♦️علت عصبانیت روحانی از مصوبه اخیر مجلس
طرح «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت» در محلس تصویب شد و به تایید شورای نگهبان رسید. این طرح برای منافع مردم و قدرت چانه زنی بسیار مفید است و دولت باید شکر گذار مجلس باشد . ولی دولتی ها از این طرح انقلابی ناراحتند . چرا ؟
علت این ناراحتی را می توان در بند #هفتم و #نهم این قانون دانست . اینگونه برداشت میشود که همین دو بند (بویژه بند نهم) روحانی را عصبانی کرده وگرنه قبل از این هم قانون مشهور به ۲۰ دقیقهای توسط لاریجانی به تصویب رسید و بند سه آن هم مهم بود ولی روحانی هرگز احساس خطری نداشت.
چرا که این قوانین ضمانت اجرایی نداشتند.
اما در قانون اخیر، مطابق بند هفتم آن، تشخیص تحقق شروط قید شده در قانون برای لغو اجرای پروتکل الحاقی، با #مجلس شورای اسلامی است
و مطابق بند نهم، مسئولان دولتی به تناسب امتناع یا ممانعت از اجرای این قانون به #مجازات_تعزیری درجه دو تا پنج قانون مجازات اسلامی #محکوم میشوند.
مطابق مجازات تعزیری درجه دو تا پنج قانون مجازات اسلامی، مستنکفین از اجرای این قانون به حبس و زندان بیش از دو تا بیست و پنج سال، جزای نقدی، انفصال دائم از خدمات دولتی و عمومی، محرومیت از حقوق اجتماعی بیش از پنج تا پانزده سال، ممنوعیت دائم از یک یا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی برای اشخاص حقوقی محکوم می شوند
دکتر #امیر_حمزه_مهرابی (استاد دانشگاه)
🌼@bshmk33
💢↶ شرح دعای روز #هفتــم
✍آیت اللہ مجتهدی تهرانی ره
【اَللّهُمَّ اَعِنّی فيهِ عَلی صِيامِهِ وَ قِيامِهِ】
خدايا کمک كن در اين ماہ روزہ بگيريم
و شب زندهداری كنيم
اگر خدا کمک كند گرسنگی را نمیفهميم
عبادت شب و سحر
دعاهای ابوحمزہ ثمالی و افتتاح را
انجام میدهیم
◽️گاهی افرادی غصه میخورند که
ماہ رمضان چگونه روزہ بگيريم؟
خب دعا كنيد و خدا كمكتان میكند
【وَ جَنِّبْنی فيهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ】
خدايا ماہ رمضان ما را از لغزش و گناہ حفظ كن
◽️بدبختی است كه آدم در ايام سال گناہ كند
و ماہ رمضان هم به گناہ ادامه دهد
در ماہ رمضان بايد تمام اعضاء
و جوارحمان روزہ باشد
اگر روزهای بگيريم که چشممان
زبانمان، گوشمان نامحرم ببيند
دروغ بگويد و غيبت بشنود
روزهمان «عـام» میشود
اما به ما میگویند که روزہ خاص بگيريد
يعنی اعضاء و جوارحت هم روزہ باشند
⇦ در نيتهايتان بگوئید:
خدايا من روزہ میگیرم
اما روزہ خاص میگیرم
يعنی اعضاء و جوارحتان هم روزہ باشد
◽️حديث داريم، زمانی که روزہ میگیرید
بايد گوش و چشم و پوست بدنتان هم
روزہ بگيرند بايد اعضاء و جوارحمان هم
روزہ باشند تا اين روزہ در ما اثر بگذارد
البته یک روزہ ديگر هم داریم که
روزہ خاص الخاص است
در اين روزہ قلبمان در ماہ رمضان
به غير خدا متوجه نمیشود
【وَارْزُقْنی فيهِ ذِكْرَکَ بدَوامِهِ】
خدايا روزی كن که در ماہ رمضان ياد تو باشم
«ذکر» هم ياد معنا میكند
و هم معنای ذكر زبانی را میدهد
دائماً بايد به ياد خدا باشم
◽️حديث است که اگر حيوانات
ذكر نگويند اسير دام صياد میشوند
اين صداهايی که از حيوانات میشنويم
ذكرهايی است که توسط آنان بيان میشود
حتی درخت و بيابان و كوہ و دشت هم
ذكر میگويند
【بِتَوْفيقِکَ يا هادِی الْمُضِلّينَ】
اما به توفيق خودت ای راهنمای گمراهان
◽️ای خدايی كه گمراهان را راهنمايی میكنی
توفیق بدہ اين دعاهای روز هفتم
دربارہ ما مستجاب شود
✅https://eitaa.com/bshmk33
💢🔴 ده نکته تحلیلی بسیار مهم؛
⚠️ فريب #عملیات_فريب صهیونیست ها را نخوریم!
🔹#یکم؛ رژیم صهیونیستی #امنیت_ملی ج.ا. را مورد تعرض قرار داده و این تعرضِ مستقیم همراه با قبول مسئولیت رسمی نباید #عادی_سازی شود. به نظر نگارنده، ایران باید پاسخ محکم دیگری به رژیم بدهد.
🔹️ #دوم؛ از صبح امروز رسانه های صهیونیستی در حال انتشار خبر #توقف_عملیات_زمینی در جنوب لبنان هستند. به نظر این امر #سیگنال_فريب در راستای انصراف ایران از انتقام است، درست مثل داستان آتش بس در غزه و آتش بس 21 روزه در لبنان که عملیات فریبی برای #ترور_سران و فرماندهان مقاومت لبنان بود.
🔹️ #سوم؛ #الگوی_حملات رژیم به سوریه و لبنان دقیقا همین #الگوی_فزاینده_تدریجی و #عادی_سازی حملات بود. تردید نکنید که رژیم در اینجا متوقف نخواهد شد.
🔹️ #چهارم؛ رژیم اکنون و پس از بازیابی توان حزبالله و دریافت ضربات کوبنده از حزب و افزایش شدید تلفات در نیروی زمینی خود، دنبال افزایش دامنه جنگ نخواهد بود و تلاش می کند با #تمرکز بر #جبهه_لبنان و پس از تعیین تکلیف این جبهه که احتمالا با الگوی فشار سنگین نظامی و سیاسی برای اجرای قطعنامه 1701 پلاس همراه است، به سراغ جبهه بعدی برود. پاسخ ایران در این مرحله برنامه رژیم را در تمرکز و فشار به لبنان برهم خواهد زد و #سیاست_تجزیه_جبهات نبرد علیه رژیم را خنثی می کند.
🔹️ #پنجم؛ سران رژیم صهیونی در عملیات نظامی علیه اهدافی در ایران #دستاورد_جدیدی برای خود می بینند و بنابراین واکنش ج.ا. این دستاورد را برباد خواهد داد.
🔹️ #ششم؛ ما اکنون حد قابل توجهی از تبعات روانی اقتصادی رویارویی با رژیم غاصب را پشت سر گذاشته ایم و اقدام در این فضای روانی از تبعات داخلی اقدامات بعدی خواهد کاست.
🔹️ #هفتم؛ رژیم قاعدتا نباید در این نقطه متوقف شود. #اقدام_امنیتی احتمالا بخشی از تعرضات در مراحل بعدی باشد. ورود به جبهه تقابل امنیتی بازی در زمین رژیم و میدان نقطه ضعف ج.ا. است.
🔹️ #هشتم؛ پاسخ ایران در این مرحله و به دلیل تجاوز رژیم، #مشروعیت_بالای_بین_المللی دارد. اقدام در این مرحله ضمن ایجاد دستاورد نظامی، روانی و سیاسی برای کشور و کشاندن رژیم به #موضع_انفعال، تقویت مواضع مقاومت در منطقه را به همراه داشته و بازهم از اعتماد به نفس رژیم برای اقدامات احتمالی بعدی علیه سایر اجزاء محور مقاومت خواهد کاست و احتمال ایجاد حدی از بازدارندگی حتی برای جبهه سوریه را به همراه خواهد داشت.
🔹#نهم؛ پس از ضربات سنگین به #ضاحیهٔ_بیروت و آوارگی یک و نیم میلیون نفر از شیعیان لبنان، این انتظار در بین آنان ایجاد شده که ج.ا. از مقاومت حمایت مستقیم نظامی به عمل آورد. در لبنان مخالفان مقاومت در حال سرکوفت زدن به حامیان مقاومت هستند با این ادعا که ایران شما را تنها گذاشته و کنار نشسته و شما #گوشت_دم_توپ شده اید. پاسخ ایران در این شرایط بسیار راهگشا و خنثی کننده این وضعیت بوده و فشارها بر شیعیان مظلوم جنوب لبنان را کاهش خواهد داد.
🔹#دهم؛ به خاطر خدا، به خاطر جبهه حق، به خاطر دشمنی تمام نشدنی نظام صهیونی با انقلاب اسلامی و برای بسترسازی و زمینه سازی برای حکومت جهانی حضرت بقیة اللة الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف، ما را از نبرد با دولت صهیونی گریزی نیست و باید مبارزه را ادامه داد. این امر رسالت تاریخی اهل خراسان و ری و قم است، حالا وقت شروع #زجر_انتظار_حمله برای صهیونیست هاست.
یاعلی
#واجب_الانتشار
➯@Bshmk33
🌷رمان کوتاه و #واقعی
💞 #عشق_آسمانی_من
قسمت #هفتم
با خانم سلیمانی تماس میگیرم،😊📲 با شرمندگی قرار را به پنجشنبه می اندازم...
بی صبرانه منتظر شنیدن ادامه خاطرات هستم...
با صدای مهدیه سرم را برمیگردانم:
+زهرا آماده شو بریم.☺️
آرام اما پر انرژی میگویم:
_حاضرم بریم😍
در حیاط را باز میکنم،روبه مهدیه میگویم:
_مهدیه خونشون نزدیکه،بیا پیاده بریم.😅
مهدیه سریع جواب میدهد:
+چشم هرچی شما بگی گلم.☺️
آرام آرام قدم برمیدارم،...
پنج دقیقه هم کمتر فاصله داشتیم،نگاهم را به خانه رو به رویی می اندازم مهدیه سریع زنگ را میفشارد.
در خانه باز میشود و خانمی با چادر سفید رنگ نمایان میشود.
چهره معصوم و آرامی دارد!چشمانش برق میزنند،برق خوشحالی!😍☺️
صدایش در گوشم میپیچد:
_بفرمایید عزیزم
وارد حیاط میشویم،..
حیاط بزرگی که تمام زمینش گل🌹🌸 ودرخت🌳🌳 است. زیر درخت ها سنگ های ریز و درشت کنار هم قرار گرفته اند.درخت انار🌿 وسط حیاط با نوازش باد میرقصد.
مهدیه وارد اتاق میشود و من هم پشت سرش....
مینشینم و جرعه ای از چای داغم را مینوشم.😊☕️
سینی لیوان ها را برمیدارم و به سمت آشپزخانه قدم برمیدارم،زینب مقابل ظرفشویی می ایستد:
_بده من بشورم زهرا جان.
سپس به ما اشاره میکند به سمت میز غذاخوری برویم،
چادرم را از سرم برمیدارم. یکی از صندلی ها را عقب میکشم مینشینم،
مهدیه هم کنارم..
چند دقیقه بعد زینب (جاری مهدیه) به سمتمان می آید و روی صندلی مقابلم مینشیند.
به ساعت مچی ام نگاه میکنم:
_مهدیه نیم ساعت دیگه بریم؟
چشمان عسلی اش معصوم تر از همیشه است،آرام میگوید:
_باشه سفره اینارو جمع کنیم میریم.😊
زینب حرفش را میکند و میگوید:
_حالا ساعت دهه کجا به این زودی؟!😕
روسری ام را مرتب میکنم و میگویم:
_ممنون خیلی زحمت کشیدید،ان شاءالله بتونم جبران کنم.😊
❣❣❣❣❣❣❣❣
ماشین با سرعت کم به سمت کوچه می آید،..
صدای کشیده شدن لاستیک ها روی زمین گوشم را ازار میدهد،نگاهم را به سر کوچه می اندازم:
_زینب جان بازم ممنون، خدانگهدار.😊👋
در ماشین را باز میکنم،..🚕
سوار تاکسی میشویم. صدای موبایلم بلند میشود،خانم سلیمانی است.
_الو!
صدای خانم سلیمانی میپیچد:
_سلام عزیزم کی میای؟😊
_چند دقیقه دیگه اونجام خانم سلیمانی☺️
دستم را روی دستگیره در ماشین میفشارم و در را باز میکنم.
محیا از دور میدود و چادرم را میگیرد
هدیه محیا🎁👧🏻 را از داخل کیف برمیدارم به محیا میدهم
چقدر دوست دارمش!.. بلند سلام میدهم:
_سلام خانم سلیمانی ببخشید دیر شد😅
سرش را به سمت من برمیگرداند:
_سلام زهرا جان خواهش میکنم عزیزم.😊
_خانم سلیمانی اگه میشه ادامه خاطرات رو تعریف کنید☺️
بی تاب تر از همیشه منتظر شنیدن خاطرات هستم،
خانم سلیمانی محیا را با عروسک سرگرم میکند و شروع میکند:
خانم سلیمانی_محمــــــ🌷ـــد پسرعمه ام بودن اما هم مسافت قم -نجف آباد جوری نبود که من دقیق و کامل محمد رو بشناسم.😊
۲۱اسفند ۸۳ محمد با داییم (که عموی محمدهم بود)اومدن نجف آباد.🌷💓
آنقدر غرق صحبتهایش شده ام که نمیتوانم حرف بزنم،..
چندبار لب میزنم تا بتوانم جمله ای را به زبان بیاورم :
_ازدواج فامیلی رسمتونه؟☺️
خانم سلیمانی:_الان که کلا رسم ورسومات عوض شده
لحظه ای مکث میکند و ادامه میدهد:
_اون موقع فکر میکردم اصلا نمیشه کنار یه پاسدار زندگی کرد😊 و دنیای منو محمد دو دنیای کاملا متفاوفته
اما 💍با محرمیت💍 نظرم و دیدگاهم عوض شد.... محمد و دایی چند روزی خونه ما بودن،... بعد از چند روز محمد موضوع خاستگاری رو مطرح کرد.☺️
به مادرم گفتم به محمد آقا بگید من دوتا شرط دارم😊✌️
👈اول اینکه:چادر سر نمیکنم
👈دوم:قم نمیرم
#ادامه_دارد
➯@Bshmk33