#جشنواره_ماه_خوب_خدا
#ماه_عسل
✅چالش خاطرات خوب✅
خاطره چهارم : آقای حسینی پدر جناب آقای محمد سبحان حسینی
💫زمانی که ما تازه به سن تکلیف رسیده بودیم خیلی شوق و ذوق روزه گرفتن و نماز خواندن رو داشتیم و بیشترین چیزی که ما رو خوشحالتر میکرد وعده هایی بود که پدرو مادرامون بهمون میدادن و این باعث میشد که ما تشویق به روزه گرفتن بشیم
☀️خلاصه با پسر خاله ها و دختر خاله ها هم رقابت میکردیم 🤗
⚡️یکی از بچهای خاله من تو روزه گرفتن خیلی کم طاقت بود و از طرفی هم نمی خواست جلو ما کم بیاورد
🌙خلاصه بعد از گذشت چند روز از ماه رمضان ما همه تعجب کردیم که چطور روزه میگیره 😊
✨بالاخره گذر یکی از ما بعد از چند روز به بالا پشت بام افتاد و دیدیم ظرفهای خالی غذا مخفی شده 😄
⚡️و فهمیدیم که میرفته بالا پشت بام نهارشو میخورده 🤗وما هم فوری خبر رو به خاله گفتیم
و شب سر سفره افطار خاله ما گفت پسرم روزهایت قبول باشه او هم با جدیت گفت قبول حق باشه 🤔
🌟که همه ما بچها زدیم زیر خنده و قضیه رو لو دادیم 😊
🌛اینجا بود که شروع کرد به اعتراف کردن و گفت من فقط تا ظهر میتوانستم روزه بگیرم و بخا طر تشویقهایی که مادرم میکرد نمیخواستم بگم که روزه ندارم 🤗و این تشویق کردن پددرو مادر ا مون خیلی تاثیر گذار بود در روزه گرفتن ما بچها.
@dd_bronsi