eitaa logo
🇮🇷🇮🇷آتش به اختیار 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
129 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
4.8هزار ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حساب گران از شمارش نعمت های او ناتوان و تلاش گران از ادای حق او درمانده اند. خدايی که افکار ژرف انديش، ذات او را درک نمی کنند و دست غوّاصان دريای علوم به او نخواهد رسيد. پروردگاری که برای صفات او حدّ و مرزی وجود ندارد و تعريف کاملی نمی توان يافت و برای خدا وقتی معيّن و سرآمدی مشخّص نمی توان تعيين کرد. مخلوقات را با قدرت خود آفريد، و با رحمت خود بادها را به حرکت در آورد و به وسيله کوه ها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل کرد.
سرآغاز دين، خداشناسی است؛ و کمال شناخت خدا، باور داشتن او؛ و کمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگی اوست؛ و کمال توحيد «شهادت بر يگانگی خدا» اخلاص؛ و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است؛ زيرا هر صفتی نشان می دهد که غير از موصوف، و هر موصوفی گواهی می دهد که غير از صفت است؛ پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعريف کند او را به چيزی نزديک کرده،[1] و با نزديک کردن خدا به چيزی، دو خدا مطرح شده؛ و با طرح شدن دو خدا، اجزايی برای او تصوّر نموده؛ و با تصوّر اجزا برای خدا، او را نشناخته است. و کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره می کند و هر کس به سوی خدا اشاره کند، او را محدود کرده، به شمارش، آوَرَد. و آن کس که بگويد «خدا در چيست؟» او را در چيز ديگری پنداشته است، و کسی که بپرسد «خدا بر روی چه چيزی قرار دارد؟» به تحقيق جايی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی که خدا همواره بوده و از چيزی به وجود نيامده است. با همه چيز هست، نه اينکه همنشين آنان باشد؛ و با همه چيز فرق دارد نه اينکه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسيله. بيناست حتّی در آن هنگام که پديده ای وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا کسی نبوده تا با او اُنس گيرد و يا از فقدانش وحشت کند.
5- و من خطبة له ( عليه السلام ) لما قبض رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) و خاطبه العباس و أبو سفيان بن حرب في أن يبايعا له بالخلافة (و ذلك بعد أن تمت البيعة لأبي بكر في السقيفة، و فيها ينهى عن الفتنة و يبين عن خلقه و علمه) : النهي عن الفتنة أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِيقِ الْمُنَافَرَةِ وَ ضَعُوا تِيجَانَ الْمُفَاخَرَةِ أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ هَذَا مَاءٌ آجِنٌ وَ لُقْمَةٌ يَغَصُّ بِهَا آكِلُهَا وَ مُجْتَنِي الثَّمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْتِ إِينَاعِهَا كَالزَّارِعِ بِغَيْرِ أَرْضِهِ . خلقه و علمه فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ وَ إِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ هَيْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَيَّا وَ الَّتِي وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَةِ . امام اين خطبه را پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) خوانده است عباس و ابوسفيان با وى به خلافت بيعت كنند. مردم! از گردابهاى بلا با كشتى هاى نجات برون شويد! و به تبار خويش منازيد، و از راه بزرگى فروختن به يك سو رويد! كه هر كه با ياورى برخاست روى رستگارى بيند، وگرنه گردن نهد و آسوده نشيند كه خلافت بدينسان همچون آبى بدمزه و نا دلپذير است، و لقمه اى گلوگير، و آن كه ميوه را نارسيده چيند همچون كشاورزى است كه زمين ديگرى را براى كشت گزيند. اگر بگويم، گويند خلافت را آزمندانه خواهان است، و اگر خاموش باشم، گوينداز مرگ هراسان است، هرگز! من و از مرگ ترسيدن؟ پس از آن همه ستيزه و جنگيدن. به خدا سوگند، پسر ابوطالب از مرگ بى پژمان است. بيش از آنچه كودك پستان مادر را خواهان است. اما چيزى مى دانم كه بر شما پوشيده است، و گوشتان هرگز ننيوشيده است. اگر بگويم و بشنويد به لرزه درمى آييد و ديگر بجاى نمى آييد، لرزيدن ريسمان در چاهى ته آن ناپديد 🔻🔻🔻🔻🔻
پیمان شكنی زبیر زبیر، می پندارد با دست بیعت كرد نه با دل، پس به بیعت با من اقرار كرده ولی مدعی انكار بیعت با قلب است، بر او لازم است بر این ادعا دلیل روشنی بیاورد، یا به بیعت گذشته باز گردد
شناخت طلحه و زبیر (و اصحاب جمل) چون رعد خروشیدند، و چونان برق درخشیدند، اما كاری از پیش نبردند و سر انجام سست گردیدند، ولی ما اینگونه نیستیم، تا عمل نكنیم رعد و برقی نداریم، و تا نباریم سیل جاری نمی سازیم.
 آگاهی امام برای مقابله با اصحاب جمل آگاه باشید كه شیطان حزب خود را جمع كرده، و سواره و پیاده های لشگر خود را فرا خوانده است، اما من آگاهی لازم به امور دارم، نه حق را پوشیده داشتم و نه حق بر من پوشیده ماند سوگند به خدا، گردابی، برای آنان بوجود آورم كه جز من كسی نتواند آن را چاره سازد، آنها كه در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بیرون آیند، و آنها كه گریختند، خیال بازگشتن نكنند
نقش عوامل محیط در انسان سرزمین شما به آب نزدیك و از آسمان دور است، عقلهای شما سست و افكار شما سفیهانه است پس شما نشانه ای برای تیرانداز، و لقمه ای برای خورنده، و صیدی برای صیاد می باشید
اعلام سیاستهای حكومتی آنچه می گویم به عهده می گیرم، و خود به آن پای بندم، كسی كه عبرتها برای او آشكار شود، و از عذاب آن پند گیرد، تقوی و خویشتن داری او را از سقوط در شبهات نگه می دارد، آگاه باشید، تیره روزیها و آزمایشها، همانند زمان بعثت پیامبر (ص) بار دیگر به شما روی آورد. سوگند به خدایی كه پیامبر (ص) را به حق مبعوث كرد، سخت آزمایش می شوید، چون دانه ای كه در غربال ریزند، یا غذایی كه در دیگ گذارند، به هم خواهید ریخت، زیر و رو خواهید شد، تا آنكه پایین به بالا، و بالا به پایین رود، آنان كه سابقه ای در اسلام داشتند، و تاكنون منزوی بودند، بر سر كار می آیند، و آنها كه به ناحق، پیشی گرفتند، عقب زده خواهند شد فضائل اخلاقی امام (ع) به خدا سوگند، كلمه ای از حق را نپوشاندم، هیچگاه دروغی نگفته ام، از روز نخست، به این مقام خلافت، و چنین روزی خبر داده شدم، آگاه باشید همانا گناهان چون مركبهای بدرفتارند، كه سواران خود (گناهكاران) را عنان رهاشده در آتش دوزخ می اندازند، اما تقوی، چونان مركبهای فرمانبرداری هستند كه سواران خود را، عنان بر دست، وارد بهشت جاویدان می كنند. حق و باطل همیشه در پیكارند، و برای هر كدام طرفدارانی است، اگر باطل پیروز شود، جای شگفتی نیست، از دیرباز چنین بود، و اگر طرفداران حق اندكند، چه بسا روزی فراوان گردند، و پیروز شوند، اما كمتر اتفاق می افتد كه چیز رفته باز گردد. (كلمات امام (ع) پیرامون حق و باطل، از سخنان نیكویی است كه كلام كسی از سخن سرایان به آن نخواهد رسید، و بیش از آنچه كه ما در شگفت شویم، شگفتی، برابر آن فرومانده است، در این كلمات امام (ع) ریزه كاریهایی از فصاحت است كه نه زبان قدرت شرح آن را دارد، و نه انسانی می تواند از دره های عمیق آن بگذرد، این اعتراف مرا كسانی كه در فصاحت پیشگامند و با سابقه، درك می كنند. سرگردانی مردم، و ضرورت تقوا آن كس كه بهشت و دوزخ را پیش روی خود دارد، در تلاش است برخی از مردم به سرعت به سوی حق پیش می روند، كه اهل نجاتند، و بعضی به كندی می روند و امیدوارند، و دیگری كوتاهی می كند و در آتش جهنم گرفتار است، چپ و راست گمراهی، و راه میانه، جاده مستقیم الهی است كه قرآن و آثار نبوت، آن را سفارش می كند، و گذرگاه سنت پیامبر (ص) است، و سرانجام بازگشت همه بدان سو است. ادعاكننده باطل نابود شد، و دروغگو زیان كرد، هر كس با حق درافتاد هلاك گردید، نادانی انسان همین بس كه قدر خویش نشناسد. آنچه بر اساس تقوی پایه گذاری شود، نابود نگردد، كشتزاری كه با تقوی آبیاری شود، تشنگی ندارد. مردم! به خانه های خود روی آورید، مسائل میان خود را اصلاح كنید، توبه و بازگشت پس از زشتیها میسر است، جز پروردگار خود، دیگری را ستایش نكنید، و جز خویشتن خویش دیگری را سرزنش ننمایید. _حججی
سوابق تاریخی نكوهیده اشعث بن قیس چه كسی تو را آگاهاند كه چه چیزی به سود، یا زیان من است؟ لعنت خدا و لعنت لعنت كنندگان، بر تو باد ای متكبر متكبر زاده، منافق پسر كافر، سوگند به خدا، تو یكبار در زمان كفر و بار دیگر در حكومت اسلام، اسیر شدی، و مال و خویشاوندی تو، هر دو بار نتوانست به فریادت برسد، آن كس كه خویشان خود را به دم شمشیر سپارد، و مرگ و نابودی را به سوی آنها كشاند، سزاوار است كه بستگان او بر وی خشم گیرند و بیگانگان به او اطمینان نداشته باشند. (منظور امام (ع) این است كه اشعث ابن قیس یك بار وقتی كه كافر بود اسیر شد و بار دیگر آنگاه كه مسلمان شد و شمشیرها را به سوی قبیله اش راهنمایی كرد، مربوط به جریانی است كه اشعث قبیله خود را فریب داد تا خالد بن ولید، آنها را غافلگیر كند و از دم شمشیر بگذراند كه پس از آن خیانت او را با لقب (عرف النار) چیزی كه آتش را بپوشاند، می نامیدند و این لقبی بود كه به نیرنگباز می دادند) ن_العابدین_علیه_السلام
راه رستگاری قیامت پیش روی شما و مرگ در پشت سر، شما را می راند، سبكبار شوید تا برسید، همانا آنان كه رفتند در انتظار رسیدن شمایند (این سخن امام (ع) پس از سخن خدا و پیامبر (ص) با هر سخنی سنجیده شود بر آن برتری دارد و از آن پیشی می گیرد و از جمله (سبكبار شوید تا برسید) كلامی كوتاهتر و پر معنی تر از آن شنیده نشده چه كلمه ژرف و بلندی؟ چه جمله پر معنی و حكمت آمیزی است؟ كه تشنگی را با آب حكمت می زداید ما عظمت و شرافت این جمله را در كتاب خود به نام (الخصائص) بیان كرده ایم)
امام (ع) و شناساندن ناكثین (اصحاب جمل) آگاه باشید، كه همانا شیطان حزب و یارانش را بسیج كرده، و سپاه خود را از هر سو فراهم آورده است، تا بار دیگر ستم را به جای خود نشاند، و باطل به جایگاه خویش پایدار شود. سوگند به خدا ناكثین هیچ گناهی از من سراغ ندارند، و انصاف را بین من و خودشان رعایت نكردند، آنها حقی را می طلبند كه خود ترك كردند، و انتقام خونی را می خواهند كه خود ریختند، اگر شریك آنها بودم، پس آنها نیز در این خونریزی سهم دارند، و اگر تنها خودشان خون عثمان را ریختند پس كیفر مخصوص آنهاست، مهمترین دلیل آنها به زیان خودشان است، می خواهند از پستان مادری شیر بدوشند كه خشكیده، بدعتی را زنده می كنند كه مدتهاست مرده، وه چه دعوت كننده ای!؟ و چه اجابت كنندگانی؟! همانا من به كتاب خدا و فرمانش درباره ناكثین خشنودم. اما اگر از آن سر باز زدند با شمشیر تیز پاسخ آنها را خواهم داد، كه برای درمان باطل و یاری دادن حق كافی است. شگفتا! از من خواستند به میدان نبرد آیم و برابر نیزه های آنان قرار گیرم و ضربتهای شمشیر آنها را تحمل كنم، گریه كنندگان بر آنها بگریند، تاكنون كسی مرا از جنگ نترسانده، و از ضربت شمشیر نهراسانده است، من به پروردگار خویش یقین داشته و در دین خود شك و تردیدی ندارم
علل شكست ملتها (علل شكست كوفیان و پیروزی شامیان) اكنون جز شهر كوفه در دست من باقی نمانده است، كه آن را بگشایم یا ببندم ای كوفه اگر فقط تو مرا باشی، آن هم برابر این همه مصیبتها و طوفانها!! چهره ات زشت باد. آنگاه به گفته شاعر مثال آورد: به جان پدرت سوگند ای عمرو كه سهم اندكی از ظرف و پیمانه داشتم. سپس ادامه داد: به من خبر رسیده كه بسر بن ارطاه بر یمن تسلط یافت، سوگند به خدا می دانستم كه مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند كرد. زیرا آنها در یاری كردن باطل خود، وحدت دارند، و شما در دفاع از حق متفرقید، شما امام خود را در حق نافرمانی كرده و آنهاامام خود را در باطل فرمانبردارند. آنها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خیانتكارید،آنها در شهرهای خود به اصلاح و آبادانی مشغولند و شما به فساد و خرابی (آنقدر فرومایه اید)اگر من كاسه چوبی آب را به یكی از شماها امانت دهم می ترسم كه بند آن را بدزدید نفرین به امت خیانتكار خدایا، من این مردم را با پند و تذكرهای مداوم خسته كردم و آنها نیز مرا خسته نمودند،آنها از من به ستوه آمده، و من از آنان به ستوه آمده، دل شكسته ام، به جای آنان افرادی بهتر به من مرحمت فرما، و به جای من بدتر از من بر آنها مسلط كن.خدایا،دلهای آنان را، آنچنان كه نمك در آب حل می شود، آب كن. به خدا سوگند، دوست داشتم، به جای شما كوفیان، هزار سوار از بنی فراس بن غنم می داشتم كه:(اگر آنان را می خواندی، سوارانی از ایشان نزد تو می آمدند مبارز و تازنده چون ابر تابستانی
خداوند، پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) را هشداردهنده جهانیان مبعوث فرمود، تا امین و پاسدار وحی الهی باشد، آنگاه كه شما ملت عرب، بدترین دین را داشته، و در بدترین خانه زندگی می كردید، میان غارها، سنگهای خشن و مارهای سمی خطرناك فاقد شنوایی، بسر می بردید، آبهای آلوده می نوشیدید. و غذاهای ناگوار می خوردید، خون یكدیگر را به ناحق می ریختید، و پیوند خویشاوندی را می بریدید، بتها میان شما پرستش می شد، و مفاسد و گناهان، شما را فرا گرفته بود. مظلومیت و تنهایی علی (ع) پس از وفات پیامبر (ص) و بی وفایی یاران به اطراف خود نگاه كرده یاوری جز اهل بیت خود ندیدم، (كه اگر یاری كنند، كشته خواهند شد و به مرگ آنان رضایت ندادم)چشم پر از خار و خاشاك را ناچار فرو بستم و با گلویی كه استخوان شكسته در آن گیر كرده بود جام تلخ حوادث را نوشیدم، و خشم خویش فرو خوردم و بر نوشیدن جام تلخ تر ازگیاه حنظل، شكیبایی نمودم (قسمت دیگری از همین خطبه) معرفی عمروعاص و ضرورت آمادگی نظامی عمروعاص بامعاویه بیعت نكرد. مگر آنكه شرط كرد تا برای بیعت درهم و دینار فراوان بگیرد، كه در این معامله شوم، دست فروشنده هرگز به پیروزی نرسد و سرمایه خریدار به رسوایی كشانده شود. ای مردم كوفه، آماده پیكار شوید، و ساز و برگ جنگ فراهم آورید، زیرا كه آتش جنگ زبانه كشیده و شعله های آن بالا گرفته است، صبر و استقامت را شعار خویش سازید كه پیروزی می آورد
ای مردم كوفه! بدنهای شما در كنار هم، اما افكار و خواسته های شما پراكنده است، سخنان ادعایی شما، سنگهای سخت را می شكند، ولی رفتار سست شما دشمنان را امیدوار می سازد، در خانه هایتان كه نشستید، ادعاها و شعارهای تند سر می دهید، اما در روز نبرد، می گویید ای جنگ، از ما دور شو، و فرار می كنید. آن كس كه از شما یاری خواهد، ذلیل و خوار است، و قلب رهاكننده شما آسایش ندارد، بهانه های نابخردانه می آورید، چون بدهكاران خواهان مهلت، از من مهلت می طلبید و برای مبارزه سستی می كنید، بدانید كه افراد ضعیف و ناتوان هرگز نمی توانند ظلم و ستم را دور كنند، و حق جز با تلاش و كوشش به دست نمی آید، شما كه از خانه خود دفاع نمی كنید چگونه از خانه دیگران دفاع می نمایید؟ و با كدام امام پس از من به مبارزه خواهید رفت؟ به خدا سوگند فریب خورده آن كس كه به گفتار شما مغرور شود، كسی كه به امید شما به سوی پیروزی رود، با كندترین پیكان به میدان آمده است، و كسی كه بخواهد دشمن شما را با شما هدف قرار دهد، با تیری شكسته، تیراندازی كرده است به خدا سوگند! صبح كردم در حالی كه گفتار شما را باور ندارم، و به یاری شما امیدوار نیستم، و دشمنان را به وسیله شما تهدید نمی كنم. راستی شما را چه می شود؟ دارویتان چیست؟ و روش درمانتان كدام است؟ مردم شام نیز همانند شمایند؟ آیا سزاوارست شعار دهید و عمل نكنید؟ و فراموشكاری بدون پرهیزگاری داشته، به غیر خدا امیدوار باشید؟ لام_الله_علیها