eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
680 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
😊 لبخند شهدایی 😊 🐐 صدای بز 🐐 پسرک صدای بز را از خود بز هم بهتر در می آورد. هر وقت دلتنگ بزهایش می شد، می رفت توی یک سنگر و مع مع می کرد. یک شب، هفت نفر عراقی که آمده بودند شناسایی، با شنیدن صدا طمع کرده بودند کباب بخورند. هر هفت نفر را اسیر کرده بود و آورده بود عقب. توی راه هم کلی برایشان صدای بز در آورده بود. می گفت چوپانی همین چیزهایش خوب است 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 رهبر معظم انقلاب: یک جبهه عظیمی از لحاظ فرهنگی دارند به ما تهاجم می کنند. دشمن صریحا می گوید غلبه بر جمهوری اسلامی و حاکمیت اسلام با جنگ نظامی و تحریم اقتصادی موفقیت آمیز نیست؛ با کار فرهنگی و نفوذ فرهنگی موفقیت آمیز است. ذهن ها را باید تغییر داد. روی فکرها باید کار کرد. هوس ها را باید تحریک کرد. این را صریح می گویند. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢 قسمت صد و بیست و ششم: جشنواره بین المللی رقص در ماه محرم حدود هفت ماه که از اسارتم می گذشت. ما هیچ وسیله سرگرمی مثل روزنامه یا تلوزیون و اینجور چیزا نداشتیم. همه مشغولیتمون ذکر و دعا بود و آش و کاسه هر روزه و کتک های دسته جمعی یا انفرادی. بعد از هفت ماه در تاریخ چهارم شهریور سال ۶۶ برای هر آسایشگاه یه تلوزیون مدار بسته که فقط عراق رو می گرفت اوردن. اول کمی خوشحال شدیم که مقداری مشغول می شیم و یه فیلم سینمایی و کارتون می بینیم خوبه و وقت راحت تر می گذره. اما بعدش فهمیدیم که اوردن تلوزیون کاملا با برنامه بوده و برای شکنجه روحی دادن به بچه ها اوردن که تحت فشار روحی روانی قرار بدن. آمدن تلوزیون مصادف بود با شروع ماه محرم. از طرفی صدام برای اینکه اوضاع کشورش رو عادی جلوه بده و البته برای ترویج فساد و تباهی در جامعه عراق، یه جشنواره بین المللی رقص در شهر حِله مرکز استان بابل بنام «مهرجان بابل الدولی» راه انداخته بود و دقیقاً مراسم افتتاحیه رو روز اول محرم ۱۴۰۸ قرار دادن. از تمام رقاصه ها و گروهای رقاصی زنانه و مردانه و مختلط دعوت کرده بودن و همه مراسمات و اجراءات رقاصی بصورت زنده از تلوزیون عراق پخش می شد. زنها همه برهنه و نیمه برهنه بودن و با اون وضع افتضاح و آرایشای غلیظ. با شروع این جشنواره رقص در ماه محرم تلوزیون برامون اوردن و با آب و تاب تمام و سخنرانی فرمانده اردوگاه و بعدش سایر فرماندهان خرد و ریز عراقی بعنوان یه خدمت بزرگ به اسرا و وسیله تفریح و سرگرمی و هزار جور منت و مباهات. یکی از اتفاقات عجیب ، البته از نظر ما که عادت نداشتیم و ندیده بودیم این بود که بعثیا با دیدن این فیلم ها عجیب کیف می کردن و شبها تا دیر وقت با ولع خاصی می موندن داخل و نگاه می کردن. شبانه روز دقیقاً یادم نیست چن ساعت بود ولی یادمه که بیشتر وقت شب تا نیمه های شب نمایشای گوناگون و از کشورهای مختلف دنیا بود و همه ی اینا رو با پخش زنده نشون می دادن. اون زمان ایمان و اعتقاد بچه ها خیلی قوی بود و اصلا انقلاب ما و دفاع مقدس برای مبارزه با همین مظاهر فساد بود. طبیعی بود که این برای بچه بسیجیا و حتی ارتشیا که البته در آسایشگاه هفت کسی نبود زجرآور بود. همه سراشون رو پایین انداخته و زیر لب ذکر می گفتن. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
نگاهــم ، رو بہ روی تو بلا تڪلیف میماند ڪہ از لبخند لبریزم از گریہ فراوان . . . 📎پ ن :خادم امام زاده و هیئت بود .. ولی همیشہ جلوی در می‌ایستاد معتقد بود دربانی و خاڪی بودن برای ائمـه لطـف بیشتـری دارد ، می‌گفت هرچی برای امام حسین(ع) کوچکتر باشی بیشتر نگاهت می‌ڪند . 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
●درد و رنج مردم اذیتش میڪرد، هرگز بی تفاوت نبود همیشه درحال جهیزیه دادن به یڪ خانواده بود مخصوصاً دخـــــتران شـــهدا... ●به فقرا و مستمندان میرسید، به سـاخت مسجد ڪمڪ میڪرد، برای بچه های بی سرپرست مڪانی رو درست ڪرده بود ڪه مدتها بعد از ،ڪسی خبر نداشت اگرمیخواست پولشو جمع ڪنه یکی از ثرومتندترین افراد میشد؛ ولی همین ڪه شد، مغـازه اش را ڪرد تعاونی وحــدت اسلامـی از جیبش میگذاشت تا اجناس ارزانتر به دست مردم برسد... ●خوشا زبانی که شهدا را یاد کند با ذکر صلوات... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🎙وقتی مربی میشه حاج احمد!... با روایت .. 🌷 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🔔 زنگ حکایت 🔔 ‍ 🔴داستان سگ و بيابان گرد داستانی دیدم در بوستان سعدی كه به شعر در آورده است؛ خلاصه اش را عرض مي‌كنم. می گفت: یک نفر بیابانی و چادر نشین در بیابان، به یک سگ وحشي برخورد کرد. آن سگ، پای این بنده خدا را گاز گرفت. خیلی ناراحت شد و سگ را زد و فرار کرد. بعد به خانه آمد و خیلی ناراحتي و گریه مي‌كرد. دختری داشت؛ آمد و گفت: «بابا! همه اش تقصیر خودت است آن سگ که پاي تو را دندان گرفت، تو هم می خواستی پایش را دندان بگیری. پایش را دندان نگرفتی، حالا هم همین طور ناراحتي و گریه مي‌کني». پدرش گفت: «بابا! اگر دنیا را هم به من بدهند، دندانم را به پای سگ آلوده نمی کنم.»( بوستان سعدي،باب چهارم، در تواضع) در مسائل اجتماعی هم همین طور است؛ اگر كسي در صحبت کردن به شما تعدی کرد، شما این خلاف را تكرار نکن و عفت و نجابت خودت را حفظ کن. احکام شرع را در وجود خودت پياده كن. او که کار بدی کرده، خودت می‌گویی که كار بدی کرده؛ شما دیگر این کار بد را تکرار نکن. ملائکه جواب او را می دهند. 📚بوستان سعدی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#فمینیست ها افتخار میکنند که ما به دنبال #آزادی و حقوق برابر #زنان هستیم!! و مهمترینش #سقط_جنین! یعنی دختر و پسر آزاد باشند هر چه خواستند بکنند! حتی اگر بشری را بکشند!! این آزادی و برابری است یا جنایت؟! و #اسلام میگوید: ما به دنبال آزادی و حقوق همه بشر هستیم! حتی آن جنین زنده ولی بی دفاع و بی زبان.. و کسیکه یک انسان بیگناه را بکشد گویی همه بشریت را کشته است (سوره مائده / 32) حال بگویید کدام مکتب به دنبال آزادی و حقوق واقعی انسانهاست؟ #فمینیسم یا اسلام؟ فقط اندکی تعقّل کافی است.. 📝 #پویش_حجاب_فاطمے
🇮🇷 🇮🇷 ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢قسمت صد و بیست و هفتم: از حجله عروسی تا شهادت(۱) کمتر از هفت ماه از مراسم عروسی ش گذشته بود که اسیر شد. دخترش چهار ماه بعد اسارت پدر متولد شد و اسمش رو گذاشتن مهدیه. یلی نام آور از شهرستان جویبار مازندران از بسیجیای گردان صاحب الزمان از لشکر 25 کربلا که تنها ۱۹ بهار از عمرش سپری شده بود که روانه عملیات کربلای پنج شد. در آخرین مرحله عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شدت مجروح شد. یه پاش سه تکه شده بود و سر و گردنش هم پر از ترکش ریز بود و کتفش هم گلوله خورده بود و خیلی از همرزماش شهید شده بودن. مهدی در حالیکه قدرت حرکت نداشت در دوازدهم اسفند سال ۶۵ به اسارت در اومد و شش روز بعد وارد اردوگاه تکریت ۱۱ شد. بهار بیستم رو با بدنی تکه پاره در اسارتگاه تکریت ۱۱ گذروند. حدود شش ماه دوران پر محنت اسارات رو تحمل کرد و در اواخر مرداد ۶۶ زیر شکنجه بعثی ها به طرز فجیعی به شهادت رسید. داستان غم انگیز اسارت و شهادت مهدی احسانیان(جویباری) از زبان همرزمش عابدین پوررمضان چنین روایت شده: در آسایشگاه پنج فقط با من و حاج عباس تقی پور دمخور بود. بعد از مدتی بعلت عدم مداوا و درمان، بدنش کِرم زد و روی سینه و کتفش کرم های سفید رنگی ریز بودن و درد و رنج او رو مضاعف می کرد. مهدی با چوب کبریت کرم ها را از روی زخماش جدا می کرد و در حال جدا کردن آنها ذکر هم می گفت و گریه هم می کرد. گاهی هم خیلی آرام صدام رو لعنت می کرد. روزها به سختی همراه با درد و رنج و ناملایمتی برای مهدی و به کندی سپری می شد. تا اینکه روزی اتفاقی ناگوار رخ داد و مهدی قربانی یه خیانت شد. یکی از افراد واداده در اسارت به نام«ر.ر» برای خوش خدمتی به بعثیا جاسوسی می کرد، یه روز به بعثی ها گزارشی کذب و غیر واقعی داد. گفته بود بچه‌های اردوگاه نوک قاشقها رو تیز کرده و قصد شورش و فرار دارن. بعثیا هم که دنبال بهانه بودن تا بتونن ما را مورد آزار و اذیت قرار بدن، صبح بعد از آمار داخلی، دستور دادن که همه بشینن سرجای خودشون و هرکس هم قاشقش رو در دست خودش داشته باشه. اومدن و تک تک قاشق ها رو نگاه کردن و چهار قاشق پیدا کردن که نوکش کمی تیز بود. نه این که تیزش کرده باشن، بلکه ساختش اینطور بود. چرا که قاشق رویی سبک، مثل استیل نبود و همه اش کج و کوله بودن. ازین چهار قاشق یکی مال مهدی بود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
بُرد_بُرد فقط بازی شهدا با دنیا بود ... هنوز ڪه هنوز است گل می روید از گامهای استوارشان؛ دروازهای استقامت را در دقایق اول بازی فتح ڪردند؛ و حملات مقابل را با وحدت و تدبیر خنثی نمودند... 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
مداحی آنلاین - برگرد - حجت الاسلام عالی.mp3
2.1M
♨️برگرد بسیار شنیدنی👌 🎙حجت الاسلام 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
●یه شب نیمه هاى شب بود وبچه ها خوابیده بودن. ازصداى ناله یکى ازبچه ها بقیه بیدارشدن.یکى رفت روسرش کرد گفت چیه سیدخواب بد دیدى? زد زیرگریه هرچى گفتن چی شده فقط گریه میکرد. تااینکه گفت خواب بى بى زینب دیدم. همه گفتن خوش بحالت اینکه گریه نداره. ●حالا بى‌بى چى گفت بهت? باگریه گفت بى بى فرمودن مااهل بیت به شما بچه هاى شیعه افتخار میکنیم . یهو دیدم دست راست بى بى خونى ودست چپ مبارکش سیاه وکبود. گفتم بى بى جان مگه مابچه شیعه هاى حیدرى مرده باشیم که دستاى مبارکتون اینجورباش. چی شده بى بى جان. ایشون فرمودن پسرم وقتى دشمن گلوله اى به سمت شما شلیک میکنه ‌‌●بادست راستم جلواون گلوله رومیگیرم تابه شمانخوره واسه همین خونى شده وزمانى که شماگلوله اى به سمت شلیک میکنین بادست چپ هدایتش میکنم تابه هدف بخوره واسه همین دست چپم کبودشده...سه روزبعد سیدمصطفى حسینى که خواب حضرت زینب رو دیده بودشهیدشد. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆