eitaa logo
کافه انارستانِ منِ طو ♥️🇮🇷
3.3هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
45 فایل
﷽ از تمام دنیا یک دوستت دارم طو برایم کافیست ... موجیم که آسودگی ما عدم ماست ... @Hazrate_anar
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 سال اولی که من مشرف شدم کربلا، رَسیدم تو حرم امام حسین این نذر رو کردم که اگر وسیله‌ای برام درست شد نجف بمونم برای درس خوندن، یّه سال شب‌های جمعه بیام کربلا، تو حرم آقا سید الشهدا برا مردم کمیل بخونم. موندم. یّه سال شب‌های جمعه اومدم. کارم این بود. یادم نمی‌ره یه‌شب تو حرم سید ‌الشهدا، مجلس می‌دونی چه‌جور بود؟ دور قبر مطهر ابی‌عبدالله می‌شستند، تو حرم و رواق‌ها و کربلایی‌ها هم یه مشت می‌اومدن. زوارا هم یه مشت بودن. ما اومدیم دعای کمیل بخونیم. یه‌شب داشتم دعای کمیل می‌خوندم، وسط دعای کمیل حال‌م منقلب شد. نگاه کردم دیدم عجب مجلسی؛ وسط مجلس ما، قبر ابی‌عبدالله، دلباخته‌ها هم دورش نشستن و می‌گن خدا. خَعلی منقلب شدم. یه‌دفعه گفتم خداااا چرا ما رو نمی‌آمرزی؟ چرا؟ خو چرا؟ مرحوم آیت‌الله امینی صاحب الغدیر، اون بالای سر نشسته‌بود اون گوشه، یه‌دفعه دیدم پا شد. مجلسی بود اون شبا، کشت ما رو این پیرمرد اون شب. گفت آقای کافی چی می‌گی تو؟ گفتم دارم می‌گم خدا چرا ما رو نمی‌آمرزی. گفت بیخود می‌گی. گفتم چه‌طور آقا؟ گفت ‏«به خدا قسم اگر خدا می‌خواست شما رو نیامرزه شما رو تو حرم امام حسین نمی‌آورد. های های های های های چه تکه‌ی قشنگی! اصلا آوردنت این‌جا یعنی می‌خواد بیامرزتت و یعنی می‌خواد چیزی بهت بده.»‌. 🍀☘🍀 مرحوم شیخ احمد کافی؛ نقل خاطره‌ای از @anarestane_maneto
💌 سال اولی که من مشرف شدم کربلا، رَسیدم تو حرم امام حسین این نذر رو کردم که اگر وسیله‌ای برام درست شد نجف بمونم برای درس خوندن، یّه سال شب‌های جمعه بیام کربلا، تو حرم آقا سید الشهدا برا مردم کمیل بخونم. موندم. یّه سال شب‌های جمعه اومدم. کارم این بود. یادم نمی‌ره یه‌شب تو حرم سید ‌الشهدا، مجلس می‌دونی چه‌جور بود؟ دور قبر مطهر ابی‌عبدالله می‌شستند، تو حرم و رواق‌ها و کربلایی‌ها هم یه مشت می‌اومدن. زوارا هم یه مشت بودن. ما اومدیم دعای کمیل بخونیم. یه‌شب داشتم دعای کمیل می‌خوندم، وسط دعای کمیل حال‌م منقلب شد. نگاه کردم دیدم عجب مجلسی؛ وسط مجلس ما، قبر ابی‌عبدالله، دلباخته‌ها هم دورش نشستن و می‌گن خدا. خَعلی منقلب شدم. یه‌دفعه گفتم خداااا چرا ما رو نمی‌آمرزی؟ چرا؟ خو چرا؟ مرحوم آیت‌الله امینی صاحب الغدیر، اون بالای سر نشسته‌بود اون گوشه، یه‌دفعه دیدم پا شد. مجلسی بود اون شبا، کشت ما رو این پیرمرد اون شب. گفت آقای کافی چی می‌گی تو؟ گفتم دارم می‌گم خدا چرا ما رو نمی‌آمرزی. گفت بیخود می‌گی. گفتم چه‌طور آقا؟ گفت ‏«به خدا قسم اگر خدا می‌خواست شما رو نیامرزه شما رو تو حرم امام حسین نمی‌آورد. های های های های های چه تکه‌ی قشنگی! اصلا آوردنت این‌جا یعنی می‌خواد بیامرزتت و یعنی می‌خواد چیزی بهت بده.»‌. 🍀☘🍀 مرحوم شیخ احمد کافی؛ نقل خاطره‌ای از @cafe_anarestane_maneto