eitaa logo
برگزیده اشعار مداحی
278 دنبال‌کننده
101 عکس
123 ویدیو
25 فایل
با سلام خدمت همه ی عزیزان، با نظرات وپیشنهادات سازنده ی خود، حقیر را یاری فرمایید @MA1313
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴سبک واحد سنگین حضرت علیه السلام 🏴بند اول تو کوچه ها میگردم و ذکر لبم حسینه تو کوفه بیقرارم و تاب و تبم حسینه اینجا همه پستن امیر برگرد آقا از این مسیر نیا میشه زینب اسیر دورت بگرده مسلم،نیا نیا نیا نیا اگه بیای میدونم،سرت میره رو نیزه ها روی دارالاماره،میسوزم و میخونم نیا به کوفه مولا،به لب رسیده جونم (غریب حسین حسین وای) 🏴بند دوم از این مردم هر چی بگم آقا کمه به والله پشت سرت حرفا میگن اینجا همه به والله میگن حسین داره میاد محاصرش کن ای زیاد حرمله جایزه میخواد شش ماهه تو نیاری،آقا آقا آقا آقا سه شعبه شو میاره،این حرمله تو کربلا شور میزنه دل من؛واسه علی اصغر اگه بیاریش اینجا؛یه روزه میشه پرپر (غریب حسین حسین وای) 🏴بند سوم سفیر تو ندیده خیر آقا از این جماعت تا که حمیده پیشته میرم خیال راحت نذار ببینه پیکرم به روی نیزه ها سرم طاقت نداره دخترم چشمای اینا هیزه،نیا نیا نیا نیا همش حرف کنیزه،مهم ترین حرف اینا قسمت دختر تو،اینجا میشه اسارت با تازیونه میشه،اینجا بهش جسارت (غریب حسین حسین وای) 🙏التماس دعا https://eitaa.com/brgzida
@madahinabb1mirdamad-moharram99-sh1-1.mp3
زمان: حجم: 6.06M
خدا رو شکر به آرزوم رسیدم نمُردمُ و محرمت رو دیدم خیلی دلم تنگِ محرمت بود میدونی این یه ساله چی کشیدم علیه السلام خدا رو شکر به آرزوم رسیدم نمردم و محرمت رو دیدم خیلی دلم تنگه محرمت بود می دونی این یه ساله چی کشیدم شبای اول و دارم می بینم تو آسمونا یا که رو زمینم اجازه داده مادرت دوباره مشکی بپوشم بزنم به سینه ام حسین ..... شبای عاشقی می لرزه شونه ها چه هق هقی یک دهه با غمت می گذره زود عجب دقایقی یه کاری کن بشم نو کر لایقی این اولین روضه ی تو لحوفه که اشک شرمندگی رو حروفه تموم عالم یه صدا با مسلم دارن می گن حسین نیا به کوفه نیا که اینجا ردی از حیا نیست توی مرام کوفیا وفا نیست اگه میای تنها بیا حسین جان اینجا که جای زن و بچه ها نیست چه کردی روزگار .... ای آسمون با اشک من ببار کوفیا می کشند شیرخواره اتو با افتخار حسین اگه میای حسین رقیه اتو نیار حسین..... امان امان امان امان.... غریب گیر آوردنت .... خورشید عمرم دیگه بی فروغه نامه ی کوفیا همش دروغه خلوت دور مسلم تو اما بازار تیر و نیزه ها شلوغه سفیر تو با لب تشنه کشتند اینا از اولم حیا نداشتند نیا نیا پسر عمو شنیدم برا سر تو جایزه گذاشتند نذار که دیر بشه تنت پر از نیزه و تیر بشه نذار که دیر بشه نذار که خواهرت اسیر بشه نذار که دخترت یه روزه پیر بشه اگه حسین من تویی سرت کو ... حسین ..... https://eitaa.com/brgzida
متن روضه 1👇 🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین 🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین شب اول محرم... بریم در خانه ی غریب کوفه... آقامون.. مسلم بن عقیل... (ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...) 🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم 🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین غریب و تنها... توی کوچه های شهر کوفه... داره با اربابش ابی عبدالله... درد دل میکنه... حسین جان ...آقا 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا آقای من... 🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا 🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه... اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی... یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟ مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره... اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری... (قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم) این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد... وقتی حضرت آب رو نوشیدند... دوباره این پیر زن صدا زد... آقا این روزها شهر امنیت نداره... برای چی هنوز ایستادید... یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند... کجا برم... من تو این شهر خونه ای ندارم... من توی این شهر غریبم... پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد... عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید حضرت فرمودند... من مسلم بن عقیلم... سفیر ابی عبد الله ام... تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه... صدا زد... آقا... جانم به فدای شما... این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام... ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند... هر طوری بود... نانجیبها خبردار شدند... نزدیکی های صبح... خونه ی پیرزن رو محاصره کردند... مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد... خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد... اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند... بردن بالای دار الإماره... حالا میخواهی گریه کنی بسم الله... مردم کوفه دارن نگاه میکنند... هر کسی یه حرفی میزنه... یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند... یکی میگه نه... دیگه آقا رو به شهادت میرسونند... همه دارن نگاه میکنند... یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند... ای وای... ای وای... غریبانه... بدن بی جان مسلم را... از بالای دارالإماره به زمین انداختند... یاصاحب الزمان... میخوام بگم اینجا... سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن... بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند... اما... دیگه زن و بچه مسلم نبودن ببینن... دیگه دختر بچه اش نبود ببینه... بمیرم... برات حسین.... جلو چشمان زینب... جلو چشمان بچه های حسین.. صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... آنقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب دواندند... تمام استخوان ها شکست... 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آره آن جلوه که فانی نشود نور خداست (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. https://eitaa.com/brgzida