکنْ لَکمْ دینٌ وَ کنْتُمْ لاتَخافُونَ المَعادَ فَکونُوا اَحراراً فی دُنیاکم ... » آی نامرد مردم اگه دین ندارید حداقل آزاده باشید. اول بیایید کار منه حسینو تموم کنید… (دلت اینجاست؟؟) به نیت شفای همه مریضا بخصوص مرضای منظور… (دلتو ببرم کربلا ؟؟) (یه لحظه رو یاد کنم و التماس دعا) 🔳آخ همه ازخیمه ها بیرون دویدند 🔳وای ولی سالار زینب را ندیدند همچین که صدای ذوالجناح رو شنیدن ، دیدن داره از سمت میدان میاد،، ( یه وقت نگاه کردند دیدند زین واژگونه ،، یالها غرق خونه ،، بدن پر از تیر و نیزه است…) سکینه (س) دوید جلو … آخ اگه پدر داری خدا برات نگه داره😭 (دخترا خیلی بابایین ، آی اونایی که بابا دارید قدر باباهاتونو بدونید) ✨اگر نازی کند دختر ، خریدارش پدر باشد😭 (بگمو‌ اموات فیض ببرند بخصوص پدرایی که از دنیا رفتند و اسیر خاک ها هستند) 🔰 نازدانه ابی عبدالله سکینه دوید جلو… «یا جواد! هل سقی ابی ام قتلوه عطشانا؟!» ای ذوالجناح ،، بابام که میدان می‌رفت دیدم لباش خشک شده بود… (بابام تشنه بود…) آیا وقتی سر از بدنش جدا کردند آب بهش دادند یا نه؟ 🩸ای ذوالجناح رو به حرم گو به دخترم 🩸تا آخرین نفس پدرت گفت آب آب حسین .…حسین … ۲ امان از اون لحظه ای که همه دویدن سمت گودال قتلگاه اما با چه حالی ؟ «ناشرات الشعور، علی الخدود لاطمات» با موهای پریشان همه به سر و صورت لطمه میزنن …دیگه نگم از بالای گودال چی دیدن.. اما امان از اون ساعتی که بی بی زینب نیمه های دل شب رسید گودی قتلگاه… امان از دل زینب ... (بی بی زینب نگاه می‌کنه… ) (همه بدنها شکل همه… بی سر … زخمی … قطعه قطعه… عریان …) دنبال برادر میگرده… آخ حسینم به کجایی… که مردم ز جدایی… داداش الهی نبینی داغ برادر رو… الهی نبینی اونچه که زینب دید صدا زد: (دشتی) 🏴گلی گم کرده ام میجویم او را 🏴 به هرگل میرسم می‌بویم او را (خانم جان یا زینب کبری چجوری بود گلت بی بی جان… نشونی بده) ⬆️(اوج) 🏴آخ گل من یک نشانی در بدن داشت 🏴یکی پیراهن کهنه به تن داشت زینب گلشو پیدا نمیکنه یه وقت شنید از بین شمشیر شکسته ها و نیزه شکسته ها از گلوی بریده صدایی بلند شد « اخیَّ الیَّ » خواهر بیا … 🏴گل گم گشته ات خواهر منم من 🏴سرور سینه ات خواهر منم من یه نگاه به بدن بی سر برادر … (دشتی) 🏴چرا پیروهنی بر تن نداری 🏴آخ بمیرم من مگر خواهر نداری 🏴برادر جان سلیمان زمانی 🏴 چرا انگشت و انگشتر نداری 🏴 آخ مسلمانان حسین مادر ندارد 🏴غریب است و کسی بر سر ندارد حسین جانم حسین ،(جانم حسین جانم)۲ جانم حسین جان …۲ 🎆صل الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله 📿لبم لبریز از جام حسینه 📿عروج نام من بام حسینه 📿اگر جراح قلبم رو شکافه 📿به روی لوح دل نام حسینه (جهت سلامتی و تعجیل در امر فرج امام زمان عج عنایت کنید , صلوات محمدی هدیه کنید) 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
⏺روضه _شب تاسوعا محرم _حضرت ابوالفضل(ع)_ حسین سازور_قسمت پایان ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ "السلام علیک ایهاعبدالصالح المطیع لله ولرسوله ولامیرالمومنین" *همه ی شب های دهه محرم خداشاهده کسی بخواد توعظمتش سیربکنه میماند، همه شبهاش،اما تواین شب ها بعضی شبها مثل قرص قمرمیدرخشه،یکی از اون شبهاامشبه،آخه خودشم مثل قرص قمر می درخشید همه بنی هاشم زیباروبودنداماعباس علیه السلام میگفتندقمربنی هاشم،ماه بنی هاشم صورت پرفروغ،پرنور،اثرسجده برپیشانی حضرت* دست برسینه روبه کرب وبلا السلام علیک یاسقا قمر خانواده ی خورشید صدقه دارد این قدوبالا پسر چارم امیر حنین دست بر سینه ی بنی الزهرا چشم و آبروی توسپاه حسین کاشف الکرب سیدالشهدا سیزده ساله،فاتح صفین سومین بچه شیر،شیرخدا *ما که عددی نیستیم فضائل تو رو بخوایم بشماریم خدا تورو گذاشت باب الحوائج،وقتی مرده ای روبردن توحرمش مادر بچه روانداخت گفت:میگن توباب الحوائجی،به اعتقاد ما باب الحوائج یعنی مرده ام رو زنده میکنه،بهش گفتن آخه مادر بچه مرده چه حرفی میزنی.؟!گفت:این آقایی که من میشناسم! آره"میگن تو عالم رویادیدم عباس ایستاده انبیا نشستن،پیغمبر، امیرالمومنین ، ذوات مقدسه اهل بیت" همین پرونده ی بسته شدن عمر این بچه روآوردن بالاگفتن این ازتو حرم عباس اومده؛همه گفتند باشه عمرش به سر رسیده"علی ،پیغمبر،فاطمه همه،دیگران" اباالفضل عرض کردیارسول الله این توحرم من اومده،به من متوسل شده فرمود خدا پروندشو بسته عرض کرد پس به خدا بفرمایید دیگه به من نگن باب الحوائج،عالم میگه:یه وقت پیامبر فرمود:عباس جان خدا میگه تو باب الحوائج مایی،مااین بچه روبراتو عمر دادیم،برش گردوندیم بیدار شدم سراسیمه اومدم توحرم عباس دیدم ولوله هست میگن مرده زنده شده توحرم عباس آقاجان مرده زنده میکنی این دلای مارم زنده کن،تومقلب القلوبی یا عباس" جووناالتماس کنین،همین امشب التماس کنین به خداتوحرمش نشستی داری حرف میزنی باهاش. التماسش کن بگو آقا..،آقاجان منو گرفتارخودت کن نذار شیطون منو گرفتارکنه آقاجان هروقت خواستم گرفتاربشم به زبونم جاری کن بگم ابالفضل* نام توهم ردیف یافتاح چشمهایت مفرج الغم ها ارمنی هامریده نام تواند شاهدم سفره های تاسوعا توکه هستی؟!حسین هم آخر شدپناهنده بر توعاشورا... *اینا همش روایته داشت کتاب می نوشت دید به مقتل برخورد حسین پناهنده شد به عباس روزعاشورا. زدقلموگفت عجب باباحسین امامه، عباس باهمه بزرگیش،ابی عبدالله بهش فرمودعالم روچی شک کردی!بخدادرسته من روزعاشورا به عباس پناهنده شدم* توکه هستی!حسین هم آخر شدپناهنده برتوعاشورا سایه بان مخدرات حرم پشت گرمی زینب کبری *اعطنی!! دستتوبیارجلوصورتت* اعطنی یاکریم انا سائل مستجیربک، ابوفاضل دست گیرهمه،خدای ادب،دست پرورده ی امیرعرب نسل در نسل خاک پای توییم به تودادیم دل نسب به نسب سفره ات بهرسائلان پهن است صورتت شیر و خال تو چو رطب میکند زنده یاد حیدر را چین پیشانیت به وقت غضب اسداللهِ کربلاعباس بنشین باوقار بر مرکب قد کشیدی همینکه روی اسب لشکر کوفیان کشید عقب میشود روضه رامجسم کرد با کمی فکر روی این مطلب تاتوبودی سفر بخیر گذشت ای نگهبان محمل زینب *گریه هاتون امشب یادگاری بمونه،بمونه"مجلستونو امشب ایشالله شب اول قبربمونه* تاتوبودی سفر بخیر گذشت ای نگهبان محمل زینب تاتوبودی رباب اصغرداشت فرق، غرق بوسه سپیدی غبغب تاتوبودی ندید یک مادر طفلش ازتشنگی کند لب لب تاتوبودی رقیه معجرداشت2 روی دوش تو خواب بود هرشب تاتوبودی کسی اجازه نداشت بزند چوب خیزران بر لب با یه دنیاسر به زیری وخجالت رفتی و بر غرورها برخورد دست نامحرمان به معجرخورد *ای حسین ای حسین * وای از لحظه ای که غوغاشد رفتی و در خیام بلوا شد *آماده ای،آماده ای گریه کنی نعره بزنی بی مهاباگریه کن جوون گریه کردن خوبه تو مجلس اهل بیت،سینه همه میزنن براامام حسین برا حضرت اباالفضل اما کیه گریه کنه خودش خون گریه کرد* وای از لحظه ای که غوغاشد رفتی و در خیام بلوا شد دختری مشک آب دستت داد بر دعا دست عمه بالا شد سایه ات میان نخلهاگم شد پسر فاطمه چه تنها شد تارسیدی کنارنهرفرات علقمه درمقابلت پاشد تا قیامت خجل زلب هایت خنکی های دریا شد جانب خیمه راه افتادی فکروذکرت لبان آقاشد درکمینت چهار هزارنفر تیرهادرکمان مهیا شد قدوبالات کار دستت داد چندصدتیردرتنت جا شد بی هوا دست راستت افتاد دست چپ هم شکار اعداشد حرمله درشکارچشم آمد هدفش چشم های شهلاشد نوک تیر از سر تو بیرون زد2 تا پَرَش بین دیده ات جا شد خواستی تیر را کشی بیرون گردنت خم به روی پاهاشد خود افتاد،شد برهنه سرت یک نفربا عمود پیدا شد آنچنان ضربه برسرت کوبید تا سر ┗━━━⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️️️━━┛ @majmaozakerine
نوحه موقع تشیع جنازم به موقع تشییع جنازم به پیرهن مشکیم مینازم تو خونه قبرم یا حسین یه ضریح شیش گوش میسازم خاکم نکنید بزارید اربابم برسه اونی که واسم همه کسه خاکَم نکنید دلم فقط آقامو میخوام امام رضا قول داده میاد حسین حسین وقتی جنازه ام شد محیا بکشید روی من بوریا وصیتمه برگردونید صورتمو سمت کربلا خاکم نکنید تا اونی که بر دلم امیره سرمو رو دامنش بگیره سرمو رو دامنش بگیره وقتی لحدم رو میچیدینش آهای سینه زنها سفارشمو کنید به اقا، سفارشمو کنید به اقا حسین حسین
روضه خوانی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط سید مهدی میرداماد نگاه مبهمی امشب به آسمان داری زینب داره می گه خدا به خیر کند،نیتی نهان داری چه دیده ای که شدی سیر از من و بابا که قصد شعله کشیدن به باغ مان داری حسین این طرف و آن طرف حسن انگار خدا نکرده سر ترک این و آن داری همه بچه ها فهمیدند فردا یه خبریه،آخه مادری که قریب به هفتاد وپنج روز تو بستره،یه دفعه بلند شد،شروع کرد ،خونه رو جارو زدن،بخدا بچه ها من نمی دونم چرا امشب این جوری شدم،ولی شاید برا شماهم اتفاق افتاده باشه،من مادرم روز آخراصلاً انگار جون گرفت،نمی دونم،انگار خدا یه جون دیگه ای می ده،می خواد لحظه آخر،کاراشو انجام بده،همه خوشحال بودند تو خونه می گفتند دیگه خوب شده،دیگه سرحاله معلومه دیگه داره خوب میشه،امروز زهرام تو خونش خودش نون پخت،خودش بچه هاشو حمام برد،لباس پوشوند،بگم یه چیزی ناله بزنی، زینب می گه دیدم برا اولین بار،بعد این چند شب مادرم ایستاده داره نمازشو میخونه،مادرم داره خوب میشه،اما اینها همه علامت رفتنه،مادر مادر   بس است،دسته ی دستاسمان* پر از خون شد *دستاس=آسیاب دستی گرسنه دیدی ام وعزم پخت نان داری نوازشم مکن هر دختر ی آرزو داره مادر نوازش کنه ، اما زینب می گه نوازشم نکن نوازشم مکن از درد شانه ات پیدا ست کنایه فهما زود بگیرند نوازشم مکن از درد شانه ات پیدا ست میان سینه خود درد بی امان داری کسی که این مجلس ومی بینه،کسی که صدای این مجلس و میشنوه،مدیونه اگه این دو بیت آخرو غیر شب شهادت جایی خرج کنه،این دو بیت مال امشبه،اگه ناله داری باید حقش و ادا کنی،زینب داره روضه می خونه،آخ مادر،بذار بایستم شاید امام زمان داره گریه می کنه ،به احترام گریه مولا،سادات منو کمک کنند، شکست دست تو را قنفذ و چنین می گفت وای وای وای برا حضرت زهرا باید داد بزنی امام صادق علیه السلام گفت:خدا رحمت کنه اون شیعه ای که برا مادر ما بلند بلند گریه می کنه، شکست دست تو را قنفذ و چنین می گفت هنوز نام علی را تو بر زبان داری گوش بده، روضه ی من همینه،علماء،بزرگان ،سادات بچه هیئتی ها،اون بی حیای حرو م زاده دومی،لعنت الله علیه، تو تاریخ نوشته وقتی نامه نوشت،نوشت من تو همه ی عمرم،می زاری من روضه بخونم یا نه،بعضی ها یه جوری گریه می کنند،ان شاءالله مدینه ببینمت، نوشت من تو همه ی عمرم،سه جا به علی حسودیم شد،با منی یانه،سه جا به علی حسادت کردم،این حسادت تو دلم کینه شد،عقده شد،خدا عذابتو زیاد کنه،بگم برات،دونه دونه بگم اصلاً روضه ام همینه،میگه اولین باری که به علی حسودیم شد،اون موقعی بود که پیغمبر دست زهرا رو گذاشت تو دست علی،آی حرومزاده نامرد،یه حرفی بزنم زود رد شم سادات منو ببخشند،آخه این بی حیام خواستگار زهرا بود،ای اُف به تو دنیا،زهرایی که یه کُفو(هم شأن) داره اونم علی ه زهرایی که یک همسر داره اونم علی ه،پیغمبر فرمود اگه علی همسر تو نمی شد،احدی تو این عالم برابر تو وجود نداشت،هم کفو تو وجود نداشت،قربون تو آقا برم،یه جا حسودی کرد،وقتی دست زهرا رو تو دست علی گذاشت،می گه بار دومی که حسادت کرد،اون موقعی بود که پیغمبر دست علی رو بلند کرد،گفت:من کنتم مولا فهذا علی ٌمولا ،بار سومی که حسادت کرد،اون زمانی بود که پیغمبر دستور داد همه درها رو به مسجد ببندند،وسدالابواب الا بابه پیغمبر گفت:فقط در خونه علی باز باشه،این حسادتا تو دل نعسش جمع شد،این کینه ها تو دل نامردش جمع شد،می دونی کی تلافی کرد،با من بیا،بدونه ناله نری ها،امشب رفتی خونه،صدات بگیره ها،می گه،وقتی صدای زهرارو پشت در شنیدم، دلم به حال زهرا یه لحظه سوخت،دو سه قدم برگشتم،دیدم من با زهرا کاری ندارم، وای وای،یه دفعه یاد علی اُفتادم،خداکمکم کن این ناله ها برسه مدینه،می گه برگشتم،چنان لگدی به در زدم صدای شکستن استخونهاشو شنیدم،بگو یازهرا،ان شاءالله شب شهادتی مدینه باشیم،هرکی کارش داره، اگه بچه های علی ،امشب همه آستین تو دهن گرفتن،اگه بچه های فاطمه امشب نتونستن داد بزنند،تو به جاشون داد بزن بگو یا زهرا….بگو من نمک و بپاشم،هنوز یه عده ناله نزدند،آره این جا یاد علی افتاد لگد زد،کربلام حسینش تو گودال، یکی سنگ می زنه،یکی شمشیر میزنه،حسین…….. @majmaozakerine