#متن_روضه_امام_کاظم_
▪️چاه زندان قتلگاه یوسف زهرا شده
▪️ چشم یعقوب زمان در ماتمش دریا شده
▪️اختران اشک جاری ز آسمان دیده گر
▪️ چون نهان ماه رخش در هالۀ غم ها شده
▪️بس که جانسوز است داغ آن امام عاشقان
▪️ در عزایش غرق ماتم خانۀ دلها شده
▪️ای طرفداران قرآن و شریعت بنگرید
▪️ موسی جعفر شهید مکتب تقوا شده
▪️او نه تنها تازیانه خورده از دست ستم
▪️صورتش نیلی ز سیلی چون رخ زهرا شده
▪️نالۀ جانسوز معصومه ز دل بر خاسته
▪️ در مدینه دختری بی بابا شده
🌴ابوالعتاهیه مدتها در مجلس هارون الرشید حاضر نمی شد ، اما روزی باشاره هارون ، جعفر برمکی او را به مجلس هارون آورد از ابوالعتاهیه خواستند اشعاری بخواند ، اشعاری خواند اول هارون را به نشاط آورد ، بعد ابوالعتاهیه اشعار دیگری خواند هارون را بشدت متأ ثرساخت . گفتند : ابو العتاهیه چی می خواهی ؟
گفت : هارون نه مال می خواهم ، نه مقام می خواهم ، من آزادی امام موسی بن جعفر را می خواهم که سالها گوشۀ زندان است هارون اجازه بده آقا را آزاد کنند ، بچه هایش در مدینه منتظرند ، برگۀ آزادی موسی بن جعفر را گرفت خیلی خوشحال است . الحمد الله دل پیغمبر و زهرا را شاد کردم . فردای آن روز ابوالعتاهیه به طرف زندان می رفت دید جنازه ای را چهار نفر می آوردند ، پرسید این جنازه ی کیست ؟ گفتند : جنازۀ موسی بن جعفر امام هفتم شیعیان است .😭
▪️نمی دانم شنیدستی بدوران ▪️که شاهی جان دهد در کنج زندان
▪️فلک بودی دگر در ترکشت تیر ؟ ▪️کی دیده شه بمیرد زیرزنجیر
▪️نظاما آفرین بر اهل بغداد ▪️تن شه را بروی جسر بنهاد
▪️ولی جدش برهنه در بیابان ▪️غلظ گفت بزیر سمِّ اسبان1
کاری کردند که خواهرش زینب وقتی آمد گودی قتلگاه از روی تعجب صدا زد : آیا تو حسین منی ؟
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
https://eitaa.com/brgzida