eitaa logo
اندیشه برتر
12.3هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
7هزار ویدیو
40 فایل
مفتخریم که همراه شما هستیم ❤️ کارشناسان ما در زمینه احکام، اعتقادات، ادیان، مشاوره خانواده و... پاسخگوی سوالات هستند. شناسه دریافت سوال: @pasokhgo313 ✅ ارتباط با ادمین: @ahkam1375
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇 📝 بررسی سخنان امام حسین(ع) بعد از شهادت علی اکبر 💬 : در مورد كشته شدن حضرت على اكبر نوشته شده: امام حسین(علیه‌السلام) بر بالین حضرت علی‌اکبر آمد، صورت به صورت او گذاشت و فرمود: «خداوند بکشد کسانی که تو را کشتند! چقدر اینان نسبت به خداوند و هتک حرمت رسول خدا گستاخ شده‌اند. پسرم! بعد از تو خاک بر سر این دنیا.» 🔰اينجا چند موضوع مهم وجود دارد: 🔹الف) راوى اين مكالمه چه كسى است؟ حضرت على اكبر كه كشته شده و نتوانست به کسی بگوید! امام حسين(علیه‌السلام) هم شهید شد و بعید است که وسط جنگ بیاید و سخنانش به علی اکبر را برای دیگران نقل کند؛ فاصله دیگران با ایشان هم زیاد بوده و نمی‌توانستند این گفتگو را بشنوند. 🔹ب) حمید بن مسلم ازدی از یاران عمر سعد بود و چطور شیعیان به قول او در این باره اعتماد می‌کنند؟ ✅ : 1⃣ شیخ مفید (متوفی430ق) در ارشاد همین جریان را نقل کرده است: «مرّة بن منقذ به علی اکبر حمله کرد و ضربه‌ای به او زد. لشکریان او را محاصره کرده و با شمشیرهایشان او را قطعه قطعه کردند. امام حسین(علیه‌السلام)س بالای سر او آمد و فرمود: خدا بکشد گروهی را که تو را کشتند... .» دو تن از سیره‌نویسان شیعه یعنی طبرسی (متوفی548ق) و ابن نما حلی (متوفی 645ق) نیز مشابه همین عبارات را نقل کرده‌اند. 2⃣ سید بن طاووس (متوفی 664ق) عبارت «فوضع خدّه علی خدّه» را اضافه کرده و می‌نویسد: «امام حسین (علیه‌السلام) آمد تا در كنار بدن فرزند ايستاد و صورتش را بر صورت فرزند نهاد و فرمود: خداوند گروهی را که تو را کشتند، بکشد...» 🔰حال در پاسخ به شبهه می‌گوییم: 🔹الف) این سخنان امام حسین (علیه‌السلام) بر بالین حضرت علی اکبر هم در منابع تاریخی اهل سنت با طرق مختلفی نقل شده و هم در منابع روایی و تاریخی شیعه. در منابع اهل سنت هم منحصر به نقل یک نفر نیست، بلکه از طرق دیگری هم نقل شده است. 🔹ب) چیزی که از گزارشات به دست می‌آمد این است که جناب علی اکبر، جنگ نمایانی انجام داد و در حمله‌ی دوم توسّط مرّة بن منقذ ضربه‌ای خورد و دیگران هم گروهی او را محاصره کردند و با شمشیر وی را از پا در آوردند. امام حسین(علیه‌السلام) بر بالین علی اکبر می‌آید و زمانی می‌رسد که او را به شهادت رسانده‌اند و با او نجوایی نمی‌کند؛ بلکه برای تنبّه سپاه دشمن و رسیدن ندای مظلومیّت عاشورائیان، با صدای بلند این سخنان را فرموده است. البته نقل ابن سعد این تفاوت را داشت که امام نزد علی اکبر نیامد، بلکه خود لشکریان ابن سعد، بدن بی‌جان علی اکبر را به نزد حضرت سید الشهدا(علیه‌السلام) بردند. همان افراد هم سخنان امام را گزارش کرده‌اند. 🔹ج) در مورد حمید بن مسلم ازدی که ناقل این ماجرا و سخنان امام(علیه‌السلام) است، باید به این نکته توجّه کنیم که او از واقعه‌نگاران سپاه عمر سعد بود. وی کسی بود که به دستور عمر بن سعد، سر مبارک امام حسین را همراه با خولی بن یزید به کوفه نزد عبید الله بن زیاد برد. وقتی که شمر خواست خیمه‌ی سید الشهدا را آتش بزند و به زنان تعرّض کند، به او اعتراض کرد و او را منصرف نمود. ظاهرا هیچ دخالتی در عاشورا نداشته و فقط سمت گزارشگری را بر عهده داشته و به همین سبب هم رفاقتش با ابراهیم اشتر بعد از عاشورا، ادامه داشت[ و حتّی نزد مختار هم رفت و آمد داشت. از مجموع این گزارشات برمی‌آید که حمید بن مسلم ازدی جزء توّابین بوده و به دلیل این‌که فقط در کربلا کار گزارشگری را برعهده داشته است، مورد عفو قرار گرفته و به احتمال قوی همان کسی است که شیخ طوسی نامش را جزء اصحاب امام سجّاد(علیه‌السلام) نوشته است. 📎منبع:پایگاه تخصصی اعتقادات ┄┅═══✼📩✼═══┅┄ 💥پایگاه جامع مطالب دینی ♨️ @andisheyehbartar 👈
👇👇👇 🔰 اصول دین برهانی و قابل استدلال هستند! 💬 شبهه: برخی از روشن‌فکران کنونی مدعی هستند: امور اعتقادی استدلال بردار نیست، اصول و عقاید هیچ دینی برهانی نیست؛ آن‌چه ابوذر را ابوذر می‌کند، شخصیت پیامبر بود. ✅ : ✍ در علم منطق به طور مفصل به بحث قضایا و شرایط منتج بودن آن‌ها و شرایط یقینی بودن آن‌ها پرداخته شده است و در این علم گفته می‌شود ام‌القضایا، قضیه محال بودن اجتماع و ارتفاع نقیضین است. این قضیه بدیهی بوده و استدلال بردار نیست و همه قضایای یقینی باید به نوعی به این قضیه برگردند. 🔹بسیاری از استدلال‌های دینی نیز به همین قضیه ختم می‌شوند، لذا برهانی بوده و یقینی است و غیر قابل خدشه؛ به طور مثال در رابطه با اثبات وجود خداوند متعال(واجب الوجود) ابن سینا برهان امکان و وجوب را مطرح کرده و از طریق بطلان تسلسل که به اجتماع نقیضین می‌رسد، وجودی واجب که در راس سلسله است و همه وجودها به او ختم می‌شود را اثبات می‌کند که کاملا یقینی و غیر قابل خدشه است، سپس با اثبات بی‌نیازی واجب به اثبات صفات ثبوتی و نفی صفات سلبی می‌پردازد و علامه طباطبایی نیز در دو کتاب بدایه الحکه و نهایه الحکمه فصل آخر، به این مباحث پرداخته و آن‌ها را اثبات می‌کند. اینکه گفته‌اند ابوذر بر اثر شخصیت پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ابوذر شد، مثال درستی نیست، چون بسیاری از مردم مکه از پیامبر عظیم الشان اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) معجزه طلب می‌کردند؛ هر چند شخصیت و جذابیت و جدیت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در امر هدایت مردم نیز عامل مهمی بر ادامه مسیر بود، اما عامل اصلی ایمان آوردن مردم مکه، دیدن معجزات فراوان از حضرت بود. 🔹حتی در تاریخ نقل شده گروه‌های زیادی از مخالفان خدمت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌رسیدند و با ایشان مناظره می‌کردند و حضرت نیز با صبر و حوصله سوالات آنان را پاسخ می‌داد و همان مناظرات سبب ایمان آوردن بسیاری از مردم شد. ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نیز با رهبران فرق و گروه‌های دیگر به مناظره می‌پرداختند و بر اصول و عقاید اسلامی استدلال می‌کردند و ارائه برهان می‌نمودند. در کتب کلامی از زمان خواجه نصیرالدین طوسی تا زمان حال، تمام علما بر اصول مذهب استدلال و برهان ارائه کرده و تلاش کرده‌اند تا دین را عالمانه و از روی استدلال به مردم بیاموزند. 🔹بله برخی از مطالب مثلا در باب معاد مانند صراط، میزان، تطایر کتاب و... کاملا نقلی و تعبدی هستند و چون قران کریم یا معصوم فرموده، ما نیز می‌پذیریم و معتقد می‌شویم، یعنی اگر معصوم نمی‌فرمود ما نیز معتقد نمی‌شدیم. 🔹ممکن است این دسته افراد بگویند همه استدلالات مطرح شده مخدوش است و مقدمات آن‌ها تام نیست؛ در پاسخ به ایشان می‌گوییم این مطلب صرفا یک مدعاست و مخالف نظر بزرگانی که نام آن‌ها برده شد، لذا باید اثبات شود. 📎منبع:پایگاه تخصصی اعتقادات ┄┅═══✼📩✼═══┅┄ 💥پایگاه جامع مطالب دینی ♨️ @andisheyehbartar 👈
👇👇👇 😢 تشنگی امام حسین(ع) و یارانش امری مسلّم و تلخ 💬 🔻شیعه به دروغ می‌گوید امام حسین(علیه‌السلام) در روز عاشورا تشنه بوده، در حالی‌که در کتب معتبر شیعه مانند لهوف آمده صبح روز عاشورا امام حسین(علیه‌السلام) و اصحابش غسل کردند و نوره کشیدند. اگر آب نداشتند چطور غسل کردند. ✅ : ✍ وجود عطش و تشنگی در روز عاشورا در میان سپاه حضرت اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) از مسلمات تاریخی و از وقایع قطعی کربلا است که در همه کتب تاریخی و روایی و مقاتل مختلف به آن اشاره شده است. 👈در این میان بارها اصحاب امام با دشمن در گیر شده و آب را به خیمه ها آوردند، در نهم محرم هم به شریعه فرات رفته و آب زیادی آوردند، لذا آن شب هم آب داشته‌اند و هم غسل کرده‌اند. البته غسل آنان مانند زمان ما نبوده که آب زیادی مصرف کنند، اصحاب با آب بسیار کمی غسل کرده‌اند و شاید مثلا یک ظرف بزرگ را قرار داده و آب در آن ریخته و به نوبت در آن غسل کرده باشند، لذا این‌گونه نبوده که هر کدام از اصحاب آب زیادی را برای غسل خود استفاده کند، بلکه یک آب بوده و همه در آن غسل کرده‌اند. 👈شاید سوال کنید با وجود چنین آب زیادی چرا تشنگی به وجود آمده است؟ در پاسخ می‌گوییم: 🔹روز عاشورا طولانی بوده و به طور طبیعی بچه‌ها و زنان حرم آب مصرف کرده‌اند و به مرور زمان آب کم شده است، چرا که از همان طلوع آفتاب جنگ شروع می‌شود و در میانه روز و نزدیک اذان ظهر، آب مشک‌ها تمام شده و کم کم تشنگی شروع می‌شود. 🔹 اینکه ممکن است کسی بگوید چرا امام و اصحابش این آب را برای روز ذخیره نکردند، در پاسخ می‌گوییم: به طور طبیعی آنان فکر می‌کردند، مانند همیشه می‌روند و از فرات آب می‌آورند چون بارها این کار را کرده بودند، لذا آوردن دوباره آب اصلا دور از انتظار نبود. اما با آمدن سپاه عمر سعد به کربلا، او حدود 4 هزار نفر را مامور شریعه فرات کرد و از ورود یاران امام به آب ممانعت کردند، به همین خاطر بود که اصحاب در روز عاشورا دیگر نتوانستند به آب برسند و برای حرم آب بیاورند. 👈دشمن به کتاب لهوف استناد کرده است، اما در همین کتاب تشنگی و عطش امام و یارانش نیز بیان شده، به طور مثال در مورد حضرت علی اکبر می‌نویسد: «آن‌گاه به نزد پدر بازگشت و عرض كرد: پدر جان، تشنگى مرا كشته، و سنگينى آهن - سلاح- توان را از من برده، آيا جرعه‌ی آبى هست؟» در مورد حضرت علی اصغر نیز می‌نویسد: امام به جنگ اشتغال داشت، زينب خواهر امام، كودكی را آورد و گفت: اين طفل تو سه روز است كه آب نياشاميده، برايش آبى طلب كن. امام(عليه السّلام) كودك را بر روى دست گرفت و فرمود: «اى قوم! شيعيان و اهل بيتم را كشتيد و فقط اين طفل باقى مانده كه از عطش به خود مى‏‌پيچد، او را با جرعه‌ای از آب، سیراب كنيد». 📎منبع:پایگاه تخصصی اعتقادات ┄┅═══✼📩✼═══┅┄ 💥پایگاه جامع مطالب دینی ♨️ @andisheyehbartar 👈
👇👇👇 🔰 اصول دین برهانی و قابل استدلال هستند! 💬 شبهه: برخی از روشن‌فکران کنونی مدعی هستند: امور اعتقادی استدلال بردار نیست، اصول و عقاید هیچ دینی برهانی نیست؛ آن‌چه ابوذر را ابوذر می‌کند، شخصیت پیامبر بود. ✅ : ✍ در علم منطق به طور مفصل به بحث قضایا و شرایط منتج بودن آن‌ها و شرایط یقینی بودن آن‌ها پرداخته شده است و در این علم گفته می‌شود ام‌القضایا، قضیه محال بودن اجتماع و ارتفاع نقیضین است. این قضیه بدیهی بوده و استدلال بردار نیست و همه قضایای یقینی باید به نوعی به این قضیه برگردند. 🔹بسیاری از استدلال‌های دینی نیز به همین قضیه ختم می‌شوند، لذا برهانی بوده و یقینی است و غیر قابل خدشه؛ به طور مثال در رابطه با اثبات وجود خداوند متعال(واجب الوجود) ابن سینا برهان امکان و وجوب را مطرح کرده و از طریق بطلان تسلسل که به اجتماع نقیضین می‌رسد، وجودی واجب که در راس سلسله است و همه وجودها به او ختم می‌شود را اثبات می‌کند که کاملا یقینی و غیر قابل خدشه است، سپس با اثبات بی‌نیازی واجب به اثبات صفات ثبوتی و نفی صفات سلبی می‌پردازد و علامه طباطبایی نیز در دو کتاب بدایه الحکه و نهایه الحکمه فصل آخر، به این مباحث پرداخته و آن‌ها را اثبات می‌کند. اینکه گفته‌اند ابوذر بر اثر شخصیت پیامبراکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ابوذر شد، مثال درستی نیست، چون بسیاری از مردم مکه از پیامبر عظیم الشان اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) معجزه طلب می‌کردند؛ هر چند شخصیت و جذابیت و جدیت پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در امر هدایت مردم نیز عامل مهمی بر ادامه مسیر بود، اما عامل اصلی ایمان آوردن مردم مکه، دیدن معجزات فراوان از حضرت بود. 🔹حتی در تاریخ نقل شده گروه‌های زیادی از مخالفان خدمت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌رسیدند و با ایشان مناظره می‌کردند و حضرت نیز با صبر و حوصله سوالات آنان را پاسخ می‌داد و همان مناظرات سبب ایمان آوردن بسیاری از مردم شد. ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نیز با رهبران فرق و گروه‌های دیگر به مناظره می‌پرداختند و بر اصول و عقاید اسلامی استدلال می‌کردند و ارائه برهان می‌نمودند. در کتب کلامی از زمان خواجه نصیرالدین طوسی تا زمان حال، تمام علما بر اصول مذهب استدلال و برهان ارائه کرده و تلاش کرده‌اند تا دین را عالمانه و از روی استدلال به مردم بیاموزند. 🔹بله برخی از مطالب مثلا در باب معاد مانند صراط، میزان، تطایر کتاب و... کاملا نقلی و تعبدی هستند و چون قران کریم یا معصوم فرموده، ما نیز می‌پذیریم و معتقد می‌شویم، یعنی اگر معصوم نمی‌فرمود ما نیز معتقد نمی‌شدیم. 🔹ممکن است این دسته افراد بگویند همه استدلالات مطرح شده مخدوش است و مقدمات آن‌ها تام نیست؛ در پاسخ به ایشان می‌گوییم این مطلب صرفا یک مدعاست و مخالف نظر بزرگانی که نام آن‌ها برده شد، لذا باید اثبات شود. 📎منبع:پایگاه تخصصی اعتقادات ┄┅═══✼📩✼═══┅┄ 💥پایگاه جامع مطالب دینی ♨️ @andisheyehbartar 👈
👇👇👇 ❌ رد ادعای آدم‌خواری در فقه اسلام! 💬 : آیا درست است که در فقه اسلامی، آدم‌خواری جایز دانسته شده است؟ ✅ : ✍در مکتب اسلام، حفظ جان از اوجب واجبات است. لذا شخصی که از تشنگی دارد می‌میرد و دسترسی به آب پاکیزه ندارد، می‌تواند برای حفظ جانش از آب‌های آلوده و نجس برای نجات جانش استفاده کند. و یا اینکه شخصی که در بیابانی گیر کرده و از گرسنگی نزدیک است جانش را از دست دهد، اینجا می‌تواند برای نجات جانش گوشت مردار را که در حالت عادی حرام است بخورد. آدم‌خواری یا خوردن گوشت انسان نیز حرام است. چه زنده باشد و چه مرده. چه مسلمان باشد و چه غیر مسلمان. اما در حالت اضطرار که هیچ چیز دیگری (مثلا مردار حیوانات) در دسترس نیست، می‌توان از مردار انسان به قدر حفظ حیات، استفاده کرد. این حکم در قرآن تصریح شده است. روایات فراوانی هم در این رابطه وجود دارد. 👈حالات مختلفی برای اضطرار وجود دارد که در کتب فقهی بحث شده است، یکی از آن حالات این است که اگر شخص مضطر، انسان زنده‌ای را پیدا کرد، دو حالت دارد: اگر آن انسان زنده از جمله کسانی است که خون‌شان محترم است، جایز نیست که به او تعرضی کند؛ اما اگر از جمله کسانی باشد که خون‌شان مباح است، جایز است که به قدر حفظ جان از آن شخص تغذیه کند. 👈منظور از کسانی که خون‌شان مباح است، افرادی است که کشتن آنها واجب شده، مانند شخصی که تروریست است و به دلیل جنایت‌های بسیاری که مرتکب شده، به اعدام محکوم شده است. این شخص در حکم میّت است و در حالت اضطرار که هیچ چیزی برای خوردن یافت نشد، می‌توان ابتدا حکم اعدام این شخص را جاری نمود و به قدر حفظ حیات از او استفاده کرد. ✅بنابراین اصل این مطلب که در حالت اضطرار انسان گاهی ناچار به استفاده از چیزهایی می‌شود که در حالت عادی مجاز به استفاده از آن‌ها نیست، یک مطلب عقلائی است که همه‌ی عقلای عالم آن‌را می‌پسندند. در تاریخ مواردی از آدم‌خواری در حالت اضطرار نقل شده است. مثلا ارتش هخامنشی در حمله به افریقا، دچار کمبود آذوقه شد. از همین روی برای نجات از گرسنگی شروع کردند به خوردن یکدیگر! 👈حالت اضطرار بخشی از زندگی انسان است. در قوانین اسلامی برای این حالت بایدها و نبایدها و ضوابطی تعیین شده است. انسان در حالت اضطرار حقّ ندارد انسان بی‌گناهی را بکشد و از او تغذیه کند. اما در مورد اشخاصی که مستحقّ مرگ شمرده شده‌اند، مسئله فرق می‌کند. البته اینکه این حکم شامل کدام دسته از انسان‌ها می‌شود، اختلافات اجتهادی وجود دارد. 📎منبع:پایگاه تخصصی اعتقادات ┄┅═══✼📩✼═══┅┄ 💥پایگاه جامع مطالب دینی ♨️ @andisheyehbartar 👈
👇👇👇 🔰دستور به قتل عام کردها در روایت؟! 💬 : آیا این درست است که امام حسن عسکری(علیه‌السلام) دستور قتل عام کردها را صادر کرده‌اند؟ ✅ : برای پاسخ به این سوال چند نکته را عرض می‌کنیم: 1⃣ قومیت‌گرایی در اسلام تنها ملاک ارزش‌گذاری در دین اسلام، تقوا است. پیامبر اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) در این‌باره فرمود: «اى مردم بدانيد! خداى شما يكى است و پدرتان يكى، نه عرب بر عجم برترى دارد و نه عجم بر عرب، نه سياه‌پوست بر گندم‌گون و نه گندم‌گون بر سياه‌پوست، مگر به تقوا...». 2⃣ کرد در منابع اسلامی در منابع اسلامی واژه‌ی کرد، به رمه‌گردانان و کوچ‌نشینان ایرانی اطلاق می‌شده است. مثلا به دیلمان، کردهای طبرستان و به اعراب بادیه‌نشین عراق، کردهای سورستان می‌گفتند. 👈 ولادمیر الکسیویچ ایوانف می‌گوید: «نام کرد در سده‌های میانه(کم و بیش از سده پنجم میلادی تا شانزدهم میلادی) نامی بود که بر همه رمه‌گران و کوچ‌گران ایرانی اطلاق می‌شده است.» 👈آن‌چه که روشن است، تحول واژه «کرد» از یک معنای اجتماعی و شیوه زندگی گروه‌های مختلف ایرانی‌تبار، به یک قوم است که زمان زیادی هم طول کشیده است. البته در منابع تاریخی قرن هفتم، کُرد به عنوان یک قبیله‌ی خاصّ معرفی شده است. 3⃣ غارت‌گری، شغل گروهی از کردها در قدیم گروهی از کردها به غارتگری و راهزنی مشغول بوده‌اند و به سبب همین صفات و اعمال زشت بوده که در برخی از روایات نسبت به رابطه با این گروه هشدار داده شده است. 👈روایت محلّ سوال هم به همین صورت است. مرحوم کلینی در باب قتل اللصّ(کشتنِ دزد)، نقل می‌کند: «احمد بن اسحاق اشعری می‌گوید: در نامه‌ای به امام حسن عسکری(علیه السلام) در مورد نحوه برخورد با اکراد پرسیدم. حضرت فرمودند: اکراد را فقط به وسیله تیزی شمشیر، تنبیه کن!» 🔹مرحوم شیخ طوسی نیز در کتاب التهذیب در مبحثی که مربوط به قضاوت در مورد دزدی است که در حال دزدی او را کشته‌اند، به نقل همین روایت می‌پردازد. 🔹علامه مجلسی مقصود از اکراد را، گروهی از ایشان که دزدی می‌کرده‌اند و در آن زمان کم نبوده‌اند، دانسته است. شاهد دیگر در مورد اینکه افرادی از اکراد به راهزنی مشهور بوده‌اند، تا جایی که کُرد بودن جزء صفات ناپسند تلقّی می‌شده، اینکه علامه حلی در تذکرة، حمله اکراد را در کنار بلایی چون حمله ملخ‌ها، عنوان کرده است. و این نشان از خطرناک بودن این دسته از افراد کرد، داشته است. ✅بنابراین در روایات، مراد همه اکراد نیست؛ بلکه منظور بخش خاصی از این گروه بوده که در زمان صدور روایت، به راهزنی مشغول بودند و جزء کفّار محسوب می‌شدند. 📎منبع:پایگاه تخصصی اعتقادات ┄┅═══✼📩✼═══┅┄ 💥پایگاه جامع مطالب دینی ♨️ @andisheyehbartar 👈
👇👇👇 ✅معنای ولایت در فرهنگ شیعه ♥️معنای ولایت:♥️ 💬 : ولايت يعنی چه؟ اگر به معنی اولی به تصرف است و به معنی گوش به فرمان بودن است، پس ولايت خدا با امام و ولايت امام با پدر و مادر و ولايت همه اين‌ها با ولی‌فقيه فرقی دارد یا خیر؟ ✅ : ✍ «ولايت» واژهای عربی است كه از كلمه «وَلْی» گرفته شده است که به معانی «حبّ و دوستی»، «نصرت و ياری»، «متابعت و پيروی»، و «سرپرستی» استعمال شده و وجه مشترك همه اين معانی همان قرب معنوی است. 🔹واژه «ولايت» در ولايت خدا و پيامبر و امامان معصوم(عليهم‌السلام) و ولايت فقيه به معنای سرپرستی و اولی به تصرف است، اين ولايت، به دو قسم ولايت تكوينی و تشريعی تقسيم می‌شود: 1⃣ به معنای تصرف در نظام خلقت و قانون‌مندی‌های مربوط به طبيعت است كه اساساً مربوط به خدای متعال است كه خالق هستی و نظام خلقت و قوانين حاكم برآن است و خداوند اين ولايت را به پيامبر اكرم و امامان معصوم(عليهم‌السلام) عطا نموده است، لذا ائمه اطهار(عليهم‌السلام) به اذن و اراده الهی می‌توانند در نظام تکوین تاثیر گذاشته و دخل و تصرف کنند. 2⃣ كه به معنای ولايت در محدوده تشريع و تابع قانون الهی است. ولايتی كه در ولايت فقيه مطرح است، از سنخ ولايت تكوينی نيست، بلكه ولايت تشريعی است كه امری اعتباری است و خداوند متعال به افراد دارای صلاحيت واگذار نموده است. اين ولايت، مربوط به امور حكومتی و اداره جامعه است و حوزه فردی و شخصی افراد و اموری كه از اختصاصات معصوم(عليه‌السلام) است را شامل نمی‌شود. 👈اما پدر و اوليای دم و ميّت و همين‌طور وصی و قيم، ولايت سرپرستی شرعی بر يك فرد خاصی را دارند و به آن اعتبار ولايت شرعی را دارند، اما ولايت پيامبر و امامان معصوم و يا فقيهان، بر کل جامعه ولایت دارند و امور عموم جامعه را تدبير و سرپرستی می‌كنند و از اين جهت ولايت فقها مثل ولايت پيامبر و امام معصوم ولايت عامه است. بدين ترتيب، ولايت پيامبر و امامان معصوم و همين‌طور ولی‌فقيه از هر دو جهت يعنی هم افراد تحت ولايت و هم امور و شؤون افراد تحت ولايت، ولايت عامه است، در حالی‌كه ولايت پدر بر فرزند خاصه است، يعنی ولايت آن بر فرد خاص يعنی فرزند می‌باشد يا ولايت مادر بر حضانت فرزند، تنها ولايت بر فرد خاصی يعنی فرزند و كار خاص يعنی شير دادن و تربيت است، يعنی دايره ولايت تنها شامل فرد خاص و كارهای خاص است. البته همين ولايت را هم به اذن و اجازه خداوند دارا هستند. 📎منبع:پایگاه تخصصی اعتقادات ┄┅═══✼📩✼═══┅┄ 💥پایگاه جامع مطالب دینی ♨️ @andisheyehbartar 👈
🔥 اسناد جنایت کار بودن یزید 💬 : در یکی از کانال‌های ضد اسلامی، به تمامى مدافعين و پيروان مذهب شيعه تحدّی کرده بودند که اگر می‌توانید یک حدیث معتبر بیاورید که اشاره کرده باشد یزید بن معاویه(لعنه‌الله‌علیه) دستور قتل امام حسین (علیه‌السلام) را صادر کرده است. ✅ : ✍ یَزید بن معاویة، دومین حاکم اموی است. یزید(لعنه‌الله‌علیه) سه سال و هشت ماه حکومت کرد و در این مدت، مرتکب سه جنایت مهم شد 1⃣ در سال ۶۱ قمری، امام حسین(علیه‌السلام) و یارانش را در کربلا به شهادت رساندند 2⃣ در سال ۶۳ قمری به مدینه حمله کرد و واقعه‌ی حرّة را رقم زد، در این جنایت، هزاران نفر از صحابه و حافظان قرآن کشته شدند. 3⃣ در سال ۶۴ قمری برای سرکوب مخالفانش، به مکه حمله کرد و کعبه را با منجنیق هدف آتش قرار داد. لذا شیعیان و گروهی از اهل‌سنت، با استناد به کارهایی که یزید در دوران خلافتش انجام داد، او را سزاوار لعن می‌دانند و در برخی از روایات، به لعن او تصریح شده است. یزید(لعنه‌الله‌علیه) قصد داشت اصل دین را از بین ببرد و به دلیل اینکه سید الشهدا(علیه‌السلام) را مانع اصلی این کار می‌دانست در همان ابتدای خلافتش، طیّ نامه‌ای به ولید بن عتبه(حاکم مدینه) فرمان داد که از بزرگان مدینه و مخصوصا امام حسین (علیه‌السلام) بیعت بگیرد. یعقوبی و ابن اعثم کوفی، نقل کرده‌اند یزید نوشت: «اگر از بیعت امتناع ورزید، گردنش را بزن و سرش را نزد من بفرست.» یزید در نامه‌ای دیگر به عبید الله بن زیاد (حاکم کوفه) دستور داد تا با امام حسین(علیه‌السلام) برخورد کند و با او وارد جنگ شود. یزید او را تهدید کرد که اگر چنین نکند، به شدّت مجازات خواهد شد. ✅ بنابراین، طبق اسناد تاریخی، شهادت حضرت سید الشهدا(علیه‌السلام) با دستور مستقیم یزید بن معاویه انجام گرفت.عجب از کسانی که از چنین فرد فاسد و جنایت‌کاری دفاع می‌کنند و بدین سان خود را در جنایات این عنصر فاسد، شریک می‌گردانند! شیخ کلینی در کتاب کافی با سند صحیح از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است: « و سه كس بودند كه بدترين خلق خدا بودند و بهترين آفريدگان خدا بدان‌ها گرفتار شدند: 1⃣ يكى ابوسفيان بود كه با رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) جنگيد. 2⃣ معاويه كه با على (عليه السّلام) جنگ و دشمنى كرد. 3⃣ يزيد بن معاويه بود كه با حسين بن على(عليهما السّلام) جنگيد و با او دشمنى كرد تا آن حضرت را به قتل رسانيد.» ✅ بنابراین، روایاتی که درباره‌ی قاتل امام حسین (علیه‌السلام) در منابع روایی وجود دارد، بر یزید بن معاویه قابل تطبیق است. btid.org/fa/news/153979 💥پایگاه جامع مطالب دینی ♨️ @andisheyehbartar 👈
🔹 🔰 آیا وقتی برای کسی اتفاق بدی می‌افتد، یا مثلا مریض می‌شود، به او بگویند: "خدا بد ندهد"، صحیح است؟ : ♻️به نظر صحیح نمی‌آید، چرا که این نوعی سوء ظنّ و بدگمانی به خداست که مبتنی بر ضعف شناخت توحیدی می‌باشد، هر چند که ممکن است این لفظ (مثل فرهنگ ما) عادت شده باشد. خداوند متعال هستی و کمال محض است. هستی و کمال محض، خیر محض است و از خیر محض نیز «بد» صادر نمی‌شود. بی‌تردید هر چه از خدا صادر شود (به امر او حادث و محقق ‌گردد)، "هستی" پیدا می‌کند، یا به تعبیر "پدیدار" می‌شود؛ حال کمی توجه کنیم که آن چه بد یا شرّ می‌نامیم چیست؟ به عنوان مثال: جهل، زشتی، ضعف، فقر، بیماری، ناامنی و ... را بد یا شرّ می‌دانیم؛ خب اگر دقت کنیم همه اینها "نیستی" هستند، نه هستی و کمال. نبود عقل – زشتی، نبود زیبایی – ضعف، نبود قوت یا قدرت و بیماری، نبود سلامتی - فقر، نبود غنا – ناامنی، نبود ایمان و امنیت و ... می‌باشد. و "نبود" یا "عدم" یعنی چه؟ یعنی "پیدایش" نیافته است که بگوییم خدا داده است. خداوند متعال در عرصه امتحان برای رشد، می‌فرماید که "نقص" در اموال و ثمرات و ... قرار می‌دهم؛ یعنی چه؟ یعنی کمال بیشتری نمی‌دهم. 🔸پس، هستی یعنی کمال و هستی خیر است و خدا هر چه بیافریند و هر چه را هستی دهد، خیر است. از این رو فرمود: خیرها از خدا و بدی‌ها از خودتان است. یعنی کمال را او متجلی و پدیدار می‌کند، اما نقص، ضعف، نیستی و کاستی از ناحیه شماست. از این رو، "خدا بد ندهد"، است. هر گاه کسی می‌گوید: "خدا بد ندهد"، بنده خودم به مزاح و قصد جدی، عرض می‌کنم: "خدا بد نمی‌دهد، شما بد نگیرید". 🔹اگر بخواهید خیلی ریز شوید، این لفظ بدگمانی (سوء ظنّ) و تهمت به خداست. در راستای همان کبر (هر چند ضعیف) است که انسان موفقیت‌ها را از خودش می‌داند، اما ضعف‌ها، کاستی‌ها، بدها و شرّها را به خدا نسبت می‌دهد! و بالتبع به جای آن که "هستی و کمال" را دعا و طلب کند، مثلاً بگوید: خدا شِفا بدهد – خدا سلامتی بدهد – خدا راحتی بدهد – خدا گشایش بدهد و ... – می‌گوید: خدا بد ندهد(؟!) اگر کمی تأمل کنیم، متوجه می‌شویم که انصافاً خیلی بی‌انصافی است و استغفار می‌خواهد. 📚مرکز پاسخگویی به شبهات ایکس شبهه 💥پایگاه جامع مطالب دینی ♨️ @andisheyehbartar 👈
🔰 چرا و با کدام استدلال اجازه نداد امام حسن(ع) در کنار پیامبر(ص) دفن شوند؟ در حالی که پدر عایشه، ابوبکر در جوار قبر پیامبر(ص) دفن شده است.: ✍ روايات فراوانى در منابع شيعه و سنى وجود دارد كه ثابت مى‌كند در هنگام دفن سبط اكبر حضرت امام مجتبى عليه السلام از دفن آن حضرت جلوگيرى كرد و اجازه نداد كه آن حضرت را در كنار جدش رسول خدا صلى الله عليه وآله دفن نمايند. 🛑 علما و دانشمندان اهل سنت نيز نقل كرده‌اند كه عائشه سوار بر قاطر آمد و اجازه نداد كه امام مجتبى عليه السلام در كنار پيامبر (ص)دفن شود. 🔷🔷بخشی از وصیت امام حسن(ع) به برادرشان: برادرم! به تو وصيتى مى‌كنم، آن را حفظ كن، زمانى كه من از دنيا رفتم، جنازه‏ام را آماده دفن كن، سپس مرا به سوى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله ببر تا با او تجديد عهدى كنم، آنگاه مرا به جانب مادرم فاطمه عليها السلام برگردان، سپس مرا ببر و در بقيع دفن كن و بدان كه از طرف حميرا، (عايشه) كه مردم از زشتكارى و دشمنى او با خدا و پيغمبر و ما خاندان آگاهند، مصيبتى به من مى‌رسد». 🔷🔷اصل ماجرا 💢هنگامى كه امام حسن (عليه السلام) از دنيا رفت، خواستند كه او را دفن كنند، مروان اجازه نداد و گفت: نه، عثمان در حش كوكب (قبرستان يهوديان در كنار بقيع) دفن شود و حسن در اين جا؟ بنى هاشم و بنى اميه براى يارى يكديگر جمع شدند و اسلحه آوردند. ابوهريره به مروان گفت: آيا تو از دفن حسن در اين جا جلوگيرى مى‌كنى؛ در حالى كه از رسول خدا شندى كه به او برادرش حسين مى‌گفت: «اين دو سردار جوانان اهل بهشتند»؟ مروان گفت: رهايم كن، حديث رسول خدا ضايع شده، اگر غير از تو و ابو سعيد خدرى آن را حفظ نكرده باشند، تو در زمان فتح خير اسلام آوردى. ابوهريره گفت: راست گفتى، در زمان فتح خيبر اسلام آوردم؛ اما همواره ملازم پيامبر بودم و از او جدا نشدم، از او سؤال مى‌كردم و به اين كار عنايت داشتم، تا اين كه دانستم و شناختم كه رسول خدا (ص) چه كسى را دوست دارد و از چه كسى بدش مى‌آيد، چه به او نزديك است و چه كسى از او دور، چه كسى را گذاشت در مدينه بماند و كى را تبعيد كرد، چه كسى را دعا كرد و چه كسى را لعن. ✅ وقتى عائشه اسلحه و مردان را ديد و ترسيد كه شر بين آن‌ها بزرگتر شود و خونريزى شود، گفت: خانه، خانه من است، اجازه نمى‌دهم كه كسى در آن دفن شود. 📚منابع: الأصول من الكافي، ج‏1، ص303،  أنساب الأشراف، ج1، ص389 💥پایگاه جامع مطالب دینی ♨️ @andisheyehbartar 👈
💬 🔰 من به خدایی که امروز یک کودکِ گرسنه را سیر نمی‌کند، اما وعده بهشت فردا را به کودکان می‌دهد، نیازی ندارم!: ✍ گرسنگی و فقر در روی زمین هرگز توسط خداوند متعال به وجود نیامده است و عامل اصلی آن خود انسان است، قرآن در این زمینه می‌فرماید: 🍃 «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاس ِ [روم/41] 🍃 فساد، در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام داده‌اند آشکار شده است» بدون شک اگر زور زورگویان و ستمگران نبود، همه مردم در یک طبقه و مانند هم زندگی می‌کردند و هیچ فقیری نبود و هیچ بچه‌ای گرسنه نمی‌ماند. شاید سوال کنید چرا خدایی که مهربان است جلوی ستم و زور آنان را نمی‌گیرد؟ در پاسخ می‌گوییم: لازمه اختیار آدمی و این‌که انسان مختار باشد، این است که بتواند هر کاری بکند، اگر قرار باشد، خدا جلوی برخی گناهان را بگیرد و نگذارد انسان به دیگران ظلم کند و زور بگوید، دیگر انسان مختار نیست و حیطه اختیار او محدود می‌شود، لذا دیگر مسئول اعمال و رفتار خود نخواهد بود؛ بله اگر خداوند این ظلم‌ها و بی‌عدالتی‌ها را جبران نکند، آن موقع است که خلاف عدالت و حکمت خود عمل کرده است. قرآن کریم می‌فرماید: 🍃 «وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ [زلزال/8] 🍃 و هرکس هم‌وزن ذره‌ای بدی کند، آن بدی را ببیند» که نشان از اوج عدالت الهی است؛ پس درواقع خداوند متعال چند سالی به انسان فرصت می‌دهد که راه درست یا نادرست را انتخاب کند، سپس بر اساس همان انتخاب خود او، از او بازخواست خواهد کرد و اگر راه ناصواب را در پیش گرفته باشد، به شدت مؤاخذه شده و در عذاب خواهد بود و برای تمام کسانی‌که به ناحق مورد ظلم و تعدی قرار گرفته‌اند، تمام ناملایمات را جبران خواهد کرد. 💥پایگاه جامع مطالب دینی ♨️ @andisheyehbartar 👈
💬 : 🔰چرا معاد جز اصول دين است اما قرآن که کلام الله است جز اصول دين نيست؟ يا چرا حجاب جزء فروع دين نيست؟ ✅ : ✍ معاد بر اساس حکم قران است پس اين حکم قران که از اصول دين شمرده شده به اين معنا است که قران از اصول دين است فرقي ندارد . 💠فروع دين منحصر به 8 يا 10 نيست بلکه تمام احکام فرعي جزء فروع دين هستند و از جمله حجاب که اتفاقاً از ضروريات اسلام است و منکر آن با شرايطي از جرگه اسلام بيرون مي رود. 👈آري آن فروع شمرده شده دين تنها مهم ترين فروع دين هستند و همه آنها نمي باشند. ✍️نکته ديگر اين که مفهوم ضروريات دين اين است كه به قدرى واضح است كه اين آموزه از واجبات دينى است كه جاى شكى براى كسى نيست مثلا نماز، كسى نمى تواند ادعا كند كه نمى دانسته نماز از واجبات احكام اسلامى است. 🔹بسيارى از احكام اسلامى براى شمار فراوانى از مردم روشن نيست بايد توضيح داده و اثبات شود اما روزه، نماز و حجاب از مسلمات است. از اين رو چون جزء دين بودن آن واضح است پس منكر آن در واقع منكر خداى سبحان يا نبوت انبياء است 📌 اما مع ذلک : 🔻اولا، اصول دين از مقوله اعتقادات قلبى و التزام به آنهاست نه از مقوله عمل، در حالى كه حجاب از مقوله رفتار و عمل است. 🔻ثانيا، اصول دين شامل بنيادى ترين اعتقادات و پايه اى ترين آنها است يعنى توحيد، نبوت و معاد و در اصل عدالت و امامت از شاخه هاى توحيد و نبوت اند. اعتقاد به حجاب و ساير اعتقادات، فرع بر پذيرش اين اعتقادات بنيادين است، لذا فروع دين نام گرفته اند. 🔹اگر نبوتى نباشد نه از نماز مى توان به عنوان حكم الهى سخن راند و نه از حجاب و زكات و چه اينكه اين احكام توسط پيامبران از سوى خدا بر ما مقرر شد، اگر پيامبرى و نبوت را انكار كنيم جايى براى بحث از اين احكام نخواهد بود. 🌐 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 💥پایگاه جامع مطالب دینی ♨️ @andisheyehbartar 👈