🌹اعمال روز هفده ربیع الاول
#اللهــم_عجل_لولیڪ_الفرج
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
💐#سروش_پلاس👇👇👇👇
splus.ir/fahalonj
💐#ایتا👇👇👇👇
https://eitaa.com/fahalonjya
🔴 شنبه شب، ندای تکبیر در همه کشور طنین انداز میشود
🔹شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در بیانیهای از مردم ولایتمدار ایران خواست که روز شنبه ۲۳ مهرماه جاری پس از نماز مغرب و عشا، ندای الله اکبر خود را در سراسر کشور طنین انداز کنند.
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
💐#سروش_پلاس👇👇👇👇
splus.ir/fahalonj
💐#ایتا👇👇👇👇
https://eitaa.com/fahalonjya
16.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 آمارهای تکان دهنده از آنهایی که پشت اغتشاشات اخیر #ایران ایستاده اند
🔹مشاهده این ویدئوی جذاب و ارائه مباحث منطقی درباره وقایع اخیر را از دست ندهید و برای دوستان و آشنایان خود ارسال کنید.
🔻اینها را بگویید به نسل امروز...
🔴به پویش #بیداری_ملت بپیوندید.
🇮🇷سروش پلاس👇👇👇👇
splus.ir/fahalonj
🇮🇷ایتا👇👇👇👇
https://eitaa.com/fahalonjya
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه اتفاق خیلی ساده که هر روز داره اتفاق میافته... خداروشکر 🌹
#حرف_حسابی
🔴به پویش #بیداری_ملت بپیوندید.
🇮🇷سروش پلاس👇👇👇👇
splus.ir/fahalonj
🇮🇷ایتا👇👇👇👇
https://eitaa.com/fahalonjya
💕امیرالمومنین علی علیهالسلام:
💰درآمد (کم) همراه با پاکى و درست کارى بهتر از ثروت فراوان توأم با فجور و گناه است»
🔴وَالْحِرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَيْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ الْفُجُورِ
📚#من_نهج_البلاغه_میخوانم
📚#نامه_نهج_البلا_غه_۳۱
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
💐#سروش_پلاس👇👇👇👇
splus.ir/fahalonj
💐#ایتا👇👇👇👇
https://eitaa.com/fahalonjya
🕊🌺🍃
🌺🍃
در غروب جمعه، 7 بار این دعا را بخوانید و تا هفته بعد از بلایا محفوظ بمانید
مرحوم آیةالله میرزا محمدتقی موسوی اصفهانی، صاحب کتاب شریف «مکیال المکارم» در کتاب دیگر خود با نام «أبواب الجنّات فی آداب الجمعات» می نویسد:
مرحوم آخوند ملامحمدباقر فشارکی رحمةالله علیه در یکی از کتاب های خود نقل نموده است:
کسی که وقت غروب روز جمعه این دعا را 7 مرتبه بخواند، از بلیات تا هفته بعد محفوظ می ماند ان شاء الله:
«اللَّهُمَ صَلِّ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد؛ وَ ادْفَعْ عَنَّا الْبَلاءَ الْمُبْرَمَ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأرْضِ، إنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
📚(ابواب الجنّات في آداب الجمعات، ص264)
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
💐#سروش_پلاس👇👇👇👇
splus.ir/fahalonj
💐#ایتا👇👇👇👇
https://eitaa.com/fahalonjya
. 🍃✨🍃✨🍃
⏱ اوقاتی که باید قدرشان را بیشتر بدانیم ⏱
💚عصر جمعه ، عصر بافضيلتي است و ساعات آخرش به حضرت مهدي - عجّل الله تعالي فرجه الشّريف - تعلق دارد.
💚و در اين ساعات، چند عبادت مي شود به جا آورد كه فضيلت دارند:
🦋▪️ خواندن دعاي سمات
🦋▪️ خواندن دعاي شريف عشرات كه بسيار بافضيلت است؛
🦋▪️ خواندن دعاي حضرت حجّت - عليه السّلام - منقول از امام رضا - عليه السّلام - كه با عبارت «اللهم ادفع عن وليك و خليفتك و حجتك ...» شروع مي شود؛
🦋▪️ دعاي پرفضیلت ندبه
🦋▪️ صلوات ابوالحسن ضرّاب اصفهاني.
👈صلوات و دعاهاي مذكور، در مفاتيح الجنان آمده است.
📚 خِرمن معرفت، نشر هنارس، ص 181
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
💐#سروش_پلاس👇👇👇👇
splus.ir/fahalonj
💐#ایتا👇👇👇👇
https://eitaa.com/fahalonjya
☘️♻️☘️♻️☘️♻️☘️♻️
« بیرنو»
در مزرعه ی کوچکی در کنار کوهی بلند، ملخ پیری زندگی می کرد که نوه ی دروغگویی داشت.
همه ملخ ها از دست او به پیش پدر بزرگش شکایت می بردند ولی نصیحت های ملخ پیر در او هیچ اثری نداشت.
یک روز ملخ پیر به نوه اش رو کرد و گفت: تو پسر خوبی هستی و تنها همدم و مونس تنهایی منی.
سپس آهی کشید و ادامه داد :من چیزی از عمرم باقی نمانده، اما کاری دارم که هنوز انجامش ندادم از طرفی پیر شدم و توانایی انجامش رو در خودم نمیبینم.
بیرنو دستهای پدربزرگ را گرفت : نگران نباش. من براتون انجام میدم
ملخ پیر از صندوق کوچکی که در گوشه ی اتاقش بود گندم سیاهی برداشت کنار بیرنو نشست و روی زمین نقشه ای کشید : بیرنو تو باید به این شهر بری و کسی رو پیدا کنی که به نظرت از تموم موجودات روی زمین که تا حالا دیدی اخلاقش بدتره؛ بعد بیا و به من بگو اون اخلاق بد رو منم دارم یا نه؟
بیرنو با تعجب گفت :یعنی خودت نمیدونی و باید من بهت بگم؟
ملخ پیر سرفه ای کرد، دستی به ریش های سفیدش کشید : گاهی وقتا ما از بدیهامون غافل میشیم، میترسم منم غافل شده باشم.
بیرنو در حالی که زیر لب غر میزد وسایل سفرش را آماده کرد :به تو میگن پیر دانا! کسی که چیزی به این سادگی رو نمیدونه کجاش داناس!؟
بعد از کلی غر و لند کردن نقشه روی زمین را خوب نگاه کرد و به سمت غروب آفتاب و در راستای جاده ی خاکی به راه افتاد.
دو روز در راه بود تا اینکه به شهر رسید.
در شهرِ آدم ها، هر کسی کاری میکرد.
یکی لباس می دوخت، دیگری کوزه های سفالی زیبایی درست میکرد، آن دیگری داد میزد: بیایید که خرمای تازه تمام شد.
و خلاصه سر هر کس به کاری گرم بود.
در میان جمعیت بیرنو رفتارهای بد زیادی دید. مرد آبله رویی که زنش را کتک میزد و همسرش با اشک به خدا شکایت می کرد. پسر بچه ای که از مغازه ی میوه فروشی سیبی دزدید و فرار کرد. حتی پیرزنی که فال گوش ایستاده بود تا حرف های عروسش را گوش کند و میانه ی پسر و عروسش را به هم بزند.
بیرنو هر بدی را که میدید مینوشت.
ولی نمیدانست کدامشان بدترین اخلاق را دارند.
در همین فکر بود که کسی فریاد زد : مردم مسیلمه دوباره معجزه کرده ولی باز هم وارونه شده.
بیرنو متوجه حرف های آن مرد ژولیده مو نشد. برای همین دواندوان خودش را به جایی که همه می رفتند رساند.
مردی را دید که ایستاده است و می گوید: مردم من پیامبر شمام. میخواستم چشم درد این مرد رو شفا بدم ولی چون اون به من شک داشت معجزه ی من برعکس شد و نابینا شد؛ مقصر خودشه و ایمانش
مردم میانشان همهمه برپا شد.
بیرنو سالها پیش آخرین پیامبر را دیده بود. روزی که ایشان برای خرید گندم به بازار مدینه رفته بود. این مرد هیچ شباهتی با پیامبری که او دیده بود نداشت، نه از نظر چهره و نه از نظر اخلاق.
برای همین بیرنو به دنبال آن پیامبر عجیب به راه افتاد.
خودش را در میان بقچه ای که او به همراه داشت پنهان کرد و به خانه ای وارد شد.
به محض اینکه مسیلمه وارد خانه شد شروع به خندیدن کرد: این مردم چقدر ساده و احمقن. حرفای من دروغگو رو باور میکنن. پیامبر واقعی رو با اون همه خوبی و صداقت رها کردن و من رو پیامبر میدونن. چطور دروغی به این بزرگی رو نمی فهمن؟ چطور من رو به محمد امین ترجیح میدن؟ کاری که خودمم جرات نمیکنم، انجام بدم.
بیرنو که شاهد این ماجرا بود تمام نوشته هایش را پاره کرد و فردای آن روز پیش پدربزرگش برگشت.
وقتی ملخ پیر او را دید گفت :پسرم چه کسی بدترین اخلاق رو داشت؟
بیرنو نوشته ای به دست ملخ پیر داد و به اتاقش رفت.
ملخ پیر به نوشته های نوه اش نگاه کرد. او نوشته بود: دروغگو را بدترین شخص و دروغگویی را بدترین عمل دیدم؛ چون دروغ می تواند همه را خانه خراب کند. شما این بدی را ندارید و بیرنو هم دیگر نخواهد داشت.
پدربزرگ لبخندی زد و نوشته های بیرنو را در صندوق پر از طلا و جواهرش گذاشت.
✍️ آمنه خلیلی
🔴به پویش #بیداری_ملت بپیوندید.
🇮🇷سروش پلاس👇👇👇👇
splus.ir/fahalonj
🇮🇷ایتا👇👇👇👇
https://eitaa.com/fahalonjya
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
عشق به خدا یا رسول اکرم (صلّىاللهعليهوآله وسلم)
محدّثین و مورّخین حکایت کردهاند:
روزی حضرت رسول اکرم (صلّىاللهعليهوآله) به همراه
برخی از اصحاب خود از محلی عبور
میکردند که به نوجوانی برخوردند
و پیامبر خدا به آن نوجوان سلام کرد
نوجوان بسیار شادمان و خندان گردید
رسول خدا به او خطاب نمود و فرمود:
آیا مرا دوست داری؟ گفت: آری
به خدا قسم تو را دوست دارم
حضرت فرمود: همانند چشمانت؟
گفت: بهتر و بیشتر
حضرت افزود: همانند پدرت؟
گفت: بیشتر
حضرت فرمود: همانند مادرت؟
گفت: بیشتر
حضرت فرمود: همانند جان خودت؟
گفت: یا رسول الله بیشتر از هر چیزی
به تو علاقه مندم و تو را دوست دارم
در این هنگام حضرت اظهار نمود:
آیا همانند پروردگارت و خدایت مرا
دوست داری؟
نوجوان در این لحظه اظهار داشت:
خدا، خدا، خدا، نه! یا رسول الله
هیچ چیزی در مقابل خداوند متعال
ارزش ندارد و هیچکس را بر او
برتری و فضیلتی نیست
یا رسول الله تو را به جهت عشق و ایمان
به خدا دوست دارم
حضرت رسول (صلّىاللهعليهوآله) با شنیدن چنین سخن
و اعتقادی راسخ متوجه همراهان خود شد
و فرمود: شما نیز این چنین عشق و ایمان
داشته باشید و خدا را این چنین دوست بدارید
چه اینکه آنچه از نعمتها و سلامتی
در اختیار دارید همه از الطاف خداوند است
سپس افزود و اگر مرا دوست دارید
باید به جهت دوستی و ایمان
به خدای سبحان باشد
📚ارشاد القلوب دیلمی: صفحه ۱۶۱
🔴به پویش #بیداری_ملت بپیوندید.
🇮🇷سروش پلاس👇👇👇👇
splus.ir/fahalonj
🇮🇷ایتا👇👇👇👇
https://eitaa.com/fahalonjya