حاج مهدی رسولی1_7020768897.mp3
زمان:
حجم:
6.16M
ㅤ
شب جمعه است، بیا حال مرا بهتر کن
فکر دلواپسیِ قلب منِ مضطر کن
گذر عمر منِ بی سر و پا بر تو نخورد
عزم دیدار مرا در نفس آخر کن
عمر من رفت و تو را درک نکردم آقا
فهم من درخورِ درک تو نشد باور کن
چِقَدَر نام تو بردم به زبانم، یک بار
تو صدایم بزن و خوش دلم ای دلبر کن
سهم من، از تو فراقِ تو شده غم دارم
منّتی بر سر من نِه، تو غمم کمتر کن
این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست
نزد ارباب دعایی به منِ نوکر کن
«به یاد قدیمیا..
ابا صالح التماس دعا
هرکجا رفتی یاد ما هم باش
نجف رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش»
https://eitaa.com/brgzida
کربلا با تو صفا دارد و بی تو سخت است
سختی راه، بر این خسته تو راحت تر کن
روضه ی جدّ غریبت شب جمعه باز است
باز روضه، تو نخوان، فکرِ دلِ مادر کن
*اگر کشتن چرا آبِت ندادند..
دوباره نالهٔ هفتگی مادر شروع شد ...بُنَیَّ قَتَلوکَ عَطْشانا...*
ــــــــــــــــــ
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_شب_جمعه
#کربلایی_مهدی_رسولی
https://eitaa.com/brgzida
.
#قسمت_پایانی #روضه_امام_سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
آقام آقام آقام...
هوای حسین هوای حرم
هوای شب جمعه زد به سرم
روانه شدم به سوی ضریح
بگیری اگر زیر بال و پرم
بده صدقه به راه خدا
بده شب جمعه تو کرب و بلا
*میدونید شب آخری چی میگفت هی ناله میزد :هی وای...اونا که منو میشناسند و نمیشناسند من پسر کسی هستم که تو کربلا رنگ پوستش از شدت گرما تغییر کرد
من پسر کسی ام که چشمهای قشنگش پر از لخته های خون شد.من پسر کسی ام که سر خونی شو از قفا ذبح کردن. من پسر کسی ام که پیراهنش رو بردن و پیکر عریانش رو خاک کربلا مونداگر بشناسید من پسرِ پدری مظلومم..امشب داشت غسل میداد امام باقر تا بدن رو باز کرد پیراهن رو کنار زد دید هی داد هنوز جای غل و زنجیر جای رو این بدن مونده ...
هنوز جای این کیسه ها ی غذا رو شونه هاشه..حالا دلتو ببرم یه جای دیگه آی مردم ..من پسر کسی ام که نیمه شبی ،گریان پیکری رو غسل دادن
اسما میگه آقا سرش و گذاشت رو دیوار
آقا چی شد..گفت :اسما ، آب میریزم آب رد نمیشه اسما نگاه کن بازوش کبود شده..*
ننه ننه جوان ننه
جوان ننه جوان ننه
*درمون سوخت بهم دیگه گفتیم آی جوان ننه جوان ننه ای وای ای وای..*
نمیدونم حسن تو کوچه چی دیدهی صدا میزنه قهرمان ننه م لای لای.. درمون سوخت بهم دیگه گفتیم قربان در ِ سوخته ننم لای لای..تو کوچه راه و گم کرده بودی
به قربان چشم پر از خون شده ت لای لای ننم..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#کربلایی_مهدی_رسولی
#شهادت_امام_سجاد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
.
|⇦•کوچه های مدینه...
#روضه #امام_سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی
●━━━━━━───────
*در امالی شیخ صدوق وارده میگه داشت از کوچه ای رد میشد جزامی ها نشسته بودن....
قدیم جزام یه بیماری بود مُسری کسی جزام میگرفت از شهر بیرونش میکردن باید میرفت یه گوشه ای از شهر یه محله هایی داشتن ،ممنوع هم بود رفت و آمد این ها به داخل شهر خوب کسی که نه میتونست کار کنه ،نه پول و زندگی داشت در اوج فقر و فلاکت زندگی میکردن قربونش بشم می اومد از این کوچه ها رد میشد زین العابدین. جزامی ها دیدن پسر پيغمبر رد میشه یه سفره ای پهن بود صدا زدن آقا با ما هم سفره میشید یا نه؟ زین العابدین یه نگاه بهشون کرد گفت اگه روزه نبودم باهاتون همسفره میشدم اما حالا من یه چی بهتون بگم قبول میکنید گفتن جانم آقا جان.. گفت مهمونی میاید خونه ی من..ما ؟ما جزامی ها بیایم خونه شما؟
فرمود: قبول میکنید ؟گفتن: بله آقا جان
فرمود: غلامم رو میفرستم دنبالتون
اومد تو خونه فرمود: مهمون دارم غذای خوب آماده کنید. وقتی سر سفره اش جمع شدن زین العابدین نشست یه جوری با محبت برخورد میکرد.. بگو آقا جان ما جزام گناه داریم..صلی الله علیک یا سيدنا الغریب حسین،حسین*
کوچه های مدینه و بوی
زخمهای تنی که می آید
چشمهای سفید یعقوب و
بوی پیراهنی که می آید
مرد سجاده ای که درک نکرد
هیچکس آیه ی مقامش را
در هیاهوی شهر کوفه نداد
هیچکس پاسخ سلامش را
تا عزاداریش شروع شود
دیدن شیر خواره ای کافی است
تا صدایش به گوش ما برسد
دیدن گوشواره ای کافی است
وقت افطار کردنش هر شب
تا که چشمش به آب می افتاد
تشنگی ضریح لبهایش
یاد طفل رباب می افتاد
من نمیدانم که خاکستر
چه به روز امام آورد
زیر خنجر زیر زنجیر پیکر زردش
معجزه بود اگر دوام آورد
تا که این مرد قافله زنده است
حرف کاروان نزنید
پیش این مردِ گریه، جانِ حسین
حرفی از چوب خیزران نزنید.
#شاعر:علی اکبر لطیفیان
حیا کن ظالم از خدای اکبر
چوب نزن به لبهای حسین
*دل زینب سلام الله علیها سوخت و فرمود ان شاء الله ذلیل بشی یزید .به اون لبها چوب نزن به لب مهمانِ تازه از راه رسیده با چوب زخم نزن.. به اون لبهای زخمی و خشکیده از عطش چوب نزن جدم پیامبر به آن لبها بوسه زده..اون دندونها رو پیغمبر بارها بوسیده بود ..نانجیب نزن جلو چشم دخترهاش نزن..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_سجاد_علیه_السلام
#کربلایی_مهدی_رسولی
#شهادت_امام_سجاد
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇