هدایت شده از روح الله کمایی
|⇦•بعد تو این حرمِ...
#قسمت_اول #روضه وتوسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*صدای ابی عبدالله دم در خیمه ها بلند شد دیگه کسی برا ابی عبدالله نمونده.روایت میگه جز چند نفر، هیچ کس دیگه باقی نمونده.. نادَیٰ واغُربَتاه، واقِلَّةَ ناصِرا أمَا مِن مُعينٍ يُعينُنا؟ أما مِن ناصِرٍ یَنْصُرُنا؟ آیا کسی هست مرا کمک کنه، همراهی کنه، نصرتم بده؟ روایت میگه یه مرتبه قاسم ابن الحسن از خیمه بیرون دوید. صدا زد عموجان! من هستم! یاریت میکنم. ابی عبدالله تا قاسم رودید، راوی میگه بغلش کرد بوسید. صدازد قاسمم تو یادگار حَسنم هستی، تو باید کنار من باشی، من تو رو نگاه می کنم یاد حسنم میوفتم. تو نمیخواد بری میدان.قاسم گفت: عموجان! اذن میدان به من بده. من نمیتونم ببینم شما اینجوری غریب وتنهایی. آقا اذن میدان ندادن.
فلذا مقتل میگه: "فَجَلَسَ القاسِمُ مَهموماً مَغموماً مُتَهَلِّماً باکِی العَین، حَزینَ القَلب، فَوَضَعَ رأسُهُ علی رِجلَیه." سرش رو گذاشت رو پاهاش ناراحت، غمگین، گوشه ی خیمه نشست."وَ ذَكَر أنّ أبَاهُ قَد رَبَطَ لَه عوذَةً فِي کِتفِهِ الاَیمَن" ..یهو یادش افتاد باباش حسن به کتف راستش یه بازوبندی بسته.. یادگار باباشه. باباش گفته قاسمم! این حرز رو بهت میدم یه نامه ای هم تو این حرز گذاشتم. یه روزی میرسه داداشم حسین تنها میشه، یه وقت نکنه اونجا داداش من رو غریب رها کنی بری، میدونم حسینم بهت اجازه نمیده بری میدان. یه نامه نوشتم توحرز گذاشتم این نامه رو اون موقع بهش بده. قاسم بازو بند رو باز کرد، آورد خدمت ابی عبدالله. "وَ عَرَضَ ما كَتَبَ عَلى عَمِّه" نوشته رو أورد تقدیم ابا عبدالله کرد."فَلَمّا قَرأ الحُسينَ عليه السلام العَوذَةً، بَكىٰ وَبُكاء شَديدا" تا این نامه رو ابی عبدالله دید روچشمش گذاشت، بوسه زد، روایت میگه شروع کرد های های گریه کردن......
نگاهش به دست خط حسنش افتاد.آی قربونت برم داداش! قربونت برم که یه عمر چه غمهایی تو دلت بود و به من نگفتی. قربونت برم که چه صحنه هایی دیدی وبه ما نگفتی. قربونت برم که شبا از خواب می پریدی هی میگفتی نزن..نزن...نزن....
"فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ ورِجلَيهِ" این بچه خودش رو انداخت رو دست وپای ابی عبدالله، پاهای عموش رومیبوسه. به دست وپا افتادن یعنی اینکه التماس کنه.. قاسم التماس عموش رومیکرد...."ويَسأَلُهُ الإِذنَ حَتّى أذِنَ لَهُ" از عموش میخواد بهش اجازه بده بره میدان، اذن رو گرفت، راه افتاد. همچین که به سمت میدان حرکت می کرد شروع کرد رجز خوانی کنه.*
"انْ تَنْکُرونى فَانَا فرعُ الْحَسَن
سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن
هذَا حُسَیْنٌ کَالاَسیرِ الْمُرْتَهَن
بَیْنَ اُناسٍ لاسُقوا صوبَ الْمُزَن"
*تا صدا زد «أِن تَنْکُرونى» من فرزند حسنم همه ی پیرمردایی که تو جَبل زخم از امام حسن خورده بودن، یهو سرشون رو بالا آوردن گفت کیه؟! پسرِ حسنه؟ به عمر سعد گفتن اجازه بدید ما به جنگ این بچه بریم. دورش کردن، شروع کردن تیر بارونش کنن سنگش بزنن. همچین که اومد سرش رو برگردونه اون نامرد با شمشیر به فرق قاسم زد با صورت به زمین افتاد.نیزه رو برداشت، جوری تو کمر قاسم زد که این نیزه از سینه ی این بچه بیرون زد. خونا شروع کرد سرازیر شدن "وَ صَاحَ يَا عَمَّاهْ "ناله اش بلند شد. عمو! *
بعد تو این حرمِ مرثِیه خوان را چه کنم
یا تنی مانده به شن های روان را چه کنم
می وزد آهِ من و خِش خِش تو می آید
این همه دور وبرم برگِ خزان را چه کنم
*«برگ خزون وقتی روزمین میریزه، وقتی آدم روش راه میره، خِش خِش صدا میده» *
نجمه دنبال تو و چشمِ تو دنبال من است
آه این را چهکنم وای که آن را چهکنم
نو جوانیِ حسن ، حیف یتیمت دیدند
پیش زهرا بدنی بی ضربان را چهکنم
از عموجانِ تو تنها به لبت جان مانده
بعد فریادِ عموجانِ تو جان را چهکنم
↫
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
🏴ذکر صلوات ایام محرم 🏴
@roze_daftari
به حسین بن علی کشته ی قرآن صلوات
به غم وسوز دل وآه یتیمان صلوات
بالب تشنه به میدان شهادت می رفت
به دل سوخته ی خیمه نشینان صلوات
عطش وتشنگی وغنچه ی صد ها لاله
به علی اکبر وآب آور طفلان صلوات
آن حسینی که به صحرای بلا جان می داد
به گل پرپر افتاده به میدان صلوات
دیده بگشا وببین خاک شده غرق به خون
به تن اطهر خونین شهیدان صلوات
آسمان صیحه کند از غم تنهایی او
به چراغ سحر شام غریبان صلوات
آید از کرببلا بانک شهادت طلبی
به سر رفته به نی در ره جانان صلوات
کر بلا قبله ی دلهای پریشان باشد
به زمینی که بود روضه ی رضوان صلوات
کیست تا این همه ایثار به تصویر کشید
به قلم های پر از جوهر ایمان صلوات
🔳🔳🔳🔳🔳🔳
🍁خواهی ز پل صراط آسان گذری
🍁بر تشنه لب شهید کربلا صلوات
🍁خواهی که کنار علقمه بنشینی
🍁سقای شهیددست جدا راصلوات
🍁خواهی بروی کنار هفتادو دو تن
🍁هم قاسم و اصغرو علی را صلوات
🍁خواهی که بوقت مرگ راحت باشی
🍁جمع شهدای کربلا را صلوات
📝خادم اهل بیت
🌿(#دعای_فرج
#روضه_دفتری
@roze_daftari
💚💚💚💚💚
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
#شب_دهم_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸امشب شب «انّاالیه راجعون» است
🔸فردا زمین کربلا، دریای خون است
شب عاشوراست...
شب مصیبت عظماست...
🔸امشب حسین است و شهادت آرزویش
🔸فردا بریزد بر زمین خون گلویش
امشب بگیم خدایا شکرت...
یه عاشورای دیگه هم به ما توفیق دادی...
بیایم در خانه حسین...
نميدونم توی مجلسمون کسی هست تا الان اشکش جاری نشده باشه...
امشب باید خوب عزاداری کنی...
امشب باید بلند ناله بزنی...
معلوم نیست سال بعد زنده باشیم...
بیایم برای عزیز زهرا اشک بریزیم...
خدا ميدونه خیلی ها سال قبل توی همین مجالس بودند اما...
الان زیر خاک خوابیدن...
آرزو دارند یک بار دیگه برگردند و...
فقط یک بار بگن حسین...
آماده ای بریم کربلا بسم الله...
🔸امشب کند در خیمه زینب بیقراری
🔸فردا کند در مقتل خون سوگواری
از امشب دیگه مصیبتهای زینب شروع میشه...
از امشب دیگه باید ما هم بگیم...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
امشب کربلا چه خبره...
خدا به داد دل زینب برسه...
دید صدای هلهله دشمن میاد...
اومد کنار برادر عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
قراره چه اتفاقی بیفته...
ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم...
الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
ایی وای.. ای وای..
🔸امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
🔸ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
🔸مکن ای صبح طلوع
جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی...
تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید...
دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم م میخواهی بری...
منو تنها بگذاری...
باورم نمیشه برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم...
صبر کردم داداش...
جلو چشمام مادرم پرپر شد...
صبر کردم داداش...
فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم...
صبر کردم...
تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...
الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین...
چطوری منو تنها بگذاری...
زینب بدون تو میمیره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا...
زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی...
بدونید من هنوز زنده ام ...
خدایا حسین رفت میدان...
زینب کبری... داخل خیمه..
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آروم میگیره...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
میگه حسین...برادر...
زینب به فدات حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
شاید خوشحال شده زینب...
الحمدلله بردارم حسین برگشته...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
بی تاب شده زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه....
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
@roze_daftari
#روضه_دفتری
فایل صوتی👇
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
4_5809976422223055935.mp3
6.18M
زمینه | نیمه جونم الهی دنیا به دلم نزنه زخم تازه
حاج محمدرضا بذری
📆 محرم الحرام۱۴۴۳ | شب دوم ۱۴۰۰/۵/۱۹
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
🏴شب دوم محرم ۱۴۰۰
🏴#زمینه
🎤مداح :حاج محمدرضا بذری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نیمه جونم الهی دنیا
به دلم نزنه زخم تازه
بادِ صحرا رو نمیبخشم
سمت خیمه بره بی اجازه
چشم تو گریون نکنن
منو پریشون نکنن
بی سر و سامون نکنن ای وایِ من
حرم رو حیرون نکنن
محتاج بارون نکنن
ربابو دلخون نکنن ای وایِ من
سلامٌ عَلَی الغَریب یا اباعبدالله
سلامٌ عَلَی الحَبیب یا اباعبدالله
میخونم غرقِ دعا سبحان الله
رسیدیم کربلا سبحان الله
سلامٌ عَلَی الغَریب یا اباعبدالله
سلامٌ عَلَی الحَبیب یا اباعبدالله
خواهرت بی طاقت میشه
تو نگاهت اگه غم بیفته
خاک صحرا رو نمیبخشم
به محاسنت اگه بیفته
منت دریا نکشی
صورت به خاکا نکشی
تو قتلگاه پا نکشی ای وایِ من
سنگ به ابروت نخوره
دست به گیسوت نخوره
نیزه به پهلوت نخوره ای وایِ من
والشمر جالسٌ علی اعوذ بالله
سر از تنت میشه جدا اعوذ بالله
سلامٌ عَلَی الغَریب یا اباعبدالله
سلامٌ عَلَی الحَبیب یا اباعبدالله
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
حاجمیثم مطیعی - امیر بیسپاه....mp3
5.38M
#زمینه
📝 امیر بیسپاه...
🎤 حاجمیثم #مطیعی
◼️ شب #دوم_محرم
🏴 ماه #محرم
امیر بی سپاه، نیا که مال و جاه
غصهی اهل کوفه شد
قلوبهم معک، سیوفهم علیک
قصهی اهل کوفه شد
با دست بیعتی که به دست ما گذاشتن
حالا مارو تنها گذاشتن
اونایی که نامه نوشتن
رو وعدههاشون پا گذاشتن
برگرد حسین! میبینم دریای خون
برگرد حسین! میبینی داغ جوون
«حسین! پدر و مادرم به فدات»
بند دوم
یه جوری کاش میشد، که میرسید بهت
پیام مسلم غریب
حسین من نیا، وفای کوفیا
فقط سرابه و فریب
اون مردمی که به پای حرفام نشستن
حالا همه بیعت شکستن
همونا که نامه نوشتن
حالا دیگه دستامو بستن
برگرد حسین! رحمی نیس توو این دیار
برگرد حسین! زینب رو اینجا نیار
«حسین! پدر و مادرم به فدات»
بند سوم
هزارتا مثل من، فدای تو بشن
فدای اشک بچههات
چطور بگم آقا، تو رو خدا نیا
به خاطر مخدرات
کوفه یه روزی دست زینب رو میبنده
یه روزی به اشکاش میخنده
الهی که خواهر نبینه
سری روی نیزه بلنده
برگرد حسین! این مهمونی غربته
برگرد حسین! اینجا حرف غارته
«حسین! پدر و مادرم به فدات
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
*◾روضۂ دفتری امام سجاد(ع)◾*
*💟گریز به روضۂ حضرت زهرا(س)و امام حسین(ع)👇🏻👇🏻👇🏻*
@roze_daftari
*«السلام علیکَ یا اباعبدالله، السلام علیکَ یا علی بن الحسین یا زین العابدین یابن رسول الله»*
*وقت باران داغِ چشمِ ترعذابم میدهد*
*آب مینوشم غمِ حنجر عذابم میدهد*
*شیرخواره سیرباشد زود خوابش میبرد*
*ازعطش بی تابیِ اصغرعذابم میدهد*
*مجلس ختمِ جوان رفتم دلم آتش گرفت*
*یادِ تشیع تنِ اکبر عذابم میدهد*
*غیرتم راشعله ور کرده چهل سال است*
*ماجرای غارت معجر عذابم میدهد*
*◾امشب شبِ شهادته پسرته حسین جان، توی هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه، یه آقایی وارد میشه، مردم شهر گُل میریزن روی سرش میگن خوش اومدی، اما وقتی کاروان اُسرا بهمراه امام سجاد به کوفه وارد شد، زن ها همه سنگ میزدن ، وقتی رسید شهر شام همه هلهله و شادی کردن دخترها رو کتک میزدند، شاید زبانحالِ آقامون این باشه: آی مردم کوفه و شام به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سر بابای مظلومم سنگ پرتاب نکنید آاااای حسیییین*
*دریا به دیده ی ترِ من گریه میکند*
*آتش زِسوزِ حنجر من گریه میکند*
*سنگی که میزنندبه فرقم زِروی بام*
*برزخمِ تازه ی سرِ من گریه میکند*
*مقاتل نوشتن وقتی امام باقر(ع) بدن نازنینِ باباش امام زین العابدین رو غسل میداد، راوی میگه بدنِ نازنین رو روی سنگ غسل گذاشت ، پرده ای زدن که آقازاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده ، میگه یوقت شروع کرد های های گریه کردن، میگه روم نشد اونجا سوال کنم ، وقتی زین العابدین رو دفن کرد، بعد از مدتی خدمتش رسیدم گفتم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی خیلی گریه میکردی ! میگه فرمود: وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غُل و زنجیر به گردن و پاها و رانِ مبارکش باقی بود
میخوام بگم یا باقرالعلوم بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی به گریه کردن یه شبی هم وقتی مردم خوابیده بودن جدِّ مظلومت امیرالمومنین عزیز دلش رو غسل میداد به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید سر به دیوار گذاشت، علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنن چرا بلند بلند گریه میکنی؟ نمیدونستم بازوش و پهلوش شکسته یه وقت صدا زد عزیزانم بیایید از مادر توشه بگیرید ، بچه ها امشب شبه خداحافظیه، دیدار دیگه به قیامت وبهشت، امیرالمومنین میفرماید: حسنین خودشونو به روی سینه ی مادر انداختن همون سینه ای که علی فرمود چنان ناله زد که دستها از کفن بیرون آمد حسنین رو به سینه چسباند یه وقت منادی صدا زد علی بچه ها رو بردار ملائکه به گریه شدند
*گذشت و گذشت عصر عاشورا شد یه وقت نازدونه ی امام حسین آمد کربلا، سکینه خاتون خودشو روی بدنِ پاره پاره ی بابا انداخت شروع کرد با پدر حرف زدن، یه وقت نامردا اومدن با یه اهانتی این نازدونه رو به گوشه ای پرتاب کردن😭😭😭*
*حسین آرام جانم*
*حسین روح وروانم*
*حسین درمانِ دردم*
*حسین دورت بگردم*
*«علی لعنة الله علی القوم ظالمین»*
#روضه_دفتری
@roze_daftari
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
4_6023993182293856455.mp3
1.09M
اشعار شهادت و مصائب اهل بیت |شهادت امام سجاد (عليه السلام)
سبک ۱ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ کربلا
شد مدینه كربلا
بهرِ اربابِ ولا
ناله دارد دم به دم
وای از آن شامِ بلا
شد امامِ چارمین ـ از جفا نقشِ زمین
زیر لب گوید چنین ـ ای پدر حالم ببین
یا علی بن الحسین(۴)
اشكِ چشمانش روان
داغ او در دل نهان
زهرِ غم بر جانِ او
هجر بابا یادِ آن
جسم او بی جان شده ـ چشم او گریان شده
او به یاد كربلا ـ واله و حیران شده
یا علی بن الحسین(۴)
با خیال سر به نی
قاری قرآن شده
با لبان اصغرش
لحظهها عطشان شده
بر برادر اكبرش ـ قلب او قربان شده
بهرِ اشكِ عمهاش ـ زار و سرگردان شده
یا علی بن الحسین(۴)
با نوای خسته اش
عقده ها وا می کند
یادِ مشک خالی
و یاد سقا می کند
بر عمو عباسِ خود ـ او كه نوحه خوان شده
زد تبسم چون كه او ـ بر پدر مهمان شد
یا علی بن الحسین(۴)
حسن ثابت جو
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
#شور
#شب_اول_محرم۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
همه هستن از آدم تا خاتم همه هستن همه ذرات عالم
همه هستن پس بسم الله
همه هستن از عوالم بالا همه هستن اولاد بنی الزهرا
همه هستن پس بسم الله
بسم الله بیاین جلو علم کشا بسم الله پیر غلاما حسین چیا
بسم الله سینه زنا میوندارا بسم الله
سینه زنان شاه دین خوش آمدین خوش آمدین
آى محبان امیر المومنین خوش آمدین خوش آمدین
دانلود مداحی همه هستن از آدم تا خاتم حسین طاهری
همه هستن از آدم تا خاتم همه هستن همه ذرات عالم
همه هستن پس بسم الله
همه هستن از عوالم بالا همه هستن اولاد بنی الزهرا
همه هستن پس بسم الله
بسم الله بیاین جلو علم کشا بسم الله پیر غلاما حسین چیا
بسم الله سینه زنا میوندارا بسم الله
سینه زنان شاه دین خوش آمدین خوش آمدین
آى محبان امیر المومنین خوش آمدین خوش آمدین
همه هستن از حضرت جبراییل همه هستن تا جناب میکاییل
همه هستن پس بسم الله
همه هستن حتى خود دادارو همه هستن حضرت علمدارو
همه هستن پس بسم الله
بسم الله دم بگیرید نوحه خونا بسم الله همه به یاد شهدا
بسم الله سینه زنای کربلا بسم الله
مسافراى اربعین خوش آمدین خوش آمدین
آى محبان امیر المومنین خوش آمدین خوش آمدی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
1401050711.mp3
8.87M
هدایت شده از اقای غریبم یابن الحسن
کانال @Heydar_Khamse..mp3
12.84M
🔊 درد و دل و مناجات
با امام حسین علیه السلام
🔘 هیئت رایحه المهدی(عج) قم
#مراسم_استقبال_از_محرم 🔻
🎤 حاج حيدر خمسه
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از بغرای
#محرم_۱۴۰۲
#شب_سوم
#شور
بند1⃣
معیار عفاف و الگوی حجابه
شاگرد عقیله در فن خطابه
رقیه رقیه ذکر مستجابه
آسمونیا محضرش زدن زانو
عرض ارادت میکنن به این بانو
نورٌ عَلٰی نورِ که حتی خورشیدم
نمیتونه باهاش بشینه رو در رو
رقیه ساداته گوهر نایابه
رقیه ساداته دلبر مهتابه
رقیه ساداته ثانی زهرا و
رقیه ساداته کوثر اربابه
بند2⃣
تسکین حسینه وقتی غصه داره
امید ربابه وقتی بی قراره
تو خونه ی ارباب صاحب اختیاره
محشری بر پا میکنه توی محشر
وقتی دستش رو میگیره علی اکبر
کسی که جاش رو شونه های عباسه
بهتره که ما هم به پاش بریزیم سر
رقیه ساداته به حسین حساسه
رقیه ساداته هستی عباسه
رقیه ساداته معنی آرامش
رقیه ساداته حضرت احساسه
بند3⃣
پا به پای زینب حامیه امامه
با دستای بسته پیروز قیامه
نور در حجاب و تیغ در نیامه
نوه ی حیدره غیور و دلیره
زیر بار ذلت یه لحظه نمیره
کی میگه رقیه اسیر دشمن شد
عالم و آدم توی دامش اسیره
رقیه ساداته شأن بی تکراره
رقیه ساداته مخزن اسراره
رقیه ساداته فاتح میدان ها
رقیه ساداته زینب کراره
شعر و سبک: #امیر_آهمند