#متن_روضه_شب_پنجم_محــــــرم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شب پنجم محرم؛ عبدالله بن حسن علیه السلام
❇️مقدمه
قَالَ الرِّضَا علیه السلام مَنْ تَذَکرَ مُصَابَنَا وَ بَکی لِمَا ارْتُکبَ مِنَّا- کانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یوْمَ الْقِیامَةِ- وَ مَنْ ذُکرَ بِمُصَابِنَا فَبَکی- وَ أَبْکی لَمْ تَبْک عَینُهُ یوْمَ تَبْکی الْعُیونُ- وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یحْیا فِیهِ أَمْرُنَا- لَمْ یمُتْ قَلْبُهُ یوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.
🔹در کتاب امالی از حضرت رضا علیه السّلام روایت میکند که فرمودند:
کسی که یاد آور مصیبت ما شود و برای آن ستم هائی که در حق ما شده گریه کند درجه وی فردای قیامت نظیر درجه ما خواهد بود. کسی که متذکر مصیبت ما گردد و گریان شود و دیگران را هم گریان کند چشم وی در آن روزی که همه چشم ها گریانند گریان نخواهد بود. اگر کسی در مجلسی بنشیند که امر دین ما خاندان در آن زنده و تقویت شود قلب او در آن روزی که عموم قلب ها می میرند نخواهد مرد. آی اونهایی که تواین جلسات مش ینید قدرخودتون بدونید امام رضاوعده داده دست شماروبگیره نکنه دست خالی ازجلسه بیرون بری ازخدابخواه بگوخدا ثواب این گریه کردن هام این سینه زدن هام مقدمه ای برای ظهور مهدی فاطمه علیهما السّلام قراربده.
یابن الحسن.. .....
🔹عبدالله فرزند امام حسن مجتبی علیه السّلام در کربلا یازده سال داشت، این کودک را امام حسین علیه السّلام به بانوان حرم سپرده بود، تا در خیمه از او نگهداری کنند.
هنگامی که امام حسین ع تنها به میدان رفت و هیچگونه یار و یاوری نداشت، وقتی که عبدالله غریبی و مظلومی عمویش را دریافت، برای یاری عمو،
از خیمه به سوی میدان دوید.
زینب (علیها السلام) به دنبال او حرکت کرد تا نگذارد به میدان برود امام حسین علیه السّلام صدا زد: خواهرم عبدالله را نگهدار، امّا عبدالله خود را به عمو رسانید.
پرستوی حریم کبریایم
کبوتر بچه آل عبایم
نمی ترسم اگرباردبه من تیر
که من باتیرباران آشنایم
اناابن المجتبی ابن المصائب
بلی مردم یتیم مجتبایم
غمه بابا،غم عمه، غم طشت
خدا داند نمی سازد رهایم
خوشم برسینه اوجان سپارم
الهی کن اجابت این دعایم
▪️خدا دعاش رو مستجاب کرد یک دفعه یک حرومی شمشیر رو بلندکرده به عمو بزنه صدا زد:
▪️ ویلک یابن الخبیثه أتقتل عمی؟
وای برتوای حرام زاده می خواهی عموی مرا بکشی؟
آن ملعون شمشیر رو فرود آورد عبدالله دستش رو سپر قرار داد شمشیر به دست عبدالله اصابت کرد دست به پوست آویزان شد.
▪️ فریاد زد عمو جان...
گــــــریز👇
◾️ من می گم تا این اتفاق افتاد بوی امام حسن علیه السّلام تو کربلا پیچید امام حسین علیه السّلام صدازد پسر برادرم حسن علیه السّلام صبرکن الان خدا تو رو به بابات می رسونه.
ناگاه حرمله تیری به او زد تو بغل عموش به شهادت رسید
تیرظلم حرمله تنهانه برحلق تو خورد
تیر بر قلب علی مرتضی افتاده است
آب مهر مادر و نو باوه ی او تشنه لب
آتش از غم بر دل خیرالنسا افتاده است
حسین جانم... 😭
وَ سَیعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُون
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#متن_روضه_شب_پنجم_محــــــرم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شب پنجم محرم؛ عبدالله بن حسن علیه السلام
❇️مقدمه
قَالَ الرِّضَا علیه السلام مَنْ تَذَکرَ مُصَابَنَا وَ بَکی لِمَا ارْتُکبَ مِنَّا- کانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یوْمَ الْقِیامَةِ- وَ مَنْ ذُکرَ بِمُصَابِنَا فَبَکی- وَ أَبْکی لَمْ تَبْک عَینُهُ یوْمَ تَبْکی الْعُیونُ- وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یحْیا فِیهِ أَمْرُنَا- لَمْ یمُتْ قَلْبُهُ یوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.
🔹در کتاب امالی از حضرت رضا علیه السّلام روایت میکند که فرمودند:
کسی که یاد آور مصیبت ما شود و برای آن ستم هائی که در حق ما شده گریه کند درجه وی فردای قیامت نظیر درجه ما خواهد بود. کسی که متذکر مصیبت ما گردد و گریان شود و دیگران را هم گریان کند چشم وی در آن روزی که همه چشم ها گریانند گریان نخواهد بود. اگر کسی در مجلسی بنشیند که امر دین ما خاندان در آن زنده و تقویت شود قلب او در آن روزی که عموم قلب ها می میرند نخواهد مرد. آی اونهایی که تواین جلسات مش ینید قدرخودتون بدونید امام رضاوعده داده دست شماروبگیره نکنه دست خالی ازجلسه بیرون بری ازخدابخواه بگوخدا ثواب این گریه کردن هام این سینه زدن هام مقدمه ای برای ظهور مهدی فاطمه علیهما السّلام قراربده.
یابن الحسن.. .....
🔹عبدالله فرزند امام حسن مجتبی علیه السّلام در کربلا یازده سال داشت، این کودک را امام حسین علیه السّلام به بانوان حرم سپرده بود، تا در خیمه از او نگهداری کنند.
هنگامی که امام حسین ع تنها به میدان رفت و هیچگونه یار و یاوری نداشت، وقتی که عبدالله غریبی و مظلومی عمویش را دریافت، برای یاری عمو،
از خیمه به سوی میدان دوید.
زینب (علیها السلام) به دنبال او حرکت کرد تا نگذارد به میدان برود امام حسین علیه السّلام صدا زد: خواهرم عبدالله را نگهدار، امّا عبدالله خود را به عمو رسانید.
پرستوی حریم کبریایم
کبوتر بچه آل عبایم
نمی ترسم اگرباردبه من تیر
که من باتیرباران آشنایم
اناابن المجتبی ابن المصائب
بلی مردم یتیم مجتبایم
غمه بابا،غم عمه، غم طشت
خدا داند نمی سازد رهایم
خوشم برسینه اوجان سپارم
الهی کن اجابت این دعایم
▪️خدا دعاش رو مستجاب کرد یک دفعه یک حرومی شمشیر رو بلندکرده به عمو بزنه صدا زد:
▪️ ویلک یابن الخبیثه أتقتل عمی؟
وای برتوای حرام زاده می خواهی عموی مرا بکشی؟
آن ملعون شمشیر رو فرود آورد عبدالله دستش رو سپر قرار داد شمشیر به دست عبدالله اصابت کرد دست به پوست آویزان شد.
▪️ فریاد زد عمو جان...
گــــــریز👇
◾️ من می گم تا این اتفاق افتاد بوی امام حسن علیه السّلام تو کربلا پیچید امام حسین علیه السّلام صدازد پسر برادرم حسن علیه السّلام صبرکن الان خدا تو رو به بابات می رسونه.
ناگاه حرمله تیری به او زد تو بغل عموش به شهادت رسید
تیرظلم حرمله تنهانه برحلق تو خورد
تیر بر قلب علی مرتضی افتاده است
آب مهر مادر و نو باوه ی او تشنه لب
آتش از غم بر دل خیرالنسا افتاده است
حسین جانم... 😭
وَ سَیعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَی مُنْقَلَبٍ ینْقَلِبُون