📚 #نهج_البلاغه_حکمت۱۱۰
🔻👇شرایط تحقق اوامر الهی
(سیاسی،اعتقادی)👆
✨ وَ قَالَ ( عليه السلام ) : لَا يُقِيمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا يُصَانِعُ وَ لَا يُضَارِعُ وَ لَا يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ .
✅و درود خدا بر او فرمود: فرمان خدا را برپا ندارد جز آن كس كه در اجراي حق مدارا نكند، سازشكار نباشد، و پيرو آرزوها نگردد.⚘
#حکمتها
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
#شرح_حکمت۱۰۹
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت109
🔹 ارزش والاى اهل بيت پيامبر
⚜ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در حکمت ۱۰۹ نهجالبلاغه میفرمایند: «نَحْنُ النُّمْرُقَةُ الْوُسْطَى بِهَا يَلْحَقُ التَّالِي وَ إِلَيْهَا يَرْجِعُ الْغَالِي» ؛ " ما تکیه گاه میانه ایم؛ کسی که از ما عقب افتاده ، باید به ما برسد و پیش تاختگان باید به ما برگردند. "
🔻این حکمت بخشی از بند آخر خطبه ۲ نهجالبلاغه است. در آنجا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرمایند:
« لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً »؛
" احدی از این امت را نمیشود با اهل بیت (علیهم السلام) مقایسه کرد و کسی را که نعمت اهل بیت (علیهمالسلام) بر آن جاری شده، با خود اهل بیت (علیهمالسلام) تا ابد نمیشود مقایسه کرد. "
🔻بعد در بیان دلیل این عدم امکان مقایسه احدی از امت با اهل بیت (علیهمالسلام) میفرمایند:
« هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي »
🔻خوب، حقیقت این حکمت دارد میفرماید که تنها راه که راه میانه است، یعنی در آن افراط نیست، تفریط نیست، گرایش به چپ و راست و انحراف به چپ و راست نیست، اهل بیت (علیهمالسلام) اند. خود مولا علی (علیهالسلام) در خطبه ١ نهجالبلاغه ، بند ششم ، این حقیقت را توضیح میدهند که اساساً بعد از پیغمبر اسلام هم مثل همه انبیاء دیگر، جانشینانی در امّتشان قرار داده شد ؛ « إِذْ لَمْ یتْرُکوهُمْ هَمَلاً بِغَیرِ طَرِیقٍ وَاضِحٍ وَ لاَ عَلَمٍ قَائِمٍ » چون پیامبر هرگز امّتش را مهمل رها نمیکند، بدون اینکه راه روشنی و پرچم آشکاری برایشان قرار بدهد "( یعنی اهل بیت علیهمالسلام اینگونه هستند. )
🔻در خطبه ۱۶ هم مولا علی (علیهالسلام) میفرمایند:
« الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ عَلَيْهَا بَاقِي الْكِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّة »؛
" گرایش به چپ و راست، هر دو گمراهی و انحراف است؛ راه میانه جاده رسیدن به حقیقت است، که در این راه مستقیم و جاده وسطیٰ است که حقیقت و باقیمانده کتاب هست و آثار نبوت "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
شرح حکمت ۱۰۹ ارزش والای اهل بیت پیامبر.mp3
3.77M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت109
⭕️ ارزش والاى اهل بيت پيامبر
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
🔹 #شرح_حکمت_۱۱۰نهج_البلاغه🔹
✅حکمت(۱۱۰)
🌱مجريان فرمان خدا:
✅امام(عليه السلام) در اين گفتار پربار و حكيمانه صفات كسانى را كه توانايى اجراى اوامر الهى را دارند بيان مى كند و آن را در سه چيز خلاصه كرده، مى فرمايد: «فرمان خدا را تنها كسى مى تواند اجرا كند كه نه سازش كار باشد (و اهل رشوه) و نه تسليم و ذليل (در مقابل ديگران) و نه پيروى از طمع ها كند»; (لاَ يُقِيمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلاَّ مَنْ لاَ يُصَانِعُ، وَلاَ يُضَارِعُ، وَلاَ يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ).
بديهى است آنان كه اهل «مصانعه» (به معناى سازشكارى و رشوه گرفتن) هستند هرگز نمى توانند حق را به حق دار برسانند، چرا كه زورمندان اهل باطل آنها را خريدارى مى كنند و از حق منصرف مى سازند و در اين ميان حقوق ضعفا پايمال مى شود. همچنين كسانى كه ضعيف و ذليل و ناتوانند قدرت اجراى فرمان خدا را ندارند، زيرا اجراى فرمان حق قاطعيت و شجاعت و استقلال شخصيت را مى طلبد و افراد زبون كه به روش اهل باطل عمل مى كنند توان اين كار را ندارند. نيز اشخاص مبتلا به انواع طمع ها; طمع در مقام، مال و خواسته هاى هوس آلود هرگز نمى توانند مجرى فرمان خدا باشند، زيرا طمع بر سر دوراهى ها و چند راهى ها آنها را به سوى خود جذب مى كند و از پيمودن راه حق باز مى دارد. به همين دليل در طول تاريخ كمتر زمامدارى را ديده ايم كه به طور كامل مجرى فرمان حق باشد (مگر انبيا و اوليا) زيرا گاه يكى از اين سه نقطه ضعف و گاه همه آنها را داشته است، از اين رو از پيمودن راه حق باز مانده است.
آنچه امام(عليه السلام) در بالا درباره موانع اجراى فرمان الهى بيان فرمود امورى است كه در آيات و روايات اسلامى نيز بر آن تأكيد شده است; از جمله درباره رشوه مى خوانيم پيغمبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «إيّاكُم وَ الرِّشْوَةَ فَإنَّها مَحْضُ الْكُفْرِ وَ لا يَشُمُّ صاحِبُ الرِّشْوَةِ ريحَ الْجَنَّةِ; از رشوه بپرهيزيد كه كفر خالص است و رشوه گير بوى بهشت را هرگز استشمام نمى كند».
كسى كه رشوه مى گيرد در واقع پرستش درهم و دينار را بر پرستش خالق مختار مقدم مى شمرد و قوانينى را كه براى حمايت از ضعفاى جامعه است تبديل به وسيله حمايت از دزدان و دغل كاران و ظالمان مى كند.
و «مضارعة» كه همان اظهار ذلت و ناتوانى در برابر زورگويان است عامل ديگرى براى زير پا گذارد فرمان خدا و به قدرت رسيدن ظالمان است. اميرمؤمنان على(عليه السلام) در خطبه همّام (خطبه 193) مى فرمايد: «فَمِنْ عَلامَةِ أحَدِهِمْ أنَّكَ تَرى لَهُمْ قُوَّةً فى دينِ; يكى از نشانه هاى پرهيزگاران اين است كه او را در دين (و اجراى فرمان الهى) قوى و نيرومند مى بينى».
در مورد طمع كه مانع سوم است همين بس كه در روايتى از امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) در بحارالانوار آمده كه: «ما هَدَمَ الدّينَ مِثْلُ الْبِدَعُ وَ لا أفْسَدَ الرَّجُلَ مِثْلُ الطَّمَعُ; هيچ چيز مانند بدعت ها دين را از بين نمى برد و چيزى مانند طمع انسان را فاسد نمى سازد».
در حديث ديگرى از آن حضرت مى خوانيم: «مَنْ أرادَ أنْ يَعيشَ حُرّاً أيّامَ حَياتِهِ فَلا يُسْكِنِ الطَّمَعَ قَلْبَهُ; كسى كه مى خواهد در طول عمر آزاد زندگى كند بايد اجازه ندهد طمع در قلبش سكونت يابد».(1)
سعدى در شعرى كه بر گرفته از اين حديث است مى گويد:
هر كه بر خود در سؤال گشاد * تا بميرد نيازمند بود
آز بگذار و پادشاهى كن * گردن بى طمع بلند بود (2)
*
✔️پی نوشت:
(1). میزان الحکمه، ج 6، ح 11213.
(2). سند گفتار حکیمانه: در مصادر نهج البلاغه جز این درباره این کلام حکیمانه نقل نشده است که صاحب غررالحکم که بعد از مرحوم رضى مى زیسته این گفتار حکیمانه را با تفاوت در چند مورد ذکر کرده که نشان مى دهد منبعى غیر از نهج البلاغه در اختیار داشته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 102)
✔️ #پایان_بخش_اول
شرح حکمت ۱۱۰ شرائط تحقق اوامر الهی.mp3
2.68M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت110
⭕️ شرائط تحقّق اوامر الهى
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت110_بخش_دوم
🔹 شرائط تحقّق اوامر الهى
🔰 در حکمت ۱۱۰ نهج البلاغه، مولا علی (علیه السلام) می فرمایند : " امر خدای سبحان را کسی نمی تواند بر پا بدارد ؛ مگر کسی که سازشکار نباشد ، ابراز و اظهار ضعف نکند و دنبال و پیرو طمع های خودش نباشد. "
🔻مولا علی (علیه السلام) ، در خطبه ۲۱۰ نهج البلاغه در صفت بعضی از محدّثین منافق ، اینگونه می فرماید : «رَجُلٌ مُنَافِقٌ مُظْهِرٌ لِلْإِيمَانِ مُتَصَنِّعٌ بِالْإِسْلَامِ» ؛ " بعضی از محدّثین منافق اینگونه اند ، مرد منافقی هستند که به دروغ اظهار ایمان می کنند و اسلام ساختگی دارند. "
🔻اینقدر این رفتارهای تصنّعی و غیر واقعی زشت است که حضرت در خطبه ۲۱۶ ، از مردم می خواهند که با من با چهره اینگونه برخورد نکنید : «لاَ تُخَالِطُونِی بِالْمُصَانَعَةِ» ؛ پیش من می آیی از ترس ابهت و جایگاه حاکم جامعه بودنم با من ظاهرسازانه رفتار نکنید .
🔻همچنین مولای عزیز ما در نهج البلاغهٔ شریف ، کسی را که سازشکار است و نمی تواند دین را اقامه کند، اینگونه سرزنش می کنند :
🔻در خطبه ۵۶ می فرمایند : « وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ » ؛ " به جان خودم قسم ، اگر ما می خواستیم با این روشی که شما می خواهید از دین دفاع کنید ، در صدر اسلام از دین دفاع کنیم ، اصلاً هیچ ستونی از دین اقامه نمی شد. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه_نسخه_سعادت_بشریت
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
#زیارت امین الله را همه با هم به جهت تعجیل در فرج مولایمان یوسف زهرا عجل الله تعالی فرجه الشریف زمزمه میکنیم
Fani-Ali-Ziyarat-Ameenullah.mp3
11.31M
🤲 قرائت #زیارت_امین_الله
🎙 بانوای : #علی_فانی
محـبان مهــــــــــــدي(عج) او خواهد آمد
او خواهـــد آمـــد...
#با_كولـــــه_باری_از_عــــدالـــت😍🌺
#السلام_علیک_یا_ابا_صالح_المهدی
══💝══════ ✾ ✾ ✾
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
💠 #برنامه_نهج_البلاغه_خوانی
#از_شنبه_تا_چهارشنبه💠
⬅️شنبه و سه شنبه با حکمتها و شرح حکمتها↗️
⬅️یکشنبه و چهارشنبه با خطبه ها و شرح خطبه ها↗️
⬅️دوشنبه و چهارشنبه نیز نامه ها و شرح نامه ها↗️
#انس_بانهج_البلاغه
#انس_بامولای_متقیان
#انس_باامام_زمان
🌷🌷🌷🌷🌷
هم اکنون برنامه نهج البلاغه خوانی و بخش خطبه ها را خواهیم داشت
ممنونم از همراهی تک تک شما خوبان
#روزهای_یکشنبه_و_چهارشنبه_خطبه_های_مولای_متقیان
🌷🌷🌷🌷🌷
📕 #نهج_البلاغه_خطبه۴۵_گذرگاه_دنيا
🌺ضرورت ستايش پروردگار
🌹🍃ستايش خداوندي را سزاست كه كسي از رحمت او مايوس نگردد، و از نعمتهاي فراوان او بيرون نتوان رفت، خداوندي كه از آمرزش او هيچ گنهكاري نااميد نگردد، و از پرستش او نبايد سرپيچي كرد، خدايي كه رحمتش قطع نمي گردد و نعمتهاي او پايان نمي پذيرد.
🌹🍃 روش برخورد با دنيا
🌹🍃 دنيا خانه آرزوهايي است كه زود نابود مي شوند، و كوچ كردن از وطن حتمي است، دنيا شيرين و خوش منظر است كه به سرعت به سوي خواهانش مي رود، و بيننده را مي فريبد، سعي كنيد با بهترين زاد و توشه از آن كوچ كنيد و بيش از كفاف و نياز خود از آن نخواهيد و بيشتر از آنچه نياز داريد طلب نكنيد
#خطبه_ها
#جلسه_هفتادم_چهارشنبه_۱۲مهرماه_۱۴۰۲
🌹🌹🌹
🌿🌿🌿
#شرح_خطبه۴۵
🔹ترجمه و شرح خطبه(۴۵)بخش اول🔹
✅رحمت بى پايان خدا:
در بخش اوّل اين خطبه سخن از حمد و ثناى الهى است، با تعبيراتى بسيار پرمعنى و حساب شده، و در آن به شش وصف از اوصاف الهى اشاره شده که هر کدام در برگيرنده نعمتى است که مى تواند انگيزه حمد و ثنا و پرستش او شود.
نخست مى فرمايد: «ستايش ويژه خداوندى است که کسى از رحمتش مأيوس نمى شود». (الْحَمْدُللهِِ غَيْرَ مَقْنُوط(1) مِنْ رَحْمَتِهِ).
چگونه ممکن است از رحمت بى پايان او مأيوس شد در حالى که خودش مى فرمايد: (وَ رَحْمَتِى وَسِعَتْ کُلَّ شئ)(2) «رحمت من همه موجودات را فراگرفته است». و نيز از زبان يعقوب پيامبر خدا مى فرمايد: (لايَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إلاَّ الْقَوْمُ الْکافِروُنَ)(3) «از رحمت خدا مأيوس نشويد که تنها کافران از رحمت خدا مأيوس مى شوند». از زبان پيامبر بزرگ ابراهيم نقل مى کند (وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضّالّوُنَ)(4) «چه کسى از رحمت پروردگارش مأيوس مى شود جز گمراهان؟!»
بنابراين انسان در هر شرايطى باشد و هر قدر آلوده به گناه گردد باز بايد به سوى خدا برگردد، و از رحمتش مأيوس نباشد که اين يأس کفر و ضلالت و بزرگترين گناهان است.
و در جمله دوم مى فرمايد: «و هيچ جا و هيچ کس از نعمتهايش خالى نيست» (وَ لاَمَخْلُوٍّ مِنْ نِعْمَتِهِ).
همان گونه که در قرآن آمده: (اَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِى السَّمواتِ وَ ما فِى الاَْرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً)(5); «آيا نديديد که خداوند آنچه در آسمانها و زمين است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور گسترده بر شما ارزانى داشته است؟!
و براى تکميل اين سخن در جمله سوم اضافه مى کند «و از مغفرت و آمرزش او کسى نوميد نمى گردد». (وَ لامَأيُوس مِنْ مَغْفِرَتهِ).
چرا که خودش فرموده: (قُلْ يا عِبادِىَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ اِنَّ اللهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ)(6); بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده ايد! از رحمت خدا نوميد نشويد که خدا همه گناهان را مى آمرزد; زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است».
اين جمله هاى تکان دهنده که با انواع لطف و عنايت الهى همراه است چنان سفره رحمت و مغفرت او را گسترده که همگان مى توانند بر سر آن بنشينند; حتى در حديثى از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) آمده است: «در روز قيامت آنچنان خداوند دامنه مغفرت خود را مى گستراند که به فکر احدى خطور نکرده است، تا آنجا که حتى ابليس هم در رحمت او طمع مى کند»! لَيَغْفِرُ اللهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مَغْفِرَةً ما خَطَرَتْ قَطٌّ عَلى قَلْبِ أَحَد حَتّى اِبْلِيِسَ يَتَطاوَلُ اِلَيْها!(7)
و در حديث نبوى ديگرى مى خوانيم: «خداوند عزوجل يک صد رحمت دارد که يکى از آنها را بر زمين نازل کرده و در ميان مخلوقاتش تقسيم نموده است و آنچه از محبّت و رحم و مروّت در ميان آنها است از آثار همان يک جزء است، و نود و نه جزء ديگر را جهت خودش براى روز قيامت ذخيره کرده است!(8)
و از آنجا که توجه به اين امور سبب گرايش بندگان به عبادت او مى شود در چهارمين جمله مى فرمايد: «از پرستش و عبادتش نبايد سرپيچى کرد» (وَ لا مُستَنْکَف(9) عَنْ عِبادَتِهِ).
چرا که با آن همه نعمت و رحمت، استنکاف از عبادت او جز عذاب و خوارى نتيجه اى ندارد قرآن مجيد مى گويد: (وَ أَمَّا الَّذينَ اسْتَنْکَفُوا وَ اسْتَکْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذابَاً أَليماً وَ لايَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللهِ وَليّاً وَ لا نَصيراً)(10); و آنها را که ابا کردند و تکبّر ورزيدند مجازات دردناکى خواهد کرد، و براى خود غير از خدا سرپرست و ياورى نخواهند يافت!
سپس در بيان پنجمين و ششمين مواهب الهى مى فرمايد: «همان خدايى که رحمتش دائمى و زوال ناپذير است» (نعمتش هميشگى و جاودانى» و هر زمان نعمت تازه اى از او فرا مى رسد) (اَلَّذى لاتَبْرَحُ مِنْهُ رَحْمَةٌ، وَ لاتُفْقَدُ لَهُ نِعْمَةٌ).
با اين که در اوصاف پيشين سخن از «رحمت» و «نعمت» الهى بود باز در اينجا هر دو تکرار شده است و از ظاهر تعبيرات اين چند جمله چنين استفاده مى شود که نخست اشاره به اصل رحمت و نعمت الهى شده، سپس از دوام و پايدارى آنها سخن به ميان آمده که هر کدام موهبتى جداگانه است، نعمت و رحمت او از مواهب اوست، و داوم آنها نيز از عنايات او.
و اين همان است که در قرآن مجيد مى خوانيم: (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لاتُحْصُوها)(11); و اگر نعمتهاى خداوند را بشماريد هرگز نمى توانيد آنها را احصاء کنيد!»
جالب توجه اين که اين دو وصف را در واقع به صورت دليلى بر عدم استنکاف بندگان از عبادت پروردگار ذکر کرده است، اين همان چيزى است که در علم کلام تحت عنوان «شکر منعم يکى از انگيزه هاى معرفة الله»، ذکر کرده اند.⬇️
#ادامه_دارد
#بخش_دوم
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح خطبه(۴۵)بخش دوم🔹
✅دنيا سراى آرزوها!
از آنجا که هميشه حبّ دنيا بزرگترين مانع راه سعادت انسانها بوده است، و شيفتگى نسبت به زرق و برق آن سرچشمه انواع گناهان مى باشد امام (عليه السلام) در بخش دوم اين خطبه به نکوهش دنيا پرداخته، و با شش ويژگى آن را وصف مى کند.
نخست مى فرمايد: «دنيا سرايى است که فنا بر پيشانيش نوشته شده!» (وَ الدُّنْيَا دَارٌ مُنِيَ لَهَا الْفَنَاءُ).
آرى آثار فنا و زوال از در و ديوار جهان نمايان است، درختانى که در بهار شکوفه مى آورند و برگهاى زيبا بر شاخسار آنها ظاهر مى شود چند ماه بعد به هنگام پاييز پژمرده و خشک شده و با تندباد به هر سو پراکنده مى شوند، گويى نه بهارى در کار بود و نه برگ و نه شکوفه اى! جوانان نيرومند و پرنشاط ديروز، پيران ناتوان و خسته امروزند، و پيران خسته امروز استخوانهاى پوسيده فردا!
عجبا که قانون فرسودگى و پيرى در مجموعه جهان آفرينش و عالم خلقت نيز حاکم است و دانشمندان از آن تعبير به «آنتروپى» مى کنند، اتمهاى موجودات تدريجاً متلاشى مى شود، و انرژيها به سوى يکنواختى پيش مى رود و منظومه ها و کهکشانها رو به زوال مى گذارد.
سپس امام (عليه السلام) به بُعد ديگرى از اين معنى پرداخته، مى فرمايد: «و جلاى وطن براى اهل آن مقدر شده است» (وَ لاَِهْلِهَا مِنْهَا الْجَلاَءُ.
همه انسانها بدون استثنا دير يا زود با اين سراى فانى وداع مى گويند و به سوى زندگى جاويدان سراى ديگر مى شتابند، اين يک تقدير حتمى الهى است که هيچ کس نمى تواند آن را انکار کند، و به همين دليل در آيات قرآن از مرگ به عنوان «يقين» ياد شده، چرا که حتّى منکران مبدأ و معاد نيز به آن يقين دارند!
در سومين و چهارمين وصف به پاره اى از جهات فريبنده دنيا که گروهى را به سوى خود جذب مى کند اشاره کرده، مى فرمايد: «اين دنيا (ظاهراً) شيرين و سرسبز (و دل انگيز و وسوسه آميز) است» (وَ هِيَ حُلْوَةٌ خَضْراءُ).
شيرينى مربوط به ذائقه و خرمى و طراوت مربوط به باصره و بينايى است، آرى زيبايى خيره کننده و زرق و برق دنيا انسانهاى غافل را به سوى خود مى کشاند، و حلاوت و شيرينى اش انسانها را آلوده مى سازد، بديهى است جهات فريبنده دنيا تنها مربوط به اين دو حسّ نيست، بلکه از طريق تمام حواس نيز جاذبه هاى مخصوص به خود دارد، در واقع ذکر اين دو واژه (حُلْوَةٌ خَضْراءُ) کنايه از تمام جهاتى است که ايجاد جاذبه مى کند.
در پنجمين و ششمين وصف مى فرمايد: «دنيا با سرعت به سوى علاقه مندانش پيش مى رود (و در آنها نفوذ مى کند)، و با قلب و روح آن کس که به آن نظر افکند مى آميزد» (وَ قَدْ عَجِلَتْ لِلطَّالِبِ وَ الْتَبَسَتْ بِقَلْبِ النَّاظِرِ).
آرى طبيعت دنيا اين است که ظاهراً «خير عاجل» و منفعت زودرسى دارد، و هنگامى که به سراغ انسان مى آيد چنان نفوذ مى کند که گاهى جزيى از روح و جان او را تشکيل مى دهد، زيرا در ديده ها زيبا و سرسبز است، و در ذائقه ها شيرين و گوارا است و به همين دليل رهايى از عشق آن آسان نيست، آرى آنچه ديده مى بيند دل از آن ياد مى کند، تا آنجا که شاعر را وادار مى سازد که از دست ديده و دل فرياد بکشد و خنجرى از فولاد بسازد و بر ديده بزند تا دل را آزاد سازد!
بعد از بيان ويژگى هاى ششگانه بالا و آماده شدن دلها براى پذيرش فرمان الهى، امام مى فرمايد: «بنابراين سعى کنيد با بهترين زاد و توشه اى که در اختيار شماست از آن کوچ نماييد، و بيش از نياز و کفاف از آن نخواهيد، و زائد بر آنچه حاجت داريد از آن نطلبيد» (فَارْتَحِلُوا مِنْهَا بِأَحْسَنِ ما بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزَّادِ وَ لاَتَسْأَلُوا فِيها فَوْقَ الْکَفَافِ، وَ لاَتَطْلُبُوا مِنْهَا أَکْثَرَ مِنَ الْبَلاَغِ.
فراموش نکنيد شما مسافرانى هستيد که موقّتاً در اين منزلگاه اقامت جسته ايد، مسافران آگاه و بيدار در چنين منزلگاههايى به تهيه زاد و توشه مى پردازند، و از بهترين و مفيدترين زاد و توشه ها براى خود فراهم مى کنند، هرگز بار خود را با اشياء بيهوده سنگين نمى کنند، و به گردنه هاى صعب العبور که در مسير خود پيش رو دارند مى انديشند!
آنها از اين فرمان الهى الهام مى گيرند که: (وَ تَزَوَّدُوا فَاِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا اُولِى الاَْلْبابِ).
«زاد و توشه تهيه کنيد که بهترين زاد و توشه پرهيزگارى است، و از (مخالفت فرمان) من بپرهيزيد اى خردمندان»، در نتيجه به تهيه اين زاد و توشه الهى مى پردازند يعنى تقوى و هرگز به خواب غفلت فرو نمى روند.
✔️نکته:
کفاف و عفاف برتر از هر چيز است:
در اين خطبه به جنبه هاى مختلف زندگى دنيا در عبارات کوتاه و گويايى اشاره شده است:
نخست اين که طبيعت زندگى دنيا فناپذيرى است، و تمام اهل دنيا بدون استثنا چه بخواهند و چه نخواهند بايد از آن کوچ کنند.ديگر اين که ظاهرى زيبا و فريبنده و شيرين و جذّاب دارد،⬇️
↩️و به همين دليل ظاهربينان به سرعت مجذوب آن مى شوند و آگاهان در امانند.ديگر اين که عشق به دنيا بطور تدريجى در درون جان انسان نفوذ مى کند به گونه اى که جزيى از وجود او مى شود و به همين دليل رهايى از آن در اين حالت بسيار مشکل است.ديگر اين که امام (عليه السلام) براى نجات از خطرات دنيا دستور مؤثّرى در اينجا بيان فرموده، و آن قناعت به «کفاف» و «عفاف» است.منظور از «کفاف» و «عفاف» (يا عفاف و کفاف) اين است که انسان در دنيا به مقدار نيازش قانع باشد و زياده طلبى را کنار بگذارد و از اموال حرام چشم بپوشد که در اين صورت هم قرين آرامش در زندگى دنيا خواهد بود، و هم بار او براى آخرت سبک مى شود چرا که بيشترين بدبختى انسان به خاطر حرص و ولع و افزون طلبى است.البتّه اگر اضافات را براى خدمت به محرومان بخواهد نه تنها با کفاف و عفاف منافات ندارد، بلکه در طريق تقويت برنامه کفاف و عفاف ديگران است.قرآن مجيد الگويى در اين زمينه براى همه انسانها بيان کرده، مى فرمايد: (يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لاتُحَرِّمُوا طَيِّباتِ مَا اَحَلَّ اللهُ لَکُمْ وَ لاتَعْتَدُوا اِنَّ اللهَ لايُحِبُّ الْمُعْتَدْينَ); «اى کسانى که ايمان آورده ايد روزى هاى پاکيزه اى را که خداوند براى شما حلال کرده، بر خود حرام نکنيد (و از آنها بهره بگيريد) ولى از حد تجاوز ننماييد که خداوند متجاوزان را دوست نمى دارد» اين معنى در احاديث اسلامى نيز بازتاب وسيعى دارد، امام صادق (عليه السلام) اين دعاى کوتاه و پرمعنى را از پيغمبر اکرم نقل مى کند که عرضه مى داشت: «اَللّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّدَاً وَ آلَ مُحَمَّد وَ مَنْ أَحَبَّ مُحَمَّدَاً وَ آلَ مُحَمَّد الْعِفافَ وَ الْکَفافَ»! «خداوندا! به محمد و آل محمد و کسانى که محمد و آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) را دوست دارند عفاف و کفاف مرحمت فرما».در حديث ديگرى از امام اميرالمؤمنين على(عليه السلام) مى خوانيم: «قَلِيلٌ يَکْفِي خَيْرٌ مِنْ کَثير يُرْدى»; زندگى مختصرى که براى انسان کافى باشد بهتر است از اموال زياد و گسترده اى که انسان را به هلاکت افکند».اصولا کسى که به حدّ لازم زندگى قانع باشد به پرهيزگارى و عفاف و پاکى از گناه آراسته خواهد شد، در غير اين صورت غالباً آلوده گناه مى شود على (عليه السلام) مى فرمايد: «مَنْ اقْتَنَعَ بِالْکَفافِ اَدّاهُ اِلَى الْعِفافِ»; «کسى که به مقدار کفايت قانع شود او را به سوى عفّت و پاکى هدايت مى کند!»اضافه بر اين قناعت به مقدار لازم براى زندگى علاوه بر جنبه هاى معنوى و اخلاقى، سبب آرامش روح و جان آدمى در همين دنياست، در يکى از کلمات قصار مولى على (عليه السلام) در نهج البلاغه آمده است: «وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْکَفافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبُوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ»; «آن کس که به مقدار نياز اکتفا کند به آسايش و راحتى دست يافته و در آرامش مسکن مى گزيند!»افراد حريص و افزون طلب به انسانهاى بسيار فربهى مى مانند که در هر وعده غذا چندين برابر ديگران مى خورند، و اين نتيجه اى جز اين که بار سنگينى از گوشتهاى اضافى بر آنها تحميل شود که قدرت حرکت را از آنها بگيرد ندارد حتى براى چند قدم راه رفتن به نفس نفس مى افتند، نه از سلامت برخوردارند و نه از آسايش و آرامش!اين مقال را با حديثى از امام زين العابدين (عليه السلام) پايان مى دهيم، مى فرمايد: «پيغمبر اکرم در بيابانى از کنار ساربانى که مشغول چراى شترهايش بود گذشت از او مقدارى آب (يا شير) خواست. آن مرد که مى خواست طفره برود گفت: آنچه در پستانهاى اين شترهاست صبحانه قبيله است، و آنچه در ظرفهاست شام قبيله! پيغمبر عرض کرد: خداوندا! مال و فرزندانش را افزون کن! از آنجا گذشت و به چوپانى رسيد همين درخواست را از او کرد، چوپان آنچه در پستان گوسفندان بود دوشيد، و آنچه در ظرف داشت نيز بر آن ريخت (و با خوشحالى) خدمت رسول الله فرستاد و گوسفندى هم به عنوان هديه بر آن افزود و عرضه داشت: اين چيزى است که نزد ما حاضر بود و اگر دوست داشته باشى باز بر آن بيفزايم؟! پيغمبر در حق او دعا کرد و عرضه داشت: «اَلْلهُمَّ ارْزُقْهُ الْکَفافَ!»; «خداوندا! به اندازه کفايت به او روزى ده!».
بعضى از ياران عرض کردند: اى رسول خدا! آن کس را که دست رد بر سينه تو گذاشت و بخل کرد مشمول دعايى ساختى که همه ما به آن علاقه داريم، و به آن کس که سخاوتمندانه نياز شما را برآورد، دعايى کرديد که همه ما از آن کراهت داريم! پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) در پاسخ آنها اين جمله بسيار پرمعنى را فرمود: «اِنَّ مَا قَلَّ و کَفَى خَيْرٌ مِمّا اَکْثَرُ وَ أَلْهى; اَللّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد الْکَفافَ»; «مقدار کم که براى زندگى انسان کافى باشد بهتر است از مقدار زيادى که انسان را از خدا غافل کند، خداوندا محمد و آل محمد را به اندازه کفايت روزى بده»🍃