فشار کاری شهید رئیسی را عصبانی نمیکرد
🔹بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی دولت سیزدهم: «حلم» از دیگر مشخصههای آقای رئیسی است؛ حتی یک مورد وجود نداشت که من او را عصبانی ببینم، این هم بر اثر خودسازی بود. میدانیم که فشارها بر شهید رئیسی بهعنوان یک رئیسجمهور کم نبود؛ مشکلات، کمبود منابع، توقعات بالا، تخریب منتقدین و مخالفین و غیره بر ایشان فشار وارد میکرد ولی او با حلم کار را پیش میبرد و از او حرف اختلافانگیز ندیدیم. ما شهید رئیسی را در «تبعیت از رهبر انقلاب» پیشرو میدیدیم؛ او اعتقاد داشت باید نظرات و منویات معظمله به اجرا در بیاید و حتی اگر نظر شخصی داشت، نظر حضرت آقا را ارجح میدانست.
🔺پرونده #شهید_جمهور | ویژه اولین سالگرد شهادت آیت الله رئیسی و همراهان
➯@Bshmk33
773.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نعمتها ناشناخته هستند تا زمانی که از دست بروند
تکرار نمیشوی؛ #شهید_جمهور
🗣 عسگری🇮🇷
➯@Bshmk33
907.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راستی زمان حسن روحانی قطعی برق داشتیم، زمان شهید رییسی برطرف شد، الان زمان آقای پزشکیان مجدد شروع شده. براتون سواله چرا!؟
🔹از زبان خود شهید رییسی در سال اول ریاست جمهوری بشنوید.
#شهید_جمهور💔💔💔
#دولت_بی_لیاقت_پزشکیان
➯@Bshmk33
عاشقانی که مدام از فرجت میگفتند
عکسشان قاب شد و از تو نیامد خبری🖤
#شهید_جمهور #امام_زمان
➯@Bshmk33
.
💔 فکر نکنی یادمون رفته سید!
وقتی دولت رو تحویل شما دادن هر روز ۷۰۰ خانواده ایرانی داغدار عزیزانشون میشدند و کرونا امان مردم رو بریده بود...
روحانی هم می گفت وقتی عضو FATF نیستیم، نمیتونیم واکسن بیاریم! مگه واکسن سوهان قمه که برامون بیارن؟!
✅ اما شما با #دیپلماسی_عزت کشور رو از اون وضعیت فلاکتبار نجات دادی و بعد هم با حمایت و دادن تسهیلات به شرکتهای دانشبنیان، واکسن بومی به واسطه تلاشهای اجرایی شما و نخبگان ایران زمین به تولید انبوه رسید.
هنوز اروپا و آمریکا درگیر کشتههای کرونایی بودن که شما بلای جانسوز کرونا رو از ایران دور کردی.
🌷 روحت شاد بزرگمرد دوست داشتنی. با زخمزبانها می خواستند شما را از چشمها و دلها بندازن ولی خدا آنچنان عزیزت کرد که هنوز هم زورِ قلمبهدستان توییتری آنها به محبوبیتت نمی رسه...
#سید_شهیدان_اهل_خدمت
#همتراز_امیرکبیر
#شهید_جمهور
#رئیس_جمهور_مغتنم
#رئیسی_عزیز
➯@Bshmk33
#امام_رضا (ع)
#شهید_رئیسی
#شهید_جمهور
از زخم زبان، اگرچه رنجور شدی
از خدمت بی دریغ، مشهور شدی
اجر تو همین بس! که شب میلادش
با حکم "رضا" شهید جمهور شدی
➯@Bshmk33
.
♻️ یک سال از این خداحافظی گذشت
#خداحافظ مایهٔ غرورِ #ایرانی
خداحافظ پروژههایِ افتتاحی
خداحافظ جمعههایِ بیخواب
خداحافظ دکترِ سلیمالنفسها
خداحافظ مظلومِ هلهلهٔ بیوطنها
خداحافظ سفرهای پیدرپیِ استانی
خداحافظ پیشانیِ بوسهٔ حاج قاسم
خداحافظ #مخاطب «تمجید»هایِ آقا
خداحافظ جشنهای احیایِ کارگاهها
خداحافظ «اتّقواالله»هایِ حین #مناظره
خداحافظ زبانِ بیلکنتِ #دفاع از #اسلام
خداحافظ سفرهای عادیشدهٔ #روستایی
خداحافظ «ما دنبال دوتا رأی حلالایم»
خداحافظ سربازِ احیاگرِ #غیرت لهشدهٔ ما
خداحافظ «من دردِ #یتیمی را چشیدهام»
خداحافظ استقبالهایِ چشمگیر #مردمی
خداحافظ ماشینهایِ بدون شیشهدودی
خداحافظ مخاطبِ #تخریب و کنایهها نامردها
خداحافظ دعای کارگرهای کارخانههایِ احیایی
خداحافظ #شهادت حینِ خدمت؛ نه پشتِ میز
خداحافظ «برای این طلبهٔ خدمتگزار #دعا کنید»
خداحافظ عبا و قبایِ خاکی بین سیل و زلزلهها
خداحافظ سیبْلِ تمسخرِ ششکلاسیهایِ نامرد
خداحافظ سیبْلِ توهینها، طعنهها و تهمتها
خداحافظ سکوتِ مردانهٔ مقابل تخریبهای #رقیب
خداحافظ مخاطب پیرمردی که گفت «خدا پدرت رو بیامرزه»
خداحافظ «ماشین رو نگه دارید، مگه نمیبینید #مردم وایستادن»
خداحافظ شجاعتِ قدمهای اقای #وزیر و مواضعِ صریحِ شیعهگری
خداحافظ «من تا تمامِ مشکلات حل نشود، به سفرهای استانی خواهم آمد»
حالا مخالفین راحتتر تخریبت میکنند و تو راحتتر #سکوت میکنی!
خداحافظ آقاسید ابراهیم! 😭
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#رئیسی_عزیز
#شهید_جمهور
🏷واسطه یادآوری خدماتش باشیم
➯@Bshmk33
ولی خودمونیم...
غم از دست دادن سید ابراهیم رئیسی هنوز سرد نشده..
اون شبی که بهم گفتن شهید شدی باور نمیکردم و به خودم دلداری میدادم..
۸ ساعت بعد..
وقتی که اعلام کردن : سید ابراهیم رئیسی خادم جمهوری اسلامی ایران در حین خدمت به شهادت رسید باید این خبر تلخ رو باور میکردم...
#شهید_جمهور
➯@Bshmk33
تقدیم به رییس جمهور شهیدی که مظلومانه زیست و مظلومانه رفت....
____________
در قید و بند "میکروفون و دوربین" نبود!
گر دیگران چنینند...او این چنین نبود!
او دوره گرد بود و به دنبال دردها
عمری دویده بود، که مسند نشین نبود!
آن جا که پُست، لقمه ی چربِ خواص بود
او اهل سهم خواهی و اهل کمین نبود
پیشانی یی که بوسه ی "سردار" را گرفت
جز ردّ درد و صبر، بر او هیچ چین نبود!
در این مسیر اگر که غباری بر او نشست
جز از ضریح آینه ی هشتمین نبود...
خادم زیاد داشت امامِ رئوفِ عشق
هر خادمی ولی که چنین دستچین نبود!
سوگند خورده بود به وقف وجود خویش ۱
گر "سوختن" نبود، قسم راستین نبود!
باران و آتش و مه و جنگل گواه بود
در آسمان شهید شد،اهل زمین نبود..
خواهد سرود "قلّه" به گوش رسیدگان:۲
"او مرد بود، مرد...ولی آخرین نبود"....
۱-قسمتی از سوگندنامه ریاست جمهوری...
۲- اشاره به فرمایش رهبر عزیز که"به قله نزدیک شده ایم"...
#شهید_جمهور
#شهید_رییسی
✍سیده_اعظم_حسینی
➯@Bshmk33
📕رمان #تَله_در_تهران
🔻قسمت سیزدهم
▪سنگینی کلماتش شبیه تگرگی از سنگ در سرم کوبیده شد؛ احساس کردم تمام استخوانهای بدنم از درد در هم شکست و نفسم بند آمد.
▫️قلبم از غصه یخ زده و طوری عصبی شده بودم که حتی نمیتوانستم رفتارش را تحلیل کنم.
▪️دلم میخواست تمام این حرفها شوخی باشد و احساس میکردم عشقم را گم کردهام که در اوج عصبانیت، شبیه دخترکی ترسیده به گریه افتادم: «تو چِت شده حامد؟ پریروز میگی باید بیشتر فکر کنم، این چند روز دیگه مثل قبل نه بهم زنگ زدی نه پیام دادی، حالا کجا داری میری؟ مگه من چه گناهی کردم که داری اینجوری تنبیهم میکنی؟»
▪گلویم از گریه پُر شده بود و او نمیدانست چطور قلب شکستهام را وصله بزند که مثل گذشته برای به دست آوردن دلم به التماس افتاد: «محیا! من غلط بکنم بخوام تنبیهت کنم! من بمیرم نبینم تو اینجوری گریه میکنی ولی به خدا الان همه چیز به هم ریخته! من از بعدازظهر که خبر رو شنیدم نتونستم حتی یه قطره آب بخورم! باور کن اصلاً به حال خودم نیستم که بخوام به چیزی فکر کنم.»
▫️آشفتگی فکرش از صدای شکستهاش پیدا بود و باور کردم نمیتوانم مانع رفتنش شوم؛ غرورم اجازه نمیداد برای ماندنش بیش از این تلاش کنم و او همان شب راهی ورزقان شد.
▪️موبایل در دستم مانده و انگار جریان زندگی از دستم رفته بود که نگاهم خیره به نقطهای ناپیدا، گم شده و ضربان قلبم هر لحظه کُندتر میشد.
▫️از اتاقم بیرون نمیرفتم؛ رمقی به قدمهایم نمانده بود تا تکانی بخورم و نمیدانستم به پدر و مادرم چه باید بگویم.
▪️ظاهراً حامد هم جرأت نکرده بود به کسی حرفی بزند؛ این را زمانی فهمیدم که زنعمو با مادرم تماس گرفت و با گریه خبر داد پسرش بیخبر از آنها رفته است.
▫️ذهنم ویرانتر از آنی بود که چیز زیادی از آن لحظات در خاطرم مانده باشد و نمیدانم آن ساعتها چطور در خانۀ ما سپری میشد.
▪️پدرم با خشمی که زیر پوششی از صبر پنهانش کرده بود، در سکوتی سنگین فرو رفته و مادرم با نگرانی مرتب با زنعمو تلفنی صحبت میکرد تا ببینند تکلیف مراسم فردا چه میشود.
▫️محمد طوری عصبی شده بود که با گامهایی بلند دور خانه میچرخید و بیوقفه با حامد تماس میگرفت اما به گمانم در جاده بود که تلفنش آنتن نمیداد.
▪️در این میان کسی نبود تا یک کلمه از دردهای مانده بر دلم برایش بگویم و کسی که همیشه محرم درددلهایم بود حالا خودش دلیل تمام دردهایم شده و حتی یک خبر از حال خرابم نمیگرفت.
▫️در سایتهای خبری، روایت تازهای از وضعیت بالگرد رئیسجمهور نبود و من سرگردانِ سرنوشت زندگیام که درست مثل حال یک ملت امشب به هم ریخته بود، بیهدف در موبایلم میگشتم که ایمیل جدیدی برایم آمد.
▪️چندبار پلک زدم تا مطمئن شوم درست میبینم؛ دکتر مرصاد امیری ایمیلی برایم فرستاده و در این وضعیت، فقط همین یکی را کم داشتم.
▫️عنوان ایمیل دعوت به شرکت در یک کارگاه هوش مصنوعی بود و از مشخصات ایمیل فهمیدم دعوتنامهای است که به طور گروهی برای تمام مخاطبینش ارسال کرده است.
▪️مطمئن بودم بیتوجه به مخاطبی خاص، ایمیل را برای همه فرستاده است اما همین ایمیل اتفاقی، خیلی چیزها را به خاطرم آورد و گره نگرانیهایم را کورتر کرد.
▫️از همان روزی که حامد تماس را قطع کرد و تا شب تلفنش خاموش بود، باید حدس میزدم حکایت احساسات این مرد که به گوشش رسید، او را نسبت به عشقمان دلسرد کرده و این روزها دنبال هر بهانهای میگردد تا از من دورتر شود.
▪️همیشه خیال میکردم دکتر امیری از من متنفر است، حالا از دلیل رفتارهای عجیبش خبر داشتم و دیگر من از او متنفر بودم که میدیدم به سادگی زندگیام را در زیباترین لحظاتش خراب کرده است.
▫️شب پایانی اردیبهشت ۱۴۰۳، برای تمام ایران به سختی سپری میشد و برای من سختتر که حتی دیگر با حامد تماسی نگرفتم تا سرانجام حوالی ساعت ۶:۳۰ صبح که یکی از کانالهای خبری را باز کردم و دیدم تصویر آیتالله رئیسی با یک جمله زیر عکس منتشر شده است: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» و هشتگی که نفسم را گرفت: «#شهید_جمهور»
▪️از دیشب هر لحظه امیدمان کمتر میشد و باز باورم نمیشد کسی مثل او را به همین سادگی از دست بدهیم.
▫️دیگر حامد و مراسم عقدم از خاطرم رفته بود، مات و متحیر از اتاق بیرون آمدم و دیدم پدر و مادرم هر کدام گوشۀ یکی از مبلها در خوشان مچاله شده و محمد کنج خانه کِز کرده است.
▪️تصویر شهید رئیسی روی صفحۀ تلویزیون، نوار مشکی و صوت تلاوت قرآن...
📖 ادامه دارد...
✍️ نویسنده: فاطمه ولینژاد
➯@Bshmk33
3.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اظهارات دیکتاتورمآبانهی پناهیان در برخوردهای سخت با رسانه های منتقد‼️
ظاهرا پدرخوانده های طرح وفاق ملی بعد از جاانداختن برچسب #تحجر به منتقدین دولت و مجلس، اینبار قرار است با برچسب #دوقطبی، گلوی منتقدان را بفشارند!
آقای پناهیان! بالاترین هجمههای رسانه ای در زمان دولت #شهید_رئیسی و بر علیه شخص و دولت ایشان انجام میگرفت! چرا در آن زمان و در دفاع از ایشان، صدایی از شما درنیامد؟!
شدت هجمه ها و عدم دفاع و همراهی خواص از #شهید_جمهور به جایی رسید که حضرت آقا بعد از شهادت ایشان فرمودند #دلم_برای_رئیسی_سوخت و باز صدایی از امثال شما درنیامد!
حالا که مجلس در رکاب دولت جدید کلاه گشاد #وفاق_ملی بر سر رعیت گذاشته اند، دیگر کمتر کسی شهامت نقد به بِده بستانهای آقایان مجلسی و دولتی را دارد!
پس احتیاجی به اعمال این حد از خشونت و خفقان نیست!!!
وای بحال و عاقبت شما که در بزنگاه نزدیکی این انقلاب به قله، با پشت پا زدن به آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی و حذف نیروهای انقلاب، نقش پدر معنوی #پدرخواندهها را به عهده گرفته اید!
✍م.الف
➯@Bshmk33