🇮🇷 فرازے از وصیت_نامہ 🇮🇷
این انقلاب دارد سیل وار حرکت می کند مبادا عقب بمانید زیرا اگر عقب ماندیم یک جا جمع می شویم و بعد از مدتی می گندیم ، برادران شهداء رفتند و ما از کاروان شهدا عقب ماندیم ، بیائیم تا دیر نشده خود را به قافله برسانیم ، بیائیم تا فرصت داریم استفاده کنیم تا مرگ ما را فرا نگرفته و از دنیا جدا نشده ایم خود را بسازیم . برادر و خواهر عزیز عمر ما سریعتر از نور حرکت می کند و ما داریم به قبرستان نزدیک می شویم . همین حالا که دارید وصیت نامه من را می خوانید به طرف گورستان حرکت می کنید ولی این مسیر حرکت را شما نمی بینید و وقتی می بینید که مرگ شما را فرا می گیرد و در پیشگاه حق تعالی حاضر می شوید
#شهید_مصطفی_شمسا
#سال_روز_شهادت 29 بهمن 1364- فاو
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷
در مقر بوديم؛ شكلات هايي به نام شكلات جنگي براي بچه ها آوردند. شهيد مصطفي شمسا به برادران گفت كه هر كس شكلاتش را به من بدهد، برايش قرآن مي خوانم. من نمي دانستم كه قضيه از چه قرار است. نزديك من آمد و گفت: شكلاتت را به من مي دهي؟ گفتم: مي دهم به شرط اين كه برايم سوره ي «ياسين» بخواني.
شهيد شمسا نيز قبول كرد. اكثر شكلات هاي بچه ها را جمع كرد هر چه به او گفتيم كه اين همه شكلات را براي چه مي خواهي؟ چيزي نمي گفت. خيلي به او اصرار كردم تا حقيقت را بگويد. سرانجام گفت كه وقتي به بوشهر رفتم مي داني.
گذشت و ما به بوشهر آمديم. با هم به نزديكي از خانواده هاي شهداي اداره ي بندر رفتيم. آن شهيد 4 تا 5 بچه ي كوچك داشت. وضع مالي شهيد شمسا طوري نبود كه بتواند براي آنها چيزي بخرد. شكلات ها را بيرون آورد و به آن بچه هاي شهيد داد. آن موقع فهميدم شكلات ها را براي چه مي خواسته است. شرمنده شدم كه به او گفته بودم در عوض گرفتن شكلات ها برايم سوره ي «ياسين» بخواند.
#شهید_مصطفی_شمسا
#سال_روز_شهادت 29 بهمن 1364- فاو
🌷 @byadshohada 🌷
با ما با شهدا بمانید 👆👆👆