قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان
گريان ز غمت چشم سحر بود حسن جان
از دوست و دشمن به تو پيوسته ستم شد
مظلومي تو ارث پدر بود حسن جان
شهادت جانسوز دومین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت غریب مدینه کریم اهل بیت آقا امام حسن مجتبی( علیه السلام ) را به ساحت مقدس امام زمان( عج ) و تمام دوستداران اهل بیت علیهم السلام تسلیت عرض مینماییم 🏴🏴🏴
@brjko1402
29.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مداحی حاج محمود کریمی شب رحلت جانسوز آقا رسول الله ( ص) 🏴🏴🏴
@brjko1402
42.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مداحی حاج محمود کریمی شب شهادت جانسوز کريم اهل بیت امام حسن مجتبی (علیه السلام ) 🏴🏴🏴
@brjko1402
ملک الموت مزن شعله به زخم جگرم
وای من گر تو مدارا نکنی با پدرم
صبـر کـن سیر ببینم رخ بابایم را
چه کنم سدّ نگاهم شده اشک بصرم
قسمت این بود که بالای سرش بنشینم
چشم بگشایم و جان دادن او را نگرم
وقت جان دادن خود گفت: مقدر این است
دو مـه و نیم دگر فاطمه را هم ببرم
ای پدر! مادر مظلومه من یار تو بود
من پس از رفتن تو جان علی را سپرم
با تن خسته و بازوی کبود از مسجد
قول دادم که علی را به سوی خانه برم
دست از دامن حیدر نکشم یک لحظه
گر بریزند همه اهل مدینه بـه سرم
قسمت این بود که بعد از تو بمانم بابا
تا که با دادن جان، جان علی را بخرم
به فدای سر یک موی علی باد پدر
گـر میـان در و دیـوار دهد جان، پسرم
جگرت سوخت به هر بیت که گفتی «میثم»
اجـر ایـن سـوختنت بـا احـدِ دادگرم
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ای سراپا حسن، امام حسن
ماه هر انجمن، امام حسن
هم به خانه قتیل همسر خویش
هم غریب وطن امام حسن
ملک هستی به یاد غربت تو
همه بیتالحزن امام حسن
گرید از بهر تو، چو ابر بهار
دیدۀ مرد و زن امام حسن
جگر پارهپارهات گوید
در عزایت سخن، امام حسن
ماهیان در عزای تو دارند
نالۀ «یا حسن» امام حسن
گریه بر قلب پارهپارۀ توست
حاصل عمر من، امام حسن
بعد جدّت به پیکر تو شدند
تیرها، بوسهْزن امام حسن
بدنت، بس که تیرباران شد
شد یکی با کفن امام حسن
تیرها، لحظه لحظه میکردند
گریه، بر آن بدن امام حسن
اشک غم داشتی ز دیده روان
خون دل در دهن امام حسن
کرد در آخر صفر پرواز
روح پاکت ز تن امام حسن
میثم از خون دل به تشییعت
آورَد یاسمن، امام حسن(ع)
اجرک الله یا صاحب الزمان( عج)
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
@brjko1402
پروردگارا
به حق نبی مکرم اسلام خاتم الانبیا محمد مصطفی (ص) و کریم اهل بیت آقا امام حسن مجتبی (علیه السلام ) ظهور آقا امام زمان( عج) و مابقی غیبتش را بر ما ببخش .
آمین یا رب العالمین
@brjko1402
#روزانه_ده_دقیقه_نهج_البلاغه_بخوانیم
❣️به نام خدای مهربان
سلام و درود بر تک تک عزیزان و یاران نهج البلاغه دوست
عرض ارادت های خالصانه تون و عزاداری هایتان قبول حق و مورد رضایت مهدی فاطمه ان شاالله ❣️
#برنامه_نهج_البلاغه_خوانی_راخواهیم_داشت
برنامه بصورت ذیل میباشد
💠 #برنامه_نهج_البلاغه_خوانی
#از_شنبه_تا_چهارشنبه💠
⬅️شنبه و سه شنبه با حکمتها و شرح حکمتها↗️
⬅️یکشنبه و چهارشنبه با خطبه ها و شرح خطبه ها↗️
⬅️دوشنبه و چهارشنبه نیز نامه ها و شرح نامه ها↗️
#درمسیرسعادت_درمسیرنهج_البلاغه_خوانی
#انس_بانهج_البلاغه
#انس_بامولای_متقیان
#انس_باامام_زمان
🌷🌷🌷🌷🌷
هم اکنون برنامه نهج البلاغه خوانی و بخش خطبه ها را خواهیم داشت
ممنونم از همراهی تک تک شما خوبان
#روزهای_یکشنبه_و_چهارشنبه_خطبه_های_مولای_متقیان
🌷🌷🌷🌷🌷
📚 #نهج_البلاغه_خطبه۳۹_نكوهش_یاران
🔹#نكوهش_كوفيان
🌿گرفتار كساني شدم كه چون امر مي كنم فرمان نمي برند، و چون آنها را فرا مي خوانم اجابت نمي كنند. اي مردم بي اصل و ريشه، در ياري پروردگارتان براي چه در انتظاريد؟ آيا ديني نداريد كه شما را گرد آورد؟ و يا غيرتي كه شما را به خشم وادارد؟
🌿علل شكست و نابودي كوفيان
در ميان شما بپا خاسته فرياد مي كشم، و عاجزانه از شما ياري مي خواهم، اما به سخنان من گوش نمي سپاريد، و فرمان مرا اطاعت نمي كنيد، تا آن كه پيامدهاي ناگوار آشكار شد، نه با شما مي توان انتقام خوني را گرفت، و نه با كمك شما مي توان به هدف رسيد. شما را به ياري برادرانتان مي خوانم، مانند شتري كه از درد بنالد، ناله و فرياد سرمي دهيد، و يا همانند حيواني كه پشت آن زخم باشد، حركتي نمي كنيد، تنها گروه اندكي به سوي من آمدند كه آنها نيز ناتوان و مضطرب بودند، گويا آنها را به سوي مرگ مي كشانند، و مرگ را با چشمانشان مي نگرند.
#خطبه۳۹
#جلسه_پنجاه_و_پنجم_چهارشنبه_۲۲شهریور_۱۴۰۲
🍃🌺🍃
#شرح_خطبه_سی_و_نهم
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح خطبه (۳۹)🔹
🔶چرا دست روى دست گذاردید؟!
🔷اين خطبه در زمانى ايراد شد که يکى از غارتگران شام به نام نعمان بن بشير، از سوى معاويه مأموريت يافت که به بعضى از مناطق عراق حملات ايذايى داشته باشد تا روحيه مردم را تضعيف کند و امام (عليه السلام) مردم را به مقابله با او دعوت کرد، ولى متأسّفانه بر اثر ضعف و زبونى و ناتوانى مردم عراق، پاسخ مثبتى به امام ندادند و امام ناچار شد اين خطبه را به دو منظور ايراد فرمايد:
نخست اين که ضايعات و مشکلاتى را که از اين رهگذر حاصل مى شود، از ساحت خويش دور سازد و مسؤوليت آن را به گردن مردم عراق که تا اين حد، در برابر حرکت هاى کوچک دشمن نيز ابراز ضعف و ذلّت مى کنند، بيفکند.
ديگر اين که شايد اين سخنان کوبنده در روح آن خفتگان بى درد اثرى بگذارد و بيدار شوند تا اين خطرات را ببينند و احساس مسؤوليت کنند، لذا حضرت مى فرمايد:
من گرفتار مردمى شده ام که هر گاه به آنها فرمان مى دهم، اطاعت نمى کنند و هر زمان که آنان را فرا مى خوانم اجابت نمى کنند! «مُنِيْتُ بِمَنْ لاَيُطِيعُ إِذَا أَمَرْتُ وَ لايُجِيبُ إِذَا دَعَوْتُ».
بديهى است که نيرومندترين و با تدبيرترين فرماندهان و مديران نيز، هنگامى که گرفتار چنين قوم و جمعيتى شود، کارى از او ساخته نيست و هر زيان و شکستى که دامان اين گروه را بگيرد، مسؤوليت آن متوجّه خودشان است.
حضرت، سپس مى افزايد: «اى بى اصلها! براى يارى آيين پروردگارتان منتظر چه هستيد»؟ «لاَأَبَا لَکُمْ! مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِکُمْ رَبَّکُمْ»؟
همه شرايط مبارزه با دشمن را داريد، هم عِدّه و هم عُدّه و امکانات داريد و هم از نقشه هاى شوم دشمن آگاه شده ايد و هم از خطراتى که شما را احاطه کرده با خبر هستيد، ديگر منتظر چه مى باشيد؟ نشسته ايد تا مرگ ذليلانه خود را به دست دشمن تماشا کنيد؟
جمله «لا أَبَالَکُمْ!»، اى بى اصلها! همان گونه که در سابق نيز اشاره شد، يا کنايه از اين است که شما گويى پدرى بالاى سرتان نبوده و از تربيت خانوادگى محروم بوده ايد که اينچنين ضعيف و زبون و ناتوان هستيد و يا نفرين است; يعنى حضرت نفرين مى کند که خداوند! پدر را از شما بگيرد. و اين کنايه از ذليل و خوار شدن است; زيرا کسى که پدر خود را از دست مى دهد، نوعاً گرد و غبار ذلّت و خوارى بر او مى نشيند.
در ادامه اين سخن براى تحريک آنها مى افزايد: آيا دينى نداريد که شما را دور خود جمع کند و يا غيرتى که شما را به خشم آورد؟ «أَمَا دِينٌ يَجْمَعُکُمْ وَ لاَ حَمِيَّةَ تُحْمِشُکُمْ»؟
در واقع هر يک از اين دو مى توانست دواى درد جانکاه آنها باشد، زيرا داشتن يک دين که حلقه اتصالى است در ميان اقوام و گروههاى به ظاهر مختلف و متفاوت کافى است که همه را دور يک هدف جمع کند و انسجام را ـ که يک شرط اصلى پيروزى است ـ فراهم سازد.
و هر گاه چنين دينى در ميان آنها وجود نداشته باشد و يا ضعيف و فاقد کارايى گردد، حداقل غيرت اجتماعى و علاقه به حفظ آب و خاک و دفاع از حريم قوم و ملّت ايجاب مى کند که آنها در برابر دشمن متّحد شوند و به حرکت درآيند، ولى مردم کوفه و عراق در آن زمان با نهايت تأسّف، فاقد هر دو اصل بوده اند و نه دين محکمى داشته اند و نه غيرت اجتماعى کافى.
يک چنين گروهى و جمعيّتى که فاقد يک پايگاه محکم اجتماعى است، در حقيقت، بزرگ ترين مشکل براى پيشواى مدير و مدبِّر خواهد بود.
و چه زيبا فرموده است امام (عليه السلام) در خطبه اى ديگر; آنجا همين گروه ضعيف و زبون پراکنده را مخاطب ساخته و مى گويد: «أُريدُ أنْ اُداوِىَ بِکُمْ وَ أنْتُمْ دائى کَناقِشِ الشّوکَةِ بِالشَّوکَةِ; عجبا! من مى خواهم به وسيله شما بيماريم را درمان کنم، امّا شما خود بيمارىِ من هستيد، همانند کسى که بخواهد خار را به وسيله خار از بدن خود خارج کند».
و به همين دليل حضرت در ادامه سخن مى افزايد: «من در ميان شما به پا مى خيزم و فرياد مى کشم و دردمندانه از شما يارى مى طلبم، اما نه سخن مرا مى شنويد و نه از دستورم اطاعت مى کنيد، تا زمانى که عواقب اعمالِ سوء شما ظاهر شود و (پشيمان گرديد در زمانى که کار از کار گذشته و پشيمانى سودى ندارد).
«أَقُومُ فِيکُمْ مُسْتَصْرِخاً وَ أُنادِيکُمْ مُتَغَوِّثاً، فَلاَتَسْمَعُونَ لي قَوْلا، وَ لاَتُطِيعُونَ لِي أَمْراً، حَتَّى تَکَشَّفَ الاُْمُورُ عَنْ عَوَاقِبِ الْمَساءَةِ».
آيا چيزى دردناک تر از اين پيدا مى شود که پيشوايى اين چنين آگاه و شجاع و عادل و پر تجربه گرفتار چنين قوم و ملّتى شود که پيوسته خون دل بخورد و فرياد بزند، امّا گوش شنوايى نباشد!⬇️