۱۷ شهریور ۱۴۰۳
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
کافه انارستانِ منِ طو ♥️
میدونید من شب ُمثل یه پناهگاه یه مامن یه جای ِامن برای ِ حرف زدن میدونم مخصوصا اون سجادهی گوشهی
خُب داشتم چی میگفتم ؟!
آها قضیه شب بود؛ شب که میشه تازه آدم فیلهاش یاد هندوستان میکنه تازه یادش میاد به کارهاش یه نگاهی کنه ...
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
کافه انارستانِ منِ طو ♥️
خُب داشتم چی میگفتم ؟! آها قضیه شب بود؛ شب که میشه تازه آدم فیلهاش یاد هندوستان میکنه تازه یادش م
میدونی من شبها رو از یه جایی
به بعد دیگه خیلی دوست دارم
دقیقا همونجاهایی که از زندگی
بریده بودم و خسته بودم خدا
دستم ُ گرفت و گفت نیمه شبها
که همه بندههام خوابند نیمه شبها که کسی بیدار نیست ...
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
کافه انارستانِ منِ طو ♥️
میدونی من شبها رو از یه جایی به بعد دیگه خیلی دوست دارم دقیقا همونجاهایی که از زندگی بریده بودم و
تو بیدار باش و بیا پیشم
من انقدرر خوشحال میشم
از اون موقع به بعد منتظرم
نیمهشب بشه برم توی سجاده بشینم و با الله ِجان درد ُدل کنم : )))
- توهم یبار امتحان کن پشیمون نمیشی `
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
کافه انارستانِ منِ طو ♥️
-انّیوُلدتلکیأحبّک ...❤️🩹!'
زاده شدم تا تو را دوست بدارم ...
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
کافه انارستانِ منِ طو ♥️
زاده شدم تا تو را دوست بدارم ...
پدر و مادرِ من خیر ببینند حسین ...
که مرا،
نوکر دربارِ تو بار آوردند ...
آقای اباعبدالله
https://eitaa.com/cafe_anarestane_maneto
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
کافه انارستانِ منِ طو ♥️
پدر و مادرِ من خیر ببینند حسین ... که مرا، نوکر دربارِ تو بار آوردند ... آقای اباعبدالله https:
چقدر دوست داشتنت و چقدر نام بردن از اسمت حال آدمو خوب می کنه 😍😭
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
۱۷ شهریور ۱۴۰۳